1_1597304504.mp3
زمان:
حجم:
4.66M
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_واحد
🎤مداح :کربلایی جواد مقدم
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_واحد
🎤مداح :کربلایی جواد مقدم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(دوباره بویِ دود از
شهرِ مدینه اومد) ۲
(دوباره رنگِ غصه و
شرر به سینه اومد) ۲
یه عده به شیخالائمه ،
بیاحترامی میکنند
با ناسزا دور و بَرش ،
شیرینزبونی میکنند
کوچکترا دارن فرار میکنن
از هر طرفی
نامردا، با بچهها هم
نامهربونی میکنند
آه… دل من
دوباره غصه داره ...
آه… دل من
هوای گریه داره ...
آه… دلِ من ،
امون از این غریبی ...
(کِشون کِشون ، پیاده ،
آقامونو میبردن
رَمق تو زانواش نبود ،
همش زمین میخوردن) ۲
الهی اون کسی که
آقا رو برد ، خیر نبینه
حداقل نذاشت برا
یه لحظه آقا بشینه
بیخود نبود با دست بسته ،
کارت آقا گریه بود
اینجایه روضه اشکایِ
چشات برا رقیه بود
آه… دل من…
رقیه و اسیری
آه… دل من…
امون از این غریبی
آه… دل من ...
چته دوباره گیری
آه… دلِ من ،
امون از این غریبی ...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
Zaker Studio1_4565846805.mp3
زمان:
حجم:
10.82M
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد_زمینه
🎤مداح :کربلایی محمد حسین حدادیان
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد_زمینه
🎤مداح :کربلایی محمد حسین حدادیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من که شدم محاصره
میسوزم بخاطر اونی که قرار کربلا بره
نکنه سرش رو نیزه ها بره
برگرد برو جان علمدار
چه کنه بی تو زینب وسط بازار
اینا میکشن تو رو به سمت قتلگاه نرو
که به غارت میبرن حتی لباس کهنه رو
واویلا میا به کوفه آقا میا به کوفه آقا
با لب تشنه پر زدم
یا حسینه اشهدم
میبینه یک شب تو کوفه مادرت
که توی تنور خولیه سرت
مسلم روی دار العماره
داره میسوزه یاد طفل شیرخواره
چه بلا ها که قراره سر خواهرت بیاد
کاروان اسرا و مجلس ابن زیاد
واویلا میا به کوفه آقا میا به کوفه آقا
آه چی بگم از امشبم
نگران زینبم که میبینه داغتو به زودیا
میره تا محله ی یهودیا
وای از غم طفل سه ساله
گریه ها و سؤال زن غساله
تو خرابه میبینه زخم پیشونی تورو
مثل زینب میبوسه رگ های خونی تو رو
واویلا میا به کوفه آقا میا به کوفه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#امام_صادق علیه السلام
#روضه #حضرت_صادق(ع)
باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت
باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت
باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو
دیگرندیداهل وعیالت شکست تو
دیگرمیان هجره تنت جابجانشد
عمامه وعبا زتن تو جدانشد
دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت
باشد قبول سره جدت به نی نرفت
باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد
پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد
باشدقبول قلب توغمگین نمانده است
دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است
آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند
سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند
درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند
در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند
🔸شاعر:آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
________________________
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾
کنارسفره ی روضه دوباره شدغوغا
هوای روضه ی صادق(ع)نشسته بر دلها
زلطف میشود آقانظربه روضه کنی
برای نوکری خود سوا کنی مارا
چه میشود که مرادربقيع كني زائر
ترحمي بنما.جان حضرت زهرا
نبوده گریه چه دردی است ای طبیب من
نظرنمابده اشکی به قلب پرسودا
شنیده ام که دودستت به کوچه ها بستند
تورابه نیمه ی شب میکشید دشمنها
شنیده ام که دره خانه شدپر از آتش
دوباره گشته تدایی مدینه وزهرا
چقدر گریه کنم من برايت اي صادق
گمان برم که کنی زائرم به صحن وسرا
#امام_صادق_ع
# آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾
دیدمت ای پدر درکفنت
گریه ها کرده ام بر بدنت
دیده ام وقت غسل ای بابا
جای رده طناب روی تنت
میکنم لعنت ابن ربیع
پشت اسبی کشیده بدنت
پيرمردی وکس یارت نیست
نیمه شب میکشیدند وتنت
همه جارا سياه می دیدی
من به قربان آن پر زدنت
نفست بین سينه تنگ است
دست یک عده گویاسنگ است
همچوآیینه ای خوردی ترک
از همه بی هوا خوردی کتک
بر دره خانه ات غوغا بود
نیمه ی شب سر ت دعوا بود
کاشکی همسرت آنجانبود
از بد روزگار امّا بود😭
شعر .آرمین غلامی (مجنون)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
دربين ازدحام...كس ياريم نكرد
حتي به يك سلام....كس ياريم نكرد
يك لشكر ازدحام آورده سوي من
حتي به يك کلام ... كس ياريم نكرد
درشعله ور شد و آتش زبانه زد
درفعل این حرام ... كس ياريم نكرد
پای برهنه در کوچه مراکشید
مرده است احترام ... كس ياريم نكرد
درکوچه میکشید دشمن مرابه زور
آنجابه انتقام ... كس ياريم نكرد
شمشیرها همه سویم نشانه بود
زین کارنا تمام... كس ياريم نكرد
جز اهل خانه واهل وعیال من
دریاری امام؟ ... كس ياريم نكرد
پیراهن مرا درکوچه میکشید
در بین ازدحام... كس ياريم نكرد
آمد سه مرتبه.شمشیربرسرم
زین امرناتمام.... كس ياريم نكرد
غیرازتویا رسول .درزیرتیغ ها
غیرازتویک کلام ... كس ياريم نكرد
ازبهرکشتنم.یک لشکرآمده
درمجلس عوام ...کس یاریم نکرد
آخر ز زهر کین.برپاشده چنین
خون علی الدوام ... كس ياريم نكرد
درکنج خانه ای .بسترفراهم است
دارم چنین پیام ... كس ياريم نكرد
یادی ز زینب و راس به نی کنم
گفتابه شهر شام ... كس ياريم نكرد
سر روی نیزه وزینب چنین بگفت
از سنگ پشت بام ...كس ياريم نكرد
گفتی که دختران.ناموس حیدرند
در مجلس حرام ... كس ياريم نكرد
تو روی نیزه وزینب اسیرتوست
از کوفه تا به شام ... كس ياريم نكرد
سنگ جفانشست بر روی صورتت
از سنگ پشت بام ... كس ياريم نكرد
تازه شروع شده.ذکرمصیبتت
شعرم نشد تمام ... كس ياريم نكرد
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
شبیه غنچه ی زخمی شده پرش افتاد
کبوتری وسط آشیان سرش اُفتاد
کشیده دشمن ملعون تنش به نامردی
میان خانه عبایِ مطهرش اُفتاد
شب است و کوچه ی باریک و سنگهایِ زمین
مواظب است نیافتد که آخرش اُفتاد
نهاده اوسره دیوار شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد
زخانه تاسره آن کوچه هی ،زمین میخورد
چه کرده ابن ربیع تاکه پیکرش اُفتاد
مسیرخانه به کوچه چقد دلگیر است
که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد
رسید دروسط کوچه بر زمین غلطید
میان خانه گمانم که همسرش اُفتاد
کسی ندیده تن پیرمرد رابکشند
که تِکه تکه ی شرم در برابرش اُفتاد
گِریست دامنش از پاره ی غمش پُر شد
به یادِ خاطره ی گریه آورش اُفتاد
تمامِ زندگیش پُر ز روضه های در است
چنانکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد
شکسته شد در خانه زپای نامردان
میان دربه خدایاده مادرش اُفتاد
***
تمام خاطره ها ی مدینه شد زنده
که اشک دیده ی او بود دربرش افتاد
__
گرفت کاسه یِ آبی حسین میگوید
دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد
چنان شده ،اثر بوسه از گلو نگذاشت
که شمر از نَفَس افتاد،خنجرش اُفتاد
بریده او زقفا با دوازده ضربه
درون پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد
بیادقتلگه وشمروآن سر وخنجر
در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد
_آرمین غلامی(مجنون )
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
به پیش اهل وعیال توپيكرت میسوخت
میان آتش در موی اطهرت میسوخت
تورابه کوچه کشیدند قبول حرفی نیست
ولی به پای غم وغصه همسرت میسوخت
شکسته میروی ازچه.بگوعبایت کو
میان کوچه گمانم که پیکرت میسوخت
تورابه نیمه ی شب درمیان کوچه زدند
بپای غربت این کوچه مادرت میسوخت
نشدتوسط سر نیزه جا به جاتن تو
نشددگربخداغارته پیراهن تو
برای بستن دستت طناب اوردند
تورابه مجلس غم با عذاب اوردند
سه مرتبه بخدااوكشيدشمشيرش
ولي به لطف پیمبرجواب آوردند
تورفتی وشده ازکرده اش پیشمان او
ولی زبعدتوآقا شراب اوردند؟
چوآمدی به درخانه.اهل وعیال
برای خستگی ات ظرف اب اوردند
تمام خاطره کوچه ها تدایی شد
به یاده مادر خسته.دلم هوایی شد
به یاده کوچه وزهرا وآن گذر بودم
بیاده سیلی وزهرا و آن خطر بودم
بیاده حنجره وزخم وآن اثربودم
بیاده نعل ثم اسب ده نفر بودم
تنی به روی زمین درمیان گودال است
بیادزینب وجسم بدون سر بودم
نخورده ام دگر ازکوچه ی یهودی سنگ
بیادسنگ یهودی هرگذر بودم
رسد..شوم من ازاین مردم مدینه رها
که پاره پاره جگر گشته ام ز زهرجفا
🔸شاعر:
# آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_