*⚫کرامات امام جواد(ع)*
*◀️سفر استثنایی*
*✍علی بن خالد میگوید:* مدتی من در شهر سامرا بودم. در آنجا شنیدم مردی را از شام با قید و بند و زنجیر آوردهاند و در سامرا حبس کردهاند. میگفتند که او ادعای نبوت کرده است. من با شنیدن این خبر کنجکاو شده و به محل حبس او رفتم. پس از تلاشهای فراوان و راضی کردن ماموران موفق شدم تا با مرد زندانی ملاقات نموده و حال و روزش را از زبان خودش بشنوم. با او صحبت کردم و متوجه شدم که او شخصی بیهوده گو و غیر معتدل نیست؛ بلکه دارای فهم و شعور و منطق است. گفتم: اگر ممکن است قصه ات را برایم بگو و علت دستگیریت را توضیح بده! او گفت: من مدتی در سرزمین شام و محل راس الحسین (ع) به عبادت و نیایش اشتغال داشتم. در یکی از شبها که در محراب ذکر خدا میگفتم شخصی به نزدم آمد و گفت: بلند شو با من بیا! من بلند شدم و چند قدم همراه او نرفته بودم که خودم را در مسجد کوفه دیدم! از من پرسید: آیا اینجا را میشناسی؟ گفتم: بله اینجا مسجد کوفه است. او در آنجا نماز خواند و من هم نماز خواندم. سپس او از آنجا بیرون رفت و من هم در پی او رفتم. چند قدمی نرفته بودیم که خودمان را در مسجد پیامبر(ص) دیدیم. او به پیامبر(ص) سلام داد و نماز خواند و من هم در پی او سلام دادم و در حرم نبوی (ص) نماز خواندم. از آنجا بیرون آمدیم و اندکی راه رفتیم که من خودم را در مکه و در کنار خانه خدا دیدم! در آنجا به همراه او طواف کردم و او دوباره آهنگ حرکت کرد. چند گام نرفته بودیم که خود را در همان محل عبادت قبلیام در شام دیدم. آن شخص با عظمت از نظرم پنهان شد. من از آن همه کمال و شکوه وی در حیرت بودم و در اندیشه عمیقی فرو رفتم. یک سال پس از آن واقعه، همان شخص را دیدم و با دیدنش خوشحال شدم. او دوباره مرا صدا زد و همانند سال قبل به آن مکانهای مقدس برده و مسجد کوفه و مرقد مطهر نبوی و خانه خدا را زیارت کرده و به جایگاه اولم در شام آورد. هنگامی که میخواست برود دامنش را چسبیده و التماس کردم که: (ای مولای من) تو را قسم میدهم به آن کسی که به تو این همه قدرت و کرامت بخشیده است که قطرهای از آن را به چشم خود دیدم، تو کیستی؟ او گفت: من محمد بن علی بن موسی بن جعفرم.
*🔺من این خبر حیرت انگیز را با شخصی در میان نهادم* و کم کم گزارش به گوش محمد بن عبدالملک زیات ـ از حکمرانان عباسی ـ رسید. او مامور فرستاد و مرا دست بسته به عراق فرستادند و چنان که میبینی در اینجا هستم و به من تهمت ناروای ادعای نبوت زدهاند.
*🔺علی بن خالد میگوید:* از شنیدن قصه اش دلم به درد آمد و به او پیشنهاد کردم که دوست داری حقیقت را برای حاکم نوشته و توضیح دهم که تو بی گناهی؟ او پذیرفت. من نامهای نوشتم و احوال او را به محمد بن عبدالملک زیات شرح دادم. او زیر نامه نوشت: به او بگو اگر راست میگویی همان فردی که تو را در یک شب از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و مکه برده است، بیاید و تو را از دست ماموران ما برهاند!
*🔺علی بن خالد میگوید:* من از پاسخ حاکم بسیار غمگین شدم و از اینکه نتوانستم به آن مرد بی گناه کمکی کنم متاثر بودم. مایوس و نگران به منزل رفتم؛ اما شب نتوانستم بخوابم. صبح زود باز به سوی زندان حرکت کردم تا از احوال آن شخص بی گناه خبری بگیرم و مقداری با او صحبت کرده، از غصه هایش بکاهم و به او آرامش دهم. اما با کمال شگفتی دیدم ماموران و زندانبانان با دلهره و اضطراب به این سمت و آن سمت میشتابند و مردم زیادی هم آنجا جمع شدهاند. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: آن مردی که ادعای نبوت کرده بود با این همه مامور و زندانبان دیشب ناپدید شده است و معلوم نیست در زمین فرو رفته یا پرندهای او را ربوده است!
*🔺علی بن خالد میگوید:* فهمیدم که امام جواد (ع) آن یار وارسته خود را از زندان نجات داده است. شیخ مفید رحمه الله پس از نقل این ماجرا اضافه میکند، علی بن خالد که تا آن لحظه به مذهب زیدیه گرایش داشت، با مشاهده این اعجاز آشکار به مذهب امامیه به ویژه امامت حضرت جواد (ع) اعتقاد راسخ پیدا کرد و در اعتقادش ثابت قدم و استوار گردید.
*📚منـــــابـع:*
*1)شیخ مفید، ارشاد مفید، ص۶۲۹.*
*2)محمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین، نشر رضی، قم، ج۱، ص۲۴۱.*
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
vay....mp3
239.6K
دلتنگ حرم اربابم:
وای یارب، وای بابا، وای جیگرم، وا امّاه
با لب تشنه/ رو خاک حجره
غریبونه دست و پا میزنه رو به زنه بی وفا میزنه
مادرشو هی صدا میزنه
وا اماه وا اماه
یکی جواب بهش نمیده یه چیکه آب بهش نمیده
دیگه جونش به لب رسیده/ این جوون
وای از غریبی ۳ وای وای وای
آقا از دنیا، دل کنده، ام الفضل، می خنده
با چشه گریون/ ناله ی محزون
تو طنین بی صدای دله غم بی کسی چقد مشکله
میشه جواب ناله هلهله
واویلا واویلا
نفس آخرش حزینه چقده آب روی زمینه
چشم انتظاره تو مدینه/ نوگلش
وای از غریبی ۳ وای وای وای
لایومَ، کَیومکـ، یا ابا،عبدالله
جوونی جون داد/ تو اوج غربت
ولی تنش ارباً اربا نشد دیدن تنش معما نشد
قد پدری دیگه تا نشد
تو حجره تو حجره
اگر چه بود غریب و تنها تنش نموند رو خاک صحرا
مث حسین عزیز زهرا/ بی کفن
وای از غریبی ۳ وای وای وای
@majmaozakerine
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
ای دل ز ولایت علی شادی کن🌼
احساس غرور و فخر و آزادی کن🌺
با دسته گلی پر از درود و صلوات🌸
از روز غدیر و شادی اش یادی کن💐
#18روز تا #عیداللهغدیر 🌾
https://eitaa.com/joinchat/1696595994C786d9241b8
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
کانال روبه دوستان خودمعرفی کنید 😊
🟢پاداش روزه روز اوّل ماه ذیالحجّۀ🟢
✨💙حضرت کاظم (علیه السلام) فرمود:
هرکس روز اول ماه ذی الحجّۀ روزه گیرد، خداوند برای او روزه شصت ماه را مینویسد.
📚 وسائل الشيعة، ج۱۰،ص۴۵۲
🔸 روایت شده است که روزه روز اوّل ماه ذی الحجّۀ، کفّاره (گناه) شصت سال است.
📚وسائلالشيعة، ج۱۰، ص۴۵۳
✨💙 حضرت کاظم (علیه السلام) فرمود:
هرکس روز اول ماه ذی الحجّۀ روزه گیرد، خداوند روزه هشتاد ماه را برای او مینویسد.
📚بحارالأنوار، ج۹۷، ص۱۲۲
🌹ذکر روز اوّل ماه ذی الحجّه برای امان از شرّ ظالم
🔸مرحوم سیّد بن طاووس در اقبال الاعمال مینویسد:
در کتب اصحاب ما از اهل قم است آمده است: هرکس از ظالمی می ترسد، در روز اوّل ماه ذی الحجّه این ذکر را بگوید ، که خداوند او را از شرّ آن ظالم کفایت میکند:
«حَسْبِي حَسْبِي حَسْبِي منْ سُؤالِي، عِلْمُكَ بِحالِي».
📚 اقبال الاعمال، ص۶۳۴
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه
باَبی اَنتَ وَ اُمّی یا اَباعَبدِالله
اللهم ارزقنی شفاعة الحسين یوم الورود
نماز اول ماه فراموش نشود...
صدقه اول ماه را فراموش نکنیم🌿
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
╭─═ঊঈ🌱ঊঈ═─╮
سلام 🌸🍃
امروز جمعه
۱۰ تیر ۱۴۰۱ هجری شمسی
۱ ذی الحجه ۱۴۴۳ هجری قمری
۱ ژوئیه ۲۰۲۲ میلادی
🌹 سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله مبارک باد.
🗓 روزشمار:
▪️6 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️8 روز تا روز عرفه
▪️9 روز تا عید سعید قربان
▪️14 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
🌸 اذکار روز جمعه:
- اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ( 100مرتبه )
👇
صدقه اول ماه فراموش نشود
هدایت شده از کانال مولودی وعروسی مجمع الذاکرین🌸
💖عاقد: خدا
🌟شاهد: رسول خدا (ص)
💐دفتر: لوح محفوظ
🔆مکان: عرش
💞عروس: کوثر
💚داماد: حیدر
🌹🌸سالروز #ازدواج_حضرت_علی_حضرت_فاطمه مبارکباد🌸🌹
آمدم از فاطمه برنامه بگیرم
از قاصد اندوه خبرنامه بگیرم
بی نامه ی زهرا ، به عزا ره ندهندم
در پشت درم ، بار دگر نامه بگیرم
سوگند به آن کشته که در پشت در افتاد
در باز شود باز اگر نامه بگیرم ….
ایام محرم شد و ذیحجه سرآمد
در میزنم از پیک سحر نامه بگیرم
چاووش عزا موکب غم را حرکت داد
میل سفرم هست ، سفر نامه بگیرم ….
*دیگه چیزی نمونده این قافله برسه کربلا…*
ای همسفران قافله را تند نرانید
کز اصغر شش ماهه گذرنامه بگیرم ۲
شمیم پرچمش میاد،بوی محرمش میاد
چه بلایی سرش میاد،صدای مادرش میاد
یکی میاد یکی میره،شهید میاد اسیر میره
جوون میاد و پیر میره ….
حسین …..
ابی عبدالله رسید منزل سعلبیه،اونجا اتراق کردن،دو تا قاصد از کوفه میومدن،حضرت پرسید از کوفه چه خبر؟!گفتن همین قدر بگیم مسلمت رو کشتن،تا این خبر رو دادن*فَابک للحُسَیْنِ* ارباب ما گریه کرد،فرمود:”رَحِمَ اللَهُ مُسْلِمًا إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ” بعد صدا زد حمیده دختر مسلم رو بیارن …” مسلم تو کربلا پنج تا شهید داره،دوتا آقازادش تو خود کربلا کشته شدن که حضرت تو ناحیه ی مقدسه به اونا سلام می کنه،دوتا آقازادش،محمد و ابراهیم ن که تو مصعب کشته شدن،یه دخترم داره به نام حمیده که تو ماجرای شام غریبان کشته شده،این دختر رو صدا زد ،بغلش کرد،ابی عبدالله دایی این دختره،یه جوری نوازشش کرد که این دختر فهمید یتیم شده”حضرت فرمود مبادا دلتنگی کنی،من هستم …”خواهران و دختران من هستن”
سکینه این صحنه رو به خوبی داره می بینه،گذشت تا عصر روز عاشورا،با همه وداع کرد،همه رو آرام کرد… این زن و بچه و خواهر رو به خیمه راهی کرد،سوار بر ذوالجناح شد دید دیگه مرکب حرکت نمی کنه…”یه نگاه کرد دید ذوالجناح سرشو پایین انداخته…سکینه مانع حرکت ذوالجناح شده” از اسب پیاده شد”این ناز دانه رو بغل گرفت،یا الله،نمیدونم این نازدانه چه جوری حرف میزد،دل حسین و به لرزه انداخت،فرمود:”لاتحرقی قلبی بدمعک حسره،مادام الروح فی جُثمانی”یعنی تا زنده ام دلمو آتش نزن…”هر جوری بود این دختر تو بغل بابا آرام گرفت،دست نوازش بابا رو سر دختر قرار گرفت،هر جوری بود دختر رو آرام کرد”اما بمیرم عصر روز یازدهم،این نازدانه آمد کنار گودال قتلگاه،هر چه گشت بلکه یه بار دیگه آغوش بابا رو پیدا کنه،دست نوازش بابا رو رو سرش بیاره… هر کاری کرد نتونست”میدونی چرا؟اخه هر طرف بدن رو برداشت طرف دیگه متلاشی شد….”
بدن امام احترام داره،هر کاری کرد دید بدن داره متلاشی میشه،اخرالامر بدنو رو زمین گذاشت،”فنکبت علیه” بر اون بدن سجده کرد… این لبارو گذاشت بر اون رگای بریده،یه وقت شنید از اون حنجره خونی بابا این صدا بلند شد،سکینه جان،به شیعیان من سلام مرا برسان،بگو بابامو لب تشنه کشتن…
ای حسین ….
شِیعَتِی مَا اِنْ شَرِبتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی
اَوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ اَوْ شَهِیـدٍ فَانْدُبوُنی
*اگه من و تو روضه خون شدیم،از اثر اون سلامیه که از حنجره ی اربابمون به ما رسیده،روضه رو به همون جایی ختم کنم که شعرم ختم شد،سکینه جان به اونا بگو:*
لَیْتَکُمْ فِی یَوْمِ عاشُورا جَمیعاً تَنْظُروُنی
کَیْفَ اَسْتَسْقِی لِطِفْلی فَابَوْا اَنْ یَرْحَمُونی
حسین ….
بأبی المستضعف الغریب،یا قتیل الله یااباعبدالله
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین….
بالحسین یاالله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
⬜️◻️◽️▫️⭐️➰⭐️
جمعه تموم شد و ...نیامدی ..😔
#آقا_جان
نمیدانم در کجا خیمه زدی ..و
برای جدت اشک😭 میریزی
کی ..؟ میشود ..بیایی و
برایمان #روضه 😭 بخوانی
دلتنگم😭 مولا جان
دلتنگ ندیدنت
دلتنگ کربلا
بیقرار اربعین...😭
بیقرارم ..😭😭😭😭
میشود گره ها را باز کنید مولا و آقای من
▫️نگاهی ...😭
▫️ترحمی ...😭
▫️محتاجم ...😭
.......💔💔💔💔):
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
غـــــࢪوب جـــــمـــــعـــــہ...💔😔
دیگه نمیخای بیای اقا😭😭😭😭😭
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5841362544278637500.mp3
3.86M
ای وای
@majmaozakerine
عمری زداغ کربلا می سوخت
یادش نمی ره همه جا می سوخت
اون غروب تلخ و غم انگیز و
پیش نگاش که خیمه ها می سوخت
ای وای
روز و شب از شام بلا می سوخت
برای داغ شهدا می سوخت
راه گلوشو بقض گرفته بود
وقته مناجات و دعا می سوخت
ناله ی دختران و دیده
گریه ی کودکان و دیده
ضجه ی مادران و دیده
ای وای
برای داغ شهدا می سوخت
همیشه از این ماجرا می سوخت
بر اثر ضربه های شلاق
تنه تمومه اسرا می سوخت
ای وای
بچه ای شیر خواره می دید می سوخت
هر جایی گهواره می دید می سوخت
به یاد خواهرش می ریخت اشک وـ
روسری پاره می دید می سوخت
سنگ زدن از رو بام و دیده
خنده های عوام و دیده
بازارو ازدحام و دیده
ای وای
کربو بلا در نظرش افتاد
دید از رو مرکب پدرش افتاد
لحظه ی اخر قبل جون دادن
یاد نگاهه اخرش افتاد
ای وای
خنده های شمر نرفت از یادش
ماجرای شمر نرفت از یادش
لب و دهانه قاریه قران
جای پای شمر نرفت از یادش
رگای حنجری رو دیده
روی نیزه سری رو دیده
تو حصیر پیکری رو دیده
رضا نصابی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6026342074138233437.mp3
1.94M
#سینه_زنی_واحد_شهادت_امام_محمد_باقر (ع) - باز امشب سرزده خواهم که شیدایی کنم - حمید علیمی
-------------------------------------
باز امشب سرزده خواهم که شیدایی کنم
باده ها را مست مینایی کنم
بر حریم قرب حق طاهر شدم
مست نام حضرت باقر شدم
ای دو عالم ریزه خوار خان تو
صد سلیمان نبی دربان تو
ای علوم احمدی در دست تو
حضرت یوسف بود سر مست تو
ای ولایت در دو عالم حاصلم
عشق تو منزل نموده در دلم
از تو دارم در دو عالم شور شین
تو مرا بنموده ای مست حسین
گریه کردن را تو یادم داده ای
تو زدی بر گردنم قلاده ای
روضه ها خواندی تو از دشت بلا
سینه ها را کرده ای کرببلا
یاد ما دادی الف بای حسین
خوب تو بودی مست شیدای حسین
گریه ها کردی تو بر کرببلا
با قلم کردی جهاد ای دلربا
تا قیامت شیعه شد مدیون تو
کربلا در کربلا دلخون تو
دیده ای رنج فراوان و ستم
تا نگه داری به دستت این علم
علم تو کرببلا را زنده کرد
تا ابد در سینه ها پاینده کرد
درگه ات را تا قیامت نوکرم
بنده ای از بندگان حیدرم
سجده بر تو سجده بر ذات خداست
قبله گاه ما زمین کربلاست
نقش این دیباچه نام نینواست
جای بسم الله نام کربلاست
#شهادت_امام_باقر_ع #سینه_زنی #واحد #علیمی
-------------------------------------
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
متن روضه شهادت امام محمد باقر (ع) - وصیت امام باقر (ع) - مهدی میرداماد
امروز امام صادق علیه السلام،دونه دونه وصیت های باباش رو عملی كرد،من می خوام به یه وصیتش اشاره كنم،هر كسی از دنیا میره،خصوصاً ائمه ی ما، هر كدوم یه وصیت نامه ی مشخصی دارن،قربونش برم،وصیت كرد:یكی از وصیت های امام باقر اینه،گفت:پسرم در دین ما،و در دستورات دینی ما،آمده،هر عضوی از بدن جدا بشه،باید موقع دفن به بدن ملحق بشه،همتون الحمدالله،جوونیتون رو پا روضه بزرگ شدید،وصیت كرد،گفت:دوتا از دندانهای من شكست،این دو تا دندان رو نگه داشتم،وقتی من رو دفن كردی باید،با من به خاك بسپاری،تو همین اتفاقات معاصر ما،اونهایی كه تاریخ می دونن،همین انفجاری كه شهید بهشتی و هفتاد و دو یارش به شهادت رسیدند،توی تاریخ نوشتن،كه از خانواده های هفت تیر،چند مورد به خواب اومدند،بعد از تشییع جنازه،اینقدر این انفجار سنگین بود كه جنازه ها همه متلاشی شد،بارها اومدند به خواب فامیل ها،گفتند:فلان تیكه ی از بدن ما،بالای فلان پشت بومه،بالای فلان ساختمونه،می رفتند،می آوردند،دوباره تشییع می كردند،دوباره به خاك می كردند،كنار همون بدن،وصیت كرد،امام باقر كه دو تا دندانهای من رو با من دفن كن،می خوام بگم یه پسر برا دفن چقدر باید اذیت بشه،چقدر باید سختی بكشه،یا امام صادق،طاقت نداشتی دو تا دندانهای مبارك رو .. ،اما می خوام بگم امام سجاد چه كرد، كربلا،یه نگاه كرد،دید دست باباش انگشت نداره،دیدن امام سجاد از این طرف گودال به اون طرف داره میره،ای وای،ای وای،یه جمله عرض كنم مدینه ای بشیم،ان شاءالله،یا امام صادق امروز اومدی تو قبر،صورت رو صورت بابا گذاشتی،مستحبات رو انجام دادی،طرف راست صورت رو ،رو خاك گذاشتی،اما وای به حال اون آقایی كه رفت تو قبر،می خواست صورت به صورت باباش بذاره،ای حسین.......... بنی اسد نگاه كنه ببینه امام سجاد از قبر بالا نمی اد،نگاه كردند دیدن این لبهاش رو رگ های بریده گذاشته،حسین...... زیر بغل هاش رو گرفتن،خودش با دست خودش خاك رو بدن باباش ریخت،آب رو خاك ریخت،خاك قبر رو گل كرد،دیدن نشسته داره گریه می كنه،با انگشت سبابه چی داره می نویسه،دیدن نوشت: هذا قبر الحسین بن علی ،بگم و ناله بزنی، الذی قتلوه عطشانا،حسین............فرج امام زمان(عج) سه مرتبه یا حسین،یا حسین ،یاحسین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6026342074138233432.mp3
3.29M
روضه شهادت امام محمد باقر
مهدی میرداماد
:
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6024090274324547789.mp3
6.66M
#شهادت_امام_باقر_ع #روضه #کریمی
هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم
غروب کرب و بلا را به چشم خود دیدم
به سر زنان پی عمه به روی تل رفتم
ذبیح دشت منا را به چشم خود دیدم
میان ان همه نیزه به دست در گودال
سنان بی سر و پا را به چشم خود دیدم
ز قتلگاه همه دست پر که می رفتند
به دوش خولی عبا را به چشم خود دیدم
میان پنجه و هر نعل تازه و میخش
لباس خون خدا را به چشم خود دیدم
عمو که خورد زمین روی حرمله وا شد
تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم
گذشته از همه این ها به شهر بد نامان
زمان قحط حیا را به چشم خود دیدم
میان مجلس نا محرمان و بزم شراب
ورود ال عبا را به چشم خود دیدم
ته پیاله خود را کنار سر می ریخت
غمار و تشت طلا را به چشم خود دیدم
#شهادت_امام_باقر_ع #روضه #کریمی
-------------------------------------
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6024090274324547784.mp3
7.26M
#شهادت_امام_باقر_ع #سینه_زنی #زمینه #کریمی
سینه_زنی_زمینی_شهادت_امام_باقر ع-خون گریه کن مدینه دنبال این مسافر-کریمی
-------------------------------------
-------------------------------------
خون گریه کن مدینه دنبال این مسافر
رو دامن حسین سر امام باقر
برا ملاقات خدا دل کبوتر میزنه
از اتیش زهر جفا تو حجره پرپر میزنه
خسته از این شهر شده مسافر
اشفته احوال ازرده خاطر
دل هوایی شد کربلایی
غریب و تنها امام باقر
***
تو حال جون دادن بازم دل و به دریا میزنه
با روضه کرب و بلا اتیش به دل ها میزنه
یه بغض سنگین توی گلوشه
یاد لبای خشک عموشه
این دم اخر به یاد اصغر
مگه میتونه ابی بنوشه
انگار داره میبینه گهواره و رباب و
اشک از چشاش چکیده هر جا که دیده اب و
******
از اسمونا اومده حالا به دنبالش حسین
میون این حجره شده شبیه گودالش حسین
دیشب که خواب حسین و دیده
میدونه دیگه وقتش رسیده
چشماش پر ابه یاد سرابه
رقیه بود و سر بریده
حسین خودش تموم جا مونده هاش و برده
هر کی که مونده مثل رقیه جون سپرده
#شهادت_امام_باقر_ع #سینه_زنی #زمینه #کریمی
-------------------------------------
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5976676871918585920.mp3
1.82M
#مناجات_و_توسل _ امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف _
____
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اباصالح المَهدی ...
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ ، کجایی آقا؟
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
وقت و بی وقت هوایِ همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کی ام دربدِر بی سر و پایی آقا
به خدا مُعترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز بکش ، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوارِ من زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیشِ حسین
من ندارم بخدا خرده حیایی آقا ...
مادرت واسطه باشد همه را می بخشند
قبل آنکه ببری کرببلایی آقا ...
کاش میشد که در این شعر زبان میشد لال
فاطمه باز دلش ریخت اذان گفت
#حاج_حسين_سازو
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6026342074138233439.mp3
2.39M
حضرت باقر ای جان عالم
ای تمام روضه خوانها فدای تو
گریه کرده یک جهان با نوای تو
یادگار کربلا از بلا بخوان
تا که سینه زن شود دل برای تو
ذکر تو گشته یاحسین
لب تشنه سرجدا حسین
چشم خیس تو نوحه گراوست
ای که در دستت انگشتراوست
(حضرت باقر ای جان عالم)
زهر غم به جان تو میزند شرر
میشوی تو راهی آخرین سفر
میروی و صادقت بی قرار و زار
بدرقه کند تو را بانگاه تر
او ماند و بی کسی خود
قلب او غرق ناله شد
بعد تو بانی گریه ها شد
روضه خوان غم کربلا شد
(السلام ای غریب مدینه )
کی رود ز خاطرت خاطرات شام
کی رود ز خاطرت سنگ روی بام
کاروان بی کس و مجلس شراب
چوب خیرزان ولبهای یک امام
ای وای از آن همه ستم
ای وای از غربت حرم
از سه ساله بگو آن اسیر درد
با سر بی بدن تا سحرچه کرد
(ای حسین آبروی دو عالم)
شاعر: رضا یزدانی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین