#شب_بیست_ویکم_ماه_رمضان 🎤حجت الاسلام #استادمیرزامحمدی 🔊 قرآن به سر چهارشنبه ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ @majmaozakerine #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

#روضه #شب_بیست_ویکم_ماه_رمضان 🎤حجت الاسلام #استادمیرزامحمدی چهارشنبه ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ @majmaozakerine #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

🔻گزارش صوتی شب۲۱رمضان 🎤کربلایی مهدی دهباشی 🔊 سینه زنی 📆سه شنبه ۱۴اردیبهشت ۱۴۰۱ 🕌مسجد مقدس جمکران #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

دارم چشمامو میبندم دارم میرم ازاین دنیا بعد عمری درد وغربت میرم بازکنارزهرا خیلی خسته ام ازغربت خیلی خون دل ها خوردم والله بعد زهرا ازغم روزی صددفعه میمردم میمردم وقتی قاتلاش منومیدیدن نامرادا منومیدیدن ومیخندیدن اونا که گل یاسم وباچکمه چیدن من اون زخمی قوم خدانشناسم که تو کوچه باپا کوبیدن رویاسم دل خونم بارونم بارم روشون وقت رفتن ذکر یازهرا میخونم 🏴 واویلا واویلا واویلا واویلا 🏴 خیلی باعلی بدکردن زدن عمرم وپاشوندن پیش چشمای پرخونم زدن خونمو سوزوندن پراز آ تیش این سینه دیدم زهرامو هول دادن با پا با غلاف وشلاق همه به جونش افتادن یه عده ازخدا بی خبرای مرتد باکینه شدن ازروی تن یاسم‌ رد توآتیش نفسای فاطمم بنداومد خزون اومد بهار عمرم وبرد امون محسنم نیومده دنیامرد رگبار بسیار ماتم ها پیرم کرد غسل جسم زهرا ازدنیا سیرم کرد 🏴 واویلا واویلا واویلا واویلا🏴 ✏️خادمه اهل بیت ملتمس دعا #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

🏴#شهادت_حضرت_علی_ع 🏴#شب_نوزدهم 🏴#سبک_دوباره_مرغ_روحم 🏴#زمزمه 🎤مداح :کربلایی روح الله کمایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️   سر اومد انتظارم ، دگر غمی ندارم راه من و نبندید ، که میرسم به یارم علی علی علی جان عمریه زاری کردم ، دل بیقراری کردم برای امشب خود ، لحظه شماری کردم علی علی علی جان شب حضور علی ، شب سرور علی با اشکاتون نبندید ، راه عبور علی علی علی علی جان علیِ دل شکسته ، بار سفر رو بسته از غمها راحت میشه ، این پیرمرد خسته علی علی علی جان نباشدم واهمه ، غمم شود خاتمه بیشتر از این نخواهید ، علی رو بی فاطمه علی علی علی جان ** آروم میشه دل من ، حل میشه مشکل من خدا کنه که امشب ، نخوابه قاتل من علی علی علی جان @majmaozakerine #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

🏴#شهادت_حضرت_علی_ع 🏴#شب_نوزدهم 🏴#زمزمه 🎤مداح :کربلایی روح الله کمایی @majmaozakerine #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین

🏴#شهادت_حضرت_علی_ع 🏴#شب_نوزدهم 🏴#زمزمه 🎤مداح :کربلایی روح الله کمایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مي رود سمت مسجد کوفه مي رود سمت مسجد کوفه با دلي خسته از زمانه‌ي خود خسته از کوفيان و بي دردي غرق اندوه بي کرانه‌ي خود * مي رسد با دل پر آشوبش مرد غربت، انيس سجاده هم دم چشم هاي بارانيش مي شود چشم خيس سجاده * رنگ دلتنگي شفق دارد سال ها آفتاب چشمهانش مصحفِ غربت و غم و درد است صفحه صفحه کتاب چشمانش * گريه هاي شبانه‌ي او را گونه‌ي خيس ماه مي داند شرح سي سال بي کسي اش را دل بي تاب چاه مي داند * سر خود را شب پريشاني مي گذارد به دوش نخلستان مي شود سوگوار چشمانش ديده‌ي گريه پوش نخلستان * مي رود سمت مسجد کوفه تا که با عشق بي حساب شود مي رود تا محاسن خورشيد بين محراب خون خضاب شود * مي رود تا که مستجاب شود ندبه هاي شبانه اش حالا مي رود تا خداي خوبي ها مرتضي را بگيرد از دنيا * بين محراب اشک و دلتنگي موسم آخرين سجود آمد ناگهان مثل صاعقه، تيغي بر سر آسمان فرود آمد * سجده‌ي تيغ و ابروي خورشيد باز شقّ القمر شده انگار بين محراب فرق کعبه شکافت شب مولا سحر شده انگار * شوق پرواز بال و پر مي زد در تپش هاي چشم کم سويي آمد از آسمان به دنبالش بي قرار شکسته پهلويي * در کنار غروب چشمانش آه سعي طبيب بي معناست سال ها بي قرار رفتن بود بعد زهرا شکيب بي معناست * راوي سال ها پريشاني ست گيسويي که چنين سپيد شده در دل کوچه هاي دلتنگي سال ها پيش از اين شهيد شده * هرگز از ياد او نخواهد رفت سوره‌ي کوثر و در و ديوار آتش و تازيانه و سيلي غنچه‌ي پرپر و در و ديوار * دست او بسته بود اما ديد گل ياسش به يک اشاره شکست در هجومي کبود و بي پروا دست و پهلو و گوشواره شکست * رفت و دل خستگان اين عالم در غم غربتش سهيم شدند و يتيمان شهر دلتنگي بار ديگر همه يتيم شدند @majmaozakerine #کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین