eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|⇦•ای شده در عالم زر.. / و توسل به حر ابن یزید ریاحی_شب چهارم ●•┄༻↷◈↶༺┄•● اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة وَ يَا بَابَ نِجَاتِ الاُمَة این روزها که میگذرد غرقِ حسرتم مثلِ قنوت های بدونِ اجابتم بسته ست چشم های مرا غفلتِ گناه تو حاضری منم که گرفتارِ غیبتم *مگه میشه تو روضه های جدت حاضر نباشی .. مگه میشه عزای محرم بیاد پرچم‌های محرم بیاد مگه میشه نیای؟! تو صاحب عزایی .. تو حاضری اونی که غایبِ منم .. چشم بهم گذاشتیم شبِ چهارم رسید..* خالیست دستِ من به چه رویی بخوانمت دل خوش کنم به چه! به گناهم؛ به طاعتم *آره دلم خوشه، اما دلم به اعمالم خوش نیست .. عملی ندارم .. من همونی ام که از عرفه جاموندم .‌. من همونی ام که از شبای احیا جا موندم .. اما دلم خوشه الان عزادارِ حسینم .. دلم خوشه فاطمه منو دعا کرده .. مگه تو اون حدیث تو کامل الزیارات نفرمود بی بی دو عالم تا پیغمبر فرمود فاطمه جان یه زمانی میرسه مردم برا حسینت دورِ هم جمع میشن، یه جوری براش گریه میکنن برا عزیزان خودشون اینجوری گریه نمیکنن .. گریه برا حسینت دوا برا همه دردای منه .. اونجا بی بی یه جمله فرمود؛ فرمود بابا سلام منو به گریه کن های حسینم برسان.. بگو فردای محشر میام دستِ تک تکشونُ میگیرم ..* من هرچه دارم از تو از این دوستیِ توست *اصلاً نمیتونم فکر کنم محرمُ از تو زندگیم حذف کنم.. از قبلِ محرم هی دلشوره داشتم .. هی میگفتی امسال روضه ها چی میشن، میتونم برم برا حسین گریه کنم یا نه .. یه روز نمیتونم بدونِ حسین زندگی کنم ..* من هرچه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده ای تو ولی از رفاقتم امشب اومدم اعتراف کنم رفیق خوبی نبودم .. امشب اومد اعتراف کنم دلتو شکستم .. بگذر زِ رو سیاهی من ایها العزیز حالا که سویت آمده ام غرق حاجتم آن روز میرسد که فدایی تو شوم من بیقرارِ لحظۀ نابِ شهادتم بگذار با نگاهِ تو مانندِ حر شوم *امشب اجازه دارم نام حر رو ببرم؟! این صحابی و این شهیدِ در رکابِ حسین که به من و تو راه رو یاد داده .. راه رو برا منه گنهکار باز کرده ‌..* بگذار با نگاهِ تو مانندِ حر شوم با گوشه چشم خود برهان از اسارتم مگه نمیگن حسین کشتی نجاتِ .. مگه نفرمود کُلُّنا سَفنُ النِّجاة وَ لکِن سَفینةُ جَدِیَّ الحُسَیْن أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسْرَع ‌.. کشتی حسین زودتر به مقصد میرسه ‌.. مگه نفرمود اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة .. مگه نفرمود هرکی گم شده راه رو با حسین پیدا کنه .. خوش به حاله اونی که گم میشه و تو راه حسین خودشو پیدا میکنه آی دلای کربلایی .. آقاجان یکی دو ساله راه حرمت بسته شده .. آقا بیش از این ما رو تنبیه نکن قول میدم شبِ حر آدم بشم .. قول میدم همون نوکری بشم که تو میخوای .. هرچی میخوای ازم بگیر، کربلاتُ نگیر .. میگفت تو حرم ابی عبدالله نشسته بودیم یه موقع یه کاروانِ آذری زبان وارد حرم شدن .. سر وضعشون همۀ حرم رو بهم ریخت .. لباسا همه پاره سر و صورت سوخته، چهره ها همه آفتاب دیده .. وارد حرم شدن یه عده سینه زنان به عده لطمه زنان رسیدن کنارِ ضریح .‌ همه به حال و روزِ اینا گریه میکرد یه موقع روضه خوانِ کاروان شروع کرد آذری حرف زدن رو به ضریح دیدم این جمعیت مثه اسپندِ رو تو آتیش دارن میسوزن سوال کردم ببینم چی مگن به آذری! گفتن داره میگه یااباعبدالله ما دوازده روزِ تو راهیم .. پیاده اومدیم گم شدیم چندتا شهر رو اشتباهی رفتیم اما بالاخره تو رو پیدا کردیم بعدِ دوازده روز تشنه و گرسنه .. حسین جان ما تو دنیا گشتیم بالاخره تو رو پیدا کردیم .. قیامت تو بگرد ما رو پیدا کن .. ما تو گناه گم شدیم .. همون کاری که با حر کردی با ما بکن .. اومد محضرِ ابی عبدالله یه سوال کرد، یه جواب شنید .. اومد محضر ابی عبدالله هلی من توبه؟! آیا من میتونم توبه کنم .. ابی عبدالله بغلش رو باز کرد .. به گذشتۀ حر نگاه نکرد .. خطاشُ به روش نیاورد .. تا گفت اجازه دارم توبه کنم امام ازش استقبال کرد .. 👇
|⇦•ای شده در عالم زر.. / و توسل به حر ●•┄༻↷◈↶༺┄•● ای شده در عالم زر یارِ من خوش آمدی حر گنهکارِ من بعضی نقل ها نوشتن خودِ ابی عبدالله دست برد زیرِ محاسنِ حر سرشُ آورد بالا .. تو ازل یارِ ولی بوده ای حر حسین ابن علی بوده ای ظرف وجودِ تو زِما بوده پر مادرت از روزِ ازل خوانده حر تو از اولشم برا ما بودی .. حر دو تا ادب کرد، این دو تا ادب نجاتش داد .. ادبِ اول رو زمانی مرتکب شده که نشان داد اهلِ نجاتِ .. گفتگوی میانِ ابی عبدالله و حر به اذان ظهر ختم شد .. موقع اذان ابی عبدالله به حر گفت متوقف کن حرف زدن رو الان وقتِ نمازِ .. حر، من با لشکرم به نماز می ایستم تو هم برو با لشکرت نماز بخوان.. بعد نماز دوباره با هم حرف میزنیم.. یه نگاه به ابی عبدالله کرد گفت آقاجان شما باشید من خودم نماز بخوانم؟!! دستور داد همه به ابی عبدالله اقتدا کردن ایستاد پشتِ سر امام .. دشمنِ امامِ به ظاهر اما گفت تو فرزندِ رسول خدایی .. ادب دومم وقتی ابی عبدالله اون جملۀ معروف رو فرمود که مادرت به عزات بشینه .. این جمله احساساتِ حر رو تحریک کرد ، تا حضرت فرمود «ثکَلتک اُمک» .. این نفرین نیست ، این ناسزا نیست .. عرب یه زمانی که میخواست اوجِ ناراحتیش رو نشون بده این جمله رو بکار میبرد .. حضرتم میدونست نقطه ای که حر رو بر میگردنه اینجاست اصلاً این حرفُ زد که حر این جواب رو بده .. تا گفت مادرت به عزات بشینه سرشُ انداخت پایین .. گفت آقاجان هر کسی غیر شما اسم مادرم رو میاورد خونش رو میریختم .. اما چه کار کنم مادرِ شما فاطمه ست .. شما فرزندِ دخترِ رسول خدایید ..* ظرف وجودِ تو زما بوده پر مادرت از روز ازل خوانده حر سنگ بُدی با نگهم دُر شدی با نفسِ مادرِ من حر شدی حضرت صدیقه تو را برگزید حر حسینی تو نه حر یزید دیدم از آغاز که یارِ منی دوستِ من در سپه دشمنی خار بُدی ، حال گل یاس باش همدم و هم سنگرِ عباس باش تو حر ریحانه‌ی پیغمبری برای من جای علی اکبری وفای خویش را نشان میدهی در بغل حسین جان میدهی غم مخور ای عاشقِ سرمستِ من بسته شود فرق تو با دست من روضه بخوانم .. همچین که حر افتاد رو زمین لحظه های آخر .. یه لحظه به خودش اومد دید رو خاک داره میغلته .. فرقِ سرش شکافته نفس های آخرِ .. به خودش نهیب زد نکنه توقع داری حسین بیاد بالاسرت .. آخه شنیده بود بعضیا رو ابی عبدالله خودش میره بالاسرشون .. بعضی از شهدا رو ابی عبدالله رفت بالاسرشون نزدیک به نه شهید خودِ ابی عبدالله اومد بالاسرشون، یکی از شون شهدایی که خودِ الی عبدالله اومد حر ابن یزید ریاحیِ .. یه لحظه چشمشُ باز کرد دید به دستِ مهربان سرش رو برداشت .. یه لحظه نگاه کرد دید سر تو بغلِ حسینِ .. مقتل میگه خاک رو صورتش نشسته بود .. دید صورت حر خاکیه با گوشۀ آستین خاک ها رو پاک کرد .. ابی عبدالله یه بار اسم مادرِ حر رو برد فرمود مادرت به عزات بشینه میدونست این تو دلِ حر مونده میخواست از دلش در بیاره اینجا تلافی کرد سر رو که بغل کرد گفت تو حُری .. چقدر اسم قشنگی مادرت روت گذاشته .. تو آزادی .. ابی عبدالله نگاه کرد دید فرق حر بد شکافت خورده خون داره فواره میزنه هر کاری کرد با دست