eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو رویام دیدم_۲۰۲۳_۰۸_۱۸_۰۲_۱۸_۲۱_۱۶۰(1).mp3
2.42M
تو رویام دیدم خیلی ســــادھ 💔 یه روز میزنم من به جــــادھ 😭 🎤کربلایی سیدرضا_نریمانی @majmaozakerine
سینه زنی اربعین امام حسین(ع) برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا۲ خواهم  گویمت باقلب خون«۲» شرح  کوفه و شام بلا زینب آمده کرببلا برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا۲ رأس پاکت بر نیزهٔ اشقیا دیدم از اهل کوفه زخم زبان بشِنیدم خیزو ازجا بین ای اَخا موی سپیدم آه از  کوفیان بی وفا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ زخم زبانها زد مرا ابن مرجانه پاسخی دادم آن ستمگرو جانانه گِرد من بودند کودکان همچو پروانه رأست  شاهد این ماجرا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ خواهم  گویمت باقلب خون«۲» شرح  کوفه و شام بلا زینب آمده کرببلا برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا۲ از مُغیلان پُر آبله پای یتیمان ازضرت سیلی گشته نیلی رخ طفلان همه اهل بیتِ تو در زنجیر عدوان بودند  جمله در آه و نوا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ رأس تو می خواند بر نیزه آیهٔ قرآن سنگباران شدچون سرت ای برادرجان از اسیران بر پا شدی ناله و افغان دیدی  گریه ی طفلان روا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ خواهم  گویمت باقلب خون«۲» شرح  کوفه و شام بلا زینب آمده کرببلا برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا۲ من پیامت را بر همه کرده ام اعلام با کلام خود کرده ام یاری اسلام نُطق من درشام نهضتت رانمود اتمام کردم  دشمنت راهر کجا رسوا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ ای برادر باشد کجا مرقد اکبر درکجا مدفون گشته جسم علی اصغر کی کفن بنمود پیکرت ای مَه انور پاسخ  ای برادر ده مرا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ قبر امیرِ لشکرت در کجا یابم او که بُد در جنگ آوری مظهر بابم یادِ دست بُبریده اش کرده بی تابم که بود  نگهبان خیمه ها برخیز ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ بی تو برادر چون روم سوی مدینه بر مزارت بین با چشم گریان سکینه کن تکلم از لطف با این دخت حزینه گیرد  از من سراغ تو را برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا خواهم  گویمت باقلب خون«۲» شرح  کوفه و شام بلا زینب آمده کرببلا برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا شعر:غلامعلی رجایی«زائر»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه اربعین🖤🖤 ‍ یک گوشه ای جابر دست به گردن 😭😭😭💔💔 امام سجاد و امام سجاد دست به گردن جابر دارن گریه می کنن یه گوشه ی ه گوشه ی دیگری یه خواهر دل سوخته ای خودش رو رو خاک قبر حسینش انداخته حسین بلند شو با من حرف بزن حسین خیلی دلم برات تنگ شده حسین من یک روز که تو رو نمی دیدم بی قرار تو بودم حسین حالا چهل روزه تو رو ندیدم چهل روزه با من حرف نزدی حسین یک کلمه با من حرف بزنی حسین چرا خوابیده ای و با من حرف نمی زنی هی گفت و گفت برات ماجرای کربلات رو می گم بعد تو چه گذشت ماجرای کوفه رو گفت ماجرای کوفه تا شامو گفت ماجرای شامو گفت بعد حسین من نگاه کن تو صحرا ببین تمام قافله رو سالم آوردم ببین تمام کاروانو سالم آوردم به خدا هر وقت می خواستن بچه هاتو سیلی بزنن خودم سپر می شدم به من سیلی می زدن حسین هر وقت می خواستن بچه هاتو تازیانه بزنن من سپر می شدم و تازیانه می خوردم اگه نامحرمان اینجا نبودن پیرهانم رو کنار می زدم جای کبودی تازیانه ها رو به تو نشون می دادم.حسین من عزیز من ولی اگه نگاه می کنی می بینی بین این قافله دختر سه ساله ت نیست شرمنده ام حسین به خدا تقصیر من نبود حسین هر چه اومدم مانع بشم سر بریده ی تو رو تو دامنش قرار ندم نگذاشتن سیلیم زدن تازیانه م زدن سر بریده ی تو رو توی دامن دختر سه ساله ت رقیه گذاشتن به خدا کنار سر بریده ت جان داد حسین. 😭😭😭😭 عرض دعای من میگن سه روز و سه شب قافله در کربلا موند وقتی قافله آماده ی حرکت شد همه سوار بر محمل ها دیدند سکینه نیومده کجاست سکینه امام سجاد سوال کرد کجاست گفتند کنار قبر باباش حسینه فرمود بگید بیاد قافله می خواد حرکت کنه زینب اومد عمه سکینه بلند شو قافله آماده ی حرکته یک دفعه سکینه با اون چشمان گریانش برگشت عمه زینب برو از برادرم امام سجاد اجازه بگیر من کنار قبر بابام خیمه بزنم و بمونم آی آی😭😭😭 یک طرف دیگه هم امام سجاد داره برای جابر میگه جابر اینجا بود که بابام علی اصغر رو روی دستش بلند کرد جلوی دیدگانش تیر سه شعبه به گلوی شش ماهه داداشم زدند. اینجا بود علی اکبر رو بدنش رو قطعه قطعه کردند جابر آنجا بود که قاسمم پاهاش رو روی زمین می کشید و جان می داد جابر بیا تو رو ببرم کنار نهر علقمه آنجایی که بدن بی دست عباسم افتاده بدن بی دست عموم عباس افتاد برا مریض ها دعا یادت نره جابر بیا بر غربت بابا بنالیم در اربعین با یاد عاشورا بنالیم جابر منم سجاد و زین العابدینم بعد از حسین تشنه لب سالار دینم من آمدم از راه پر درد اسارت اینک کنم قبر عزیزانم زیارت هر جای این صحرا نشان از عشق دارد ناگفته های جاودان از عشق دارد جابر همین جا مقتل جا عون و بریر است این بوی خون جعفر و حر و زهیر است اینجا حبیب بن مظاهر جان فدا کرد مسلم به جسم پاره رو سوی خدا کرد جابر علی اکبرم را یاد داری اینجا مزار اوست باید سر گذاری جابر مپرس از اصغر شیرین زبانم آتش زند داغ گلویش قلب و جانم لب تشنه بود اصغر کسی آبش نمی داد یک دمی نمی خوابید از آن ظلم و بیداد شش ماهه بود و از عطش رخساره اش زرد ای کاش این سان خصم سیرابش نمی کرد جابر همین جا که پر از شور و شین است معراج گاه باب مظلومم حسین است جابر بر او با لب عطشان سر بریدند جابر سر او با لب عطشان بریدند اسبان خصم از کینه بر جسمش دویدند😭😭😭😭 آن کس که هر دم مونسش روح الامین بود دیدم سه شب بر روی زمین بود جسم عزیزان بی کفن در دشت دیدم فریاد رودم رودم از زهرا شنیدم صد پاره تن بودند یاران در بیابان سرهای پر خون روی نی چون ماه تابان ای بی کفن حسین وای ای تشنه لب حسین وای دور از وطن حسین وای کو اصغرت حسین وای کو اکبرت حسین وای کو قاسمت حسین وای کو عباس حسین وای حسین وای حسین وای 😭😭😭😭 بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت از شام پر بلا رسیده ام بر خاک قتلگاه اطهرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت ببارم از دو دیده خون چو بر مزارت که اشک دیدگان خود کنم نثارت بیا و جای من نما دمی کنارت قربان تربت معطرت جانم فدای جسم بی سرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت 😭😭😭😭😭 بانوای مداح اهلبیت ع 🎤 👌 🌴🌴🌴
جدیدترین اشعار،نوحه وروضه درکانال ما خوش آمدین🌹 توجه👇 ♦️ شاعران گرامی جهت ارسال اشعار وسبک های خود درکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوباره اربعين شد و گِريَم ميگيره تو اين مسير دلِ شكسته غم ميگيره ايشالا كه بيشتر بشن هر ساله اما اين همه زائر ميبينم دلم ميگيره دلم ميگيره آقام حسن يدونه زائرم نداره دلم ميگيره نه گنبدِ طلا حتي علم نداره دلم ميگيره حتي اقام شعر قدم قدم نداره قدم قدم ، با يه علم ميريم آخر تو صحنِ زيباي حسن به زودي توو ، صحنِ آقام ميريم يه مشايه با كُلي سينه زن جانم حسن جانم حسن اي جانِ جانانم حسن جانم حسن تا چشمت افتاد وروديه بابِ قبله تا اومدي سلام بدي يادِ حسن باش نه بابِ قبله اي داره نه حتي صحني تموم ميشد غريبيِ آقامون اي كاش... تصورش كن توو بابِ قبله ي حسن وايسي ايشالا تصورش كن آروم آروم اشك ميريزي ميري پايينْ پا تصورش كن دست ادب به سينه ميگي سلام آقا سلام آقا كه الان توو بقيع هستم دخيلم رو به باب القاسمت بستم حسن جانم بذار عشقت تو قلبِ نوكرت باشه قرارِ ما تو صحنِ مادرت باشه حسن جانم غلط گفتم كه چيزي توي كاسم نيس منو دستِ حسين دادي حواسم نيس حسن جانم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا