eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم علی_ع .شور.لطمه زنی..(۱۵) .برخیزکه شورمحشرآمد.. _____________________ بنداول.. برخیزکه هنگام سحرشد داخل به مسجدگویاحیدرشد گویابه محراب علی فداشد ازتیغ ملجم.فرقش دوتاشد. /حیدرمددیاحیدریاحیدر..۲ ____________________ بند دوم... برخیزکه وقت محشرآمد گویاسوی مسجدحیدرآمد برخیزوبانوای یاحیدر آوای قدقتل ازدر آمد حیدرمدد.یاحیدر.یاحیدر۲ ______________________ بند سوم... بغضی کشنده توی گلومه. کار علی درمسجدتمومه حیدرمیان بسترفتاده زینب ازاین واقعه جان داده /حیدرمدد.یاحیدریاحیدر.۲ _______________________ بندچهارم.... ای وای سر حیدرشکسته دختربه چادرسر اوبسته ماتم زینب تموم نداره واسه سره بابا بیقراره حیدرمدد.یاحیدریاحیدر..۲ مداح،،
شب نوزدهم ماه رمضان زبان حال حضرت ام کلثوم با حضرت امیرالمؤمنین علیهمالسلام خورده گره نگاه تر تو به آسمان داری گلایه می کنی از ظلمت جهان یک عمر بوده همدم تو چاهی و کنون گفتی تمام درد دلت را به آسمان تو قهرمان خیبر و بدری چرا پدر در زیر بار غربت کوچه شدی کمان مانده هنوز یاد تو حمله به خانه و بازور بردن تو به مسجد کشان‌کشان از یاد تو نرفته ترک خورد دنده ای در بین درب خانه و دیوار ناگهان مسمار داغ آمد و مادر کشید آه نشکفته غنچه ی تو شد از کینه ها خزان از بعد غسل زخم و کبودیّ مادرم دیگر نماند بر تن بی جان تو توان وقتی گذاشتی تو گلت را درون قبر گویا که رفت همره او از تن تو جان حق می دهم پدر که تو سی سال خسته ای از دیدن مغیره و قنفذ به هر مکان فهمیده ام از این همه بی تابی ات کنون رازی درون سینه ی خود کرده ای نهان بابا ببین برای تو دل شور می زند امشب نرو به مسجد و درپیش من بمان قلّاب درب خانه شده سد برابرت گفته نرو ز خانه ی ما، مرغ بی زبان رفتی و رفت از دل من طاقت و قرار رفتی و ماند بر دل من درد بی کران رفتی به سوی مسجد واز آن مناره اش بر کوفیان شنیده شود آخرین اذان چندی دگر میانه ی محراب بندگی رأست شکاف می خورد از تیغ نهروان موی سپید تو شود از خون خود خضاب توصیف درد تو بشود خارج از بیان گیرم که داغ تو بشود فاش بر حسین از زینبت چگونه کنی رأس خود نهان با لکّه خون ِ پیرُهَنت نیمه جان شود او جای اشک خون ز دو دیده کند روان طاقت ندارد او که ببیند سر تو را بیند چگونه رأس حسینش روی سنان بیند چگونه در لب گودال قتلگاه یک چکمه روی سینه ویک نیزه در دهان وای از دمی که او وسط مجلس شراب بیند سری جدا و لبی زیر خیزران ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)