#امام_کاظم_ع
دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت
از بال من شکسته ترین آفرید و رفت
خون گلوی زیر فشارم که تازه بود
با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت
بد کاره ای به خاک مناجات سر گذاشت
وقتی صدای بندگی ام را شنید و رفت
راضی نشد به بالش سختی که داشتم
زنجیرهای زیر سرم را کشید و رفت
شاید مرا ندیده در آن ظلمتی که بود
با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت
روزم لگد نخورده به آخر نمی رسید
با درد بود اگر شب و روزم رسید و رفت
دیروز صبح با نوک شلاق پا شدم
پلکم به زخم رو زد و در خون طپید و رفت
از چند جا ضریح تنم متصل نبود
پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت
تابوت از شکستگی ام کار می گرفت
گاهی سرم به گوشه ی دیوار می گرفت
علی اکبر لطیفیان
@majmaozakerine
هدایت شده از روضه دفتری
#رباعی_شهادت_امام_کاظم_ع
#امام_کاظم_ع
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
شدروزوشب ذکرلبت خَلِّصنی یارب
ذکـر منـاجـات شبت خَلِّصنی یارب
ناله زدی درهرقنوت وسجده هایت
مابین هـر یک یاربت خَلِّصنی یارب
عمری به پشت درب های بسته بودی
ازظلم سندی بن شاهک خسته بودی
ورد لبت معصومه جان بودو رضاجان
از بس به فرزندان خود دلبسته بودی
ای قلب عالم سوخت آقـا جان برایت
تـو نـاله ها کـردی و نشنیدند صدایت
زنجیر از مظلومیت خـون گـریه میکرد
یاحضرت موسی بن جعفرجان فدایت
روزه بـودی خـون دل افـطار تو
لحظــه لحظـه داده انـد آزار تو
جز غُل و زنجیر ودلتنگی و زهـر
هیـچ کس آنجـا نگشته یـار تو
چشـم انتظاری گفت مـولایم بیاید
هــر دم رضـا می گفت آقـایم بیاید
تاخواستگار از بهرمعصومه می آمد
مـی گفت بگذارید کـه بـابـایم بیاید
ای میــوه ی قلب پیمــبر دردمندم
ذُریّـــه ی زهـــرا و حـیدر دردمندم
هجررخ صاحب زمان بیچاره ام کرد
یاحضرت موسی بن جعفردردمندم
تیره گشته روز و ماه و سال من
در قفس بشکسته پـر و بال من
غـــیر تــازیـانه و دشـنام خصم
کس نپرسیداست اینجاحال من
مـرا در بند هـم زنجیر کردند
و بـا زخـم زبان تحقیر کردند
زبس به مادرم دشنام دادند
مـرا ایـن نـانجیبان پیر کردند
پیغمبرازمظلومیت درپیچ وتاب است
قلب جهان شیعه ازداغت کباب است
فـــرزنــد زهـرا کـن دعـا مهدی بیـاید
باب الحوائج تودعایت مستجاب است
ای مـادر تو فـاطمه هم مادر ما
ای سایهٔ لطفت همیشه برسرما
تامهدی ازپرده ی غیبت به درآید
باب الحوائج، حفظ فرما رهبر ما
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
@roze_daftari
بالاترین خورشید، گنجی در خفا بود
لبهای خشکش، تشنهی ذکر و دعا بود
بیجلوه هم از بندهی بد، عبد میساخت
موسای ما در معجزاتش بیعصا بود
از ساق عرش افتاد در زندان ویران
آنکس که مجروحیتش از ساق پا بود
با ضربهها هرچند که از حال میرفت
در سجده مدهوش ملاقات خدا بود
زیر عبایش جلوهای از پنجتن داشت
هرجای جسمش روضهی آل عبا بود
بار قنوتش را ورمهایش کشیدند
هر وعده سیلی خورد آقا، بیهوا بود
هرکس که آمد پیش او حاجتروا شد
هرچند حرفش نیشدار و ناروا بود
زنجیر، دور گردنش بود و زمین خورد
بسکه ردیف استخوانش جابهجا بود
با زخم لبهایش به سختی آب میخورد
هرشب گریز روضههایش کربلا بود
ای کاظمینیها! جنازه بر زمین ماند
ای کاش در بین شما یک آشنا بود
هرچند بیکس روی تختهپاره افتاد
در وقت تدفینش یقین دارم رضا بود
اینجا همه مردم، کفن آماده کردند
در پیش مردم، حرمت صاحبعزا بود
در کربلا یا سر به روی نیزه میرفت
یا هر تنی صدپاره با سرنیزهها بود
آنجا سری در دست قاتل بود امّا
با خنجر کندی بریده از قفا بود
بعد سهروز، ارباب ما را دفن کردند
تجمیع جسم او به دست بوریا بود
#روضه
#امام_کاظم_ع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
داروی هر درد ما
از دَم تو میرسد
حک شده بر سینه یا
باب حوائج مدد
میرود از زندانش
با بدن بیجانش
ارض و سما گریانش
گریانش گریانش
دختر یتیمش
میزند صدایش
میرسد صدای
گریهی رضایش
(داروی هر درد ما
از دَم تو میرسد)۲
(حک شده بر سینه یا
باب حوائج مدد)۲
تا که رها موسی شد
هر دو جهان غوغا شد
چشم فلک دریا شد
دریا شد، دریا شد
مرغ پَر شکسته
از قفس رها شد
قبلهی حوائج
حاجتش روا شد
سوی خدا رفتنِ
نور خدا را ببین
گریهی معصومه و
حال رضا را ببین
(با جگر صد پاره
گشته رباب آواره
نیزه شده گهواره
گهواره گهواره)۲
(رفته روی نیزه
روبروی مادر)۲
رفته نیزه انگار
در گلوی مادر
از دل عالم گره
دست تو وا میکند
غنچهی لب تشنه یا
باب حوائج مدد
(ای علی لای لای علی)۲
گوشهی این ویرانم
تا تو شوی مهمانم
منتظرت میمانم
میمانم میمانم
در پیات دویده
با قد خمیده
دختر یتیمت
ای سَره بریده
مجلس دارالشفا
روضهی تو میشود
دختر ارباب یا
باب حوائج مدد)۲
وقت جدایی رسید
باد مخالف وزید)۲
از شرر داغ تو
پشت برادر خمید
#نوحه
#امام_کاظم_ع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین