eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تازه داماد کربلا میرود میدان زینب آورده آیینه و قرآن شد حَنا بَندان در زیر باران وِیلی زمین به فریاد اومد شاخه ی شمشاد اومد اَلَه اَلَه پیک شهادت به مبارک باد اومد ◾️◾️◾️ اِن تَنکُرونی فَاَنَا بنُ الحَسَن گویان میجنگد قاسم مثل حیدر ای جان با کام عطشان در زیر باران وِیلی این نوه ی فاطمه ابن الحسن قاسمه خَلقاً خُلقاً چه شبیه ماه بنی هاشمه ◾️◾️◾️ اَحلی مِنَ العَسَل شده حال امروزش خیمه سوزان از آهِ جگر سوزش شد به خون غلطان در زیر باران وِیلی محشر کبری شده لاله ی صحرا شده سینه شکست و تازه داغ حضرت زهرا شده ◾️◾️◾️◾️◾️ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5924738231840016325.mp3
9.93M
🏴شب ششم محرم 🔊 📌 سبک شور 📝 ایها الکریم ابن الکریم 👤 حاج حنیف طاهری
ایها الکریم ابن الکریم ما رو برسون به کربلا اهدنا الصراط المستقیم ما رو برسون به کربلا کربلا سفر نیست که سِیره عاقبتا با تو بخیره شاهدمم راهب دِیره حسین هیچکی نیست ندونه چه عشقی بینمونه نبض زندگیمون امام حسینمونه **** ای امید دلهای نا امید ما رو برسون به کربلا خوش به حال اونکه به تو رسید ما رو برسون به کربلا زندگی بی تو سوت و کوره بیچاره اونکه از تو دوره سیاهیات غرق نوره حسین باید از کنار همه به جز تو رد شم آرزومه آقا که عاشقی بلد شم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
342.1K
~ نام اثر : سبط نبی ... جدید 💯 ( واحد تند) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 ثارالله زیر پرچمت میشه زندگی ما روبراه ثارالله بابی انت و امی یااباعبدالله جانم حسین بخدا غیر تو از همه گریزانم حسین جانم حسین از غم دوریه کربلا پریشانم حسین فقط تویی آقام ابی عبدالله تو میشنوی صدام ابی عبدالله به مادرت قسم که دلم تنگه یه کربلا میخام ابی عبدالله عشق خدا حسینه همه زندگی سینه زنا حسینه اونکه میبره منو کرببلا حسینه پادشَهَم حسینه توی سختیا رفیق و همرَهَم حسینه اونکه حاضرم براش سر بدَهَم حسینه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 یامولا اباعبدالله 💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 جونم فدات غرق دریای گناهم و تو کشتی نجات جونم فدات گریه میکنم آخه تویی قتیل العبرات سبط نبی بین گودآلِ قتلگاه چرا تشنه لبی سبط نبی آخ بمیره نوکرت بزیر پای مرکبی سرت رو نیزه‌هاست (آه و واویلا) تنت تو قتلگاست (آه و واویلا) خولی بی حیا هم به دنبالِ گوشوارِ دختراست (آه و واویلا) مادر تو کجا بود لحظه ای که پیکر تو زیر دست و پا بود گمونم یه گوشه از گودی قتلگا بود غصه من همینه شمر پست و بی حیا نشسته روی سینه مادرت داره تموم اینا رو میبینه ... آه 😭 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 یامولا اباعبدالله 💢 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️به قلم :
4_5996750264864867873.mp3
916.4K
*واحد سنگین شب ششم محرم* *بند اول* کار ما هر شب سینه زنیه دیوونگیمون توی دنیا علنیه دو شب توو ماه عزای ارباب حال و هوای هیئتامون حسنیه... مولا؛کرم با تو معنا میشه عشقت؛توی دلا کرده ریشه از تو؛میخونیم آقا همیشه... عمریه دخیلیم به ضریحی که نداری شده اسم تو روی دلامون آینه کاری... ///واویلا واویلتا.../// *بند دوم* از بعد اکبر آروم نداری ای یادگار حسنم چه بیقراری دل توو دلت نیست برای رفتن میخوای بری و عموتو تنها بزاری... قاسم؛ای پسر یل جمل میشه؛رزم تو روی لب مثل با تو؛معنا شد اهلا من عسل... حسن کرب و بلا داری میری به میدون میری و با رفتنت مادرت میشه گریون... ///واویلا واویلتا.../// *بند سوم* برات بمیرم له شده ابروت ای گل پرپر حسن شکسته بازوت تداعی شد توو خاطره ی من یاد مدینه وقتی خورد لگد به پهلوت... اسبا؛رد شدن از روو پیکرت قاسم؛بلاها اومده سرت ای وای؛یه وقت نبینه مادرت... ماشالله قد کشیدی ای نوجوون حسن یه بار دیگه صدام کن ای گل صد پاره تن... ///واویلا واویلتا.../// *مهدی ندرخانی-کرج*
1. من شهیدی نوجوانم 14.6.98.mp3
7.93M
( علیه السلام ) من شهیدی نوجوانم یا حسین گشته وِردِ زبانم تحتِ فرما نِ الهی در رکابِ امام زمانم از تبارِ شیری بت شکنم قاسمم من فرزند حسنم شد لباس رزم من کفنم ( یا حسین ، جانم عمو ) تکرار مانده ام در بینِ صحرا ای عمو جانم افتادم از پا گشته خونین ، جسم من از ضربه ی تیر وشمشیرِ اعدا کُشته ی ضربِ تیغ و کینه ام من شبیه یاسِ مدینه ام که شکسته گردیده سینه ام ( یا حسین ، جانم عمو ) تکرار در برت از پا نشستم از نفس رفته و دیده بستم ای عمو جا نم نظر کن مثل سقا جدا گشته دستم شد دل من لبریز شور و شین سرفرازم در کل عالمین ذکر لب هایم گشته یا حسین ( یا حسین ، جانم عمو ) تکرار حسیییییین ... اَحلی مِنَ‌العَسَل افتادم از روی فَرَس عمو به فریادم برس جانا اگر ناقابلم دیدار رویت مایلم ( یا حسین ، جانم عمو ) تکرار هیئت ثارالله ، قم
۲۵ عموجانم بده به حق عترت و قرآن بر من عمو اجازه ی میدان خواهم شود در ره تو قربان سرباز تو قاسم بی بدل است یتیم حسن مرد عمل است ای گل فاطمه عموی من مرگ از بهر من همچون عسل است ای گل فاطمه عمو حسین۴ دشمن بدان قاسم یتیم مجتبی هستم من از تبار مرتضی هستم فدایی خون خدا هستم این را بداند هر دشمن من پیراهن من شد جوشن من جانفدای دینم گرچه شود پامال سم اسبان تن من ای گل فاطمه عمو حسین۴ عموجانم ز تیغ کین از فرس افتادم عموی من برس به فریادم لب تشنه جان به راه تو دادم جانم به راه دین شود فدا جان می دهم من زیر دست و پا یکسان گشته بدن من به خاک قاسمت گشته کشته ی جفا ای گل فاطمه عمو حسین۴ قاسم من داغت شرر به جانم افکنده عمو ز تو گردیده شرمنده تو می روی عمو بود زنده تو در گلشن دین جوانه ای بین بنی هاشم یگانه ای جان می دهی در آغوش عمو سوی جنت قاسم روانه ای ای گل فاطمه عمو حسین۴
۲۳ در روی زمین ماه(هر انجمنم قاسم)۲ نور دل زهرا و(نجل حسنم قاسم)۲ من یتیم امام مجتبایم فدایی حسین در کربلایم واویلا واویلا آه و واویلا۲ جانبازی راه دین(خیر العمل است بر من)۲ جان دادن در راهت(شهد عسل است بر من)۲ از لطف و رحمت پروردگارم فدایی دینند ایل و تبارم واویلا واویلا آه و واویلا۲ گرچه به عموی خود(من روحم و ریحانم)۲ با دادن جان خود(من حامی قرآنم)۲ ای عموجان بده اذن میدانم رسیده یا حسین وقت جولانم واویلا واویلا آه و واویلا۲ گر کودکم اما من(چون حیدر کرارم)۲ حیران شود این لشکر(با جنگم و ایثارم)۲ من که برای تو همچون اکبرم فدایی شش ماهه ات اصغرم واویلا واویلا آه و واویلا۲ یا حضرت ثار الله(بر من تو نما احسان)۲ اذنم بده یا مولی(تا که بروم میدان)۲ از تبار حسن نجل بتولم عموجان حق حیدر کن قبولم واویلا واویلا آه و واویلا۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ شرح جگرسوز اجازه طلبیدن حضرت قاسم از عمویش سیدالشهداء عَلَيْهِما السّلام ⚡️ وصیت امام حسن به سیدالشهدا و حضرت قاسم علیهم‌السلام... وقتی که نوبت جنگ به اولاد امام حسن علیه السلام رسید، قاسم آمد و عرض کرد که عمو جان! اجازه می‌خواهم تا به جنگ این کفار بروم! فَقالَ لَهُ الْحسينُ: يا ابْنَ الْأخِ ! أنتَ مِنْ أخي عَلامَةٌ و اُريدُ أنْ تَبقَىٰ لِأتَسَلَّىٰ بِكَ ▪️امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر برادرم! تو یادگار برادرم هستی و می خواهم که تو باقی بمانی تا به واسطه تو تسلی(از داغ برادر) پیدا کنم. پس حضرت، اجازه جنگ را به قاسم نداد. قاسم اندوهگین و ناراحت شد از اینکه چرا امام حسین علیه السلام به برادرانش اجازه جنگ را داده اما به او اجازه جنگ را نداده است و همین که با حالتی محزون گوشه‌ای نشسته بود و سرش را روی پاهایش گذاشته بود،یادش آمد که پدرش حِرزی به بازوی راستش بسته بود و به او وصیت کرده بود که هر وقت دچار اندوه و دردی شد، حرز را باز کند و بخواند و معنایش را بفهمد و هر چه که در آن نوشته شده بود به آن عمل کند. 🔻قاسم با خودش گفت سالهای زیادی گذشته برمن، ومثل این اندوه و درد تا به حال به من دچار نشده است. پس آن را باز کرد و نگاه کرد که در آن نوشته شده بود: يَا وَلَدي قاسِمَ، اُوصيكَ إنّكَ إذا رَأيْتَ عَمَّكَ الْحسينَ عليه السّلامُ في كَربَلاءِ وَ قَد أَحَاطَتْ به الْأعْداءُ، فَلا تَتْرُكِ الْبِرازَ وَ الْجِهادَ لِأعْداءِ رَسولِ اللّهِ ، و لا تَبْخَلْ عليه بِروحِكَ، و كُلّما نَهاكَ عَنِ الْبِرازِ عَاوِدُهُ لِيَأذَنَ لَكَ في الْبِرازِ لِتَخُصَّ في السَّعادَةِ الْأبَديَّةِ ▪️ پسر جانم قاسم! تو را وصیت می کنم وقتی که دیدی عمویت حسین علیه السلام در سرزمین کربلا تنها شده و دشمنان او را احاطه کرده اند،پس جنگ در رکاب او را از دست مده و با دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و اله، به قتال برخیز. و از فدا کردن روح و جانت برای عمویت بخل نورز و هر چه که او تو را از جنگ نهی کرد، باز سراغش برو و اصرار کن تا به تو اجازه دهد که به این وسیله سعادت ابدی را به دست آورده ای. پس قاسم بلند شد به خدمت عمو جان آمد و آن حرز و نوشته امام حسن علیه السلام را به دست عمو داد. امام حسین علیه السلام وقتی که آن نوشته را قرائت فرمود، شدیداً گریه کرد و ناله و فریاد زد و در نهایت آه سردی کشید و فرمود: ای پسر برادرم! این وصیت پدرت برای توست؛ اما پدرت وصیت دیگری به نزد من دارد و ناچارم به آن عمل کنم. 🔹پس امام حسین علیه السلام دست قاسم گرفت و به خیمه برد و عباس و عون را خبر کرد و به مادر قاسم فرمود: آیا برای قاسم لباس جدیدی داری؟ عرضه داشت نه آقا جان! امام علیه السلام به خواهرش زینب فرمود: صندوق را برایم بیاور. وقتی که زینب کبری علیها السلام صندوق را آورد و جلوی امام حسین علیه السلام گذاشت، حضرت آن را باز کرد و قباء امام حسن علیه السلام را بیرون آورد و او را به تن قاسم کرده و عمامه امام حسن را بر سرش گذاشت و دست دخترش را گرفت که از کودکی نام او برای قاسم گذارده بودند. و عقد او را برای قاسم خواند و دست دخترش را گرفته و در دست قاسم گذاشت و از خیمه بیرون آمد. قاسم نگاه به دخترعمویش می‌کرد و گریه می‌کرد تا اینکه صدای دشمنان را شنید که می‌گویند: آیا دیگر مبارزی برای جنگ نیست؟! پس دست همسرش را رها کرد و خواست که از خیمه بیرون بیاید. همسرش گفت: چه در ذهنت می گذرد و چه می‌خواهی انجام دهی؟ قاسم گفت: می.خوام به ملاقات این دشمنان بروم چرا که آنها طلب مبارز می‌کنند و این من هستم که به جنگ آنها میروم. و به همسرش گفت: مرا رها کن که عروسی ما باشد برای آخرت. همسرش فریاد زد و با قلبی حزین اشکهایش روی گونه‌اش جاری شد و گفت: تو میگویی عروسی‌مان باشد برای آخرت. پس من در قیامت تو را چگونه بشناسم؟ و در کدام مکان تورا ببینم؟ قاسم با دستش تکه نخی را پاره کرده و به او داد و گفت: دخترعمو! مرا به واسطه این تکه نخ بشناس و به یاد آور. پس اهل خیمه از اینکار قاسم شدیدا گریه کردند و همه فریاد و واویلا سر دادند. برگرفته از: 📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲ 📚 الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص۳۱۵ 📚أسرار الشّهادة، ص۳۰۵ 📚مدينة المعاجز، ص ۲۲۴؛ 📚معالي السّبطين،ج ۱ ص۴۵۷
به خدا بعد ابالفضل علمداری تو چه کسی گفته که در بند گرفتاری تو تو چهل منزل چل تا دره خیبر کندی ذوالفقار دو دم حیدر کراری تو ای اسطوره ی وفا زینب ای کنز صبر و حیا زینب تو جانان مجتبایی و عشق شاه کربلا زینب شوکت علی و ثانی زهرا دختر شیر و دختر دریا خطبه خواندی و همگی دیدند کوفه را کردی محشر کبری سلام الله علی قلب زینب الصبور **** کوفه در زیر قدمهات به خود می لرزید گوئی انگار دوباره علی را می دید از جلال و جبروت تو همه می گفتند دختر شیر یل خیبره بیچاره یزید ای بانوی قهرمان زینب بانوی علی نشان زینب تالی تِلوِ حضرت زهرا عشق صاحب الزمان زینب دختر علی و ثانی زهرا دختر شیر و دختر دریا خطبه خواندی و همگی دیدند کوفه را کردی محشر کبری در حریم تو می کنم احساس عطر و بوی سیب عطر و بوی یاس تا ابد بی بی پرچمت بالاست عمه ی سادات خواهر عباس سلام الله علی قلب زینب الصبور ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️نوحه شب ششم محرم قاسم گل حسن، دارد به لب سخن با ذکر یا حسین، كرده كفن به تن گوید که سرورم منّت بنه سرم من همچو اكبرم جانم عمو حسین جانم عمو حسين(۴) مولا نشسته و قاسم حنا كند با بوسه ای بر او دردش دوا كند باشد به گفتگو از سوز هجر او سوزد دلِ عمو جانم عمو حسین جانم عمو حسين(۴) در خيمه تازه شد داغ دلِ عمو شرح مدينه را او گفته مو به مو آتش به بر زند بر جان شرر زند حرف از پدر زند جانم عمو حسین جانم عمو حسين(۴) زينب حزین آن ماه جوان شده با يادِ مجتبی اشكش روان شده شد یوسف حسن شمعی به انجمن خواند در این چمن جانم عمو حسین جانم عمو حسين(۴) ✍حسن ثابت جو 〰〰〰〰〰〰