eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍⚜️🍂⚜️ذکر مصیبت جانسوز _ ویژه شهادت آقا ثامن الائمه امام رضا علیه السلام _ سید مهدی میرداماد ⚜️🍂⚜️ ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ ❗️ توجه ❗️: جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼ خدای مهربانی هاست سلطانی که من دارم فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم کنارش ذره ناچیز چون خورشید می تابد ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم نمک پرورده ی دریای جودش بوده ام عمری پُر است از شور احسانش نمکدانی که من دارم نسیم رحمتش ، بار گناه از دوش بردارد به آهی کاه گردد کوه عِصیانی که من دارم به لطف گندمی که داده ام دست کبوترها دگر خالی نماند سفره ی نانی که من دارم به وقت مرگ می آید به بالینم یقین دارم شروع وعده های اوست پایانی که من دارم شاعر : علی ذوالقدر *یا امام رضا ! منتظرتم دَم جون دادن ، آدم دَم جون دادن منتظر ِ، خود شما هم اون دَم آخر هی نگاه به دَرِ حجره کردید ، قربونت برم آقا جان ، منو منتظر نذار ، اون لحظه خیلی به من سخت میگذره ، میخوام تا چشمم رو باز کردم ، ببینم آقای مهربونم بالا سرم نشسته .... روز آخر ِ، بخوای نخوای روز مادر ِ، نمیشه دو ماه سر سفره اش بشینیم روز آخر اسمش رو نبیریم ، اصلاً امام رضا هم مادری ِ، قربونش برم ، مادر ماهم لحظه های آخر چشم انتظار بود ، چشم انتظار کی؟ مرحوم شیخ عباس قمی میگه : جان از بدنش مفارقت کرده بود ، اما تا اشک چشم مولا رو صورت بی بی افتاد ، میگن مادر ما چشمش رو باز کرد ، دید علی اومده ، علی جان ! خوب موقعی اومدی آقا جان ، آروم دست شکسته اش رو بالا آورد * خداحافظ ای تمام اُمیدم در این عالم بهتر از تو ندیدم خداحافظ کوچه های مدینه خداحافظ میخ و پهلو و ✼═══┅🥀❃🥀┅═══✼
‍ ⇦🕊 روضه و توسل جانسوز _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام _حاج محمد طاهری ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ (من غریب این دیارم که همه ازم بریدن این جماعت جانمازُ از زیر پاهام کشیدن ..)2 با کی بگم که ، دل پریشونم شد هم زبونم ، تشنۀ خونَم .. چشمام ابر آسمونِ لبهام غرقِ لخته خون .. یادِ خنده هایِ قنفذ قلبِ من رو میسوزونه .. عمریِ طعنه شنیدم شبها غرق اضطرابم عمریِ که خاطرات کوچه ها میده عزابم *یه عمر امام حسن جلو چشمش میرفتن بالا منبرها به بابایِ مظلومش سب میگفتن .. یه عمر ، جلو چشمای امام حسن، سبّ و لعن میکردن امیرالمومنینُ ، نوشتن همه جا صبر کرد به جز اون لحظه ای که اون نانجیب مغیرۀ ملعون رفت بالا منبر ، تا اومد سبّ کنه حضرت از جا بلند شد فرمود ، بشین نانجیب تو دیگه بشین ، من یادم نرفته جلو چشمای من ، انقدر با غلاف شمشیر به بازویِ مادرم زدی ...* دستش بلند شد ، ای داد بی داد انقدر با پا زد ، از نفس افتاد ... دست مادرم میلرزید چشماش جایی رو نمیدید مادر ، از رو خاک بلند شد راهِ خونه رو می پرسید .. زینبم گریه نکن که تو روزایِ سختی داری یه روزی لباتُ رویِ رگایِ پاره میزاری ... اونجا میفهمی ، که کی غریبه تو قابِ چشمات ، شیبُ الخَضیبِ .. شمر و میبینی که خواهر رویِ عرشِ حق نشسته مثله سینۀ حسینت قلبِ فاطمه شکسته .. *بعضیا نوشتن ، امروز تشت و پاره هایِ جگر امان حسن ، داخل تشت جلو امام مجتبی بود، اما تا شنید خواهرش زینب داره از در میاد، اشاره کرد فرمود تشت رو ببرید .. زینب نبینه .. زینبم طاقت نداره .. همه مراعاتِ حالِ زینب و کردن .. باباش امیرالمومنینم وقتی با سر خون آلود داشتن میاوردنش جلو در خونه، فرمود حسنم حسینم زیر بغلمُ رها کنید با پای خودم وارد شم .. زینب طاقت نداره منو با این حال ببینه .. مادرش زهرا هم مراعاتش رو میکرد .. همه مراعات کردن،بزا اینکه میدونستن چه صحنه هایی رو زینب میبینه ، برا اون لحظه ای که اومد بالا تل زینبیه ایستاد .. چه صحنه ای دید که رو کرد به حرم جدش رسول الله .. صدا زد : صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماءِ هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ مُنْقَطَعُ الاعْضاءِ هذا حُسَینٌ ... اگه زینب این لحظه رو ندیده بود نمیتونست برا پیغمبر تشریح کنه هذا حُسینٌ مجزوزُ الَّرأسِ مِنَ القَفا ...* حسین ... * http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
یازهرا⚘: http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94. لینک گروه مجمع الذاکرین👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ⏺غزل مصیبت و روضه _امام حسن مجتبی علیه السلام_حاج حسین سازور_صفر⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ "السلام علیک یا مولانا الغریب یا حسن بن علی ايها المُجتَبی" آخر این شرک خفی را علنی خواهم کرد و پرستيدن اورا شدنی خواهم کرد من به تنهایی از این جام نخواهم نوشید همه ی اهل جهان را حسنی خواهم کرد تا همه مردم دنیا بچشند از کرمش همه را از نظر فقر غنی خواهم کرد همه جا از حرم خاکی او خواهم گفت کربلا راو نجف را مدنی خواهم کرد میشود دید چه خون دلی از غم خوردم سنگ دل را که به یمنش یمنی خواهم کرد (آرزو نیست رجز نیست من آخر روزی وسط صحن حسن سینه زنی خواهم کرد)2 میل اگر داشت فدای حرمش خواهم شد و یکی از شهدای حرمش خواهم شد گردو خاکم ولی از لطف کریمانه ی او خادم صحن و سرای حرمش خواهم شد هر زمان حال و هوای حرمش را بچشد شاعر حال و هوای حرمش خواهم شد شاید آن روز دل سنگ به دردم بخورد گوشه ای سنگ بنای حرمش خواهم شد حرمش راکه بسازند به حج خواهم رفت بعد از آن وقف برای حرمش خواهم شد مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند هر سحر سوز دعای حرمش خواهم شد در دل معرکه تا قلب خطر خواهم رفت و اگر مهلکه از اوست به سر خواهم رفت شعر میخوانم و میجنگم و در میدانش به نمایندگی از اهل هنر خواهم رفت بال پرواز اگر ذکر حسن جان باشد رو سفیدم که به دنیای دگر خواهم رفت دم آخر که میاید چه کنم بغضم را غرق در خونم و با دیده ی تر خواهم رفت روضه هايي که سحر خواندم اثر خواهد کرد به امید و مدد یار سحر خواهم رفت در تب آتش در سوخته پر خواهم بود در غم پاره جگر پاره جگر خواهم رفت سخنم را به همه با کفنم خواهم گفت با رد تیر روی پیرهنم خواهم گفت از دم اول از او در سخنم گفتم پس تا دم آخر از او در سخنم خواهم گفت روی اورا دم پر پر زدنم خواهم دید نام او را دم پر پر زدنم خواهم گفت خون مارا به چه کاریست روی خاک بقیع که من این مژده به رگهای تنم خواهم داد روضه ی دفن غريبانه اورا آخر موقع دفن تنم در وطنم خواهم دید موقع مرگ به فريادم اگر گوش کنند (اشهدم را وسط یا حسنم خواهم گفت) 2 *السلام علیک یا ابا محمد روضه ای که خیلی خودش دلش ميخواد،آی گرفتارها،آی مریض دارها،شب روضه امام حسن شب باز شدن گره هاتون.... * از کوچه به هنگام گذر خاطره دارم میسوزم و با سوز جگر خاطره دارم مانوس به اشکم چه کنم دست خودم نیست آخر من از این دیده ی تر خاطره دارم (یک روز عصا بودم و یک عمر خمیدم) 2 از درد سر درد کمر خاطره دارم کابوس گرفته زمن این خواب شبم را با آه شب و سوز سحر خاطره دارم این پیری من زیر سر کودکی ام بود در سن کم از غم چقدر خاطره دارم رد میشدم از کوچه تنگ و جگرم سوخت از سیلی و از چرخش سر خاطره دارم بيزارم از این سرعت بسته شدن در (من با لگد و آتش در خاطره دارم) 2 *یکی صدا زد آقاجان چرا انقدر زود محاسنت سفید شده فرمود ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دیگه نخواست به اون مرد بگه بابا توام جای مت بودی همینطور بود، کی ميتونه ببینه جلو چشمش مادرش زمین میوفته، کی ميتونه ببینه جلو چشمش به مادرش سیلی میزنن، کی ميتونه جلوی چشم نامحرم ها مادرش و از رو زمین جمع کنه...... لذا وقتی که آب خورد دیدن رنگ بدنش تغییر کرد دیدن یه دفعه سبز شد امام حسن، فرمود زود بگید خواهرم بیاد. زینب آوند کنار بسترش دید امام حسن حالش منقلبه گفت خواهرم زود برام يه تشت بیار ،دیدن آقا سرش رو در میان تشت برد ،وقتی سرو بلند کرد دیدن لب و دهانش خون آلوده، تشت و نگاه کردن دیدن پر از خونه، پاره های جگر، آقا جان... دیگه این لب و دهان خونی و کسی چوب نزد، آقا جانم زینب وقتی لب و دهان شما را دید تو سرو صورتش میزد محرم ها دورش و گرفته بودن، امام حسن کجا بودی... اون روزی که خواهرتون میان مجلس یزید... دید یکی داره با چوی به لب و دندان حسین میزنه حسین.....
➯ خداحافـظ محـرم ... مُحَرَّم مٰـاه حُسَيْـن خُـدٰا نِگَهْدٰارَت! 💔خداحافـظ محـرم ... 🏴 گـر چـه در تقـویـم مـاه مُحرّمت تمـام می‌شـود اما تمـام سـال بـه یـادت بـرای مـن محـرم اسـت🏴
شب آخر دلم گردیده بی تاب خداحافظ محرم ماه ارباب...... 💔
خدایا در این دوشنبہ زیباے پاییزی🍃🍂 آرامش نابت و عطر مهربانیت را همچون برگریزان پاییز آرام و بیصدا برسرزمین قلب دوستان وعزیزانم ببار وامروزشان را به طراوت وپاکے باران پاییزے قرار ده 🍁 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴           
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊 🕌زیارت امام مجتبی و امام (علیهما السلام) در روز 🔆اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِفْوَةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَیانَ حُكْمِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىُّ السَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ 🔆اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَشْهَدُ اَنَّكَ اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزَّكوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ عَبَدْتَ اللّهَ مُخْلِصاً وَ جاهَدْتَ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ حَتّى اَتیكَ الْیَقینُ فَعَلَیْكَ السَّلامُ مِنّى ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ عَلى آلِ بَیْتِكَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ 🔆اَنَا یا مَوْلاىَ مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِِ بَیْتِكَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَ جَهْرِكُمْ وَ ظاهِرِكُمْ وَ باطِنِكُمْ لَعَنَ اللّهُ اَعْداَّئَكُمْ مِنَ الاْوَّلینَ وَ الاْ خِرینَ وَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ تَعالى مِنْهُمْ 🔆یا مَوْلاىَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا مَوْلاىَ یا اَبا عَبْدِ اللّهِ هذا یَوْمُ وَ هُوَ یَوْمُكُما وَ بِاسْمِكُما وَ اَنَا فیهِ ضَیْفُكُما فَاَضیفانى وَ اَحْسِنا ضِیافَتى فَنِعْمَ مَنِ اسْتُضیفَ بِهِ اَنْتُما وَ اَنَا فیهِ مِنْ جِوارِكُما فَاَجیرانى فَاِنَّكُما مَأمُورانِ بِالضِّیافَةِ وَ الاِْجارَةِ فَصَلَّى اللّهُ عَلَیْكُما وَآلِكُمَا الطَّیِّبینَ. 🍃🏴اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🏴🍃 🏴اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🏴           
⇦🕊روضه و توسل جانسوز ایام اسارت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین _اجرا شده دوم صفر 1395_ حاج حسن خلج ↯ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنتَ امیرالمومنین چه دست هایِ سیاهی که نور می بردند به نیزه ها سرِ هجده غیور می بردند ... *جلو چشم علی اکبر ... جلو چشم قاسم ... جلو چشم عباس ... جلو چشم حسین ... کی جرات کرده دستِ زینبُ ببنده ...* چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند .... *یه چند روزی از عاشورا گذشته ، شما زخم هاتون تازه ست واقعاً نیاز به روضه خوان ندارید .. اما چه کنم ، کاره من روضه خوانیِ باید زخم دلتُ تازه نگه دارم" چی می خوام بگم .... دخترِ علی کجا ... زنازادۀ مرجانه کجا ....* چقدر بی ادبانه سرِ سلیمان را برایِ جایزه در پیشِ مور می بردند .... اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود *چی دارم می گم ؟ .. از کی دارم می گم؟ .. همون خانمی که وقتی می خواست بره کنار قبر پیغمبر ، شنیدید همه چراغ ها رو امیرالمومنین می فرمود خاموش کنید ... کسی چشمش به قد و بالای خانم ..... خوده علی جلو جلو می رفت ، حسن و حسینم چپ و راستِ زینب ... عباسم از پشت شمشیر به دوش می اومد ... یه وقت کسی تو این تاریکی شب چشمش به قد و بالای زینب نیوفته .... نیست فلک به قدر هم پایت سایۀ تو ندیده همسایه ت ...* اگر چه پوشیه ها بود و آستین ها بود چو در مسیر شلوغِ عبور می بردند *همۀ شهر تعطیل شده بود ... هلهله می کردن ... انقده بچه ها می ترسیدن ... بین اسرا فقط یکیِ که داره باره همه رو می کشه ...* به شانه هایِ زنی بار ، زخمِ قافله بست میان سلسله سنگ صبور می بردند *شروع کرد صحبت کردن ... وای بر شما ... چشم هاتون خشک مباد .. خنده رو لب هاتون میاد ...پسرِ پیغمبر رو کشتید شهر رو زینت کردید ... نامه نوشتید اون وقت بین دو نهر آب با لبِ تشنه .... هی گفت مردم جیگرم داره میسوزه .... با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردید ... خبر رساندن شهر در شُرفِ انقلابِ .. چه کنیم ؟ گفت یه راه داره فقط ساکت کردنِ زینب ..." اونم اینکه سرِ حسین رو ببرید در مقابلش .... مردم دیدن لحن صحبت کردنه زینب عوض شد ... خانمی که با عتاب با خطاب ... یه وقت دیدن لحن صدا عوض شد ... میگه هلالِ یک شبۀ زینب ... عزیزه دله زینب ... کجا بودی سه شبانه روزه ....* ای جانه من به نیزۀ اعدا چه می کنی آغوشِ ماست جایِ تو آنجا چه می کنی؟ *تا چشمش افتاد دید پیشانیِ داداششُ شکستن (زبانِ حال) گفت حسین دیگه اجازه نمی دم از من جلوتر باشی ... قرار بود با هم باشیم ... سرت شکسته داداش .... بمیرم برات ... نگاه کرد دید نازدانه داره پرپر میزنه چشم به بابا دوخته ... عمه ... عمه ... این سر، سرِ بابامه عمه .... تنها راهش این بود چنان سر رو به محمل کوبید حواسِ این نازدانه رو برگردوند ....* حسین ..... http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
babolharam _ khalaj.mp3Babolharam
زمان: حجم: 14.7M
⇦🕊روضه و توسل جانسوز ایام اسارت خاندان آل الله صلوات الله علیهم اجمعین _اجرا شده دوم صفر 1395_ حاج حسن خلج ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ ۲ http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b