eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان ●━━━━━━─────── *هر جوری بود پیامبر و از گودال نجات داد لذا وقتی فاطمه رسید دید همه وجود علی رو خون گرفته.. گفتن اگه علی نبود پیغمبر از دنیا رفته بود. شاید زیر لب میگفت انشا ءالله جبران میکنم. همین روزها میاد پشت در با آتش میجنگه.... سر پیغمبر تو دامنه علیه داره نگاه میکنه فاطمه اومد، جبرئیل اومد یا رسول الله بشارت..عالم برزخ رو‌ مزین کردن ارواح انبیا چشم به راه شمان.. فرمود: جبرائیل! یه خبری بده دلم خوش بشه.چی میخوای یا رسول الله؟ دلم برا امتم شور میزنه..جبرئیل رفت برگشت..یا رسول الله خدا گفته دوباره این آیه رو برات بخونم.. ولسوف یعطیک ربک فترضی اینقدر خدا به عشق تو میبخشه تا تو راضی بشی گفت: برادرم عزرائیل حالا میخوای جونم رو بگیری، بگیر..حسنین دویدند خودشون رو انداختن رو سینه ی پیغمبر..دستور اینه رو سینه ی محتضر رو سبک‌کنید مثلا دکمه پیراهنشو باز کنید..این چند نفس آخر رو‌ راحت بکشه. فاطمه میخواد بچه ها رو برداره. پیغمبر فرمود: زهرا جان صبر کن اینها تو بغلم هستن راحت تر جون میدم .. یا رسول الله امروز یه تابوت آوردن کنار قبرت اینقدر تیر به این تابوت زدند.که امام‌حسین دونه دونه تیرا رو‌ در میاورد. هفتاد چوبه تیر به تابوت خورده و بدن رو‌دوخته اگه بخواد این تیر، این تیری که شعبه داره در بیاد گوشت رو در میاره...انقدر امام‌ حسین امروز تو‌ مدینه گریه کرد. دیگه بعد تو عطر نمیزنم..دیگه بعد تو‌ محاسنم رو‌ خضاب نمیکنم.دیگه بعد تو داداش.. غارت زده به کسی نمیگن که مالشو بردن، غارت زده منم که داغ برادری چون تو رو‌ دیدم..همه حرفها رو کنار امام حسن زد اما یه حرف رو گذاشت برا علقمه ..دید همه ی بدن رو‌ تیرها فرا گرفتن.. دست نداره چشمش از کاسه بیرون اومده، فرق شکافته..یه دفعه دست به کمر گرفت.. عباس جان حالا دیگه کمرم شکست.. «حسین...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج ●━━━━━━─────── به نازنین بدنش پیروهن سرشک افشاند از آن وجود به جز استخوان و پوست نماند ز ضعف دیده گهی باز کرد و گاهی بست گهی به پای ستاد و گهی به جای نشست جواد اشک به رخ ناله در نهادش بود رضا سرش به روی دامن جوادش بود پدر نگه به پسر کرد و چشم خود را بست پسر کشید ز دل آهی و به سوگ نشست الا تمام محبان ز دیده خون بارید از این وداع، وداعی دگر به یاد آرید همان وداع که تنها عزیز پیغمبر نهاد صورت خود بر رخ علی اکبر پسر نگاه به اشک غم پدر میکرد پدر نظاره به خون سر پسر میکرد پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشت پسر نشانه ز زخم هزار قاتل داشت *اگه ما سال بعد محرم و صفر زنده نبودیم شب اول قبر به ما محبت کن.لطف کن آقایی کن من توقع ندارم به مثل منی سر بزنی یا امام رضا خودت فرمودی :"مَن زارَنِي عَلَى بُعدِ دارِي، أتَيتُهُ يَومَ القِيامَةِ في ثلاثِ مَواطِنَ" هر کی بیاد به من سر بزنه من سه جا بهش سر میزنم.."إِذَا تَطَایَرَتِ الْکُتُبُ یَمِیناً وَ شِمَالًا" اون موقعی که نامه اعمالو دست راست و چپ بنده ها میدن."وَ عِندَالصّراط وَ عِندَ المِیزان"من توقعی نیستم، ولی منتظرتم اگه سال بعد زنده نبودم برا جد غریبت روضه بخونم..کل سالم گریه کنم مثل محرم و صفر نمیشه که نمیشه..* پدر زخون پسر صورتش خضاب شده پسر ز سوز عطش قطره قطره آب شده *"وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ"آی صورت به صورت علی گذاشت صدا زد.."علی الدنیا بعدک العفا" بعد از تو خاک بر سر دنیا...* پدر به چهره فرزند خویش چهره نهاد پسر کنار پدر ناله ای زد و جان داد *یه ناله ای زد روح مبارکش به اعلی علیین پرواز کرد. بعضیا میگن کنار بدن علی حسین جان داد. زینب به داد برادر رسید.. اشتباه میگن.. سیدبن طاووس نوشته راوی لشگر دشمن میگه یه وقت دیدم زینب از خیمه ها بیرون آمد، ای برادرم ای پسر برادرم... ای وای میوه دل حسینم.. آمد خودشو به روی این بدن ارباً اربا انداخت. آقام آمد زیر بازوان خواهر رو گرفت.زینبو برگردوند سمت خیمه ها..یه وقت دیدن برگشت سمت خیمه ها صدا زد..* جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید *شب آخر ماه صفره بذار بگم اینجا خواهرش از خیمه ها بیرون آمد حسین به فریادش رسید. ساعتی نگذشت"فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ وَ هِیَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيب"زینب دوباره از خیمه ها بیرون آمد یه ناله ای میزد .."فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيق" دوست و دشمن گریه میکردن.صدا زد وامحمدا..."هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا،هَذَا حُسَیْنٌ بِالْعَراء، مُقَطَّعُ الاَعْضَاء، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ و بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ إِلَي اللهِ الْمُشْتَكي بِأَبِي مَنْ‏ عَسْكَرُهُ يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً، بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى" کسی نبود زینب رو برگردونه..* از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین *مولا!اینقدر گریه کن داری اینقدر عاشق داری که ما به حساب نمیایم الحمدلله،همیشه شلوغ باشه دور و برت همیشه پر زائر باشه کربلات، همیشه روضه هات پر ناله باشه..* تو هم چو من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
🏴 🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی حسین طاهری سال ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ فرداش رفت کنار داداشش گفت: اومدم برات علمداری کنم بذار برم میدون. در همون لحظه صدای العطش بلند شددختر بچه مشک و بیرون آورد. عمو علی‌اصغر داره جون میده، عمو رقیه داره جون میده، ابی عبدالله نگاه کرد گفت: عباسم! داری میری میدون.. اول برو مشک رو آب کن این بچه ها تشنه اند سمعاّ و طاعتا رفت. دید یه صدایی میاد صدا آشناست.. اما نوع کلام نه! "اخا ادرک اخا" تا حالا حسین نشنیده بود عباس این جور صداش کن..داره میره سمت علقمه..* قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه *چند تا روضه است باید بلند گریه کنی.. اول روضه ی مادرمونه چون مادرمون رو زدن بهش می‌خندید. روضه بعدی روضه ی علی اکبر همه اربابمون رو دوره کرده بودند یا کف میزدند یا هلهله میکردند. روضه بعدی روضه ی عباسه میگن تا ابی عبدالله رسید کنار این بدن دست گذاشت به کمر داد زد " الان انکسر ظهری" یعنی الان کمرم شکست همه شروع کردند کف زدن...* قیامتی شده کنار علقمه فاطمه اومده برید کنار همه الهی عباست بمیره مادر نیزه به پهلوها ت نگیره مادر عمریم سید و سرور خواندی چه شد این بار که برادر خواندی مادرت فاطمه آمد به برم یاریم کرد و صدا زد پسرم *حالا داره به فاطمه میگه..* شرمنده‌ام و از شرم خونی شده اشکم مادر حلالم کن که پاره شده مشکم *مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: هر کاری کردن. دست راست قطع کردن، دست چپ، تیر زدن به چشما، براش مهم نبود مشک رو‌ به دندان گرفت..میگفت یه طوری میرسونم علی اصغر تشنه اشه..اما لحظه ای که تیر به مشکش زدن..مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: "فوقف عباس متحیّرا" یه لحظه با تحیّر ایستاد اسب رو هی کرد سمت علقمه یعنی دیگه برو آبرو برام نمونده... * کشته من و، خجالت از شیر خواره فکر طناب و زینبِ آواره.. *اما مادر یه سوال دارم حالا که اومدی بذار آبرمو‌ جلو‌ همه بخری حالا که اومدی مادر قد کمون حسین داره میاد یه کم دیگه بمون.. باید ببینه من سرم رو پاته بازم یکی از پسرات همراته *عباس داره میگه اما دیگه علقمه نیستیم* حالا که روضه شد روضه ی مو به مو دست رو شونه ام بذار یه یا علی بگو رو‌ گونه جای دست اون بی دین بود بشکنه دستش چقدر سنگین بود وای مادرم ...مادرم ..مادرم.. @majmazakerinee
🕊⚜️* فراز هایی از دعای ام داوود و توسل جانسوز ویژۀ اعتکاف به نفس حاج مهدی سماواتی *⚜️ ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ *مدینه مادر رو زدن، بمیرم کربلا دختر رو زدن ... دیدن از کشتۀ برادر جدا نمیشه، گاهی دست میبره زیر پاره پاره بدن ، خدا این قربانی رو از آل محمد قبول کن .. گاهی صدا میزنه : داداش! "یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری" طوری گریه میکنه دوست و دشمن به حالش گریه می کنند ، اینجا هم اومدن با کعب نی و تازیانه .. هر کجا نشستی ناله بزن : حسین جان ....* به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند *خدایا به اشک گریه کنای ابی عبدالله علیه السلام ، به سوز دل عمۀ سادات زینب کبری سلام الله علیها ، و به حق امام رضا علیه السلام ، فرج امام زمانمان برسان .. خدایا همین الان با مژدۀ ظهور و فرجش قلب نازنینش شاد بگردان ، خدایا هر کی به هر امیدی اینجا نشسته با دست با کفایت امام زمانمان،مهمات دنیا و آخرتشون رو کفایت بفرما* 🔻متن ابتدایی و پایانی دعای اُم داوود🔻 " صَدَقَ اللَّهُ الْعَظِيمُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ الْبَصِيرُ الْخَبِيرُ............اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ فَارْحَمْ ذُلِّي وَ فَاقَتِي وَ اجْتِهَادِي وَ تَضَرُّعِي وَ مَسْكَنَتِي وَ فَقْرِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ." "یعنی خدا به خاریم رحم کن .. به نداریم رحم کن .. خدا سه روز اومدم اینجا نشستم .. کوشش کردم تو رو از خودم راضی کنم .. اهلبیت رو از خودم راضی کنم، به این کوششم رحم کن ، خدایا به زاریم رحم کن ، به بیچاره گیم رحم کن ، خدایا میدونی دستم خالیه ، بهم رحم کن ... اینجای دعا دستور اینه تا میتونید گریه کنید ، اشک بریزید ، سعی کنید به قدر بال مگسی هم شده اشک بریزید در حالت سجده که علامت استجابتِ ، هر که اشکش جاری شده دعاش رو قبول کردن ، اما چه اشکی بهتر از گریۀ برا حسین ، همین طور که صورت ها رو خاکه ، یه جمله اشاره کنم : کار امام حسین علیه السلام رو کربلا به جایی رسوندن ، نوشتن ارباب مقاتل : " فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" از اسب رو زمین افتاد ، طرف راست صورتش روی خاک ، دیدن لباش مثل دو چوب خشک به هم میخوره ، میگه گمان کردم مردم رو نفرین میکنه ، دقت کردن دیدم با کمال ضعف میگه :" فاسقوه شربة من الماء" حسین...."الهی رضاً بقَضائِک و صبراً علی بلائک، تسلیماً لامرک، لا معبود سواک" (صلی الله علیک یا اباعبدالله)3 وَ صل الله علی قلب زینب الصبور و لسان شکور" وقت وداع با این مراسم ، شب شام غریبان زینب کبری سلام الله علیها ، یه جمله اشاره کنم از فرصتی که هست ، زنها و بچه هارو سوار بر ناقه ها کرد ، همه رو کمک کرد ، اما وقتی نوبت به خودش رسید دیگه کسی نبود کمکش کنه .. یه نگاه به طرف گودیِ قتلگاه کرد .. یعنی داداش پاشو زینبت میخواد سوار بر ناقه بشه ... یه نفر محرم نداره ... حسین ....* نوای کاروان هر دم زند آتش به جانم خدایا بر زمین مانده تنِ آرام جانم روان با شور و شینم خداحافظ حسینم
و توسل ویژه شهادت باب الحوائج امام‌موسی بن جعفر علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آقا تو را با تازیانه می‌زنند با اینکه می‌دانند شفاعت می‌کنی فردای محشر انبیا را هم چنان با ساق پای تو غل و زنجیر ممزوجن که با سختی جدا کردن از زخمت عبا را هم عبا گفتیم و یاد جد عریان تو افتادیم *آخ بمیرم قربون اون آقایی که غارتگرا ریختن تو گودال نه تنها عبا رو بردن پیراهن از تن بیرون آوردن..* عبا گفتیمو جد عریان تو افتادیم غم عریانش سوزاند حتی بوریا را هم تمام حجم تنت زیر یک عبا مانده به روی پهلوی تو چند جای پا مانده آقا کمی اگر غل و زنجیرها امان بدهند صدا هنوز در این اشک بی صدا مانده دوباره روضه ی جانسوز پنج تن داری بخوان که روضه ی مکشوفه کربلا مانده صلی الله علیک یا اباعبدالله بخوان که شمر نشسته به سینه ای خسته اگر چه سینه شکسته ولی صدا مانده * آخرین صداش داره التماس می‌کنه به التماس صدای حسین یا زینب برو حرم که غم گوشواره ها *شنیدید بدن حضرت رو با بی احترامی چهار تا غلام روی تخته ی پاره گذاشتن یا زهرا نوشتن از یه طرف پاهای حضرت آویزانه سادات منو ببخشید..از یه طرف سر حضرت ازروی زمین یه نفر داد میزنه "هذا امام الرفضه"...اما شیعیان باخبر شدن خودشونو رسوندن نوشتن هفت تا کفن قیمتی آوردن به یه روایتی میگن بدن حضرت آوردن میان بازار.. الانم بری سراغ بگیری کنار حرم آقامون جواد الائمه علیه السلام و کنار حرم آقامون موسی بن جعفر بگو صبح الریاحین با دست نشونت میدن این اسم از اون موقعی بر این بازار گذاشته شد که اومدن دسته دسته اینقدر گل روی بدن ریختن بدنو می‌خواستن بیرون بیارن هی گل ها رو کنار زدن.. من یه بدنی رو می‌شناسم وقتی عمه ی سادات اومد کنارش نشست هی سنگا رو کنار می زد هی نیزه شکسته ها رو کنار می زد هی شمشیر شکسته ها رو کنار می زد حسین حسین حسین* *کار داری با حضرت؟ دست گداییتو بالا بیار حسین حسین حسین..* یافت آن گل را ولی بی سر شده پاره پاره پیکری، پرپر شده گفت آیا یوسف زهرا تویی آنکه من گم کرده‌ام، آیا تویی "یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری" ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *می‌خوای گریه کنی باید برای اینا گریه کنی* عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه.. عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز یاد اربعینم همیشه چشم خود پربار بینم *آقا جان امشب شما روضه بخون ما پا به پات گریه کنیم ..* شده اشکم روان با که بگویم غم هفت آسمان با که بگویم از این داغ گران با که بگویم حرم را بر سر بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه بی یاور نماند اگر هم ماند بی‌ معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می‌دهم چاک میان خنده‌های قوم ناپاک عقیله، عمه‌ام را بر روی خاک به زیر کعب نی بسیار میزد نرفت از تن نشان سلسله نه نرفت از گوش صوت هلهله نه نرفت از خاطر من حرمله نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم به روی سینه ی بابا دویدن تنش را سمت گودالی کشیدند سرش را با چه زجری می‌بریدند خودم دیدم اگر ناچار دیدم *اشاره روضه‌ام هم همین باشه، گفت برم آقامو خوشحال کنم از کوفه با شتاب خودشو رسوند مدینه..گفتم برم پهلو آقام اگر اینو بگم حضرت لباس عزا را از تن بیرون می‌کنه .آقا جان !چشمت روشن مختار قیام کرده قتله باباتو همه رو به سزای اعمالشون رسونده. یک به یک گفتم شمر را گفتم همه رو گفتم دیدم. آقا شروع کرد گریه کردن.. گفتم آقا خوشحال نشدی. گفت خدا رحمت کنه مختار رو من یه سوال دارم ازت به من بگو آیا حرمله را هم گرفتن؟ گفتم آقا من همه رو گفتم چطور این نانجیب.. فرمود: نمی‌دونید چه دلی از ما سوزوند. آخه مگه شیرخواره چقدر آب می‌خوره نذاشتن حرف بابام تموم شه، این نانجیب جیگر بابامو آتیش زد..* ای حسین
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اون ملعون دومی نوشت برا معاویه: معاویه سه بار قبل اینکه خودم برم قنفذو فرستادم گفتم: برو علی رو کت بسته بیار مسجد. برمی گشت ،می گفت فاطمه اومد پشت در.. معاویه بار آخر خودم رفتم پشت در ایستادم گفتم: فاطمه! به علی بگو بیاد و گرنه خونه رو با اهلش آتیش میزنم.بخدا پشت در ایستاده بودم هنوز صدای نفس کشیدنش میومد با لگد به در زدم..چهل نفر گفتم حالا برید علی رو بیارید از خونه بیرون... آه مادرم ... مادر ما با اینحال بلند شد گفت: فضه علی کجاست؟ علی رو کجا بردن؟ گفتن خانم علی رو دارن میبرن مسجد خودشو با هر ضرب و زوری بود رسوند. تا رسید به امیرالمومنین دستو انداخت به کمربند مولا همه نامردا روی زمین افتادن. یه نگاه کرد گفت: آی آبروی هممونو برد وایسادین نگاه می کنید گفت: چه کنم؟ گفت: فاطمه رو بزنی علی از پا میفته.. امام‌ صادق علیه السلام می فرماید: اینجا سند قتل مادر ما رو امضا کردن.. انقدر با غلاف شمشیر زدن اینجا یه نفر نگاه کرد گفت: آبرومون داره میره اگر فاطمه رو بزنی علی میشینه از پا.. جای دیگه هم عمر سعد یه نگاه کرد به حرمله گفت: وایسادی آبرومون داره میره. گفت: چه کنم یا امیر؟ گفت: بچه رو بزنی بابا هم می میره. ابی عبدالله بچه رو روی دست گرفته هنوز داره میگه "مُنُّ عَلی اِبنِ مُصطَفی"هنوز حرفش تموم نشده "فَذُبِحَ الطِفلُ مِنَ الاُذُنِ اِلَی الاُذُن" کار داری امشب داره از بالا میاد حسین حسین .* هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم نانجیبان گل بی برگ و برم رو کشتن رباب!رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتن ↫
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای حضرت حوریه ای روح معانی *شب شروع باید بری در خونه ی . حالا در نداره دری نموند.. مقتل میگه اگه میخواستن همه ی مدینه رو آتش بزنن با این چوبا میتونستن. مقتل میگه مادر شما پشت در بود. در گُر گرفته بود شعله از پایین از زیر در زد بالا مادرتون چادرش گُر گرفت. لذا یه دادی زد قلب علی اومد بیرون.. سوختم.کی میگه اول میخ در سوزوند نه اول آتیش زهرا رو سوزوند.شب اول باید بریم در خونه ی مادر سادات اجازه بگیریم بسم الله...* ای حضرت حوریه ای روح معانی ای خاستگاه جلوه های لَنترانی حالا نمیشد باز پیش ما بمانی مارا مبرا کن از این دل ناگِرانی برخیز و بر اهل جهان پیغمبری کن بر عالم و آدم دوباره سروری کن * هرچی شب اول داری بزار اومدی صبح جنازه ات رفت بهشت زهرا..آی اجل اگه میخوای ببری حالا ببرمن آماده ام اگه قراره عمرمو ببندی الان دیگه اماده ام..تو همه عالم می مونه میگن یادته شب اول محرم جون داد اونم وسط روضه ی مادر..* امروز دردستان خود جارو گرفتی دیروز حتی از علی هم رو گرفتی امروز با شانه خم از گیسو گرفتی دیروز خونِ لخته از پهلو گرفتی نان میپزی اما دلم خوش نیست خانم جان دادنت شایع شده دربین مردم *هرکی به هرکی میرسه میگه زهرا دیگه موندی نیست..* دیشب که خوابیدی تو را افسرده دیدم گلبرگ هایت را خم و پژمرده دیدم رنگ کبودی که به رویت خورده دیدم کابوس میدیدی تو را آزرده دیدم این قصه ی تنهاییت در کوچه ها چیست گفتی نزن من باردارم ماجرا چیست *امام‌حسن میگه دعوا نبود داشتن حرف میزدن یهو زد یهو زد.. مادرم به دیوار خورد * شهر مدینه زندگی ام را نظر زد گرگ‌ سقیفه ناگهان از کوچه سر زد زهرا دم در رفت و او محکم به در زد زهرای من را پیش چشم چهل نفر.‌‌... اهل مدینه عاقبت چه بد شدن‌ آه با پا ز روی همسر‌ من رد شدن لذا روی چادر جای پا بود..ریختن‌ تو خونه تو حیاط نگاه کردن پس زهرا کجاست؟ صداش میومد یکی نگاه کرد دید علی داره میره سمت در ،در رو برداشت عبا رو برداشت کشید روی فاطمه اش..نمیدونم اینجا سخت گذشت مولا عبا انداختی رو زهرا..یه جا دیگه هم سراغ دارم عبا به کار اومد اما پسرت عبا رو پهن کرد شروع کرد تیکه تیکه های بچه اش رو از رو زمین میچید رو عبا...آخ حسین....* لک لبیک یا ساکن کرب و بلا لک لبیک یا دفَنَ اهل القُرا من گدای توام خاکپای توام من غلام توام. توشهریار منی غصه ام این شده تو غصه دار منی ای همه نور و نور چشم از تو به دور وای حسین جان وای حسین جان...
. و توسل ویژهٔ شهادت علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید جواد عرب ●━━━━━━─────── ای مصحف ورق ورق شده اندر برابرم آیا تویی برادر من نیست باورم اگر حسین من تویی سرت کو؟ «بلند ناله بزن با امام رضا یا حسین» ای پدر و مادر من به فدای لب عطشان تو نیزه و شمشیر و سنان کفن پیکر عریان تو *توی زیارت امام رضا اینطور می‌خونیم: "السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِيَالَهُ بِالنِّيَاحَةِ عَلَيْه"ای کسی که دستور دادی موقع سفر زن و بچه‌ات بیان برات گریه کنن، گفتن آقا شگون نداره گریه پشت سر مسافر، گفت: بله.. اما مسافری که امید برگشتن داره، خدا می‌دونه چقدر بی بی معصومه اونجا گریه کرد، یه لحظه هم سراغ دارم زینب گریان دنبال برادر، هی صدا میزنه مهلاً مهلا یابن الزهرا..آقا دست گذاشت رو قلبش عین مقتله، قلب زینب آرام گرفت، شاید گفته باشه زینب جان گریه‌هاتو نگهدار برای اون لحظه‌ای که ببینی..* سری به نیزه بلند است در برابر زینب «حالا دستتو بیار بالا مجلس امام رضاست یقین دارم رزق محرم و تقسیم می‌کنه به دست مبارکش برای ایرانیا رزق اربعین کربلا دستتو بیار بالا اگر دستت مثل من خالیه به امام رضا نشون بده بلند صدا بزن یا حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *دیدند مسلم سربه دیوار گذاشته گفت نامه نوشتم آقاعلی اصغرتم بیار درختاشون میوه داده جوی آبشون روانه.... * نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن نیا حسین تیر و نیزه و سنان خریدن دیدم که تو بازار یه کوفی نامرد سه شعبه می سازه اینجا که رحم و مروت محاله خون علی اصغر تو حلاله نیا حسین واسه حنجره ات یه قطره آب ؟ اینجا جای همسرت رباب ؟ نیا حسین زینب جاش تومجلس شراب؟ شکرخدا آقا ناموسم اینجانیست مثل تو مظلومی هیچکی تو دنیانیست *نوشتند وقتی بدن بی سرمسلم رو انداختند پایین مردم دور بدن مسلم جمع شدند یه وقت دیدن یه پیرزن داره همه روعقب میزنه برید کنارمن می شناسمش گفتند سر نداره از کجا می شناسی گفت از لباساش آخه یه شب مهمان من بوده اما بگم "لایوم میومک یا اباعبدالله" کاری بابدن حسین کردندنه پیراهنی نه انگشتی نه انگشتری زینب اومد تو قتلگاه ...* گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل می رسم می بویم او را *یه وقت دید از گوشه گودال یه صدای بریده بریده هی میگه... الیٌ ..امام صادق علیه السلام میفرمایندکاری باجدما کردندکه به اندازه یک نگین انگشترهم جای سالم دراین بدن نبودبی بی زینب لباروگذاشت رو رگهای بریده داداش! گفتم که فراغ را نبینم. دیدم امد به سرم از آنچه می ترسیدم *مسلم نگران ناموسش نبود اخه زن وبچه اشو دست اباعبدالله سپرده لذا بودتاخبرشهادت روشنید فرمودبگید حمیده بیاد،دایی این دخترهست محرمش هست این دخترروبغل کرددست برسرش کشید ابی عبدالله،دخترصدازددایی جان امروزیه جوردیگه دست روسرم کشیدی گفت آره عزیزم ازامروز من بابای توام اونایی که دخترداریدمی دونید این دختررونوازش کرد دخترخودش گوشه ایی داره می بینه لذا تو‌وداع آخر وقتی دیدذوالجناح حرکت نمیکنه یه نگاه کرددیددخترجلو اسب روگرفته بابا یادته دخترمسلم روبغل کردی یکم بغلم کن..*
🏴 🏴 🎤مداح :سید مهدی میرداماد ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خیلی صحنه ها رو دیده عبدالله .. میدونید عبدالله آخرین شهیدِ قبل از ابی عبدالله .. یعنی عبدالله جنارۀ قاسمُ دیده .. عبدالله بدنِ ارباً اربا رو دیده .. عبدالله تو سر زدن های عمه رو دیده .. عبدالله کمر خمیدۀ عمو رو دیده .. عبدالله دیده عمو بچه رو زیر عبا گذاشته .. بی جهت نبود این بچه دستشُ کند از عمه و رفت تو میدان .. دیگه طاقت نداشت .. الله اکبر این همه داغُ ببینی داداشت بره، پسر عمو هات برن ، عمو عباست بره، علی اصغر بره .. الله اکبر ..* دستش به دستِ عمه و چشمش پی عمو در جستجویِ یافتنِ راهِ چاره بود چون دید شاهِ کشور جانها شده غریب در حلقۀ محاصرۀ صد سواره بود خود را به آستانۀ جسم عمو رساند *یه صحنه ای دید از تو گرد و غبار عمه کنارِ خیمه ایستاده میدانُ داره میبینه .. عبدالله هی رو پنجۀ پا بلند میشه یه دستش تو دست عمه ست اما چشمش دنبالِ عمو میگرده داره اسبِ عمو رو میبینه خیالش راحت بود عمو رو اسب هست .. میدونی کی دستشُ کند، وقتی دید عموش از بالای ذوالجناح با صورت رو زمین افتاد ..* خود را به آستانۀ جسم عمو رساند جسمی که زخم هاش فزون از ستاره بود نشون داد مردی به سن و سال نیست .. بی مقدمه رفت وسطِ میدان .. نه زره داشت نه شمشیر .. هر کسی میرفت میدان رجز میخواند این بچه رجزش با همه رجزها فرق داره .. داد میزد «وَاللهِ لا أُفارِقُ عَمِّي» .. رسید تو گرد و خاک بالاسرِ عمو .. دید ابن کعب موهای عمو رو گرفته .. شمشیرشُ بالا برده .. الانه که سرِ عمو رو جدا کنه .. تا شمشیر پایین اومد بازوش رو سپر کرد .. بازو قطع شد .. تو بغل عمو افتاد .. یه ناله زد وا اُماه .. (روضه م تمام از همه التماس دعا ..) من سه تا سوال دارم سوال اولم اینه یه بچۀ ده یازده ساله یه بچه ای که تشنه ست، گرسنه ست، زخمیه، یه بچه ای که دستش قطع شده، یه بچه ای که نفس های آخرشِ .. میدونی باهاش چه کردن؟! آیا این بچه با این توصیفات آیا سه شعبه میخواد ؟!! چرا میگم سه شعبه! تا دیدن افتاده تو بغل عمو حرمله نشست .. سه شعبه رو تو کمان گذاشت .. حسین .. سوال دومم رو با شعر میپرسم: نوشته اند که بر سینه‌ی عمو جان داد چگونه بر بدنِ قطعه قطعه جا شده بود؟! سوال سومم یا صاحب الزمان .. گفتم آخرین شهید گودال عبدالله بوده ، افتاد تو بغلِ ابی عبدالله و جون داد.. دیگه ابی عبدالله نتونست بدنُ برگردنه عقب .. دیگه جونی نداشت حسین .. دیگه نتونست جنازه‌ی ابی عبدالله رو به خیمه دارالحرب ببره .. (خب یعنی چی؟!) یعنی عمو و برادر زاده با هم تو گودال افتادن .. سوالم اینه وقتی اسب ها اومدن رو بدن حسین این بدن کجا بود ؟!.. با بدنِ این بچه چه کردن .. ای حسین .. @majmazakerinee
روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدمهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● قبر تو کعبۀ دل و صحنت مطاف جان زُوّار هر شبِ حرمت صاحب الزمان *مگه میشه امروز امام عسکری، امام زمان رو زائر خودش نبینه، آقاجان یه سری هم به بزم عزای ما بزن، میگن برای پدر، برای عزیزی ختم و عزا بگیری پسر باید دَمِ در بیاسته وخوش آمد بگه، یا صاحب الزمان! شما دَمِ دری آقا، شماصاحب عزایی آقا... میگن باید خودت رو به صاحب عزا نشون بدی، ریا نیست، خودتو نشونش بدی، یا صاحب الزمان! شما حتماً اومدید مجلسِ عزای باباتون، آقاجان! کجایی دورت بگردم؟ کجایی بیام شال عزاتون رو بوسه بزنم؟ کجایی بیام بگم: آقا! خدا صبرت بده... چه کردن با امام عسکری؟ روضه بخونم، اونایی که آمادۀ ناله زدن هستند، بسم الله...* هرگز شبی ز شام غمت تیره تر نبود آن شب به غیر ناله نوایی دگر نبود ای آفتابِ معرفت ای عسکری لقب گُل را چنان تو زندگیِ مختصر نبود *بیست وهشت سالش بود امام عسکری، بیست وهشت سال چقده؟ جوانِ بیست و هشت ساله الان تو جلسه حتماً نشسته، "الله اکبر" من ازشما سوال میکنم، جوانِ بیست و هشت ساله اوج قدرته، بیست وهشت ساله تنومنده، جوانه، اما این زهر کاری کرد با امام عسکری، نوشتند امروز صدا زد: مهدی پسرم! تشنه هستم بابا، اینجوری هم صدا نزد که من میگم، نگفت مهدی جان، صدا زد: "یا سیدُ اهل بیتی!" ای آقای اهل بیت من! پسرم! یه ظرف آب به بابا بده... زهر کاری با بدن کرده بود، بدن میلرزید، دست‌ها میلرزید، ظرف آب رو آورد اما اینقدر دست و پای حضرت میلرزید، حتی ظرف آب رو آورد جلو، دندان‌ها می‌خورد به ظرف آب، نتونست آبی بنوشه، چند بار آب آوردن، دندان‌های حضرت به ظرف آب میخورد، رمق نداشت حتی آب بنوشه... امروز یه پسر میخواست یه پدر رو سیراب بکنه، نمیدونم تونست یا نه؟ اما کربلا یه پدر میخواست پسر رو سیراب کنه، اونم چه پسری...کجا؟ اون ساعتی که بچه اش رو روی دست گرفت... یا صاحب الزمان! میخواستی پدر رو سیراب کنی کسی مزاحمت نشد، کسی ظرف آب رو ازت نگرفت، کسی مانع نشد، اما جدت بچه اش رو روی دست گرفت، داشت حرف می‌زد، نذاشتن حرفش تموم بشه،"فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ اِلیَ الاُذُن" چرا مقتل میگه: "فَذُبِحَ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ" چرا نگفت: "فَقَتَلَ" اینجا عبارت "ذَبَحوا" ست... یا امام عسکری! اجازه بدید پرده رو کنار بزنم: دوتا شهید تو کربلا ذبح شدن، این عبارت برای هیچ شهیدی نیامده، بقیه شهدا رو میگه "قُتِلَ"، این دوتا شهید رو میگه: "ذُبِحَ" سادات ببخشند، دوتا شهید رو ذبح کردن، من خیلی روضه رو باز نمیکنم، یه اشاره، دوتا شهیدی که ذبح شدن یکی این شیر خواره بود، یکی هم خودِ امام حسین، امام رضا فرمود: "فذُبحَ كما ذُبِح الكبش" چرا میگه "ذُبحَ"، یه جمله هرکی ناله داره، چون ابی عبدالله هنوز داشت صحبت می‌کرد، هنوز داشت مناجات می‌کرد، هنوز زنده بود سر از بدنش جدا گریز به حضرت علی اصغر ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