eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خادم اهل بیت 🌺: برنامه پخش دعای عرفه از تلویزیون شنبه ۱۸ تیر ماه: 🔹شبکه ۱: ساعت ۱۶:۱۵ از صحرای عرفات 🔹شبکه ۲: ساعت ۱۷:۳۰ از حسینیه هدایت 🔹شبکه ۳: ساعت ۱۷ از حرم امام رضا(ع) 🔹شبکه‌ ۴: ساعت ۱۶:۳۰ از مصلای امام خمینی(ره) 🔹شبکه ۵: ساعت ۱۵:۳۰ از حرم عبدالعظیم حسنی(ع) 🔹شبکه قرآن: ساعت ۱۵:۳۰ از کربلای معلی 🔹شبکه افق: ساعت ۱۷ از حرم حضرت معصومه (س) 🔹شبکه آموزش: ساعت ۱۷ از حرم امام خمینی (ره) 🔹 شبکه جام‌جم: ساعت ۱۷ از حرم شاهچراغ (ع) @majmaozakerine
مرثیه حضرت مسلم علیه السلام نامه نوشتم که بیا امّا، نیایی جان منِ غم دیده ای مولا، نیایی کوفه پر از نامردی و بُخل و حسد شد دریای رنگارنگ خوبی ها، نیایی غیرت، وفا، مردانگی از بین رفته شد کوفه در بند بَدِ دنیا، نیایی دِرهم گرفتن تا تو را دَرهم نمایند آدم فروشی میکنند اینجا، نیایی بازار تیر و نیزه اینجا پا گرفته رسم است بر نیزه زنند سر را، نیایی شمشیر هاشان را زِ رو بستند اینها از پشت خنجر میزنند آقا، نیایی آخر تو را رو سوی صحرا می کشانند غوغای محشر می شود برپا، نیایی دنبال تو مادر هم از جنّت بیآید ای یوسف آشفته ی زهرا، نیایی تا که نگردد ارباً اربا جسم یارت با آن علیِ اکبر رعنا، نیایی آقا عجیب است، از حسن هم کینه دارند با نوجوانِ مجتبی سیما، نیایی شش ماهه ات را با خودت آوردی آیا؟ او کودک است، با کودک نوپا، نیایی گرچه امان نامه برایش داده امّا دارد عنادی شمر با سقّا، نیایی حالا که میآیی نیاور دخترت را حق همان دردانه ی بابا، نیایی یک حرف مانده در دلم، آهسته گویم ناموس تو اینجا شود تنها، نیایی یک روز بعدِ کربلا کوفه میآید با دستِ بسته زینب کبری، نیایی بالای دار و با زبان بی زبانی شد التماس مسلمت یارا، نیایی
.. و مگر که کوفی ظالم ز من گناهی دید که بین کوفه سفیرت چه بی پناهی دید میا، به جان رقیه اگر بیائی تو زبان گشودن شش ماهه رانخواهی دید شرمندگی گرفته نفس را به سینه ام من روضه خوان کوچه تنگ مدینه ام کوفه میا تو را به رقیه قسم ،حسین آخر به یاد روی کبود سکینه ام از غربت تو سینۀ زارم شده دلتنگ بگذر از این شهر پر از حیله ونیرنگ هرجاسخن ازغارت وجنگ است حسین جان ترسم که خورد بر زینب ز جفا سنگ من رفتم و از من به تو ای شاه سلامی بالای سر دارم و اینست پیامی شمشیر مهیا شده بر کشتنت آقا اینجا تو میا نیست دراین شهر مرامی حیف است که بر پیکر تو تیر ببارد بر پیکر نو ضربۀ شمشیر ببارد سرنیزه شده تشنۀ خون بدن تو حیف است که بر پیکر تو سیر ببارد خنجر شده لب تشنۀ خشکیده گلویت سرنیزه و شمشیر مهیاست به سویت صد حیف نشد تا که ببوسم رخ نازت صد حیف که سرزنیزه زند بوسه به رویت اینجا سخن از عشق و وفانیست برگرد درکوفه نشانی ز صفا نیست برگرد هرجا سخن از خنجر تیز است آقا حرفی به جز از رأس جدا نیست برگرد کوفه هدفی جز تن صدپاره ندارد امّید در این شهر ره چاره ندارد اینجا سخن از بستن آب است،برگرد توتاب عطش داری و شیرخواره ندارد از ساغر گردون می اندوه چشیدم خیری من از این شهر جفاپیشه ندیدم اینجا تو میا نیزه و شمشیر مهیاست از ضربت آنان به تن خویش،کشیدم ازکوفه و کوفی صفتان خسته و زارم جز ناله در این شهر طرفدار ندارم کاری زمَن ایدوست نیاید، به جزاینکه از بیکسی و غربت تو اشک ببارم جا شد به تنم نیزه و شمشیر حسین جان پر شد همۀ پیکرم از تیر حسین جان از بام زدند بر سر سودازده ام سنگ ازضعف شدم زار و زمینگیر حسین جان لب،تشنه ودل،خسته ودندان شکسته اینها همه فخر است که جانباز تو هستم شادم که زعشق تو سرم بر سر دار است این دار گواه است که سرباز تو هستم اینجا کمر بر قتل تو بستند مردم بازار شمشیر و سنان غوغاست آقا جمعی همه خنجر به دست در انتظارند مقصودشان رأس تو و سقاست آقا کوفه میا که قامتت از غم کمان شود از بهر داغ قاسم و عباس و اکبرت با خود سه ساله را تو میاور به همرهت ترسم که تازیانه شود سهم دخترت در حیرتم که این همه لشگر کجا روند دارند همه به همرهشان خنجر و سنان تیر سه شعبه دیدم و از بغض حرمله ترسم که اصغرت نگشاید دگر زبان آیی اگر به کوفه میاور رقیه را اینجا سخن زکعب نی و تازیانه هاست با نیزه ها و خنجر و شمشیرها حسین جسم تو و تن اکبر نشانه هاست رحمی به حال خواهر غم پرورت نما رحمی به حال نجمه و حال سکینه کن این کوفه چون مدینۀ زهرا کش است وای یادی زآتش در و مسمار و سینه کن از بهر غربتی که تو داری حسین من در هر گذر به یاد تو چشمم پر آب شد تیرسه شعبه ای که بدیدم به چشم خویش جانم پر از شراره به حال رباب شد ای شه میا به کوفه که این قوم کینه جو طرحی برای کشتن اکبر کشیده اند نفرین به چشمهای حریص و پلیدشان گویا که گوشواره و معجر ندیده اند اینجا کمر به قتل تو بستند حسین جان حرفی ز وفا و ز حیا نیست در اینجا تو جای خودت ،اکبرو عباس همینطور حتی نکنند رحم به شیرخواره ات آقا سوگند به زهرا که همین است دعایم ایکاش در این شهر نیفتد گذر تو ترسم که بیائی،غم عباس ببینی ترسم که ز داغش بشود خم کمر تو ......................................................................
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد خیلی برای خواهر تو گریه کردم درازدحام کوچه های کوفه ، یادِ اهل وعیالِ مضطر تو گریه کردم تا مادران را در بر اطفال دیدم یاد رباب و اصغر تو گریه کردم وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم یاد اذان اکبر تو گریه کردم گفتم به طوعه که نرو در پشت ان در با روضه های مادر تو گریه کردم تا کاخ ان ملعون مرا با زجر بردند مردانه پای دختر تو گریه کردم در زیر لب گفتم به قربان سر تو از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست لب تشنه یاد حنجر تو گریه کردم 🔸شاعر: _____________________
از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین ـ گر ساخته است خانه‌اى از سنگ و گل، خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین ـ روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین ـ آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل اتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین ـ آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین ـ آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود اینجا هر آن چه هست، فدا می‌کند حسین ـ آنجا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین ـ آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان اینجا ز خون خویش حنا می‌کند حسین ـ وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع اینجا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین ـ بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین ـ از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین ـ بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین ـ سر داده است و حکم شفاعت گرفته است بر وعدهاى که داده، وفا می‌کند حسین ـ در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری روزی مهم در تاریخ اسلام است چرا که در این روز امام حسین(ع) پس از انجام اعمال عمره مکه را بسوی عراق ترک کردند و قیام حسینی آغاز شد. 🔸شاعر:
4_5886532994503541310.Mp3
13.18M
🔊 روضه سنگین حضرت اباالفضل علیه السلام 🎶 [ خواهرش خورد زمین، مادر اصغر غش کرد ] # 🚩 🎤 حاج حيدر خمسه
فایل صوتی 👆 📖 🔊 روضه حضرت اباالفضل علیه السلام 🔘 شب نهم محرم ۱۴۳۶ * تیر را، با سر زانو، کَشید از چشمش حیف از آن چشم، که مژگان ترش، ریخت بهم (کمکم بده، ببینم تو با این یه بیت زنده میمونی یا نه) خواهرش خورد زمین، مادر اصغر غش کرد آی، امام سجاد، وقتی خبر آوردن، آقا خولی رو کشتن، سنان رو کشتن، آقا بغض کرد فرمود، رحمت به روح پدر مادرت مختار، حرمله چی شد؟ یکی دیگه اومد گفت آقا سنانم کشت، شمر هم به سزاش رسید، آقا فرمود حرمله چی شد؟ آقا، قتله باباتونو دارم عرض میکنم هی حرمله، گفت نمیدونی با ما چی کار کرد ، یدونه تیر میزد ده تا می افتادن، یبار صبح، سینه ی بابامو زد، زن ها افتادن، علی رو زد، بچه ها افتادن، یدونه تیر زد، عمو مو که زد، رقیه افتاد، سکینه افتاد، رباب افتاد، من افتادم، بابام افتاد، زینب افتاد، آی، خواهرش، خورد زمین، مادر اصغر غش کرد او که افتاد زمین، دُورُو برش ریخت بهم امام زمان، این روضه رو شما میشناسید، من جون برا این روضه میدم، سالی یبار میخونم، هر جا زینبو زدن حرف نزد، گفت همه رو بر میگردم کربلا، اربعین اومد کربلا، تا اومد نشون بده کمرشو، نامحرما رو دید، گفت میرم مدینه، همه رو به جدم میگم، اما، رسید مدینه، همه منتظر بودن بره حرم، آه، دیدن زینب مسیرشو عوض کرد، یه پیرزن آغوش وا کرد، ام البنین، خانومی که، راه نمیتونست، یهو دوید، افتاد تو بغلش، ننه، ننه، کتکم زدن، ننه، صورتمو ببین، زدنم، مادر، کمرم سیاس، خانم بغلش کرد، زد به کمرش، گریه کن، الان خفه میشی، بغضش ترکید، صدا زد مادر، مادر، نامحرما، اَمون دخترتو، یهو جداش کرد، گفت یبار دیگه بگو کیا، گفت نامحرما، مگه عباس مرده بود؟ صدا زد، اتفاقا داشت نگاه میکرد، یکی ام البنینو بگیره، میزد تو سرش، وا غیرتا، بچم نگاه، رباب دوید، رباب اومد، خوب شد نبودی، دوتا سر رو نی وای نمی ایستن، (آه، باید بکشی خودتو،) دوتا سر ، دوتا سر، رو نی وای نمی ایستاد، گفت رباب، سر کی؟ گفت بچم و بچت، گفت رباب ، بچه من علمدار، بچه تو شیرخوار، این حرف، گفت ام البنین، مگه خبر نداری، از پشت سر، یه جوری عمود زدن، سر وا شد، رو نی وای نمی ایستاد، (منو ببین، منو ببین، منو ببین، پرچم بده، پرچم، آه میخوام امشب تیر خلاص، این نیزس، سر روش وای نمی ایستاد، سرو برگردوند، حالا میخوام شعر بخونم) همین، همین که پرچمت افتاد، خیمه غوغا شد همین، همین، که پرچم افتاد، خیمه غوغا شد (الان میمیری) نبودیو، نبودیو سر یک، (بگو ببینم)، نبودیو، نبودیو،سر یک، گوشواره ،( یقه به یقه شدن، این اونو هل میداد، این اونو هل میداد) نبودیو، سر یک، گوشواره، دعوا شد حسیـــــــــــــــــن، حسیـــــــــن،حسیـــــــن 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شب نهم محرم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسیارزیبا سبک :شور بهترین مناسب خواندن از مکه قدم قدم رفت از مکه قدم قدم رفت ، صاحب حرم از حرم رفت وقتی قافله راه افتاد ، تا کرب و بلا دلم رفت ای خدا قراره چه خبر بشه نکنه رباب بی پسر بشه آسمون حسین بی قمر بشه واویلا ، واویلا ، واویلا اِرباً اِربا نشه علی اکبرش توی قتلگاه نریزن سرش از تو آسمون میگه مادرش ... فی امان الله اَبی عبدالله ، فی امان الله اَبی عبدالله ... وقتی میزنی پَر و بال ، میشه بدن تو پامال زینب روی تل میبینه ، زهرا میرسه به گودال پیراشون با عصا زدنت حسین پُر نیزه شد بدنت حسین چرا بوریاست کفنت حسین واویلا ، واویلا ، واویلا سنگ میباره رو سنگ توی قتلگاه آخه فهمیدن نداری سپاه سمت خیمه ها میره ذوالجناح ... فی امان الله اَبی عبدالله ، فی امان الله اَبی عبدالله ... وقتی سرتو بریدن ، بال و پرتو بریدن انگشت تورو برای انگشتر تو بریدن لشکر بی حیا پِی غارتن زن و بچه ها تو اسارتن بعد تو سیاه میکنن به تن واویلا ، واویلا ، واویلا شد دل بی قرار پُر ماتمت آرزوم اینه زیر پرچمت برسم بازم به مُحرمت ... فی امان الله اَبی عبدالله ، فی امان الله اَبی عبدالله
▪️ 8 ذیحجه (ع) از مکه به کربلا . 🏴تا که خاکی نشده معجر زینب برگرد😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 ‌می دانم که می آیی … مدتی است که دیگر تقـویم را ورق نمیزنم حال عجیبی دارم…!! همه چیز از نبودنت حکایت می کند!! به جز دلـــــم که مانند دانه ای در دل خاک… در انتظار آمدن بهار است می دانم که می آیی خیلی زود ...🌱 🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۱۸ تیر ۱۴۰۱ میلادی: Saturday - 09 July 2022 قمری: السبت، 9 ذو الحجة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 🗞 وقایع مهم شیعه: 🔹روز عرفه 🔹شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام، 60ه-ق 🔹شهادت هانی بن عروة رحمة الله علیه، 60ه-ق 🔹روز سد الابواب 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا عید سعید قربان ▪️6 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️9 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️21 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️30 روز تا عاشورای حسینی
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
❇️ اعمال روز عرفه 🔺امام صادق (ع): 🔹هر چه مى خواهى براى خود دعا بخوان و [در دعا كردن] بكوش كه آن روز [روز عرفه] روز دعا و درخواست است. ‌ 📚التهذيب الأحكام، ج ۵، ص ۱۸۲ 🕌 حوزه علمیه امام رضا علیه السلام سرخس کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5924586494940418395.mp3
5.33M
❣﷽❣ ▪️ ▪️ این خیمه به اون خیمه این روضه به اون روضه کار روضه خون روضه است منم گریه السلام علی شهید کرببلا مرمل بالدماء قاری سرنیزه ها السلام علی کشته غرق به خون وقتی اومد ساربون شد مادرت روضه خون آه یما یما قتلوک عطشانا آه یما یما ذبحوک عریانا ▪️صلی الله علی المظلوم علی المظلوم ▪️صلی الله علی العطشان علی العطشان 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_408276262558114055.mp3
3.05M
حاج هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله                                        ايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصله   از کعبه گِـــل آمده، تـــا کعبه دل می رود اين کاروان غم فزا، منزل به منزل می رود يک زن ميان محملی، بر ناقه در تاب و تب است عبـاس و اکبــر دور او، ايـن زن خدا يا زينب است هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله ايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصله لحظه به لحظه می شود درد و غمش در دل فزون گويـد حسينش زيــر لـب انّا اليه راجعون نجمه نمی گيـــرد نگــاه از روی ماه قاسمش با اشک حسرت ميزند شانه به موی قاسمش هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله ايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصله در مهد آغوش رباب، رفته علی اصغر به خواب بوسد گلـــوی نــاز او، امّــا دلــش در اضطراب وقتی رقيه پــرده محمل بـه بالا می برد دل می برد از قافله چون نام بابا می برد 🕋〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @majmaozakerine
🔻🔻 🔺🔺 سبک سینه زنی در سبک ------------------- ☑️ بند اول میا به کوفه ای عزیز جان فاطمه میا که این مکان پر بلا و ماتمه به جان اصغرت هوای کوفه پر غمه 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند دوم آقای من ببین چقدر غمین و مضطرم غریب و بی کسم نمونده یار و یاورم شکسته بالم و اسیر قوم کافرم 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند سوم صدای العطش داره از آسمون میاد داره به گوش من صدای ساربون میاد به سمت این دیار میا که بوی خون میاد 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند چهارم به روی بامم و نگاه من به سوی تو به زیر تیغم و مست مِی سبویِ تو سر و تنم بشه فدای اون گلوی تو 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ⭕️ابیات ترکی👇 ☑️ بند پنجم کسیل‌له باشیمی الا امیر عالمین خوشام چیخیر جانیم یولوندا ای ضیای عین قصوروم اولسا گر حلال ائله منی حسین 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند ششم بو جسمیده حسین یارا چاتیبدی یاریه توشوبدی ظلم دن نفس لریم شماریه یارالی پیکریم آسیلاجاخ قناریه 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین ☑️ بند هفتم بو اهل کوفه نین نقدری گور جفاسی وار باشیندا غارت و جور و ستم هواسی وار اوزون آل ایندی دن هانچی قیزین طلاسی وار 🔰 عزیز فاطمه حسین / عزیز فاطمه حسین 🙏
----------------- یک قافله، با یک دنیا ماتم راه افتاده، توی صحرا کم کم تا برسه، کربلا محرم ای روزگار... ارباب ما، قصد سفر داره کی از حالِ، زینب خبر داره؟ کاش معجرِ، اضافی برداره ای روزگار... ▪️وآی، وآی زینب...▪️ میشنوی باز، زنگ محمل‌هارو این کاروان، میره منزل‌هارو اشک رباب، خون کرده دل‌هارو ای روزگار... مشکا هنوز، این روزا پر آبه یک شیرخواره، تو گهواره خوابه رقیه تو، آغوش اربابه ای روزگار... ▪️وآی، وآی زینب...▪️ رو محمل‌ها، سایه‌ی عباسه کل مسیر، راهی نزاشت واسه نامحرم که، زینبو بشناسه ای روزگار... زینب روی، ناقه سوار میشه اما وقتی، بی علمدار میشه آواره‌ی کوچه بازار میشه ای روزگار... از روی تل، دیدم تنها موندی روی خاکِ، داغ صحرا موندی زیر نعلِ، سمّ اسبا موندی برادرم... دیدم چقدر، خون از تنت رفته عمامه و، پیراهنت رفته شمر با چکمه، رو بدنت رفته برادرم... ▪️وآی، وآی زینب...▪️ (میگن زینبو وقتی میزدن، سر بریده‌ی عباس رو نیزه چشماشو می‌بست) مارو زدن، کجاست علمدارم؟ بهش بگو، خیلی حرفا دارم... دیدی کجا، کشیده شد کارم عباس من... توی بازار، با اضطراب رفتم چشمت روشن، بزم شراب رفتم مثل اسیر، با یک طناب رفتم عباس من... ▪️وآی، وآی زینب...▪️ ---------------------------------