صوت های محرم اجرا شده در هیئت میثاق با شهدا تقدیم میگردد با مداحی استادحاج امیر عباسی 👇
شب اول
شده کوفه برام شبیه زندون
درو بستن اینا به روی مهمون
ندارم یاری، اَمون از این دنیا، شدمتک و تنها، میون کوفه
کوفیا پستن، تو کینه هم دستن، درو به روم بستنشبا تو کوچه
دنیا دنیا اگه با من بجنگن
نمیتونن تو رو بگیرن از من
(ثارالله حسین ثارالله۳)۲
آقا وعداهاشون همش دروغه
سر آهنگرا خیلی شلوغه
یکی با کینه،دیدم که میسازه، یه شمشیر تازه،به رسم کینه
گمونم دیدم،که حرمله داره،سه شعبه میسازه، غمم همینِ
سلام آخر از دارالعماره
با لب پاره و با چشم تارِ
(ثارالله حسین ثارالله۳)۲
روی لبهام فقط همینِ نجوا
نیا کوفه نیا عزیز زهرا
من میرم امّا، تو بین این گرگا، میشی تک و تنها، تا میری از حال
آه و واویلا،به کندی خنجر، به خشکی حنجر، میون گودال
توی دستِ یه عدّه تازیونه
میزنن دخترت رو بی بهونه
(ثارالله حسین ثارالله۳)۳
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
بارون نم نم بود پر قنداقم پر پرچم بود!
من اولین بار که اومدم هیئت محرم بود
به همین حسین حسین قسم میایی…
با ابالفضل دم آخرم میایی!
باورم اینه اگه به سمت تو…
یک قدم بیام تو صد قدم میایی!
عشق من از ازل حسین…
و سلام علی الحسین…
حسین وای ارباب ارباب!
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
اعظم الله اجورنا بمصابناֆ♬✦
بالحسین لالنا الا حسینֆ♬✦
اعظم الله اجورنا بمصابناֆ♬✦
بالحسین لالنا الا حسینֆ♬✦
ساکنم زیر پرچم تو میزنم سینه با غم توֆ♬✦
مهر من تو محرم تو یا حسینֆ♬✦
یابن زهرا جان یارالی بسته دی بو جان سنهֆ♬✦
آی جانیم قوربان سنهֆ♬✦
یوخ قراریم توت الیمدֆ♬✦
تا گلین مهمان سنهֆ♬✦
آی جانیم قوربان سنهֆ♬✦
عاشقم با صفا حرمه گنبدی اوستکی علمهֆ♬✦
باقلیدی بو اوریک کرمه یا حسینֆ♬✦
ایسته قوی مند داآدی همره خانواده گلیم سن چاقیرֆ♬✦
پا پیاده گلیم یا حسینֆ♬✦
اعظم الله اجورنا بمصابناֆ♬✦
بالحسین لالنا الا حسینֆ♬✦
اعظم الله اجورنا بمصابناֆ♬✦
بالحسین لالنا الا حسینֆ♬✦
ساکنم زیر پرچم تو میزنم سینه با غم توֆ♬✦
مهر من تو محرم تو یا حسینֆ♬✦
رحم الله من نادی یا حسین ֆ♬✦
اعظم الله اجورنا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖➖
Shab01moharram1401[05].mp3
4.38M
#شب_اول_محرم
#زمینه
🎤حاج امیر عباسی
آقای من دین ودنیای من
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا
✍ امام صادق علیه السلام:
پنج خصلت است که هر کس یکى از آنها در او نباشد، چندان قابل بهرهمندى نیست:
نخست، وفادارى؛ دوم، عاقبتاندیشى؛ سوم، حیا؛ چهارم، خوشخُلقى؛ پنجم، آزادگى؛ و این (آخرى)، جامع همه این پنج صفت است.
📚 خصال: ص 284، ح 33
https://eitaa.com/manbarmajma
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
🏴سبک زمینه یا شور شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و روضه ی کربلا
#زمینه_امام_صادق_ع
#شور_امام_صادق_ع
#بازم_حرفه_هجومه
🏴بند اول
بازم حرفه هجومه،عده ای تو مدینه است
بازم حرفه هیزم و،دود و آتیش کینه است
میشه انگاری تکرار،قصه ی فاطمیه
درِ اون خونه ای که،برا شیخ مدینه است
مدینه،شده باز،فتنه ای دیگه بر پا
ولیکن،ایندفعه،واسه فرزند زهرا
شکسته،حرمته،آقایی تو کوچه ها
بُردنش از تو خونش،آقامونو شبونه
جلو اهل و عیالش،زدنش تازیونه
نمیگن پیرمرده،واجبه احترامش
سن و سالش زیاده،ضعیفه،نیمه جونه
غریب آقام یا صادق
🏴بند دوم
نفسش بند اومده،آقا زیر دست و پا
میکِشید از دلش آه،وقتی میشنید ناسزا
بی عصا پا برهنه،میدُوید از رو خاکا
تا زمین میخورد پامیشد و میگفت یا زهرا
به حاله زار و مضطره آقا خندیدن
به اشکای چشماش بی حیاها خندیدن
تا اومد،رو لبهاش،نام زهرا خندیدن
بمیرم که رو گونش،نشسته گرده کوچه
جونشو رو لب آورد،هوای سرده کوچه
میخونه روضه هربار،از غم و رنج کوچه
واسه این خونواده،پُره از درده کوچه
غریب آقام یا صادق
🏴بند سوم
تا شدی روبرو با،شخصه ملعونه منصور
سه بار اون بی حیا به،روی تو شمشیر کشید
هر سه بارم میدید که،شده ظاهر پیمبر
خشم پیغمبرو دید و اون از ترس میلرزید
یا رسول الله کاش بودی آقا کربلا
تو بودی،نمیشد،که حسینت سر جدا
نمیرفت،چهل منزل سرش رو نیزه ها
نبودی که بُریدن،لبه تشنه سرش رو
نبودی که به غارت،بُردن انگشترش رو
نبودی که زدن به،اسباشون نعل تازه
تو نبودی که پامال،کردن اون پیکرش رو
غریب آقام حسین جان
۱۴۰۳/۰۲/۰۸
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
هدایت شده از روضه دفتری
❣﷽❣
🔷🔶#دودمه_امام_صادق_ع
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🌾شیعه هرچه دارد از نور امام صادق است
دین بنام صادق است2
🌾هرنفس حب الحسین تنها کلام صادق است
دین بنام صادق است2
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
💥جد ما گریه کنانش را تماشا میکند
نوحوعلی الحسین
💥هرکه گرید بر حسین یاری زهرا میکند
نوحوعلی الحسین
(#قاسم_نعمتی )
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🎋شیعه بر فرماندهی کل عالم لایق است
یا علی حیدر مدد 2
🎋آری حقانیت شیعه به قال الصاق است
یا علی حیدر مدد2
(#مجتبی_صمدی )
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🌿نه فقط شیعه صادق به دلش داغ و بلاست
صاحب مکتب ماست
🌿بخدا صاحب عزایش همۀ آل عباست
صاحب مکتب ماست
🌿مادرم فاطمه ! دریاب مرا جان حسین
جگرم پاره شده
🌿می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین
جگرم پاره شده
🌿کشته شده رئیس مکتب ما
امام و مقتدای مذهب ما
(#حاج_محمود_ژوليده )
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🍁از سرِ شانه عبایش را زمین انداختند
پشتِ مرکب میدود
🍁پیرمرد است و عصایش را زمین انداختند
پشت مرکب میدود
(#حسن_لطفی)
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
💐هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💐
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
#روضه_امام_صادق_ع
زهر طرف به کمان تیر کین نشانه گرفت
دل مرا که زغم بود خون نشانه گرفت
هنوز خانهٔ زهرا نرفته بود از یاد
که آتش آمد واز بیت من زبانه گرفت
چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند
زدیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت
سپاه کفر به خانه ام هجوم آورد
مرا به زمزمه وناله شبانه گرفت
زباغ فاطمه صیاد،مرغ سوخته را
دل شب آمد وتنها در آشیانه گرفت
سر برهنه وپای پیاده برد مرا
پی اذیت من بارها بهانه گرفت
هنوز خستگی راه بود در بدنم
که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
هزار شکر که زهر جفا نجاتم داد
مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت
گرفت آل علی اجر خویش را آما
زتیغ وزهر جفا وزتازیانه گرفت
وقتی منصور به خلافت رسید دستور داد آقا رو از مدینه به عراق بیارند
ربیع حاجب گوید//یه روزی آقا رو طلب کرد به مجلسش ،شمشیری به من داد گفت وقتی حضرت صادق اومد تونگاهت به من باشه هر وقت دیدی دست به روی دست زدم با شمشیر اونو به قتل برسون
میگه من جرأت این را نداشتم از فرمان سرپیچی کنم دیدم آقا اومد منم منتظر دستور بودم
اما دیدم آقا رو تحویل گرفت /گفت ای فرزند رسول الله آوردمت قرضت را بدم،حاجتت را برآورده کنم عذر خواهی کرد به ربیع گفت سه روز دیگه بفرستش بره مدینه
یه روز وقتی تنها شدیم پرسیدم ای امیر خشم اول واحسان آخر این چه سری هست
گفت میخواستم بکشمش اما دیدم پیغمبر روبرویم ایستاده از ترس این کار وکردم
قربون اون خون دلهایت ارباب من
ابراهیم ابن جبله میگه
یه روز امام رفت برای زیارت وطواف حرم منو فرستاد گفت برو عبای جعفر را در گردنش بنداز وبیار
رفتم به حرم نزد امام گوشه آستین پیراهن وگرفتم آقا بیا بریم
فرمود همان شکلی ونهوی دستور داری منو ببر
آقا دستم بریده باد بیحرمتی کنم قبل ورود به کاخ منصور دو رکعت نماز خوند وارد شد به منصو ر ودعایی زیر لب زمزمه کرد
منصور لعین گفت: ترا میکشم تو علیه ما دسیسه میکنی
گفت منصور من دیگه پیر شدم منو به حال خودم بزار چندی دیگر به خدایم ملحق میشم
منصور مرخصش کرد کسی فرستاد بپرسه آیا مرگ من رسیده یا مرگ جعفر وقتی فهمید بخودش میگفت خوشحال شد
چی بگم از کدام اذیت وآزار منصور بگم
یه روز دستور داد خانه آقا رو آتش بزنند آتش به همه جای خانه کشید حضرت میان آتش میرفت میگفت من از نسل ابراهیمم که خدا آتش وبرایش سرد کرده وگلستان نمود
اما بمیرم براش منصور زهر پنهانی برای کار گذاران خود فرستاد امام را مسموم کنند
حضرت مسموم شد هی مادر وصدا میزد
از جور منصور لعین موسای من گشته یتیم
یارب بفریادم برس
یارب بفریادم برس
از زهر منصور دغا
آتش گرفت قلب مرا
یارب بفریادم برس۲
آتش زدند کاشانه ام
از کینه سوخته خانه ام
یارب بفریادم برس۲
ظلم وستمها دیده ام
از دست اعدا دیده ام
یارب بفریاد برس۲
فرزند وزار و مضطرم
یکدم بیا اندر برم
برزانویت گیر این سرم
یارب بفریادم برس
همه را دستو داد دور بسترش جمع کنند فرمود اهل بیت من
لََن ْ یَنالو شَفاعَتُنا منِ السْتِخَفَّ بَالْصلواة
شفاعت ما اهلبیت به اونهایی که نماز رو سبک بشمارند نمیرسه
بزار آخرین قسمت روضه رو با زبان مادری منور کنم چند بند از ستمها رو بگم
امام صادق
امان از کینه واز ظلم واز جور
امان از اون شرارت های منصور
ضلم وستم به آل الله هاکرده
به حضرت صادق جفا هاکرده
منصور نابکار و بی مروت
خله هاکرده آقا ره اهانت
گاهی تهدید به قتل آقا کرده
گاهی دستور جلد مولا کرده
شوی سرد آقاره با زیر لباس
آزار هاکرده اون نامرد ونسناس
ونه خنه ره تش بزّوهه دشمن
بشتوسّه از عدو وه حرف وسخن
میون راهروی تش زوئه قدم
یاد کربلا برمه کرده نم نم
خلیل الله من هَسْمه یادگار
گلستون هاکرده تش ره کردگار
آقا ره عاقبت مسموم هاکرده
مولای دل ره چنده خون دکرده
وقت مرگ اهلبیت ره بزّو صدا
بفرما جمع بووین شما عزیزا
شفاعت اما اون کس بدوره
سبک بیره نمازه با خشوع ره
اگر چه مسموم از جفا بهیعه
وقت مردن آقا تنها نهیعه
ونه سر از قفا جدا نهیعه
خاخر اسیر اشقیا نهیعه
مره یاد بموعه روز عاشورا
وقتی که زینب بورده در قتله گاه
هردم صدا زوئه جان برار ره
پیدا نکرده شه دله قرار ره
میون کشته ها هاکرده هدار
شاید بوینه شه مهربون برار
تنِ بی سر خاخر بزّو صدا
بته زینب قهرمون کربلا
نظر هاکن میونِ قتله گاه ره
این تن بی سر تنه براره
خاخر مجه خله جفا بهیعه
تشنه لب سر زتن جدا بهیعه
کربلا عمه جان زینب اومد کنار بدن دید بدن سر نداره لباس به تن نداره
فرمود أ انتَ اَخی واَبْنُ اُمّی
آیا توبرادر زینبی آیا تو پسر مادر زینبی
گاهی رو رو میکرد مدینه وپیمبر را مخاطب میکرد ومیفرمود یا جدا یا رسول الله این حسین توست بی سر افتاده
خوشم که جوهر عشق تو در سرشت من است
محبت تو همان خط سرنوشت من است
گنهکارم از آستان قدس حسین
کجا روم کربلا بهشت من است
(تهیه وتنظیم قاسم جناتیان قادیکلایی)
روضه و توسل ویژه
شهادتِ شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام
کربلایی روح الله بهمنی
⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️
باز هم نوبتِ مدینه شُد و
در غَمَش باز کربلا میسوخت
باز در کوچهیِ بنی هاشم
خانهای بینِ شعلهها میسوخت
نیمه شب ریختند در خانه
مو سپیدی به ریسمان بستند
درِ آتش گرفته را اما
ناگهان رویِ کودکان بستند
به پَرِ دامنی ولی اینبار
آتشِ چوبِ شُعله وَر نگرفت
پدر از خانه رفت شُکرِ خدا ...( گفت من فرزند ابراهیم خلیل الله هستم ...)
پهلویِ او به میخِ در نگرفت ...
نَفَسَش بند آمده نامرد
در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش
پیرمرد است میخورد به زمین
بینِ کوچه کِشان کِشان نَبَرش ....
شرم از رنگِ این محاسن کُن
رحم کُن حالِ کودکانش را
این چنین رفتن و زمین خوردن
درد آورده استخوانش را .....
(بابا پیرِمردِ ... ما اگه یه پیرمرد ببینیم بهش احترام میزاریم ... اما بمیرم برا شیخ الائمه که همه محاسنشسفید شده ... اما دارن دنبالِ مرکب میدوانَنِش ... )
حق بده که به یادِ او انداخت
گَرد و خاکی که بر محاسن داشت
مادرش را که تا درِ مسجد
داغِ بابا عزایِ محسن داشت
حق بده که به یادِ او انداخت
عرقِ سردِ رویِ پیشانیش
خونِ رویِ جبینِ جدش را
عمه و رنجِ کوچه گردانیش
حق بده که به یادِ او انداخت
عمهاش را گُذر گُذر بردند...
از مسیری که ازدحام آنجاست
یعنی از راهِ تنگتر بردند ....
* بریم کربلا ...*
حق بده که به یادِ او انداخت
گیسوانش که خاک آلود اند
گیسویی را که در دلِ گودال
غرقِ خون رویِ خاکها بودند ....
رویِ این کوچهای که از سنگ است
همه جایش نشانیِ او بود
یادِ یک حنجر است این دفعه
نوبتِ روضه خوانی او بود ...
*بیش از 4 هزار شاگرد تربیت کرده بود ... تا می دید روضه خوان اومده ، کلاسِ درسُ مباحثه تعطیل روضه خوان روضۀ جدِ غریبمو بخوان ...صَل الله عَلیک یا سَیدالمَظلوم ... صلَ الله علیکَ یا سَید العَطشان ...*
هرچه او بیشتر نَفَس میزد
بیشتر میزدند زینب را
تیغشان مانده بود در گودال
با سپر میزدند زینب را .....(ای داد ....)
چادرش زیرِ پایِ او پیچید
بین نامحرمان زمین اُفتاد
از سَرِ تَلِّ خاک تا گودال
با کَمَر میزدند زینب را
سَرِ شب کودکان همه در خواب
تا سحر میزدند زینب را
یک نفر در میانِ گودال و
صد نفر میزدند زینب را
#کربلایی_روح_الله_بهمنی
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام