واحد تند
دهه اول محرم ۱۴۴۵ ه.ق
ما با تو
پیمان خون بستیم ای حسین
حسین ای حسین
تا پای
جان پای تو هستیم ای حسین
حسین ای حسین
اگر سر بخواهی، فدا خواهم کرد
سرم را به راهی، فدا خواهم کرد
که آغازش، من الله است
و هم سیرش، الی الله است
و پایانش، اباعبدالله است
آغاز و پایان نوکرها یا حسین
ای دین و ایمان نوکرها یا حسین
انا لله، انا لاباعبدالله
ـــــــــــــــــــــــــــــ
می مانیم
در پای این پرچم ای حسین
حسین ای حسین
می خوانیم
با عشاقت هر دم ای حسین
حسین ای حسین
بدون تو دنیا، جهنم میشد
و این زندگی بی، محرم میشد
تو خود نوری، مِن اللهی
تو خود سیر، الی اللهی
تو آقای، اباعبداللهی
ای سرّ مستور عاشورا یا حسین
ای وتر موتور عاشورا یا حسین
انا لله، انا لاباعبدالله
وحید محمدی
#واحد_تند
#امام_حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب هشتم محرم
سبک واحد تند
حاج حسین سیب سرخی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یا علی اکبر علی یا علی🔃🔃🔃
از حرم آمد برون جلوه پیغمبری ۲
بارخ زهرایی باجنم حیدری۲
صحنه میدان بدل شد به عجب محشری
گفت انا ابن الحسین (ریخت به هم لشکری)۲
یا علی یا علی اکبر علی یا علی🔃🔃
برگشت به اول متن
موقع جانبازی است رفته زکف طاغتش ۲
تیغ و سپر در کف و
ذکر علی عادتش
خوانده حسین وان یکاد ۲
بدرِ قد وقامتش
بانِگهی میکند از پدرش دلبری
گفت انا ابن الحسین ریخت به هم لشکری🔃🔃🔃
یا علی یا علی یا علی
یا علی اکبر علی یا علی🔃🔃
ماه حرم مثل شیر بر دل اعدا زده۲
از برش تیغ او دشمن او جا زده۲
گرچه به رفتن شرر بر دل بابا زده۲
دادن به دشمن نشان رسم علی اکبری
گفت انا ابن الحسین ریخت به هم لشکری۲
یا علی یا علی یا علی
یا علی اکبر علی یا علی🔃
یا علی و یا علی بر لب او کرده گل۲
ماه نظر میزند عمه بخوان چهار قل
داده عنان را ز دست لشکر کوفی بکل
معرکه ای شد به پا وای چه رزم آوری
یا علی یا علی یا علی
یا علی اکبر علی یا علی🔃
نیزه و تیغ جفا بر بدن تو زدن
تیر به همراه سنگ سوی سرت آمدن
تو به زمین خوردی و آه حرم شد بلند۲
خیز که دلگرمیه عمه ای و خواهری
گفت انا ابن الحسین ریخت به هم لشکری
یاعلی یاعلی یاعلی
یا علی اکبر علی یا علی🔃🔃
در برت آمد حسین با سر زانو علی
از تو نمانده تنی کوفه سرش کو؟علی
کاش نفهمد که خورد نیزه به پهلو علی
زخم به پهلوی توست ارثیه مادری۲
#شب_هشتم_محرم
#واحدتند
#واحد
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اوّل عمرش، هوای دردسر کرد
من به کسی از گریهام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سرخم با خبر کرد
حتماً سرم را میگذارم زیر پایش
از کوچهی ما هم اگر روزی، گذر کرد
هر چند من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز امّا بیشتر کرد
اینبار هم دیر آمدم روضه، ولیکن
مثل همیشه چشم من را زود، تر کرد
اینجا ادای گریه را هم میپذیرند
هر کس نشد مهموم در روضه، ضرر کرد
هر چند ما را عشق او دیوانه کرده
مهر علیاکبرش، دیوانهتر کرد
جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
یک لشکر از روی گل باغش گذر کرد
با اکبر او نیزه کاری کرد مثل
کاری که با پهلوی زهرا، میخ در کرد
میریخت بیرون از دهانش لختهی خون
حال پسر، حال پدر را محتضر کرد
أولادُنا اَکبادُنا یعنی پدر را
مقراض اهل کوفه، تقطیع جگر کرد
بالای جسم اکبر خود، داد میزد
زینب که آمد، کار او را سختتر کرد
پیش جوانش داشت، جان میداد امّا
محض حجاب خواهرش، صرف نظر کرد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
فانی ذات خدا شد فانی دنیا نشد
[وقتی داره میره ، ابی عبدالله اجازه داد ، همچین که اومد از خیمه بیاد بیرون زن و بچه همه دورش رو گرفتن ، مخدرات ، عمه ها ، رقیه ، سکینه خانوم همه دارن التماسش میکنن ، علی اکبرم ، اگرم میخوای بری میدان یه مقدار دیرتر برو چرا اولین نفر تو داری میری؟ ، یه وقت ابی عبدالله فرمود رهاش کنید پسرمو ، هُوَ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ ، او غرق شده در ذات خدا ، او باید بره...
فانی ذات خدا شد فانی دنیا نشد
موقع رفتن حریفش گریه زن ها نشد
از بَرَم دامن کشان که رفت گفتم با خودم
خوش به حال آنکه در هفت آسمان بابا نشد
[جوون ترا اینو متوجه نمیشن ، باید خدا بهت عنایت کنه ، ان شاءالله همین امشب حضرت علی اکبر برات بنویسه اونایی که هنوز ازدواج نکردن همسرا امام حسینی گیرتون بیاد ، صاحب اولاد بشی بعد میفهمی...]
خوش به حال آنکه در هفت آسمان بابا نشد
نیزه بر پهلوش خورد و کِشتیام پهلو گرفت
روی موج تیغ رفت و راهی دریا نشد
حسین... ، حسییییییین آقام آقام ، این صدا ناله هاتو که امشب خرج میکنی میخوای به ارباب بگی آقا دورت بگردم اگه همه دورت کردن هلهله کردن امشب صدا ناله ام رو میرسونم بدونی تنها نیستی حسین جان...
حسییییین... آقام آقام...
وقتی وارد میدان شد ، پیرمردای سپاه ، اونایی که پیغمبرو درک کرده بودن تا نگاه کردن گفتن یا لَلعَجَب پیغمبر وارد میدان شده ، اَشبَهُ النّاس خَلقاً خُلقاً مَنطِقاً به رسول اللهِ ، گفتن ما با رسول خدا جنگ نداریم ، اما تا خودشو معرفی کرد ، صدا زد اَنا عَلیِ ابنِ الحُسین اِبنِ علیِ ابنِ ابیطالب ، تا گفت من علی ام دورهاش کردن ، یکی سنگ میزنه...
وقتی نانجیب شمشیرو بر فرق علی زد ، دست گردن اسب انداخته ، دیگه جون نداره روی اسب ، خونِ فرقِ علی رو چشمای اسب رو گرفت ، اسب اشتباهی به جای اینکه برگرده سمت خیمه ها رفت توو دلِ دشمن...
اینجا روایت برا اینجاهاست ، نانجیبا دوره کردن ، فَقَطَّعُوهُ بِسُیوفِهم اِرباً اِربا...
فقطعوه بالسیوف اربا اربا
فقطعوه بالسیوف اربا اربا
حالا با حسین میگی؟ وَلَدی علی...
اینجا آخرین حرفشم زد ابَتا عَلَيكَ مِنّى السَّلامَ ، خداحافظی کرد با بابا ، میگن ابی عبدالله مثل باز شکاری خودشو رسوند ، دشمنا رو قلع و قمع کرد تا رسید به بدن علی ، از روی اسب داره نگاه میکنه حسین ، تا نگاهش افتاد به بدن قطعه قطعه ، دیدن از اسب پیاده شد ، این چند قدمو میخواد حسین راه بره تا کنار بدن ، جلو همهی لشگر ، یه وقت دیدن حسین خورد روو زمین ، یه مرتبه همه شروع کردن کف زدن... ، یه طوری امشب ناله بزن یه طوری صداتو به اربابت برسون ، جوونا امشب کم نذارن براش ، مرحوم شیخ حُر میگه ابی عبدالله دوزانو دوزانو ، دیگه پاها قوتی نداره ، خودشو رسوند بالا سر علی...
اگر تا اینجای روضه رو نمیگفتم شاید دل نمیدادی به این ابیات...]
گفت ،
دست و پای باعث و بانیش الهی بشکند
اولین بار است پیش پای بابا پا نشد
دیگه میخونم رد میشما ،
یک پدر میخواستم از او مرا مهمان کند
هر چه کردم وا کنم راهِ گلویش را نشد
[بچه ، وقتی کوچیکه راحت بغلش میکنی میبوسیش ، وقتی جوون میشه برا بابا سخت میشه...]
گفت ،
حال راحت در بغل میگیرمش میبوسمش
چون حیا کردیم از هم شامِ تاسوعا نشد
[ همهی شهدا فیض ببرن ، بابات فیض ببره ، من نمیدونم با این یه بیت میخوای چیکار کنی]
گفت ،
خنده ای که شد سرِ جمع آوری پیکرش
در طی پنجاه سال عمرِ ما بر ما نشد
[ گفتن باباشو نگاه کن هی داره قطعه قطعه این بدنو جمع میکنه ، یه نگاه به عباس کرد گفت...]
زحمتی دارم ابالفضلم تو هم با من بگرد
من که خیلی گشتم اما بیش از این پیدا نشد
این که برگشته حرم بین عبا بخت من است
در میان یک عبا بخت بلندم جا نشد
او خلاصه آمد و من هم خلاصه چیدمش
چیدم اما آن جوان خوش قد و بالا نشد
حسییییین...
چشم خود را بست و خواب از چشم یک خیمه گرفت
هیچ کس مثل رقیه بعد او تنها نشد
بلندترین صدای گریهام امشب داشته باشی یه گوشه از گریه ها و ناله های اربابتو نتونستی جبران کنی ، بابا میان همهمه راوی نوشته ، فبکا بکاءً عالیاً بلند بلند داد میزد حسین ، بابا روایات اینطوری نوشتن ، بعضیا نوشتن اول قبل از اینکه ابی عبدالله برسه عمه سادات اومد ، یه روزی از خیمه گاه برو قدم زنان تا محل قتلگاه حضرت علی اکبر ، این مسیر طولانی رو عمهی سادات دوید ، بعضی وقتا چادر عربی به پاش گیر میکرد ، روایت میگه حسین کنار بدن علی داشت جون میداد ، یه وقت دید یه دست روو شونه اشه هی میگه داری چکار میکنی با خودت ، نگاه کرد دید زینبه ، همه میگن کمکش کرد اما من میگم دردسر حسین بیشتر شد ، یه نگاه به زینب کرد یه نگاه به علی کرد گفت ،
خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
حسین...
✍🏼تایپ :کربلایی محمد صادقی
من پیر مرد با دنیای درد
با زانو نشستم علی رو بروت
نگام کن علی صدام کن علی
دارم لخته خون میکشم از گلوت
صبوری دارم با غمت میکنم
نگاه به تن مبهمت میکنم
نگاه کن با عباس نشستم زمین
دارم از رو خاکا جمت میکنم
وای از ماتمت خودم دیدمت
شدی دست به دست روی سر نیزه ها
دلم پر غم تنت که کم
چطوری بچینم به روی عبا
مگه دیگه داری ما سختر ازاین
پاشو حال وروز بابات وببین
میخوام که تو آغوش بگیرم تورو
ولی باز میریزی به روی زمین
➖➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نامه از علی اکبر به تو که پای حسینی
از منه جوون حسین به جوونای حسینی
پدر الماسه روی بچه هاش حساسه
جوون حسینی قدر باباشو باید بشناسه
نذار بابات نگرانت باشه بی خبری می کشه بابا
روضه بخون تا که یادت باشه دلشوره ی ظهر عاشورا رو
آه. یا ابتاه یا ابتاه یا ابتاه ......
آه یا ولدی یا ولدی یا ولدی .......
یادگاری باشه برات از من جوون حسین
خیر اگه می خوای ببینی
احترام به والدین
ببوس دستاشو جلوی بابات زود پاشو
جوون حسینی داره همیشه هوای باباشو
من هنوزم به خدا شرمنده ام پیش بابام افتادم رو خاکا
بابام می خواست ولی لخته های خون
نذاشت یه بار دیگه بگم بابا
آه یا ابتاه یا ابتاه یا ابتاه ......
آه یا ولدی یا ولدی یا ولدی ... ....
نامه از علی اکبر به تو که پای حسینی
از منه جوون حسین به جوونای حسینی
یادگاری باشه برات از من جوون حسین
خیر اگه می خوای ببینی
احترام به والدین
پدر الماسه روی بچه هاش حساسه
جوون حسینی قدر باباشو باید بشناسه
ببوس دستاشو جلوی. بابات زود پاشو
جوون حسینی داره همیشه هوای باباشو
من هنوزم به خدا شرمنده ام پیش بابام افتادم رو خاکا
بابام می خواست ولی لخته های خون
نذاشت یه بار دیگه بگم بابا
آه یا ابتاه یا ابتاه یا ابتاه ......
آه یا ولدی یا ولدی یا ولدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
1402050307.mp3
16.27M
فَقَطعوهُ بِسیُوف ارباً اربا...
ولدی علی...
#شور
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۲
🎤#کربلایی_حسین_طاهری
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
همه جا کربلاست همه جا نینواست
تو حسین منی نور عین منی
وای من اکبرم اربا اربا
برده شده تاب و تبم پشت من تا
فاطمه مادرم بهر او در عزاست
همه جا کربلاست همه جا نینواست
تو حسین منی نور عین منی
از لب نهر آب همه در پیچ و تاب
خون به لب تشنگی کرده دلها کباب
ساقی تشنه لب غرق بهر
نقش زمین کوه عشق و وفا
همه جا کربلاست همه جان نینواست
تو حسین منی نور عین منی
شده قحطیه آب کن عمو جان شتاب
شد خزان گلشن پسر بوتراب
زینب بی پناه . در غم و اشک و آه
می کند در خیال به برادر نگاه
همه جا کربلاست همه جا نینواست
تو حسین منی نور عین منی
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
1402050311.mp3
12.73M
بین لشکر نعره الله اکبر آمده بوي حيدر آمده گويا مولا دوباره فتح خيبر آمده بوي حيدر آمده
#دودمه
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۲
🎤#حاج_محمد_رضا_طاهری
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دودمه اهل بیت(ع):
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دودمه شب هشتم محرم ( حضرت علی اکبر ع )
من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم
پسرم ای پسرم
سینه ات ، یا جگرت ، یا که سرت را ببرم
#دودمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
دودمه شب هشتم محرم ( حضرت علی اکبر ع )
شد جوانم غرق خون در پیش چشمان ترم
ارباً اربا اکبرم
کاش تا این جسم خونین را نبیند خواهرم
#دودمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
دودمه شب هشتم محرم ( حضرت علی اکبر ع )
با جلالی فاطمی پا می گزاری در رکاب
حضرت عالیجناب
چون جوانی های حیدر می نشینی بر عقاب
#دودمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
دودمه شب هشتم محرم ( حضرت علی اکبر ع )
سفرهء این خانواده شیر میدان پرور است
هر نفر یک حیدر است
جلوهء سردار خیبر در علی اکبر است
#دودمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
دودمه شب هشتم محرم ( حضرت علی اکبر ع )
می روی و از پی ات آتش گرفته آه من
ای رسولالله من
می روی و اشک هجرانت گرفته راه من
#دودمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
@majmaozakerine
بار من را كمرم نه سر زانو برداشت
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
در خداحافظي ات بود كه من افتادم
آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت
آهوي خوش قد و بالاي حرم، ميكُشَمَش
نيزه زن را كه رسيد از رويت ابرو برداشت
هر چه كردم بخدا روي به قبله نشدي
علتش نيزه ي آن بود كه پهلو برداشت
ديدم از دور كسي رَختِ تو را ميپايد
آمدم زودتر از من او همه را او برداشت
زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند
هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت
بين ِ ميدان نشد اما وسطِ خيمه كه شد
آخرش عمه ي تو دست به گيسو برداشت
بخدا خسته شدم آه كجايي اكبر
كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت
عاقبت توي عبايي جگرم را بردم
با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شب_هشتم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سخته برا بابا
این صحنه رو دیدن
پیکر تو از هم
چه جوری پاشیدن
سخته برا بابا
به روی بوریا
تیکه های جسمِ...
صدپاره رو چیدن
تازه جَوُون من'4'
سخته برا بابا
داغ جوون سخته
داشتن یه زخم لا... یِ استخون سخته
سخته برا بابا
دیدن این زخما
بردن این پیکر
به خیمهَ مون سخته
تازه...
سخته برا بابا
بوسیدن زخم ها
چی سرت آوردن
نیزه و قیچی ها
سخته برا بابا
جمع کردن پیکر
تازه جَوُون من
شدی اِرباً اِربا
تازه...
سخته برا بابا
بخونه روضه َت رو
به روی بوریا
چیدم جنازهَ ت رو
دق می کنه مادر
اگه علی اکبر
نگاه کنه سرِ...
به روی نیزهَ ت رو
تازه...
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین