eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه -اشعار_گودال -اشعارلطمه زنی-حقش ادابشه برسینه ات شمرلعین با،پا چه بدزد آتش به قلب زینب تو،تا ابد زد باچکمه اش مردک ، نشسته روی سینه خنده به روی شاه ، از روی حسد زد گودال بودو حنجرو دستی به خنجر شمرلعین بادیدن تو،حرف بد زد پایی زدوجسم تورا او واژگون کرد با خنجرش بر سینه تو دست رد زد بغض علی را داشت در دل شمرملعون اوخنجرخودبرقفای توچه بد زد افتاده قلب توحسین ازکار گویا شدیکسره کارت، به جسمت با لگد زد هر کس که دستش میرسید باسنگ میزد خولی به جای هر که نیزه را نزد ، زد نامردتر از این سنان هرگز ندیدم سمت گلو،بانیزه اش نامرد بد زد آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم /امام_حسین(ع) جمعه ای درسرازیری، گودالی نشسته آیم به استقبالت ای،سینه شکسته می سوخت جان خواهرت ،ای سربریده کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند قران زبالای نی ات را میشنیدند دنبال تو اهل و عیالت می دویدند باريسماني زينب را می کشیدند زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا آوای او می کرد همراهیت آنجا باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند در زیر دست و پای مرکبها دویدند همشیره ات را در اسارت میکشیدند دیدم شراب و وای از بزم‌ حرامی دیدم نگاه هیز نامردان شامی گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ..
_روضه زیرتیغ ونیزه شاهی از نوا افتاده است رهبرعالم سرش ازتن جدا افتاده است زیرخنجرهابه یاد مادرش فریاد زد شاه عالم زیرتیغ ونیزه ها افتاده است تیغ ونیزه جای خود اما امان از حرف بد! پیکره شه .گیر مردی بی حیا افتاده است در زمین کربلا ،شاهی بخون غلطیده است با دلی پرغصه شاه کربلا افتاده است دست بر زانو گرفته زینب غمدیده حال یاد غارت کردن آن خیمه ها افتاده است درمسیرشام وکوفه . هر دو دستش بسته شد یاده سنگ کو فه و شام بلا افتاده است زینب کبراچنین گفتا به اهل شامیان این چهل منزل سر از پیکر جدا افتاده است درمسیر این اسارت دیده ام من بارها از سر نی راس شاهی زیر پا افتاده است سربه روی نیزه برگرداندساقی حرم گفت چشمانی به ناموس خدا افتاده است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ..
پهن شد سفرۀ احسان، همه را بخشیدی باز با لطف فراوان همه را بخشیدی ابر وقتی که ببارد همه جا می‌بارد رحمتت ریخت و یکسان همه را بخشیدی گفته بودند به ما سخت نمی‌گیری تو... همه دیدیم چه آسان همه را بخشیدی یک نفر توبه کند با همه خو می‌گیری یک نفر گشت پشیمان، همه را بخشیدی پس گنه‌کاریِ امروزِ مرا نیز ببخش تو که ایام قدیم، آن همه را بخشیدی حیف از ماه تو که خرج گناهان بشود تو همان نیمۀ شعبان همه را بخشیدی داشت کارم گره می‌خورد ولی تا گفتم: "جانِ آقای خراسان" همه را بخشیدی بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت "حسین جان"، همه را بخشیدی ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟥در شرایط روضه گوش کنید غریب و زخمی و بی حالی به فکر غارت و جنجالی نفس نمونده برات آقا سه ساعته توی گودالی چشات جایی رو نمی بینه سینه ی تو چرا سنگینه می دید که هیچکسی دورت نیس می زد تو رو با طمانینه سنگ دلی شون /از حد گذشته چقد توو قتلگاه بهت بد گذشته خیر نبینه/اون بی حیا که از روی پیکر تو با لگد گذشته ای غریب مادر حسین جان ......................................................... تو پادشاه عالمینی حق تو که سنگ و عصا نیست ای همه ی هستی زینب جای تو زیر دست و پا نیست چی بگم از این همه نیزه امون از این همه جسارت کار تو وقتی که تموم شه تازه میان برای غارت قلب زینب/چه بی قراره رسیده وقت بوسه از گلو دوباره توی گودال/افتادی بی حال پیکر تو یه جای سالمی نداره ای غریب مادر حسین جان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید اما زبان ندارد لای لای علی علی جان منت به من گذارید یک قطره آب آرید بر کودکی که بر تن تاب و توان ندارد لای لای علی علی جان دیشب به گاهواره تا صبح دست وپا زد امروز روی دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کوشد تا اشک خود نوشد اشکی که تر کند لب دور دهان ندارد رخ مثل برگ پاییز لب چو دو چوبه خشک این غنچه بهاری غیر از خزان ندارد ای حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیرو کمان ندارد شمشیر اوست آهش،فریاد او تلظی جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد رحمی اگر که دارید یک قطره آب آرید بر کودکی که در تن جز نیمه جان ندارد با من اگر بجنگید تا کشتنم بجنگید این شیره خواره بر کف تیغ وستان ندارد مادر نشسته تنها در خیمه بین زنها جز اشک خجلت خود آب روان ندارد تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن جز شانه امامش دیگر مکان ندارد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کبوده برگ گلم بخواب عزیز دلم ستاره سحرم کنارتم پسرم نزدیک نزدیکه نیزه تو راه میرم می سوزم وقتی که روضه برات می گیرم به نیزه دار میگم بذار عزیزمو بغل کنم فقط یه بار بالام ای وای بالام ای وای علی لای علی لای لای شروع قائله بود صدای هلهله بود دیدم سه شعبه رو که تو دست حرمله بود آی از نبش قبرت رباب نمی دید ای کاش پیش چشمای من سرت رو کند با دستاش منو ببخش فقط علی نشد مراقبت کنم ازت علی شهید کرب و بلا قرار بعدی ما میون مجلس می کنار تشت طلا سهم من از دنیا فقط پریشونی شد لب های کوچیکت با خیزرون خونی شد ببین کجا تو ازدحام زن یزید آورده روسری برام ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَما تَرَونَه کَیفَ یَتَلَّظی عَطشا بچه‌ام داره می‌میره به‌خدا، به‌خدا (مُنُّو عَلَی مادرش چشم انتظاره مُنُّو عَلَی تشنگی دوا نداره مُنُّو عَلَی کاشکی آسمون بباره)2 اَما تَرَونَه کَیفَ یَتَلَّظی عَطشا بچه‌ام داره می‌میره به‌خدا، به‌خدا مُنُّو عَلَی مادرش چشم انتظاره مُنُّو عَلَی تشنگی دوا نداره مُنُّو عَلَی کاشکی آسمون بباره (چجوری روی دست من عزیزم حرمله دید سفیدیِ گلوتو)2 آورده اون تیر سه شعبه‌ای که زده تو علقمه باهاش عموتو (کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون)2 *** (اَما تَرَونَه کَیفَ یَتَلَّظی عَطشا)3 بچه‌ام داره می‌میره به‌خدا، به‌خدا (مُنُّو عَلَی مادرش چشم انتظاره مُنُّو عَلَی تشنگی دوا نداره مُنُّو عَلَی کاشکی آسمون بباره)2 چجوری روی دست من عزیزم حرمله دید سفیدی گلوتو آورده اون تیر سه شعبه‌ای که زده تو علقمه باهاش عموتو کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون تیری که استخوان ابالفضل را شکست آن تیر را به حنجره‌ی این پسر زدند ((می‌ریزه اشک من از گوشه‌ی چشمای ترم)2 رو لب‌های خشکت ای پسرم، پسرم)2 مُنُّو عَلَی شده پرپر گل یاسم مُنُّو عَلَی بی‌جوابه التماسم مُنُّو عَلَی حرمتی نمونده واسم مُنُّو عَلَی حرمتی نمونده واسم مُنُّو عَلَی بی‌جوابه التماسم مُنُّو عَلَی شده پرپر گل یاسم مِنَ الاُذُن اِلی الاُذُن، صدایِ ( ناله‌ی قلب بی‌قرارم اومد)2 بازم علی و تشییع جنازه دوباره این عبا به کارم اومد (کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون)2 (سرت به مو بنده ای وای از دست و پا زدنت)2 قنداقه‌ت شد عاقبت کفنت، پسرم (مُنُّو عَلَی بسه این‌همه جسارت)2 مُنُّو عَلَی مادرش نره اسارت مُنُّو عَلَی گهواره‌ش نره به غارت شبیه روضه‌ی علی‌اکبر دارن به اشک پدرت می‌خندن پشت حرم میان سراغ قبرت سرتو روی نیزه‌ها می‌بندن (کشته منو داغ جوون تو لااقل زنده بمون)2 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو پناهمی تو تکیه گاه محکمی تو پناهمی تو کشتی نجاتمی تو پناهمی تو یک نیاز مبرمی آقا من أین لی النجاة الا روضه من أین لی الحیاة الا روضه دلتنگ حرم هستم حسین ولی به دل علَم بستم حسین به کتیبه ها که دست میکشم به ضریح میرسه دستم حسین قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی چه عنایتی چه شاه با کرامتی چه سعادتی چه ذکر با حلاوتی چه عبادتی چه وزن پر محبتی آقا من أین لی الرفیق الا روضه من أین لی الطریق الا روضه دستامو بگیر باشم حسین زیر خیمه تو جا شم حسین بی نیاز همه دنیا میشم اگه با تو رفیق باشم حسین دلتنگ حرم هستم حسین ولی به دل علَم بستم حسین به کتیبه ها که دست میکشم به ضریح میرسه دستم حسین قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بارون کربلا مادرت میشه مهمون کربلا شب جمعه روضه خون کربلا سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن از زندگی برگشتی از حج واجب و رفتی سوی دیر راهب دق دادی ام المصائب رو وای حسین وای حسین پیش زینب دست و پا زدی هی مادرت وصدا زدی حجکم مقبول سعیکم مشکور می‌زدند با سنگ به سرت از دور رخت احرامت خاک این صحرا ست حاجی زینب رو سرت دعواست من دور از کربلا زندگیم میگیره نور از کربلا پای رفتن از من شور از کربلا من دور از کربلا سامونم کربلا یه سفر واجب شه اونم کربلا شب جمعه من مهمونم کربلا سامونم کربلا سفر اولم یادم اومد و کربلا بارون میزد و کربلا بارون میزد و کربلا بارون‌ کربلا مادرت میشه مهمون کربلا شب جمعه روضه خون کربلا بارون‌ کربلا آه شیش گوشه حرم گریه میکنم تو آغوش حرم نذر زینب مشکی میپوشه حرم سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن از زندگی ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── نوحه بارون کربلا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه روزی آخرش تو روضه نفسم میگیره بدونِ روضه واسه ی من زندگی دلگیره بی تو از گلوی نوکر آب خوش پایین نمیره بِاَبی اَنتَ و اُمی نوکرت برات بمیره یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** سرِ لباس کهنه ی تو داد من در اومد جلو چشای من تو گودال خوده مادر اومد نیزه هایی که شکسته از تنت جدا نمیشه عالم از غمت بمیره حق تو ادا نمیشه بی تو از گلوی نوکر آب خوش پایین نمیره بِاَبی اَنتَ و اُمی نوکرت برات بمیره یا اباعبدالله یا اباعبدالله **** خدا برا کسی نیاره مثل من تنها شه بگو چیکار کنم که این شمر از رو سینت پاشه به غروب جمعه ای که بینمون فاصله افتاد بعد تو قافله دست خولی و حرمله افتاد بی تو از گلوی نوکر آب خوش پایین نمیره بِاَبی اَنتَ و اُمی نوکرت برات بمیره یا اباعبدالله یا اباعبدالله ▪️▪️▪️▪️▪️▪️