eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه حضرت زهرا سلام الله علیها دم نوحه ایستاده؛بعد از شهادت ای برای من،یار و دلداده رفتی و حیدر،از پا افتاده گریان،با شور و با زَمزَمه گویم حلالم کن فاطمه زهرا یا زهرا یا فاطمه... بخاطرِ من رویَت نیلی ‌شد نصیبَت زهرا ضربِ سیلی ‌شد کوچه،غم به دل حاکی شده ای وای چادرت خاکی ‌شده زهرا یا زهرا یا فاطمه... پیش چَشمم ای،ماهِ یگانه تو را زد دشمن با تازیانه دیگر از آثار ضربه ها دستِ تو نمی آمد بالا زهرا یا زهرا یا فاطمه... ۹۷ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ @majmaozakerine
حالا میان خانه اش کوثر ندارد تنهاست مولایم علی،یاور ندارد بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد زهرا که رفته،زینبش مادر ندارد مولاست با طفلان بی حال و پریشان مولاست با یک قبر مخفی،چشم گریان دائم کنار بستر خالی نشسته چشمان بارانی خود را باز بسته هی روضه می خواند به یاد دست بسته با خاطرات کوچه پهلویش شکسته با چادر خاکی که بر روی سرش داشت زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت حق علی را هیچ کس باور ندارد مولای عالم مانده و لشکر ندارد این خانه دیگر دست نان آور ندارد «دیگر حسین بن علی مادر ندارد» پروانه ای که پهلویش را در گرفته حالا از این خانه شبانه پر گرفته شب ها کنار قبر زهرای جوانش می سوخت از داغ جوان قد کمانش وقتی رمق می رفت او از زانوانش سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی با من نگفتی غصه ی غصب فدک را با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر در خواب می گوید:نزن سیلی به مادر بر خیز زهرا،بهر زینب مادری کن زهرا،حسین تشنه لب را یاوری کن برخیز تا این خانه را از نو بسازم برگرد تا کاشانه را نو بسازم کج می کنم بانو سرِ مسمارها را خود در میارم سنگِ این دیوارها را دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم لولای در را رو به کوچه می گذارم انگار وقت رفتنم نزدیک گشته دنیا دوباره تیره و تاریک گشته نه سال بودی بهر تو کاری نکردم زهرا حلالم کن که باید بازگردم زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته @majmaozakerine
🌹 🏴بند ( ۱ ) تواین روزای بارونی که هق هق میکنم... مادر شبا از دردِ تنهایی دارم دق میکنم ‌... مادر یه بغض سخت و سنگینی همیشه تو گلو دارم همش چشمِ تو رو مادر با چشمام روبرو دارم نمیدونی چقد سخته برام این روضه ها اما نگاهم غرق بارونه دل من خونه ی غم ها می شینم این شبای غم سر قبری که پنهونه می خونم روضتو مادر چقد دردام فراوونه (غريب آقام٤) 🏴بند ( ۲ ) ببار ای بغض بارونی چشام ابره نمی بینَـم ببار تا مرهمی باشی برا زخمای تو سینَـم گرفته قلبم آتیش از غریبیه بابام حیدر زدن اتیش جلو چشماش به جون یاسِ پیغمبر دلش خونه بابام وقتی به یادت روضه می خونه کسی دردای قلبش رو نمیفهمه ، نمیدونه می بینه مادر و هر دم میونِ دود و خاکستر نشد کاری کنه آخر ... که محکم وا نشه اون در (غريب آقام٤) 🏴بند ( ۳ ) پایِ یه نانجیبی زد لگد به بیتِ آلُ الله پیچید تو گوشِ شهر اون شب صدایِ ناله ای جانکاه یه میخ تیز و فولادی فرو رفته تو پهلوشو از اون روزا گرفت مادر پیش،بابام علی ...روشو شبا تا صب میشه از درد از این پهلو به اون پهلوش نمیدونه کسی جز من وَرم کرده چقد بازوش چرا انقد شدن دشمن با طفلی که تو یِ راهه؟! میجنگن دشمنات حتیٰ با یه نوزادِ شش ماهه! (غريب آقام٤) 🏴بند ( ۴ ) حالا اون چوبه هایی که شُـدِش جمع واسه گهواره آخر قسمت شده تابوت بشه واسه خودت ...آره چشایِ دخترت زینب شبیهِ کاسه ی خونه موهاش از بس که غم داره مثل قلبش پریشونه بادستای کوچیک سهمش با سختی، خونه داری شد وجودش بعد تو... مادر اسیرِ بی قراری شد حسینت رو ببین داره میره واسه یِ تو جونش کی بعدت میزنه شونه به موهای پریشونِش (غريب آقام٤) 🏴بند ( ۵ ) حسن ... یه چادر خاکی از امشب زیرِ سر داره مگه غیر از حسن... شخصی از اون کوچه خبر داره؟ همیشه حسرتش اینه تو اون کوچه قَدِش اِی کاش بلندتر بود و سـَد می شد جلو دستایِ دشمنهاش الهی بشکنه دستی که خورد به صورتت مادر زده سیلی به رویی که همش بوسیده پیغمبر نداره محرمِ رازی از امشب...فاتح خیبر چشاش بی وقفه می باره شبا... آهسته تو بستر (غريب آقام٤) @majmaozakerine
🔶🔸اللهم عجّل لولیک الفرج🔸🔶 شور حماسی امام زمان عجل الله فرجه الشریف ➖➖➖➖➖ تویی که خوبیت / بهم شده ثابت کاش بشم آقا / سگ اصحابت صاحب دولت شریفه مهدی صفحه به صفحه ی صحیفه مهدی کاش منو ویژه دعوتم کنی یه شب ... شور هیئت تویی  اصل نیّت تویی به خدا منجیِ      بَشریّت تویی اونی که میمونه   تا تَهِ خط تویی  توی دنیا،توی عُقبا،اولویت تویی(۲) ➖➖➖➖➖ یَدِ طولایی / تو نوکری دارم توی عشق بازی/ نوآوری دارم بحث دعا برات،ظریفه مهدی نکردم انجام وظیفه مهدی روزیِ کُلّ سالمو میگیرم از مُضیف مهدی... صاحب قلب من   طالب قلب من توی دست توئه    قالب قلب من مثل نون شبی      واجب قلب من تویی مفردِ، مُذکّرِ، غایب قلب من(۲) ➖➖➖➖➖ با وجود تو / یه واسطه دارم با محبّانِ / تو رابطه دارم قاتل شورای سقیفه مهدی حال دلم با تو ردیفه مهدی تنگه دلم برا یه جای سامرا مُضیف مهدی... نگین کربلا         حزین کربلا تویی بازمانده ی   زمین کربلا توی گوش توئه طنین کربلا الهی با،تو بریم از ،مدینه کربلا(۲) ➖➖➖➖➖ ✍🏻به قلم: @majmaozakerine
چیست؟ 🔹 از القاب خاصه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به معنای پناه و پناهگاه است. 🔹در توسل جستن به ائمه علیهم السلام گفته اند: هرگاه شمشیر به محل ذبح تو رسید ، کنایه از کثرت گرفتاری و بی پناهی، به حضرت حجت علیه السلام استغاثه کن.. 🔹 به درستی که تو را درمی یابد و او غیاث المستغیثین است.‌ بگو:"یا صاحب الزمان! انا مستغیث بک"...یا بگو: "یا صاحب الزمان اغثنی! یا صاحب الزمان ادرکنی!". 📚نجم الثاقب،باب دوم وباب نهم 🌸 ♡••࿐ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎤 زیارت آل یاسین با صدای استاد فرهمند 👇 ✅ در غروب جمعه به یاد حضرت امام زمان ارواحنا فداه باشیم 🔰 @majmaozakerine
⚘اللهم اغفرلۍ ذنـوبا التے تحبسـ الدعا⚘: 🌸🍃🌸🍃 در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره " اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند .... و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش میگفتند اصغر آواره ! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید . تا اینجا داستان رو داشته باشید ! در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام ایت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت ..... حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم .... وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند ! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت ..... پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید ؟ یکی ازکارگران گفت این اصغر آواره است ! تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست ..... مردم تا این صحنه را دیدیند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطورناله کردید ؟! حاجی گفت :مردم این فرد را میشناسید ؟ همه گفتند نه ! مگه کیه این ؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است .... مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش ؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی..... گفت : سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم ....وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد.... ترسیدم و گفتم یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود , اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیزارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید ....چه کنم ! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم ..... اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد .....زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری ؟ چرا نمیزنی ؟ گفت : من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (س) موسیقی ننواختم .... خلاصه حرمت نگه داشت و رفت .... اونروز تو دلم گفتم اربابم حسین (ع) برات جبران کنه , حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشیع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انحام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند از این حکایت معلوم است اگر برای نوکر امام حسین (ع) کاری انجام بدهیم خدا یک شهر را برایمان می اورد کارمان را سامان دهد ان شاالله •┈┈••✾❀🕊💖🕊❀✾••┈┈• با ارسال مطالب درثواب انها سهیم باشید 💫 @majmaozakerine