وگرنه آن رازِ سر به مُهر
که در هر سحربه او می گفت؛
مادرم به تضرع بیا، تویی
بی بی منتظرِ امام زمانِ .. همه آل الله هم برا مادرشون گریه می کنند ..
گریه کنای امام باقر به خودتون ببالید .. هم مجلس کم گرفته میشه برا امام باقر، هم الان کنار قبرش دیگه زائر نیست .. تا همین دو سه شب پیش مدینه زائر داشت .. شده از پشت پنجره ها این قبرا رو نگاه می کردن .. اما الان مدینه دیگه هیچ کس نیست ..
چه کسی گفته بی مزاری تو؟
یا چراغِ حرم نداری تو
قبرِ تو بارگاه توحید است
شمعِ بالا سَر تو خورشید است
چه کسی گفته سایه بان تو نیست؟
صحن در صحنِ آسمانت نیست
فرش که آسمان نمی خواهد
نور که سایه بان نمی خواهد
تو خودت سایه بان دنیایی
بهترین آسمان دنیایی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمهگاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمههام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد اَلفَرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضربِ دست شمر چشیدم به کودکی
دست عدو بزرگتر از صورت من است
آن شب که درخرابه سر آمد میانمان
چون عمهام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
یک سرخمو ز قافلهی ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
غروب و دلتنگی، چشم به خورشید میدوزه
تو این همه غربت، دلم براتون میسوزه
نبردی از حرم نصیبی
بالاسرِ تو نیست حبیبی
تو شهر جدتم غریبی
امام باقر ، امام باقر
غریبی و یه خادم و یه پرده داری نداری
این شبها حتی یه نفر زائری داری نداری
تو مدینه یه روضه و یه عزاداری نداری
حتی کنار خاکتم شمع مزاری نداری
یا مظلوم امام باقر، امام باقر ، امام باقر
میسوزه قلبم چون، دلم پر از رنج و درده
الهی اون روزها، بره دیگه بر نگرده
روزی که شمر دلهارو خون کرد
خون به دل پیر و جوون کرد
نیزهای شاهو سرنگون کرد
ایوای از این غم ، ایوای از این غم
مگه یادم میره عمو به علقمه رفت نیومد
علی اکبر زیر لب با زمزمه رفت نیومد
وقتی که شیرخوار وسطِ اون همهمه رفت نیومد
نفس ارباب جلو چشم فاطمه رفت نیومد
واویلا ،آه و واویلا ، آه واویلا ، آه و واویلا
چهجور بخونم باز، مصیبت کربلا رو
مهمونیِ کاخ و، سرِ تو تشت طلا رو
یکی یه چوب خیزرون داشت
حتی کنار خاکتم شمع مزاری نداری
رو لبشم زخم زبون داشت
چشمای ما با گریه خون داشت
ایوای از این غم ، ایوای از این غم
همه تماشا اومدن، دور ماها غلغله بود
نشد بایستم روی پام، چون کف پام آبله بود
عمه رو میزدن ولی بین ماها فاصله بود
نشد سپر شم من براش، به گردنم سلسله بود
حسین ، حسین ، حسین..
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین