sibsorkhi.Babolharam.net.EmamHasan_3.mp3
2.37M
خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن
همیشه می زنم صدا، ز سوز دل تو را حسن
حسن غریبِ فاطمه...
عنایتی دلم شود، ز دام غم رها حسن
مرا مخواه بیش از این، به غصه مبتلا حسن
خدا اجازه می دهد، چنین دعا کنم حسن
که یٰا مَن اِسمُه دَوا وَ ذِکرُه شفا حسن
کریم آل فاطمه، امام مجتبی حسن
خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن
حسن غریبِ فاطمه...
ز دست می روم اگر، ز سر مرا تو وا کنی
ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی
خوشم اگر به یک نظر، دلم پر از صفا کنی
مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی
حسن غریبِ فاطمه...
به پای سفره ی کریم، ز لطف خویش جا کنی
به دست خویش لقمه ای دهی، به این گدا حسن
دوباره نوبت عزا ، دوباره زمزمه ، نوا
دوباره غم ، دوباره دَم ، دوباره ذکرِ مجتبی
دوباره بزم خواندن از، یَلِ رشید مرتضی
دوباره یادِ فاطمه، دوباره داغ کوچه ها
خدا کند که جان دهم، به پای روضه ی شما
بخواه حاجت مرا، ز درگه خدا حسن
خوشم که از ازل شدم، به درگهت گدا حسن
کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن
حسن غریبِ فاطمه...
#واحد
#امام_حسن
#کربلایی حسین سیب سرخی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
روضه حضرت محمد(ص)
بسم الله الرحمن الرحیم یارحمان ویارحیم
یارسول الله بو غمدن کون وامکان آغلادی
ایلدون رحلت سنه آیات قرآن آغلادی
شهر یثربده اوجالدی گولره آه ونوا
بیر طرفده حضرت زهرا دیور ای وای بابا
بیر طرفده باش اچیب مولا علی المرتضی
علی عمامه نی قویوب یره
زهرادولانیر پیغمبرین باشینا
عالم معناده عرش حی سبحان آغلادی
یا رسول الله
شب شهادت امام حسن
شب رحلت رسول گرامی اسلام
یارسول الله ندن بس اولمادی محشر عیان
پنج تن جمع اولدی بیر یرده اولوب اشگوز روان
معجرین آلدی اله زهرا ایدوب دادو فغان
ایله ناله ایلور خانم
دولانور بابا باشینه
هر دن دیور بابا
بابا سارالان رنگوه قربان بابا
زهراگودی او اثناده
قاپی دولدی
گیمسن دیدی بیرعربم
خانم بوردیو بابامین حالی یوخ دی
حال ملاقاتی یوخدی
دوباره قاپی دولدی خانم آچما دی
بیرده قاپینین سسی گلدی
بابا گوزلرین آچدی
زهرا بالا قاپینی آچ
بالا
زهرا بیلسون قاپی دوون کیمدی بالا
اوملک الموتیدی
قابیزل ارواحدی
قیز اوشاقین اولا بابینن ارادا بیر محبتی اولار
زهرا گلدی یوزون قویدی بابامینن یوزونه
خانم گوزونون یاشی توگولور
التماس دعا واریمدی ای بوگجه
پیغملرین قاپیسینا گلنلر زهرانن گوزنین یاشی توکولور
علی آغلیر
زهرا آغلیر
پیغمبر جان ویرور
علی بویورور گوردوم بابا بالا قولا قینه بیر
سوز دیدی
زهرا تبسم ایلدی
علی دیر سورا زهرادن سوال ایلدیم
بابان نه بویوردی
خانم دیدی
عمه اوغلی بابام بیله دیدی
زهرا نگران اولما قیزیم اولین کس که گلر یانیمه سن اولارسان بالا
بالا بو یاخینیقاگلرسن بابا دیدارینه
پیغمبر اجازه ویردی قیزیم آچ قاپینی بو هیچ کسدن اجازه آلماز
اما بوردا بیر روضه اورگیمدن گیچدی آی آماده ایلشنلر
دیورم یا رسول الله ملک الموت زهرادن اجازه آلدی
اما اوچ گون سندن صورا بالاون قاپیسینا اوت ویردیلا
اوشیوز 300 جماعت علینون قاپیسینا یاندیردیلا
علینین الی قالدی بیلینده
زهرانین الی قالدی سینه سینده
خانم
یواش یواش دیور
گل فضه قاپیم یاندی شرار غمه یاندیم
سقط اولدی بالام محسن اوزوم ده یارالاندیم
خانم غش ایلدی
بیر زماندان صورا گوزون آچدی
گوردی علینی آپاردی لار
اپارمیون عم اوغلومی وفالیم دوزمرم
آچون عم اوغلومون قولون یارالیم گلنمرم
خانم گوردی علی گیدور اما حسن آغلیرحسین آغلیر
گوزلرین آچدی خانم باخدی بیراز صاق صولونا
عاشقانه ایلدی تکیه حسینون قولونا
دیدی اوغلوم گوزون آچ باخ بو شرافت یولونا
بو یولون قانه باتان مقتلی وار سنگری وار
اوخی وار قمچی سی وارنیزه سی وارخنجری وار
خانم گودی اوبالاجابالانین گوزلریندن یاش جاری
ایله یواش یواش دیور ننم لایلای
بالانی باسدی باغرینا
اوغول
منه لایلای دیگون دیللره زهرا قربان
مهربان لهنوه گوفتاروه دنیا قربان
گوزلروندن توکولن یاشلی را دریا قربان
دیدی گون لایلایا گوز یاشیمی گوزدن سیخارام
عوضین گلم اوغول کرب بلاده چیخارام
بامداحی استاد طالبی
#ترکی
#حضرت_رسول
🌑🌕بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه.....
حضرت ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، هنگامى که بشیر به مدینه بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنین گفت: رگ قلبم راپاره کردى بچه هایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبد الله علیه السلام، از حسین برایم بگو .
ام البنین براى عزادارى هر روز همراه نوه اش عبید الله (فرزند عباس علیه السلام) به بقیع می رفت و نوحه می خواند و می گریست و این اشعار را زمزمه می کرد:
منم که سایه نشین و جود مولایم
کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم
منم که خانـــه به دوش غــم علی
منم که همقدم محنت ولی هستم
منم که شاهد زخم شکسته ابرویم
انیس گریه به یاس شکسته پهلویم
منم که در همه جا در تب حسن بودم
منم که شاهد خون لب حسن بودم
منم که جلوه حق را به عین می دیدم
خدای را به جمال حسین می دیددم
منم که بوده دلم صبح و شام با زینب
منم میان همه ؛ هم کلام با زینب
منم که سوگ گلستان و باغبان دارم
به سینه زخم غم کربلائیان دارم
منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد
چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد
منم که مادر عشق و امید و احساسم
فدای یک سر موی حسین عباسم
.
#حضرت_رباب
#وقایع_بعد_از_اربعین
از جمله اموری که در قضایای بعد از عاشورا، نمودی ویژه دارد، سوگواری شدید حضرت رباب(ع) است.
عزاداری یا اقامت در کنار قبر امـام حسین(ع)
بنابر نقل برخی کتاب های تاریخی، رباب پس از بازگشت از شام، به مدت یک سال به تنهایی بر سر قبر امام حسین(ع) ماند و عزاداری کرد و سپس به مدینه بازگشت و در حالی که از شهادت آن حـضرت بـسیار ناراحت و غـمگین بود، از دنیا رفت (ابن اثیر، 1399: 4/ 88).
در ماندن این بانوی مکرمه در کربلا، جای هیچ گونه استبعادی نیست؛ زیرا در آن روزگار، چنین کـاری به ویژه نزد زن های باوفا معمول بوده است، همان گونه که فاطمه پس از وفـات هـمسرش حـسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی (ع) تا یک سال در کنار قبرش چادر زد و عزاداری کرد (قمی، 1421: 1/ 256).
این سخن را شـیخ مـفید و بسیاری از دیگر عالمان شیعی نیز نقل کرده اند؛ امّا شیخ کلینی از امام صادق(ع) نـقل مـی کند کـه آن بانو برای امام حسین(ع) یک سال عزاداری کرد، نه یک سال اقامت، و سپس از دنیا رفـت.
برخی نویسندگان از این روایت استفاده کرده اند که رباب مجلس عزا را در مدینه برپا کـرده است نه بر سـر مـزار امام حسین(ع). افزون بر این، در منابع تاریخی آمده است که امام سجاد (ع) اجازه نمی داد رباب یک سال در آن سرزمین تنها بماند. خود آن بانو نیز به چنین کاری اقدام نمی کرد.
عزاداری عجیب رباب(ع)
امام صادق(ع) فرمود:
لَمَّا قُتِلَ الْحُسَینُ(ع) أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْکلْبِیةُ عَلَیهِ مَأْتَماً وَ بَکتْ وَ بَکینَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّی جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ ذَهَبَتْ فَبَینَا هِی کذَلِک إِذَا رَأَتْ جَارِیةً مِنْ جَوَارِیهَا تَبْکی وَ دُمُوعُهَا تَسِیلُ فَدَعَتْهَا فَقَالَتْ لَهـَا مـَا لَک أَنْتِ مِنْ بَینِنَا تَسِیلُ دُمُوعُک قَالَتْ إِنِّی لَمَّا أَصَابَنِی الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَةَ سَوِیقٍ قَالَ فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ وَ الْأَسْوِقَةِ فَأَکلَتْ وَ شَرِبَتْ وَ أَطْعَمَتْ وَ سَقَتْ وَ قَالَتْ إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِک أَنْ نَتَقَوَّی عَلَی الْبُکاءِ عـَلَی الْحـُسَینِ(ع)؛ (کلینی، بی تا: 1/466، باب مولد الحسین بن علی(ع)، ح9)
هنگامی که امام حسین شهید شد، همسرش از قبیلۀ کلبی برایش مجلس ماتم و عزا گرفت و خودش همراه زنان و خادم ها می گریستند، تا آن که اشـک چـشمانشان خشک شد. روزی دید یکی از زنان خدمتکار گریه می کند، در حالی که اشک هایش جاری است. به او گفت: چرا در بین ما تنها اشک تو جاری است؟ پاسخ داد: من مقداری سویق خورده ام. او وقتی ایـن مـطلب را شـنید، دستور داد طعام و سویق بیاورند. هـمگی خـوردند و گـفت: با این کار می خواهیم قدرت گریه بر امام حسین(ع) پیدا کنیم.
.
🌑🌕روضه ورود کاروان به مدینه ـ
ملاقات ام البنین سلام الله علیها با بشیر
فرزندان ام البنین همگى در زمین کربلا شهید شدند و نسل ام البنین علیهاالسلام از طریق عبیدالله بن قمر بنى هاشم بسیار مى باشند. چون بشیر به فرمان امام زین العابدین علیه السلام وارد مدینه شد تا مردم را از ماجراى کربلا و بازگشت اسراى آل الله با خبر سازد، در راه ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات کرد و فرمود: اى بشیر، از امام حسین علیه السلام چه خبر دارى ؟ بشیر گفت : اى ام البنین ، خداى تعالى ترا صبر دهد که عباس تو کشته گردید.
ام البنین علیهاالسلام فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده . بدینگونه ، بشیر خبر قتل یک یک فرزندانش را به او داد، اما ام البنین علیهاالسلام پیاپى از امام حسین علیه السلام خبر مى گرفت وى گفت : فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است ، فداى حسینم باد! و چون بشیر خبر قتل آن حضرت را به او داد صیحه اى کشید و گفت : اى بشیر، رگ قلبم را پاره کردى ! و صدا به ناله و شیون بلند کرد. مامقانى گوید: این شدت علاقه ، کاشف از بلندى مرتبه او در ایمان و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان خود را که نظیر ندارند در راه دفاع از امام زمان خویش سهل مى شمارد. به نوشته علامه سماوى در ابصار العین : ام البنین علیهاالسلام همه روزه ه بقیع مى رفت و مرثیه مى خواند، به نوعى که مروان – با آن قساوت قلب – از ناله و گریه ام البنین علیهاالسلام به گریه مى افتاد و اشکهاى خود را با دستمال پاک مى کرد. نیز هنگامى که زنها او را با عنوان ام البنین خطاب کرده و به وى تسلیت مى داده اند، این ابیات را سرود:
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
واى بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشهام مىاندازى
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
مرا پسرانى بود،که به آنان خوانده مىشوم اما امروز براى من پسرانى نیست
أَرْبَعَهٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار پسر مانند کرکسان بلندیها که با بریده شدن رگ حیات یکى پس از دیگرى به مرگ پیوستند
تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعا طَعِینَ
نیزهها بر پیکرهایشان ستیزه داشتند همه آنان با تن مجروح به خاک افتادند
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
اى کاش مىدانستم آنچنان است که خبر دادند این که دست عباسم بریده شده بود
یعنى اى زنان مدینه ، دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شکارى ندانید، مرا فرزندانى بود که به سبب آنها ام البنینم مى گفتند، ولى اکنون دیگر براى من فرزندى نمانده و همه را از دست داده ام . آرى ، من چهار باز شکارى داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند و دشمنان با نیزه هاى خود ابدان طیبه آنها را از متلاشى کردند و در حالى روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روى خاک افتاده بودند. اى کاش مى دانستم آیا این خبر درست است که دستهاى فرزندم قمر بنى هاشم علیه السلام را از تن جدا کردند؟
مخوان جانا دگر ام البنینم که من با محنت دنیا قرینم
مرا ام البنین گفتند، چون من پسرها داشتم ز آن شاه دینم
جوانان هر یکى چون ماه تابان بدندى از یسار و از یمینم
ولى امروز بى بال و پرستم نه فرزندان ، نه سلطان مبینم
مرا ام البنین هر کس که خواند کنم یاد از بنین نازنینم
به خاطر آورم آن مه جبینان زنم سیلى به رخسار و جبینم
به نام عبدالله و عثمان و جعفر دگر عباس آن در ثمینم
یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ وَیْلِی عَلَى شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
حاصل مضمون این ابیات جانسوز آنکه : هان اى کسى که فرزند عزیزم ، عباس ، را دیده اى که با دشمن در قتال است و آن فرزند حیدر کرار، پدر وار حمله مى کند و فرزندان دیگر على مرتضى ، که هر یک نظیر شیر شکارى هستند، در پیرامون وى رزم مى کنند، آه که به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس عمود آهن زدند در حالیکه دست در بدن نداشته است . اى واى بر من ! چه بر سرم آمد و چه مصیبتى بر فرزندانم رسید؟ اگر فرزندم عباس دست در تن داشت ، کلام کس را جرات بود که به وى نزدیک شود
4_5841473783931604347.mp3
18.49M
#روضه_امام_حسن ۱۴۰۱
#سیدرضانریمانی 🎤
ای طشت یاریم بده دیگر بریده ام
این زهر را به قصد شفایم چشیده ام
کم سن و سال بودم و پیری به من رسید
مانند شمع قطره به قطره چکیده ام
راضی به مردنم که نبینم مغیره را!
من ناز مرگ را به دل و جان خریده ام
عمری ز کوچه رد شدم و سوخت صورتم!
کوچه نرفته ای که بدانی چه دیده ام
نامحرمی به مادر من حرف تند زد
جایی نگفته ام که چه حرفی شنیده ام!
سنگین شدست گوش حسن مثل مادرم
آزرده از صدای بلند کشیده ام!
ناموس مرتضی به کمک احتیاج داشت
فریاد زد حسن! کمکم کن خمیده ام!
این تنگی نفس اثر زهر کینه نیست
از کوچه تا به خانه فراوان دویده ام
#امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#سید_پوریا_هاشمی ✍
30 safar (3).mp3
4.42M
شور احساسی بسیار زیبا امام رضا
با سبک مرحوم محمد نوری
🔴غروب ۳۰صفر🔴
هیات #محفل_اهل_حرم
#احسان_صفری
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@Maadahi_online_زمینه_X_هوای_این_روزای_من.mp3
9.81M
🎧 #زمینه / #بسیار_زیبا / #احساسی
🎼 هوای این روزای من...
🎤 #کربلایی_رضا_شیخی
♦️ #شهادت_امام_رضا (ع)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
@Maadahi_online - زمینه -X- شاه مشهد سلام.mp3
12.67M
🎧 #زمینه / #بسیار_زیبا / #احساسی
🎼 شاه مشهد سلام...
🎤 #کربلایی_امیر_برومند
♦️ #شهادت_امام_رضا (ع)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#پروفایل
از ڪربلا رسیدم و دلتنگ مشهدم
در سر هواے مرقدِ مستانہ، جالب اسٺ
در روضہاٺ صداے عطش مےرسد بہ گوش
حال و هواے عاشق دیوانہ، جالب اسٺ
#یارضا_جانم_هواتو_ڪردم💔
#بطلب_بیام_دورٺ_بگردم🕊
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5983186444611486957.mp3
10.22M
#روضه
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#استادحاج_منصورارضی
زینب بیاور آخرین رخت کفن را
تا که کفن پوشم تن سبز حسن را
خالی است جای مادرم تا که ببوسد
لبهای سرخ یوسف گل پیرهن را
حیدر بیا فتنه دوباره پا گرفته
بیرون کن از شهر مدینه بیوهزن را
قبل از سفر تا کربلا غارت نمودند
با تیرهای پر ز کینه هستِ من را
عباس را گویید تا بیرون بیارد
آن تیرها که دوخته تابوت و تن را
بیرون کشیدم تیر از پهلویش ای وای
کردم زیارت گوییا امّالحسن را
پیراهن خود را ز خون او بشویید
حرفی از این تشییع با زینب نگویید
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
.___________________
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#سلام_غریب_مـدینـه✋
دوشنبه هاست هوایم عجیب بیش از حد
شده است ذکرمن امن یجیب بیش ازحد
دوشنبه هاحسنے ها دوباره دلتنگند
برای غربت شاه غریب بیش از حد
#من_امام_حسنےام 💚
#دوشنبه_های_امام_حسنی 💚
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۲۸ شهریور ۱۴۰۱
میلادی: Monday - 19 September 2022
قمری: الإثنين، 22 صفر 1444
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️6 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️8 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️13 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️16 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️17 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج
✅ با ما همراه شوید...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#صلی_الله_علیک_یا_امام_حسن_مجتبی_ع
🖤🖤🖤🖤🖤
یا کریم آل طاها! من گدا آورده ام
دست خالی را به قصد التجا آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دست خالی آمدم، اما دلم لبریز ذوق
"یا کریمی را ببین من تا کجا آورده ام..."
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دسته دسته، یا کریم افتاده دنبالم به کوچ
دسته ها، تا کوچه های مصطفی آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
گشته ذکر تار و پودم، "یا کریم و یا حسن"
غرقِ یا محسن شدم، یا مجتبی آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤
آه! آقا جان! کمی قابل بدان این هیچ را
"هیچم، اما! بر لبم نام تو را آورده ام"
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
با پرو بالی شکسته خواستم یارت شوم
روی چشمم، آب می خواهی؟ بیا! آورده
ام...
🖤🖤🖤🖤🖤
قطره قطره جمع شد، شد آبروی شیعیان
رود و دریا؟ نه! که اقیانوسها آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
نوشِ جانت، ای غریب ابنِ غریبِ فاطمه!
"جرعه جرعه اشک، تقدیمِ شما آورده ام"
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دورِ تو می گردم و فکرِ حرم افتاده ام
وقتِ راه افتادنم، من هدیه ها آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دل به روی دل، طلا روی طلا، پرپر زنان:
"یک حرم، از قلبِ عشاق ولا آورده ام"
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
سبطِ طاها! پورِ حیدر! یَابنَ کوثر! العَطَش...
سجده بر خاکِ " بقیع و کربلا" آورده ام
🖤🖤🖤🖤🖤
دم به دم غسل زیارت کردم و قصدِ سلام
"سوختم، اما دو رکعت را به جا آورده ام."
🖤🖤🖤🖤🖤
#شاعر_آئینی_کربلائی_حمیدرضا_کسرائی
#امام_حسن
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم
چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم
من کشتهء همخانه ای نامهربانم
در بین شهر خویش هم بی آشیانم
من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم
با کوچه های زادگاهم قهر هستم
من سفره داری کردم و آزار دیدم
از غم فلک را بر سرم آوار دیدم
دشمن که جای خود ستم از یار دیدم
بین خلائق خویشتن را خوار دیدم
کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم
من از حرامی فحش ناموسی شنیدم
هر کس رسید از راه قصد جان من کرد
زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد
یا شک به اسلام من و ایمان من کرد
یا که خیانت بر من و احسان من کرد
یکروز مانند خدا من را ستودند
روز دگر سجاده از پایم ربودند
من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست
پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست
بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست
من داغدار مادرم داغ کمی نیست
من داغدار کوچه ام افسرده حالم
کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم
یادم می آید که فدک را پس گرفتیم
ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم
سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم
از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم
خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی
یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی
ابر سیه سایه به روی ماه انداخت
دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت
بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت
بر جان من تا روز محشر آه انداخت
آمد سند را از کف مادر بگیرد
طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد
نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد
حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد
با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد
که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد
یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد
جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد
مجتبی صمدی شهاب