eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
صبحت بخیر، همسر من، هم قطار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک، بهار من نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد نان پخته ای که سر برسد انتظار من از آتش تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز صِدام کن دستی بکش به روی دل بیقرار من برات لقمه گرفتم، قبول کن روزه بس است آب شدی روزه دار من افتاده ام‌ به پات، بمان، جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من اسما، برای خانه دوتابوت لازم است مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟ تا عرش رفت آه دل ذولفقار من روز دهم قرار من و تو دم غروب وقتی که خورده است به مقتل گذار من وقتی که شمر رفته روی سینه ی سر میبرد مقابل چشمان تار من خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند وای از غرور دختر ناقه سوار من : 💔 باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
با سر به خاطر تو سرِ دار می‌روم آخر به شوقِ وعده‌ی دیدار می‌روم حالا که شاهراه رسیدن به تو یکی‌ست دنبالِ راهِ میثم تمّار می‌روم یکبار اگر قدم بگذاری به چشم من قربانِ خاک پای تو صدبار می‌روم مستم؛ نوازشم نکنی گریه می‌کنم با سر میانِ دامنِ دیوار می‌روم نوکر قبول کن؛ بخرم؛ مُفت هم بخر دارم به شوقِ سود، به بازار می‌روم بین غلامهای تو یوسف نشسته است باشد قبول،  من تهِ انبار می‌روم تو کعبه‌ای و قبله‌نما ردّ پای توست وقتی به طوف قبله‌ی سیّار می‌روم در سایه‌سار هیبتِ ایوان‌ْطلای تو قربانِ دست و پنجه‌ی معمار می‌روم سوی بهشت، از حرمت کوچ می‌کنم راه گریز نیست، به اجبار می‌روم جنت برای مزدِ گدایان تو کم است حالا که چاره نیست، به اصرار می‌روم : پدرِ واقعیِ شیعه تویی مولااااجان سایه ات کم نشود از سر ما باباجان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، میلاد با سعادت مولود کعبه (ع)  و مبارک باد🌺 .
از لطف و دستگیری تو حرف می زنم از شیوه ی‌ امیری تو حرف می زنم از وصله وصله های ردای خلافتت مولا ز بی نظیری تو حرف می زنم از چاه اشک و آه فراق و حکایتِ شبهای گوشه گیری تو حرف می زنم از بیست سال خانه نشینی و بی کسی از غربت تو حرف می زنم دیگر نفس به سینه ی‌ من حبس می شود وقتی که از اسیری تو حرف می زنم داغ تو بیشتر به دلـم چنگ می زند هر چه که از دلیری تو حرف می زنم از کوچه ها و روضه ی‌ یار جوان تو از ماجرای پیری تو حرف می زنم دستان حیدریِ تو را صبر بسته بود آن روز اگر که پهلوی مادر شکسته بود : افتخاریست که دلداده‌ی حیدر باشم من و باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
علی شدی، به دل کعبه هم نشان باشی غلامتان بشویم و اماممان باشی  علی شدی که خدا رحمتش عیان بشود برای اهل زمین خدا امان باشی  علی شدی و گرفتی به دوش کیسه ی شب برای سفره ی ایتام آب و نان باشی علی شدی و گرفتی به دست تیغ دو دم فرشته ی اجل کفر و کافران باشی  به شانه های محمد هم از همان اول نوشته بود، که باید تو میهمان باشی تو از سر همه ی این زمین زیادی، پس بناست نور مسیری به آسمان باشی هزار مرتبه من مرگ شوق می طلبم را اگر ضمان باشی : دور از نجفت غرق بلا شد، شب و روزم تا کی من از این داغ نفسگیر بسوزم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
دنیا چو علی؛ شاهِ نجف، شاه ندارد زیباییِ او را به خدا، ماه ندارد گفتم به قلم شمّه‌ای از فضلِ علی گو گفتا: سوی او عقلِ بشر راه ندارد ای شعر! بدان وصفِ علی کارِ کمی نیست او غیرِ خدا، شاعر و مداح ندارد هرکس که شود، مستِ تمنای نگاهش دیگر خبر از شام و سحرگاه ندارد گفتند: دراز است سرِ رشته‌ی این عشق پس رشته‌ی حبّش، سرِ کوتاه ندارد در سینه‌ی این مرد، چه داغی‌ست، خدایا! هم‌ناله و هم‌راز، به جز چاه، ندارد : خوشیم تا که ولای علی به دل داریم ز پیروان کثیف سقیفه بیزاریم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .