eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.7هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ . |⇦•پشت خرابه دخترکی کج نشسته... / و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم ۱۴۰۱ به نفس سیدرضا ●━━━━━━─────── پشت خرابه دخترکی کج نشسته بود می خواست تا ادای مرا در بیارود زخانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جانِ تو بابا گرسنه خوابیدم به جرم اینکه ندارم پدر، زدند مرا شبیه مادرِ در پشتِ در، زدند مرا نهادی سر به زانوی عُبیدالله و خوش خفتی! نگفتی دختری داری که آن هم شانه ای دارد داره موهام یواش یواش، شبیه مادرت سفید میشه بیا که داره از همه رقیه نا امید میشه اون زخمی که تو گلومِ، زخم رو سَرِ عمومِ امشب تا سحر بابا جون، کارم تمومِ ــــــــــــــــــ سلام_الله ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 @majmaozakerine
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضهNarimani_shahadat_Askari_2.mp3
زمان: حجم: 1.46M
و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس سیدرضا ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خوشی باهات کرده چرا قهر رو زمینی تا اَبدُالدهر یکی ندید تو این همه شهر سوختنت‌ُ تو آتیش زهر گوشه ی حجره ای تک‌ و تنها هی نفست شماره می افتاد از گوشه ی چشای مهدی تو گریه مثل ستاره می افتاد ناله ی بی امون‌، بی هوا میزدی بمیرم میون‌حجره دست و پا میزدی سرفه پیش چشه بچه ها میزدی شنیدم با گریه مادرو صدا میزدی حسن بن علی، غریب سامرا دل تو از سوز جگر سوخت پدر نفس زد و پسر سوخت یاد لب خشک ارباب عطش لباتُ هی بهم دوخت روضه برام بخون‌ از اون‌ شامی که‌ نیزه ای توی گلو‌ جا کرد روضه ای که سکینه توی گودال سفره ی دل برا بابا واکرد همونی که ازم‌ پدرم رو‌گرفت با یه عده‌ حرومی دورِ حرم رو‌ گرفت تو نبودی اون روز معجرم‌ رو‌ گرفت اومدم فرارکنم‌ موی سرم رو‌ گرفت حسن بن علی، غریب سامرا .
‍ . |⇦•غرق معصیتم‌ و .. ویژۀ شبِ جمعه و شب های به نفس سید رضا ●━━━━━━─────── غرق معصیتم‌ و زندگی‌ام رو به زوال است یک نظر کن به گدایت که دگر بی پر و بال است بس که دلبستۀ دنیایم‌ و دور از توام انگار منتظر بودنِ من بهر فرج امر محال است *سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی .. محبت دنبا رو از دلِ ما بیرون کن، محبتِ زهرا و امیرالمونین و اولادشُ در دل ما زیاد و زیادتر بفرما ..* روی این دیدۀ آلوده بکش دست خودت را چند وقتی شده که حسرت من اشکِ زلال است *دیگه نمی تونم مثه قبلاً که جوون تر بودم باهات مناجات کنم و گریه کنم .. قبلاً همچین تا یکی جلوم می گفت حسین اشکم جاری میشد .. همچین که یکی میگفت یابن الحسن دلم برا آقا تنگ میشد .. کم کم ماه بندگیت داره از راه میرسه .. یکم به من اشک و سوز بده بتونم با آقام حرف بزنم ..* علت دوریَم از کربُبَـلا کوهِ گناه است اصلاً انگار حرم رفتن من خواب‌وخیال است آمدم تا که دگر هر نفسم مال تو باشد ای عزیز دل زهرا چه زمان وقت وصال است؟ چاره ای بهر دلِ تنگم و آوارگی ام کن رفتن کرب‌و‌بلا با تو فقط اوجِ کمال است *ان شالله با آقامون بریم کربلا ..* وقت غارت شد و گودال پر از مردمِ پست است بر سرِ پیرهن کهنۀ ارباب جدال است ــــــــــــــــــــــ بدون آب بریدند حنجر او را کشاندند به گودال مادر او را عصا زدند به او پیرمردها بلکه در آورند نفس‌های آخر او را قرار بود که چیزی نماند از جسمش به دست نعل سپردند، پیکر او را.. مگر که قحطی جا بود، خولی نامرد؟ که بسته‌اید به خورجین‌تان سر او را.. ــــــــــــــــــ @majmaozakerine👇