eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5855229928525532872.mp3
زمان: حجم: 1.04M
ای یاس گلزار یاسین! طوبای من! کوثر من! قدر تو پنهان چو قبرت همتای من! همسر من! ای از علی رو گرفته! با درد و غم خو گرفته کشتیّ پهلو گرفته رفتی کجا از بر من؟ پروانه‌ی من پریدی از محفلم پر کشیدی سوزاندی از رفتن خود چون شمع، پا تا سر من ای یاس هجده بهاره! دیدم تو را در شراره بودی "تو" در آتش امّا می‌سوخت برگ و بر "من" بعد از تو ای نور دیده! این دیده شادی ندیده صبرم به پایان رسیده لبریز شد ساغر من گرید حسن، نور عینت هم‌ناله با زینبینت می‌پرسد از من حسینت بابا! چه شد مادر من؟ زین پس دل و حسرت تو اشک من و غربت تو روی من و تربت تو ای خاک غم بر سر من! @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی جواد مقدم ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قسم به آیات الهی به معجزات مصطفایی دلاوریه مرتضایی فاطمه تو مادر مایی به حال من توجهت تسکینه قیامت من با شما تضمینه رزق من از سفره ی تامینه چشام فقط از تو کرم میبینه۲ بعد خدا/به تو امیدوارم خودم رو به/کرمت میسپارم همیشه در/قلب من میمونی مادرمی/خیلی دوست دارم۲ 🌷مادرمی،خیلی دوست دارم🌷 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قسم به رتبه ی پیمبر به هل اتی،سوره حیدر به آیه های قدر و کوثر برای شیعه تویی مادر حب شما برام اصول دینه تو قبر من اسم شما تلقینه همسرتون امیر مومنینه با پسرت رفاقتم دیرینه۲ نوکریتون/شده کار و بارم تو روضتون/ابری ام،میبارم همیشه در/قلب من میمونی مادرمی/خیلی دوست دارم۲ 🌷مادرمی،خیلی دوست دارم🌷 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قسم به غوغای قیامت به روز واپسین امت تا که تویی مادر شیعه خیال شیعه میشه راحت میای و قلب تو پر از احساسه نگات به عده ای یه جور خاصه یه بوی خاص می پیچه بوی یاسه دست تو،دست قلم عباسه۲ بعد خدا/به تو امیدوارم بی بی تویی/اسوه ی ایثارم اگه خدا/بده دختری به من من اسمشو/فاطمه میذارم 🌷مادرمی،خیلی دوست دارم🌷 .. @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنج تن آل عبا  سلام ای خاتم پیغمبران  سلام خیرالانام جان جهان  سلام نور زمین روح زمان  جنگیدی با دست خالی، برا اسلام، میون کفّار  با اینکه دیدی از دشمن، همیشه غم، همیشه آزار  واسه دردای این مردم ، تو بودی یار، تو بودی غم‌خوار  تازه وقت آغاز توست  این نهضت هم، اعجاز توست  «تا جون داریم، دم می‌گیریم  ما مدیون اهل بیتیم» علی آقاجانم اول مظلوم علی با یاد تو دل شد آروم علی، شاه عالم از حق محروم هر جا که حرف غیرت بود، تو هم بودی، میون میدون واسه اسلام پیغمبر، چقدر ساده، گذشتی از جون هرکس که توو راهت باشه، توی فتنه، نمیشه حیرون حیدر یعنی اوج غربت حیدر یعنی کوه غیرت «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» سلام تنهاترین مادر زهرا سلام ای بانوی حیدر زهرا سلام ای شافع محشر زهرا پای عشق حیدر موندی، توی آتیش، توو آتیش غم ای محجوبِ هر دو عالم، ندید اما، تو رو نامحرم واسه حق از جونش نگذشت، شبیه تو، کسی توو عالم دلهای ما، دریایی شد چون حاج قاسم، زهرایی شد «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» حسن، ای صلح تو جنگی پنهان حسن ای روح دین جان قرآن حسن توو دستاته حکم طوفان تو کاری کردی که حتی، سکوت تو، جهادت باشه این عالَم مدیون لطف و کراماتِ زیادت باشه شیعه توو روضه‌ی زهرا قسم خورده به یادت باشه تو طوفانی، تو غوغایی تو فریاد عاشورایی «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» حسین زیبایی دنیای ما حسین ای محبوب دلهای ما حسین آقای ما مولای ما توو راه عشق تو باید، سر و جون داد، بدون تردید تو ثابت کردی که میشه، تک و تنها، با دشمن جنگید بین تیغ و نیزه میشه، میون خون خداوندو دید یا ثارالله و ابن ثاره این دل خیلی دوسِت داره «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» شاعر: رضا یزدانی
خداحافظ ای روح شرم و عفاف خداحافظ ای جان حج و طواف خداحافظ ای لاله پرپرم خداحافظ ای سوره کوثرم خداحافظ ای درد من را طبیب خداحافظ ای آشیان غریب خداحافظ ای طایر نیمه جان خداحافظ ای پوست و استخوان خداحافظ ای به ز جان علی قرار و بهار و توان علی خداحافظ ای بانوی خانه ام پرستوی پر بسته لانه ام خداحافظ ای پیکر خسته اش خداحافظ ای دست بشکسته اش خداحافظ ای سینه چاک چاک خداحافظ ای چادر پر زخاک تو ماه تمام منی فاطمه جواب سلام منی فاطمه تو بودی به در دلم آشنا به مشکل گشایی تو مشکل گشا قسم بر تو و عمر کوتاه تو به آن سینه غرق در آه تو به آن چشم در موج خون خفته ات به آن درد دلهای ناگفته ات ز بعد تو ای شمع افروخته علی ماند و یک در سوخته غمت تار و پود من از هم گسست ببین فاتح بدر از پا نشست چکیده به رخ اشک تنهائیم تماشایم من تماشائیم ندانی چه بر روزم آورده ای در این شهر تنهاترم کرده ای مرا موج غم هر طرف می کشد فراغ تو آخر مرا می کشد
کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبریز به هر حالش که می آید ز سینه خجالت می کشد شهر مدینه نفسهایش فتاده در شماره کند بر صورت زهرا نظاره به هر چشمی که یارش می گشاید توان از قلب پر سوزش رباید به لب های علی پیوسته آه است گمانم مرتضی در فکر چاه است به آرامی کنار بستر او علی خم شد چو شمعی روی زانو که روی یار را بهتر ببیند ز باغ چشم یارش لاله چیند به نجوا گفت یا زهرا غریبم مخواه اینگونه تنهایم حبیبم گل آلاله گلخانه من تو هستی چهل چراغ خانه من علی اینجا دگر یاری ندارد کسی چون من شب تاری ندارد ببین ای یاور شب زنده دارم ز تنهایی گره خورده به کارم چه شد کز همسر خود دل ربودی مگر اشک امامت را ندیدی چو شرح راز بر دیوار دیدم پس از آن صورتت را تار دیدم اگرچه روز داغ حیدر آمد ولی شادم جدائی ها سر آمد به همره می بری با خود صفا را ولی دیدی چو روی مصطفی را الا ای سوره مجروح کوثر سلامم را رسان نزد پیمبر
آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود آن شب که خون از دامن مهتاب می ریخت اسما برای غسل زهرا آب می ریخت آن شب امیرالمومنین با اشک دیده می شست تنها پیکر یار شهیده میشست در تاریکی شب مخفیانه گه جای سیلی گاه جای تازیانه صد بار از پا رفت و دست از خوشتن شست جانان خود را در درون پیروهن شست چشم از نگه، نای از نوا، لب از سخن بست بگشود دست حسرت و بند کفن بست ناگه فتاد آن تیره کوکب را نظاره گریان به گرد آفتابش دو ستاره از بی کسی در بال هم سر برده بودند گویا کنار جسم مادر مرده بودند داغ دل مولا دوباره گشت تازه ریحانه هارا زد صدا پای جنازه آن پرشکسته طائران از جا پریدند افتان و خیزان جانب مادر دویدند چون جان شیرین جان او در برگرفتن گل بوسه از آن لالۀپرپر گرفتند یکباره از عمق کفن آهی برآمد با ناله بیرون دستهای مادر آمد ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب در دانه های وحی را دریاب دریاب مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند مگذار روی سینۀ مادر بمیرند .
ساعت سخت فراق آغاز شد مخفی و آهسته درها باز شد شد برون آرام با رنج و ملال هفت مرد و چار طفل خردسال چار تن دارند تابوتی به دوش دیده گریان سینه سوزان لب خموش در دل تابوت جان حیدر است هستی و تاب و توان حیدر است گوئی آنشب مخفی از چشم همه هم علی تشییع شد هم فاطمه شهر پیغمبر محیط غم شده زانوی سردار خیبر خم شده آسمان بر اشک او مبهوت بود جان شیرینش در آن تابوت بود کم کم از دستش زمام صبر رفت با دو زانو تا کنار قبر رفت کرد چشمی جانب تابوت باز گشت با جانان خود گرم نیاز کای وجودت عرش حق را قائمه یاریم کن یاریم کن فاطمه یاریم کن کز زمین بردارمت با دو دست خود به گِل بسپارمت وای بر من مرده ام یا زنده ام قبر تو یا قبر خود را کنده ام آسمان، اشک علی را پاک کن جای محبوبم مرا در خاک کن این چراغِ چشم خونبار من است این همان تنهاترین یار من است ناگهان از آن بهشت بی نشان گشت بیرون دست های باغبان کای شکسته بال و پر بلبل بیا وی به قلبت مانده داغ گل بیا باغبانم، هست و بودم را بده یا علی یاس کبودم را بده از چه یاسم این چنین پرپر شده لاله من باغ نیلوفر شده ای بیابان گِل زاشک جاری ات آفرین بر این امانت داری ات باغبان تا یاس پرپر را گرفت اشک خجلت چشم حیدر را گرفت یا محمد از رخت شرمنده ام فاطمه جان داده و من زنده ام شاخه یاست اگر بشکسته بود دست های باغبانت بسته بود یا محمد دخترت در خاک خفت دردهای خویش را با من نگفت اینکه بگرفتیش جانان من است بلکه هم جان تو، هم جان من است قلزم خون کاسه صبر علیست خانه بی فاطمه قبر علیست غصه ها را در دل صد چاک ریخت بر تن محبوبه خود خاک ریخت زمزم از دریای چشمش سر گرفت مثل کعبه قبر را در برگرفت ناله زد کای با وفا یار علی ای چراغ چشم بیدار علی همسرم دستی برون از خاک کن اشک از رخسار حیدر پاک کن اشک من در دیده بی لبخند تو است تکیه گاهم شانه فرزند تو است