فرقُ ببنده نشد ، دستمالی درآورد سر و پیشانی حر رو بست تا خون بند بیاد .. یه جمله ای بگم اهل روضه صدا ناله شون بلند شه .. سادات ببخشن، بزرگترا، علما ببخشن .. آدم وقتی سرش زخم میشه با دستمال زخمشُ میبنده با دستمال خون رو پاک میکنه .. بمیرم خودش وقتی روزِ عاشورا سنگ به پیشانیش خورد دیگه دستمالی نداشت خونش رو پاک کنه .. بگم ناله ت بلند بشه؟!!.. چه کرد!! پیراهنِ عربیش رو بالا زد .. همچین که پیراهنُ بالا زد سفیدی سینۀ حسین پیدا شد .. یا اباعبدالله کاش دستمال داشتی خونِ سرتُ با دستمال پاک میکردی .. وقتی حرمله دید صدرالحسین نمایان شد سه شعبه رو گذاشت تو کمان .. یه جوری قلبِ حسینُ زد .. حسین ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Untitled1752.mp3
4.13M
خادم اهل بیت 🌺: واحد جفت: من زار الحسين ، كمن زار الله انا راجعون ، الى ثارالله يا مبدل السيئات بالحسنات پاك ميشه دلم با غبار كرببلات حسين... اينجا هر كسى ، دلش پابنده دنيا آخرت ، سعادتمنده هر كى يك قدم برداره براى حسين ده برابر اجرش ميده خداى حسين حسين... درسِ اوّله ، توى اين مكتب باشيد نوكرِ ، حسين و زينب هركى بچهء هيئتى و مذهبيه جون ميده برا كربلا و زينبيه حسين... جفت حاج عباس طهماسب پور
Untitled7840.mp3
10.02M
واحد: خدايا شكرت ، به آرزوم رسيدم واسه داداشم ، منم يه كارى كردم شبيه اُمّ ِ ، وهب حالا مى تونم بگم قيامت ، حسينُو يارى كردم پيش رباب و نجمه و ليلا ديگه سرم پايين نمى مونه برادرم دوباره ثابت كرد كه حرف من زمين نمى مونه تو كربلا من هم يك سهمى دارم دو شاخه گل تقديم كردم به يارم شهيد دادم تا باشه افتخارم اى حسين... شهيدامون كه ، ميُفتادن روى خاك منم مى رفتم ، پا به پاى داداشم كنار نعشِ ، جوونشم رسيدم كه بين دشمن ، هواشو داشته باشم حالا كه واسه بچه هام رفته نبايد از حرم برم بيرون كه رفتنم به اين نمى ارزه خجالتش بدم توى ميدون تو خيمه تنهايى روضه مى گيرم پسر نداشتم بيشتر سر به زيرم بازم غريب مونده آقام بميرم اى حسين... يه دنيا غيرت ، تو خون هر دوشون بود على و جعفر ، پدربزرگاشونن غروب امروز ، كه اينجا غوغا ميشه خدا مى خواست تا ، تو خيمه ها نمونن با اينكه مشكله برام وقتى توى اسارتم باهام نيستن ولى نامحرما كه مى ريزن چه قد خوبه كه بچه هام نيستن نمى بينن تو زنجير دخترارو نمى بينن تحقير ما زَنارو نمى بينن روى نيلى مارو اى حسين... حاج عباس طهماسب پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من آبم هنوز شرمنده کودک ربابم هنوز یاد علقمه به پیچ و تابم هنوز یاد لب خشک تو کبابم ═────═⌘═────═ من آب شدم دیدی جلوی مادرت خراب شدم برا چی از لب های تو جواب شدم من آب شدم یا اباعبدالله علی الدنیا بعدک العفا ═────═⌘═────═ من خاکم که خاک بر سر از یه جسم چاک چاکم هنوز یاد خاک صورتت هلاکم سه روز تنها کفن یه جسم پاکم ═────═⌘═────═ غبار شدم تو رو بغل گرفتم و مزار شدم با چادر عقیله هم جوار شدم غبار شدم یا اباعبدالله علی الدنیا بعدک العفا ═────═⌘═────═ من بادم فقط یه بار تو زندگیم وایسادم وقتی که بین زلف تو افتادم موهای سوخته ات نمیره از یادم ═────═⌘═────═ من آه شدم بعد تو حیرون توی قتلگاه شدم شونه موی طفل بی پناه شدم من آه شدم یا اباعبدالله علی الدنیا بعدک العفا ═────═⌘═────═ آتیشم باور نداشت این دل پر تشویشم یه روزی آتیش تو خیمه میشم میگه که رقیه نیایی پیشم ═────═⌘═────═ کبود شدم آه سه ساله تون گرفت و دود شدم خاکستر محله یهود شدم کبود شدم یا اباعبدالله علی الدنیا بعدک العفا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا