eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
@Darestani110_&&.mp3
14.81M
🔳 (س) 🌺 ♨️ام البنین (س) حقیقت ادب 👌 سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام دارستانی @majmaozakerine
🗓 سیزدهم جمادی الثانی: 🌹 شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها ◼️ در اين روز در سال ۶۴ه‍ حضرت ام البنين عليها السلام، همسر اميرالمؤمنين عليه السلام و مادر قمر بنى هاشم عليه السلام به شهادت رسیدند . ▪️نام مبارك آن حضرت فاطمه ، و كنيه شريفش ام البنين است ، و آن حضرت به همین كنيه معروفند. پدر آن حضرت حزام بن خالد، و مادرشان ليلى دختر شهيد بن ابى عامر است . ▪️امير المؤمنين علیه السلام آن حضرت را به همسرى برگزيد و خداوند چهار پسر به آن حضرت عنايت فرمود: حضرت قمر بنى هاشم عباس عليه السلام ، عبد الله ، جعفر و عثمان عليهم السلام ، كه هر چهار پسر در كربلا شهيد شدند. ▪️بانوانى كه از كربلا به مدينه مراجعت كردند، در خانه ام البنين عليها السلام عزادارى مى كردند. آن حضرت اگر چه در كربلا نبود ولى از ناله و گريه قرار نداشت و همه روزه به بقيع مى رفت مرثیه سرایی میکرد. 📚ام البنين عليها السلام ،سيده نساء العرب / ص84 📚رياحين الشريعه / ج3 / ص294 ▪️حضرت ام البنین سلام الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنی امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزارداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین نگاشته اند که بنی امیه همسر امیرالمومنین صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. 📚وقایع الشیعه / ص85 / وقایع سیزدهم جمادی الثانی @majmaozakerine
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ میلادی: Friday - 31 January 2020 قمری: الجمعة، 5 جماد ثاني 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه) - یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه) - یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️15 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️24 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️25 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ▪️27 روز تا شهادت امام هادی علیه السلام ✅ با ما همراه شوید...
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از همان روزهای کودکی ام بوده ام آشنای ام بنین کام من را گرفت مادر ، با نمک سفره های ام بنین رزق من باشد از اعانه ی او از عنایات مادرانه ی او آمده پشت درب خانه ی او سائل بینوای ام بنین کی شود عشق را رقم بزنم ؟ گوشه ای از بقیع قدم بزنم دو سه تا مثنوی قلم بزنم تا سحر در رثای ام بنین اول و آخرم فدای حسین تن و جان و سرم فدای حسین پدر و مادرم فدای حسین بچه هایم فدای ام بنین خادم مستدام عباس است آشنا با مقام عباس است مورد احترام عباس است هر که باشد گدای ام بنین هم مُسمّی به نام فاطمه بود هم مرامش مرام فاطمه بود مقتدایش امام فاطمه بود من کجا و ثنای ام بنین؟ نه فقط مادر چهار یل است در وفا بی نظیر و بی بدل است ادبش بین اهل دل مثل است شد ادب ؛ خاک پای ام بنین تا که آمد به بیت شیر خدا گفت او کودکان فاطمه را آمدم تا شوم کنیز شما من فدای وفای ام بنین در کنار چهار صورت قبر می نشست آن یگانه اسوه ی صبر اشک می ریخت از دو دیده چو ابر من بمیرم برای ام بنین پسر ارشدش پناه حسین کاشف الکرب و تکیه گاه حسین میر و آب آور سپاه حسین اوست صاحب عزای ام بنین *** به کنارم بیا برادر من کآمده مادر تو در بر من بنشسته کنار پیکر من مادری کرده جای ام بنین @majmaozakerine
🌷 مرثیه حضرت امُ البنین (س) 🌷 فاطمیه رفته اما دل شده با غم قرین از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین بانویی که اهل دل از او ادب آموخته عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین جان او جان عزیزانم به قربان حسین گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت ♦️ مرتضی شاهمندی ♦️ @majmaozakerine
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها دم نوحه ایستاده؛بعد از شهادت ای برای من،یار و دلداده رفتی و حیدر،از پا افتاده گریان،با شور و با زَمزَمه گویم حلالم کن فاطمه زهرا یا زهرا یا فاطمه... بخاطرِ من رویَت نیلی ‌شد نصیبَت زهرا ضربِ سیلی ‌شد کوچه،غم به دل حاکی شده ای وای چادرت خاکی ‌شده زهرا یا زهرا یا فاطمه... پیش چَشمم ای،ماهِ یگانه تو را زد دشمن با تازیانه دیگر از آثار ضربه ها دستِ تو نمی آمد بالا زهرا یا زهرا یا فاطمه... ۹۷ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ @majmaozakerine
حالا میان خانه اش کوثر ندارد تنهاست مولایم علی،یاور ندارد بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد زهرا که رفته،زینبش مادر ندارد مولاست با طفلان بی حال و پریشان مولاست با یک قبر مخفی،چشم گریان دائم کنار بستر خالی نشسته چشمان بارانی خود را باز بسته هی روضه می خواند به یاد دست بسته با خاطرات کوچه پهلویش شکسته با چادر خاکی که بر روی سرش داشت زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت حق علی را هیچ کس باور ندارد مولای عالم مانده و لشکر ندارد این خانه دیگر دست نان آور ندارد «دیگر حسین بن علی مادر ندارد» پروانه ای که پهلویش را در گرفته حالا از این خانه شبانه پر گرفته شب ها کنار قبر زهرای جوانش می سوخت از داغ جوان قد کمانش وقتی رمق می رفت او از زانوانش سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی با من نگفتی غصه ی غصب فدک را با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر در خواب می گوید:نزن سیلی به مادر بر خیز زهرا،بهر زینب مادری کن زهرا،حسین تشنه لب را یاوری کن برخیز تا این خانه را از نو بسازم برگرد تا کاشانه را نو بسازم کج می کنم بانو سرِ مسمارها را خود در میارم سنگِ این دیوارها را دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم لولای در را رو به کوچه می گذارم انگار وقت رفتنم نزدیک گشته دنیا دوباره تیره و تاریک گشته نه سال بودی بهر تو کاری نکردم زهرا حلالم کن که باید بازگردم زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته @majmaozakerine
🌹 🏴بند ( ۱ ) تواین روزای بارونی که هق هق میکنم... مادر شبا از دردِ تنهایی دارم دق میکنم ‌... مادر یه بغض سخت و سنگینی همیشه تو گلو دارم همش چشمِ تو رو مادر با چشمام روبرو دارم نمیدونی چقد سخته برام این روضه ها اما نگاهم غرق بارونه دل من خونه ی غم ها می شینم این شبای غم سر قبری که پنهونه می خونم روضتو مادر چقد دردام فراوونه (غريب آقام٤) 🏴بند ( ۲ ) ببار ای بغض بارونی چشام ابره نمی بینَـم ببار تا مرهمی باشی برا زخمای تو سینَـم گرفته قلبم آتیش از غریبیه بابام حیدر زدن اتیش جلو چشماش به جون یاسِ پیغمبر دلش خونه بابام وقتی به یادت روضه می خونه کسی دردای قلبش رو نمیفهمه ، نمیدونه می بینه مادر و هر دم میونِ دود و خاکستر نشد کاری کنه آخر ... که محکم وا نشه اون در (غريب آقام٤) 🏴بند ( ۳ ) پایِ یه نانجیبی زد لگد به بیتِ آلُ الله پیچید تو گوشِ شهر اون شب صدایِ ناله ای جانکاه یه میخ تیز و فولادی فرو رفته تو پهلوشو از اون روزا گرفت مادر پیش،بابام علی ...روشو شبا تا صب میشه از درد از این پهلو به اون پهلوش نمیدونه کسی جز من وَرم کرده چقد بازوش چرا انقد شدن دشمن با طفلی که تو یِ راهه؟! میجنگن دشمنات حتیٰ با یه نوزادِ شش ماهه! (غريب آقام٤) 🏴بند ( ۴ ) حالا اون چوبه هایی که شُـدِش جمع واسه گهواره آخر قسمت شده تابوت بشه واسه خودت ...آره چشایِ دخترت زینب شبیهِ کاسه ی خونه موهاش از بس که غم داره مثل قلبش پریشونه بادستای کوچیک سهمش با سختی، خونه داری شد وجودش بعد تو... مادر اسیرِ بی قراری شد حسینت رو ببین داره میره واسه یِ تو جونش کی بعدت میزنه شونه به موهای پریشونِش (غريب آقام٤) 🏴بند ( ۵ ) حسن ... یه چادر خاکی از امشب زیرِ سر داره مگه غیر از حسن... شخصی از اون کوچه خبر داره؟ همیشه حسرتش اینه تو اون کوچه قَدِش اِی کاش بلندتر بود و سـَد می شد جلو دستایِ دشمنهاش الهی بشکنه دستی که خورد به صورتت مادر زده سیلی به رویی که همش بوسیده پیغمبر نداره محرمِ رازی از امشب...فاتح خیبر چشاش بی وقفه می باره شبا... آهسته تو بستر (غريب آقام٤) @majmaozakerine
🔶🔸اللهم عجّل لولیک الفرج🔸🔶 شور حماسی امام زمان عجل الله فرجه الشریف ➖➖➖➖➖ تویی که خوبیت / بهم شده ثابت کاش بشم آقا / سگ اصحابت صاحب دولت شریفه مهدی صفحه به صفحه ی صحیفه مهدی کاش منو ویژه دعوتم کنی یه شب ... شور هیئت تویی  اصل نیّت تویی به خدا منجیِ      بَشریّت تویی اونی که میمونه   تا تَهِ خط تویی  توی دنیا،توی عُقبا،اولویت تویی(۲) ➖➖➖➖➖ یَدِ طولایی / تو نوکری دارم توی عشق بازی/ نوآوری دارم بحث دعا برات،ظریفه مهدی نکردم انجام وظیفه مهدی روزیِ کُلّ سالمو میگیرم از مُضیف مهدی... صاحب قلب من   طالب قلب من توی دست توئه    قالب قلب من مثل نون شبی      واجب قلب من تویی مفردِ، مُذکّرِ، غایب قلب من(۲) ➖➖➖➖➖ با وجود تو / یه واسطه دارم با محبّانِ / تو رابطه دارم قاتل شورای سقیفه مهدی حال دلم با تو ردیفه مهدی تنگه دلم برا یه جای سامرا مُضیف مهدی... نگین کربلا         حزین کربلا تویی بازمانده ی   زمین کربلا توی گوش توئه طنین کربلا الهی با،تو بریم از ،مدینه کربلا(۲) ➖➖➖➖➖ ✍🏻به قلم: @majmaozakerine
چیست؟ 🔹 از القاب خاصه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به معنای پناه و پناهگاه است. 🔹در توسل جستن به ائمه علیهم السلام گفته اند: هرگاه شمشیر به محل ذبح تو رسید ، کنایه از کثرت گرفتاری و بی پناهی، به حضرت حجت علیه السلام استغاثه کن.. 🔹 به درستی که تو را درمی یابد و او غیاث المستغیثین است.‌ بگو:"یا صاحب الزمان! انا مستغیث بک"...یا بگو: "یا صاحب الزمان اغثنی! یا صاحب الزمان ادرکنی!". 📚نجم الثاقب،باب دوم وباب نهم 🌸 ♡••࿐ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤 زیارت آل یاسین با صدای استاد فرهمند 👇 ✅ در غروب جمعه به یاد حضرت امام زمان ارواحنا فداه باشیم 🔰 @majmaozakerine
⚘اللهم اغفرلۍ ذنـوبا التے تحبسـ الدعا⚘: 🌸🍃🌸🍃 در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره " اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند .... و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش میگفتند اصغر آواره ! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید . تا اینجا داستان رو داشته باشید ! در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام ایت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت ..... حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم .... وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند ! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت ..... پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید ؟ یکی ازکارگران گفت این اصغر آواره است ! تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست ..... مردم تا این صحنه را دیدیند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطورناله کردید ؟! حاجی گفت :مردم این فرد را میشناسید ؟ همه گفتند نه ! مگه کیه این ؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است .... مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش ؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی..... گفت : سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم ....وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد.... ترسیدم و گفتم یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود , اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیزارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید ....چه کنم ! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم ..... اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد .....زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری ؟ چرا نمیزنی ؟ گفت : من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (س) موسیقی ننواختم .... خلاصه حرمت نگه داشت و رفت .... اونروز تو دلم گفتم اربابم حسین (ع) برات جبران کنه , حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشیع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انحام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند از این حکایت معلوم است اگر برای نوکر امام حسین (ع) کاری انجام بدهیم خدا یک شهر را برایمان می اورد کارمان را سامان دهد ان شاالله •┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈• با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫 @majmaozakerine
⚘اللهم اغفرلۍ ذنـوبا التے تحبسـ الدعا⚘: 🙏اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیم🙏 منظور از «صراط مستقیم» که در سوره حمد می گوییم چیست❓ ✍ هر روز در نماز خود وقتی سورۂ حمد را می خوانیم به «اهدنا الصراط المستقیم» می رسیم که از خدا دائم در نمازهایمان می خواهیم که ما را به راه راست هدایت کند 🌐اما صراط مستقیم چیست؟🤔 خداوند در سوره "یس" آیه:61 می فرماید: و اَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُستَقِیمٌ یعنی« ، این صراط مستقیم است » 🔆 یعنی هر حرف و یا عملی که می خواهم انجام دهم باید ببینم که آیا در آن هست یا نیست🤔 🌈آیا عملم و حرفم و نگاهم👀 و شوخی ام رنگ و شکل بندگی دارد یا از روی است...🤔 🌺اگر این را داریم معلوم است دعای هر روزمان در نماز ( اهدنا الصراط المستقیم ) شده 🌟 صراط مستقیم یعنی اینکه کارم دل مولایم امام زمان و امیرمؤمنان را نشکند ، یعنی کارم و حرفم و 👇 💢 شخصی از امام باقر (ع) پرسید که منظور از قول خداوند : « انک لتهدی الی » چیست؟ امام فرمودند: تو امر می شوی و فرا خوانده می شوی به ( به واسطۂ این قول خدا ) و در ادامه حضرت «صراط مستقیم» در آیه را معنی کردند👇 « و علیٌّ هُوَ الصِّراطُ المُستَقیمُ » و 📚بصائر الدرجات ج:1 ص.۷۷ـ۷۸ ┄┅┅✿💕🍂🌼🍁🌸✿┅┅┄ @majmaozakerine
⚘اللهم اغفرلۍ ذنـوبا التے تحبسـ الدعا⚘: 🙏🙏 ✅داستان واقعی نامه نگاری مرد دهاتی با امام زمان عج ✍اسمش علی بود و از سادات، صدایش می کردند آ سید علی، دهاتی بود و کم سواد، اما عجيب صفای باطنی داشت، همشهری و هم دهاتی همین شیخ حسنعلی نخودکی خودمان خودش تعریف می کند جمعه صبحی اول طلوع خورشید به بالای تپه ای رفتم کنار چشمه ای و عریضه ای، نامه ای،نوشتم برای امام زمانم که آی آقا جان! سنم دارد بالا می رود و هنوز صاحب فرزندی نشدم... کاغذ را که نوشتم پرت کردم سمت چشمه، باد گرفت و نامه را چسباند به عبایم، دو سه باری آمدم کاغذ را به داخل چشمه بیاندازم اما هر بار نمی شد، به دلم افتاد کاغذ را بردارم و بخوانم، برداشتم، نگاه كردم ديدم كه جواب من همان وقت آمده است؛ قبل از اينكه به آب برسد؛ داخل کاغذ نوشته است: خداوند دو فرزند نصيب شما مي‏كند كه يكي‏ از آن ها منشأ خدمات خواهد بود. 💚 قربانشان رَوَم برایشان فرقی نمی کند مدیر باشی، تاجر باشی یا یک روستایی بی سواد، دلت که پاک باشد تحویلت می گیرند و آبرومندت می کنند،در این قحطیِ محبت یک رفيقِ بی غلُّ غش می خواهند تا رفاقت را در حقش تمام کنند. چقدر نگاه زهرایی تان را می خواهم آقا جان دلم برایِ کسی می تپد بیا ای دوست بیا که من به تو بیش از همیشه محتاجم 📚برداشتی آزاد از سخنان استاد اخلاق شیخ جعفر ناصری 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 •┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈• @majmaozakerine
56.mp3
783.8K
🔖راه گرفتن حاجات سنگین کارسازترین. توسل توسل به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ❇️ زهرا سلام الله علیها @majmaozakerine ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
4_5881828154183517600.mp3
907.2K
زمینه یا شور وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها شب عزای مادره مادری که دلاوره همونی که برا علی مونس و یار و دلبره 🌹🌹 ام بنین تو ثانی فاطمه ای ام بنین تو کامل و عالمه ای ام بنین به معرفت خاتمه ای 🌹🌹 مهر عصمت خورده بر نام تو شکر حق افتادم در دام تو عمریه مجنونم از جام تو مولاتی مولاتی ام البنین زن دلاوره عرب معنی عفت و ادب اسوه ی پاکی و حیا به حیدری تو منتسب 🌹🌹 ام بنین تو مظهر احساسی ام بنین تو از تبار یاسی ام بنین تو مادر عباسی 🌹🌹 تفسیر زهرایی ای باوقار در سوگ تو قلبم شد بی قرار جسم عباس تو چون نیزه زار مولاتی مولاتی ام البنین تا که خبر بهت رسید تو کربلا شده شهید عباس ساقی حرم آخ که دلت چیا کشید 🌹🌹 گفتی فقط بگو حسینم چه خبر غریبه و نداره مادری به سر این همه غم زده به قلب تو شرر 🌹🌹 جای زهرا کردی تو مادری در رتبه از زنها بالاتری تو همسر مولایم حیدری مولاتی مولاتی ام البنین @majmaozakerine
‍ روضه ام البنین س 🍀 توسل جانسوز_وفات حضرت ام البنین علیه السلام _حاج مهدی سلحشور او غرور ِ عرب را دلیل است این چنین زن که می گویم از او در عرب، در عجم بی بدیل است این چنین زن زمینی نباشد چادرش از پر جبرئیل است پیش اُم البنین،پیر سالک مانده در راه و اِبن السبیل است بسته در زیر چادر حمائل او که خود یک تنه یک قبیل است او که چهار آسمان در زمین داشت نام زیبای اُم البنین داشت * اُم البنین برا زمانی است که چهارپسر داشت،مگر نه بعداً اصرار داشت،می گفت: دیگر مرا اُم البنین نخوانید * آفریده بهشت برین را تا که روشن کند سرزمین را من چه باید بگویم خدایا شیر زن را زنی این چنین را اَحسنُ الخالقین هم به مدحش می نشاند به لب آفرین را رودهای جهان هم نَبُردند بی وضو نام اُم البنین را چهار دفعه چه زیبا نشانده در رکاب حسینی نگین را نام اُم البنین شد خلاصه در شجاعت،صلابت،حماسه گشته از داغ کوچه فسرده *روضه هایی که اُم البنین شنید از فاطمه ی زهرا، از زینب شنید،از امام حسن شنید، تصور کن این خانم دو زانو مؤدب می نشست،می گفت : حسن جان! روضه ی فاطمه رو بخون. مادر می گفتند به اُم البنین. گفت: مادر جان! یه چیزی بهت بگم تا حالا نگفتم،یه چیزی بهت بگم، هیچ کی ندیده* گشته از داغ کوچه فسرده بس که او روضه ها را شمرده *یکی یکی روضه هارو براش میخوندن* فاطمه تر از او ما ندیدیم بارها از غم کوچه مرده دل به مولا علی داده اما جان خود را به زهرا سپرده دست ها را به سینه گرفته با خودش تا به معراج برده جانم اُم البنین،آب و نان هم  قبل فرزند زهرا نخورده * وقتی می خواست وارد خونه ی امیرالمؤمنین بشه،گفت: همه عقب بایستید،همراهان این عروس عقب ایستادند،خانم اومد جلو در،گفت: بچه های فاطمه رو بگین بیان جلو در، یه عده حرف مفت زنا گفتن:غرور رو ببین، می گه:بچه ها بیان به استقبالم،اما دیدن زینبین اومدن جلو در،تا پای زینب رسید به آستانه ی در،اُم البنین افتاد رو زمین، گفت: زینب جان! من نیومدم برا شما مادری کنم، من مگه میتونم جای خالی مادر،یه لحظه اش رو،پر کنم؟من اومدم کنیز شما بچه ها باشم،کنیزی اومدم منو قبولم می کنید یا نه؟ اما همون لحظات اول که دم در ایستاده بود،دیدن حسنین نیومدن،گفت:بچه هام حسن و حسین کجا هستن؟گفتند:بیمارند،در بستر بیماری هستن،حسن که مریض میشد،حسین هم مریض میشد، حسین که بیمار میشد،حسن هم بیمار میشد، دو تا برادر با هم مریض شدن تو بستر افتادن،اُم البنین اومد شروع کرد دور بستر چرخیدن، حق دارید مریض بشید،مادر ندارید،دیگه یه کنیز اومده دورتون داره می چرخه،نمیذاره شما بیمار بشید* گفت:آری به زینب عزیزم من در این خانه تنها کنیزم تو نبودی و یک کربلا درد  از عطش رنگ آلاله ها زرد کودکان تشنه بودند اما آسمان هم به رویش نیاورد *تصور کن دو جا حضرت زینب سلام الله علیها برای اُم البنین روضه خون شد،یکی در بدو ورود اُم البنین شروع کرد روضه ی در و دیوار و کوچه رو برای ام البنین خوندن، یکی هم وقتی از کربلا برگشتن، گفت:اُم البنین بشین من روضه ی حسین رو برات بخونم،گریه کنی،اُم البنین!..* دیدن خیمه ی مشک ها هم  کودک تشنه را تشنه تر کرد *اُم البنین این بچه ها دامن عربی رو بالا زده بودن،شکم ها رو روی زمین نمناک قرار داده بودن، هی میگفتن:العطش،....* دیدن خیمه ی مشک ها هم  کودک تشنه را تشنه تر کرد این طرف یک نفر بود تنها آن طرف لشکری ناجوانمرد آه از آن زمانی که دشمن پیش عباس اَمان نامه آورد من بمیرم برایت اباالفضل جان عالم فدایت اباالفضل رنگ از روی ماهت پریده مانده با دو دست بریده تو نبودی به دامان بگیریش جای تو مادری قد خمیده درد خیلی کشید است اما او بیشتر خجالت کشیده تا کنار برادر ،برادر خویشتن را به زانو کشیده او نفس میزد اما نفسهاش مثل جسمش بریده بریده *تمام غم اباالفضل توی این بیت اومده* دید از روی نیزه غم را لبالب ریسمان را به دستان زینب * یه بزرگی این رو میگفت: وقتی قافله به سمت شام حرکت کرد،این زن و بچه ها روی ناقه های عریان،سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن،برای اینکه این دل بچه هارو بیشتر بسوزونن،کنار محمل نجمه سر قاسم،کنار محمل رباب....،اما اُم البنین که کربلا نیومده،سر عباس کنار محمل زینب،اُم لیلا که کربلا نیومده،سر علی اکبر هم کنار محمل زینب، سر حسین هم کنار محمل زینب، سر دو تا بچه هاشم کنار محمل زینب، این نازدانه،ده ساله ی @majmaozakerine