1. گرچه پیش از خواهش سائل عنایت میکند.mp3
زمان:
حجم:
5.44M
#مناجات #امام_زمان (عج)
#حاج_مهدی_رسولی🎤
گرچه پیش از خواهشِ سائل
عنایت می کند
گوشه چشمی هم بیندازد
کفایت می کند
این گدا ، چیزی به غیر از اشک
تقدیمش نکرد
شاه امّا ، باز بخشش
بی نهایت می کند
آبرویم رفت ،
از بس در زدم در وا نشد
پس کِی آقای من
اعلام رضایت می کند
گرچه تاریک است راه و
ماه رفته پشتِ ابر
پرتوِ تو همچنان ما را
هدایت می کند
هرچه می خواهی
بیاری بر سرم آماده ام
این دل از دوریِ تو
تنها شکایت می کند
شاعر : #علی_صالحی
#شعر_دوم
منو يادت نره ، عمريه نوکرم
منو يادت نره ، لحظه ی آخرم
منو يادت نره ، بيا بالاسرم
به همت جواد افشانی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان_عج
#مناجات
#شب_قدر
#غزل
سفره دار خدا امام زمان
دگر امشب بيا امام زمان
شب قدر است هر كجا هستي
التماسِ دعا امام زمان
منكه امشب به يادِ تو هستم
ياد كن پس مرا امام زمان
دست بر دامنت اگر نرنم
بروم پس كجا؟ امام زمان
آمدم آشتي دهي من را
باخودت، با خدا امام زمان
كاش قرآن به سر بگيرم من
يك شبِ قدر با امام زمان
جاي دوري نمي رود كه كني
گوشه چشمي به ما امام زمان
خوب شد در شبِ عزاي علي
با تو هم هم صدا امام زمان
شبِ تقديرِ من بيا بنويس
يك سفر كربلا امام زمان
#علی_صالحی
@majmaozakerine
روضه و توسل ویژۀ وفات اُم المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها به نفسِ حاج محمدرضا طاهری🍂
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
@majmaozakerine
سنگ صبوره قلبِ طاهایی خدیجه
آرامشِ پیغمبرِ مایی خدیجه
کی میرسد دستِ کسی بر رتبۀ تو
از بس که بالایی و والایی خدیجه
خیرالنساها را اگر که بر شمارند
قطعاً تو جزء بهترین هایی خدیجه
درکِ مقاماتِ تو کارِ هر کسی نیست
چون مادرِ اُم ابیهایی خدیجه
بر تارُکِ اسلام نامت می درخشد
اول مسلمان ، قبلِ مولایی خدیجه
مثلِ تو را بانو خدا کی آفریده ؟
تنها تویی که مصلِ زهرا پروریده
بانو تو با آسیه و مریم قرینی
ای آسمانی پس چرا رویِ زمینی؟
اسلام با دارایی تو قد علم کرد
تو اولین حامیِ این دینِ مبینی
ما را به مجهول الهُویت ها چه کاری است؟
تنها خودت هستی که اُم المومنینی
شعبِ ابیطالب تو را در خود نگه داشت
تا بر همه ثابت شود ، تنها ترینی
از حرمتِ داغِ تو عام الحزن فرمود
خیلی عزیزی رکنِ ختم المرسلینی
بانو برو بعد از تو خیلی سخت باشد
با حیدر از زهرا خیالت تخت باشد
شاعر : #علی_صالحی
در روضۀ تو دیدۀ تر احتیاج است
هر مرد را همواره یاور احتیاج است
با این که زهرا هست ، حیدر هست اما
مثله تویی پیشِ پیمبر احتیاج است
ای کاش مادر جان پسر هم داشتی تو
بعضی مکان ها یک برادر احتیاج است
گاهی میاید نیست حتی جایِ شوهر
یک موقعی بر شخصِ دیگر احتیاج است
فضه میاد پشت در ، اما به قرآن
در وضع حملِ زن به مادر احتیاج است
زهرا چه حالی بود پشتِ در خدیجه
جایِ تو خالی بود پشتِ در خدیجه
*فرمودند چهار تا ناله زد پشتِ در ، اول صدا زد یا رسول الله .. بابا ببین اُمتت با دخترت دارن چه می کنن .. نالۀ دوم علی رو صدا زد .. تو نالۀ سوم دیگه کار از علی ام بر نمیاد .. لذا صدا زد یا «فضه خذینی ..» فضه تو به فریادم برس .. به خدا بچه مُ کشتن .. اما تو نالۀ چهارم یه وقت صداش بلند شد پسرم .. مهدی جان ...*
خوب است بانو قبرِ تو دور از وطن نیست
جز فاطمه در ماتمت یک سینه زن نیست
بگذار مادرجان کمی روضه بخوانم
تا که نگویی هیچ کس هم دردِ من نیست
گفتی به پیغمبر لباست را بیاور
چون در بساط خالی ام حتی کفن نیست
چندین کفن روح الامین آورد و دیدی
تعداد آنها جز به قدرِ پنج تن نیست
وقتی تو هم از آن کفن ها سهم بردی
کم شد یکی و چاره غیر از پیرهن نیست
بانو نه تنها نورِ عینت بی کفن ماند
گرگی رسید و یوسفت بی پیرُهن ماند
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_در_شب_قدر
#علی_صالحی
سفره دار خدا امام زمان
دگر امشب بيا امام زمان
شب قدر است هر كجا هستي
التماسِ دعا امام زمان
منكه امشب به يادِ تو هستم
ياد كن پس مرا امام زمان
دست بر دامنت اگر نزنم
بروم پس كجا؟ امام زمان
آمدم آشتي دهي من را
باخودت، با خدا امام زمان
كاش قرآن به سر بگيرم من
يك شبِ قدر با امام زمان
جاي دوري نمي رود كه كني
گوشه چشمي به ما امام زمان
خوب شد در شبِ عزاي علي
با تو هم هم صدا امام زمان
شبِ تقديرِ من بيا بنويس
يك سفر كربلا امام زمان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
✅نوحه شب چهارم محرم
🔻علی صالحی
این هدیه ها تقدیم تو ای برادر
ابناء زینب نسلِ على و جعفر
سرباز راهاند/شیر سپاه اند/قربان شاهاند
(مظلوم حسینم)
هر دو فدایی هایت تا زنده هستند
مثل علمدار تو رزمنده هستند
هر دو دلیرند/فرمان پذیرند/نذر امیرند
(مظلوم حسینم)
قربان اشک چشمت گردم برادر
اُمّ الشهید راه تو گشتم آخر
گلهاى خواهر/طفلان بى سر/قربان اصغر
(مظلوم حسینم)
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#علی_صالحی
#نوحه
#محرم_1401
4_5909005758044835925.mp3
زمان:
حجم:
800.4K
#قتلگاه_شور
#عاشورا_شور
لحظه های آخره / این صدای خواهره
تو با سی هزار نفر / جنگی نابرابره
لحظه های آخره / خنجر روی حنجره
وقت ذبحه و سرت / روی پای مادره
ای وای ای وای حسین
لحظه های آخره / اطراف تو محشره
انگشتر بِره ولی / انگشتُ و کی می بَره
لحظه های آخره / این از همه بدتره
اینکه دس به دس میشه / گوی بازی نیس سَره
ای وای ای وای حسین
لحظه های آخره / نیزه پشت خنجره
از تعداد این سپاه / زخمای تو بیشتره
لحظه های آخره / بوزینه رو منبره
چکمه پوش رو سینهء / فرزند پیمبره
ای وای ای وای حسین
لحظه های آخره / روز بغض حیدره
نعل تازه زائرِ / پیکر مطهره
لحظه های آخره / دشنه کُند و لب پَره
قتل صبر نتیجهء / میخ و ضربهء دره
ای وای ای وای حسین
لحظه های آخره / خیلی گریه آوره
پیروهنُ یوسفم / زیر پای لشکره
لحظه های آخره / با دلشوره میگذره
اونکه بُرده پیرَنو / حالا فکر معجره
ای وای ای وای حسین
#علی_صالحی
✅نوحه شب چهارم محرم
🔻علی صالحی
این هدیه ها تقدیم تو ای برادر
ابناء زینب نسلِ على و جعفر
سرباز راهاند/شیر سپاه اند/قربان شاهاند
(مظلوم حسینم)
هر دو فدایی هایت تا زنده هستند
مثل علمدار تو رزمنده هستند
هر دو دلیرند/فرمان پذیرند/نذر امیرند
(مظلوم حسینم)
قربان اشک چشمت گردم برادر
اُمّ الشهید راه تو گشتم آخر
گلهاى خواهر/طفلان بى سر/قربان اصغر
(مظلوم حسینم)
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#علی_صالحی
#نوحه
#محرم_1401
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
مادر -(دیده بگشا و ببین زینبت آمد مادر)
دیده بگشا و ببین زینبت آمد مادر
زینب خسته و جان بر لبت آمد مادر
از سفر قافلهی نور دو عینت برگشت
زینبت با خبرِ داغ حسینت برگشت
یاد داری که از این شهر که خواهر میرفت
تک و تنها که نه ،با چند برادر میرفت
یاد داری که عزیز تو چه احساسی داشت
وقت رفتن به برش قاسم و عباسی داشت
یاد داری که چگونه من از اینجا رفتم؟
با حسین و علیِاکبرِ لیلا رفتم
بین این قافله مادر ،علی اصغر بود
شش برادر به خدا دور و بر خواهر بود
ولی اکنون چه ز گلزار مدینه مانده؟
چند تا بانوی دلخون و حزینه مانده
مردها هیچ ،ز زنها هم اگر میپرسی
فقط این زینب و لیلا و سکینه مانده
نوهات گوشهی ویرانهی غربت جا ماند
سر ِخاک پسرت نیز عروست جا ماند
باوفا ماند که در کرب و بلا گریه کند
یک دل سیر برای شهدا گریه کند
ولی اکنون منم و شرح فراق و دردم
دیگر از جان و جهان بعد حسین دلسردم
آه…مادر چه قدَر حرف برایت دارم
بنِگر با چه قَدَر خاطره بر میگردم
جای سوغات سفر ،موی سفید و دلِ خون…
…با تن نیلی و این قدّ کمان آوردم
ساقهی این گل یاس تو زمانی خم شد
که ز سر سایهی آن سروِ روانم کم شد
کربلا بود و تنش بیسر و عریان افتاد
جای تشییع ، ه زیر سمِ اسبان افتاد
باد میآمد و میخورد به گلبرگ تنش
پخش میشد همه سمتی قطعات بدنش
پنجهی گرگ چنان زخم به رویش انداخت
که ندیدم اثر از یوسف و از پیرهنش
سه شب و روز رها بود به خاک صحرا
غسلش از خون گلو ریگِ بیابان کفنش
خواستم تا بنِشینم به برش در گودال
اشک ریزم به گل تشنه و پرپر شدنش
خواستم تا بنِشینم به برش ،بوسه دهم
به رگِ حنجر خونین و به اعضای تنش
ولی افسوس که گودال پر از غوغا شد
بین کعب نی و سیلی سر ِمن دعوا شد
روی نیزه سر محبوب خدا را بردند
کو به کو پشت سرش ما اسرا را بردند
سرِ او را که ز تن برده و دورش کردند
میهمان شب جانسوز تنورش کردند
چه بگویم که سرِ یار کجا جای گرفت
عوض دامن من طشت طلا جای گرفت
چه قَدَر سنگ به پیشانی و لبهایش خورد
چه قَدَر چوب به دندان سَنایایش خورد
روی نی وقت تلاوت که لبش وا میشد
نوک سرنیزه هم از حنجره پیدا میشد
کاش میشد که نشان داد کبودیها را
تا که معلوم کنم ظلم یهودیها را
خوب که جانب ما سنگ پرانی کردند
تازه گرد آمده و چشم چرانی کردند
کوفه گرچه صدقه لقمهی نان میدادند
در عوض شام ز طعنه دِقِمان میدادند
خارجیزاده صدا کرده و مارا مردُم
کوچه کوچه همه با دست نشان میدادند
غارتیها به اهالی لب بام رسید
گوئیا جایزه بر سنگ زنان میدادند
تا بیُفتند رئوس شهدا مخصوصاً
نیزهها را همگی تُند تکان میدادند
پسرت را اگر از تیغ و سنانها کُشتند
آخ مادر ،که مرا زخم زبانها کُشتند
شاعر: #علی_صالحی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین