eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علیه السلام دعا برای مانند نمازهای یومیه است که است آن را انجام دهند! بعد از هر برای و در دعا کنیم این رو بعد از هر نماز تو وگروه های که هستید ارسال کنید تا بیشتری در این کنند داریم هستیم که هستیم التماس دعای
نوحه مجمع الذاکرین ایام شهادت جانگداز و مظلومانه آقا و مولامون امام حسن عسکری علیه الصلاه و السلام است، هدیه به پیشگاه مقدس و ملکوتی آن حضرت و عرض تسلیت به محضر ولی نعمتمون آقای عالم و آدم، حجت بن الحسن ارواحنا له الفداه، تسلای دل داغدارشون، تعجیل در فرج مقدسشون اجماعا صلوات بلندی عنایت بفرمایید. (الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم) - - @majmaozakerine -
نوحه مجمع الذاکرین: 📋 یا معصومه بی‌بی اشفعی‌لنا فی‌الجنه/ / مداحی‌های کربلایی سید رضا نریمانی ‌حلقه به گوش در به درم شهره در اینجا به نوکرم کاسه به دستِ بچه‌های حضرت موسی‌ابن‌جعفرم بر در این خان دست‌بوسم عبد شهنشاه طوسم از دم بی بی معصومه با حرم قم مانوسم قلبم کرده در وادی خود گم بر جان کرده با مهرش ترحم جلدم کرده بر آستان قم «یا معصومه بی‌بی ، اشفعی لنا فی‌الجنه» گرم عطای معصومه مست مِی و باده و خمم تا دنیا دنیاست نوکرم و ریزه خور بانوی قمم از مِیِ عشقش سرشارم در ره او جان بسپارم با مددش تا روز حشر در گرویش دل بگذارم با او باشم، در سایه‌ی امان گِردَش گَردم، همچون کبوتران او را دارم، دستگیر بیکسان سایه‌ی لطفش روی سرم گرد حریمش کبوترم وقتی میرم قم انگاری که زائر زهرای اطهرم صحن و سرایش چون دریاست میوزد از او عطر یاس اذن دخول این آستان ذکر شریف یازهراست تا میخوانم ذکرش وقت دعا یا معصومه بی‌بی اخت‌الرضا گیرم از او رزق کرببلا «یا معصومه بی‌بی ، اشفعی لنا فی‌الجنه» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
بیا ببین حال منو خیلی دلم تنگه برات پر میزنه مرغ دلم روزا و شبا به هوات یه ساله چشمام به دره یه روزی از راه برسی تموم شده طاقت من برام نمونده نفسی کجایی برادر ببین بدون تو اسیرم کجایی برادر چیزی نمونده تا بمیرم این لحظه ی آخر بیا بالا سرم از غصه دق کردم بیا برادرم دلتنگ دیدارم بیا با مادرم واویلا واویلا برادرم **** میباره از دوری تو چشام مثه ابر بهار تو غربت و دلواپسی خواهرتو تنها نذار جلو چشام رفته به باد تموم دارایی من کجایی آخر ببینی حال تماشایی من نبودی برادر چقدر غم و بلا کشیدم ندیدی برادر ز دوری تو قد خمیدم جونم رسیده بر لبم برادرم بدجوری در تاب و تبم برادرم یاد غمای زینبم برادرم واویلا واویلا برادرم **** به احترامم اومدن تموم مردم به خدا میریختن از شور و شعف گلاب و گل رو سر ما دلا بسوزه واسه ی رقیه و بی بی رباب خنده و دشنام یه طرف امان از اون بزم شراب امون از اسارت شروع ماتم رقیه امون از جسارت کنیزی و غم رقیه ذکر تموم بچه ها بابا حسین ای وای از این شام بلا بابا حسین بسه جدایی با وفا بابا حسین واویلا واویلا غریب کربلا حسین واویلا واویلا مُرَمِلٌ دِما حسین نوحه مجمع الذاکرین @majmaozakerine
سر می رسد این فراق و جدایی نشسم به راهت که آخر بیایی زمین جان گرفته که باران گرفته سرم را امامم به دامن گرفته   به جان میخرم ربنای تورا به سر دارم امشب هوای تورا پناه منی…تکیه گاه منی… امید دل رو سیاه منی آقا…آقا… از این جمعه ها…دل شده بی قرار تو می آیی ای صاحب ذوالفقار   به جان میخرم ربنای تورا به سر دارم امشب هوای تورا… یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک ۲   بند دوم   امان از فراق و از این بی قراری همه سعی من گشته چشم انتظاری جدایی کشیدم…چه غم ها که دیدم چه میشد اگر من به تو میرسیدم زمانه ندیده صفای تورا به سر دارم امشب هوای تورا   دعای فرج…ذکر هر شب ماست نگاه تو..نوری به سمت خداست آقا…آقا… دل از غم تو رسیده به جان مرا به مسیر حرم برسان   به جان میخرم ربنای تورا به سر دارم امشب هوای تورا… یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک ۲   بند سوم   چه میشد اگر میشنیدم جوابت شهادت نصیبم شود در رکابت دلم رو رها کن…به خود آشنا کن به خیل سپاهت مرا هم جدا کن چه چاره کنم مبتلای تورا به سر دارم امشب هوای تورا   ز هجر تو نالان شد این دل من زمین خدا گشته منزل من آقا…آقا… برات مرا…برات مرا…کربلا بنویس به شوق ضریحش رها بنویس به جان میخرم ربنای تورا به سر دارم امشب هوای تورا… یابن الحسن روحی فداک متی ترانا و نراک ۲   بند چهارم   الهی اول شه شهان هایاندا قالدی گلمدی حقیقی انتقام آلان هایاندا قالدی گلمدی   ای چوللری حیران گزن گوزشایوین قوربانی من یابن الحسن…یابن الحسن…   یابن الحسن آقا…گل طاها… بیزه مولا…آقا نوحه مجمع الذاکرین @majmaozakerine
گودال قتلگاه# ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دور گودال ازدحامی شد - معرکه غرق در حرامی شد تکیه داده به نیزه ای آقا - خاطرش محو خیمه ها می شد لشگر کوفه دوره اش کردند - سنگ و تیرش زدند، تا می شد آنقدر نیزه خورد بر جسمش - نیزه بر روی نیزه جا می شد زخمی و ناتوان به خاک افتاد - داشت روح از تنش جدا می شد تا می آمد دوباره برخیزد - استخوان شکسته تا می شد لشگر آن دم که بر سرش می ریخت - همه آفاق نینوا می شد پیکرش را که پشت و رو کردند - زخمها تازه خوب وا می شد لگد شمر، با غرور و غضب - بر سر و صورتش رها می شد شمر وقتی که روی سینه نشست - کربلا تازه کربلا می شد سینه سنگین و حنجره پر خون - نفسش سخت و با صدا می شد از گلو خنجرش نشد ببرد - ولی افسوس، از قفا می شد کاش می شد که زینبش نرسد - یا که از روی سینه پا می شد کاش زینب به خیمه بر می گشت - عرش مبهوت این عزا می شد آه، ناموس حق در آن غوغا - صید صد چشم بی حیا می شد ناله ی مادرش شنیده که شد - راز گودال برملا می شد صبح فردا و نعل تازه و اسب بدنش مثل بوریا می شد نوحه مجمع الذاکرین @majmaozakerine
روضه وفات حضرت معصومه (س) حاج میثم مطیعی یک صبح مى ‏شود که برایم دعا کنى یا نیمه شب به شوق نمازم صدا کنى مرغ دل از قفس تن به درکشى در آسمان صحن و سرایت رها کنى بی وفا نباش، زود به زود برو قم، دست ادب رو سینه بذار، بگو:یا فاطمه… یه جوری گفتم یا فاطمه! یاد این شعر افتادم: یا فاطمه من عقده‌ی دل وا نکردم گشتم، ولی قبر تو را پیدا نکردم مدینه روضه میخوندیم با صدای آهسته؛ آخه اونجا اگه بلند بلند گریه کنی بی احترامی میکنند، قانونمدینه همیشه همین بوده، وسط روضه یه پیرمرد آمد دست گذاشت رو شونم گفت:روضه خوان یه سوال دارم؛ چند روزه دارم میگردم قبر مادرم رو پیدا نمیکنم، اگه بلدی به من بگو … جدی میگفت … خیلی جدی … ما را به پادشاهى عالم در آورى یعنى که در حریم بلندت گدا کنى امروزه کاینچنین به کرامت زبانزدى تا رستخیز بهرِ شفاعت چها کنى تو زائر مدینه ‏اى و طوس مى ‏روى ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى قربون کبوترای حرمت امام رضا، دلم تنگ شده برات، دلت مشهد نمیخواد دلت هوای پنجره فولادش رو نکرده! حضرت معصومه رو التماس کن تو زائر مدینه ‏اى و طوس مى ‏روى ما را ببر که زائر قبرِ رضا کنى این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست به نیت دیدن برادر از مدینه حرکت کرد، یادش میاد اون روزی که برادر میخواد از مدینه حرکت کنه، بی بی ها، دخترا، همه رو گفت بیاید برا من گریه کنید، آقا گریه پشت سر مسافر خوب نیست، فرمود:گریه کنید! اون مسافری که به وطن برمیگرده پست سرش نباید گریه کرد… حضرت معصومه حرکت کرد با برادرا، خاندان، اهلبیت… شهر ساوه دشمنای اهلبیت اومدن، برادراشو کشتن، خاندانش رو کشتن… مریض شد این صحنه‌ها رو دید، قربونت برم… فرمود:من رو قم ببرید، خدا روشکر یه جای نزدیک بود بهش پناه ببرید… آخه فرمود: از پدرم شنیدم که موسی بن جعفر فرمود:قم محل سکونت شیعیان ماست… راهی هم از ساوه تا قم نبود… فدای عمه جانت بشم… عصر روز یازدهم جایی رو نداشت بره… همه رو سوار کرد؛ کجا میخوان ببرنت زینب بی بی حضرت معصومه وارد قم شد؛ مریضه؛ مردم قم همه جمع شدن، همه احترام کردن؛ همه دست ادب به سینه گذاشتن؛ بزرگ خاندان اشعری آمد، خودش افسار مرکب بی بی رو گرفت؛ پیرمرد پیاده میرفت بی بی سواره بود… آی بی بی! میدونی شهر شام چه خبر بودهمه جمع شدن، اما کسی دست ادب به سینه نذاشت؛ مردای شام دستاشونو مشت کرده بودن، سنگ آماده کرده بودند؛ کسی دختر ناقه‌ی دختر علی رو هدایت نکرد؛ بی بی همه تازیانه‌ها آماده بود… خودم دیدم که عمه… ای بی بی‌ای کاش من شهر شام بودم وقتی اون دستای نامرد بلند میشد یه دستو نیگه میداشتم میگفتم این دخترا تازیانه کم نخوردن… سیلی کم نخوردن…‌ای حسین. این جا که آمدى سخن از تازیانه نیست حرفى ز بى وفایى و ظلم زمانه نیست در دست‏هاى مردم شهر تو سنگ نیست یعنى سلام مردم تو وحشیانه نیست سیلى نزد کسى به رُخ داغدار تو اینجا خبر ز خون دل و دردِ شانه نیست… نوحه مجمع الذاکرین @majmaozakerin
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ درخیــالم بال و پر وا می کنــم تا جمکران می شود در چشم خیسم باز پیدا جمکران نور سبـــز پنــج  گنبــد می دهد آرامشــــم با حضــور مهــدی  زهـراست زیبـا جمکران "العجل مولایَ" از هرصحن می آیدبه گوش می شــود غرق دعـا و شـور و آوا جمکران می نوازد جـان و دل را نغمهٔ "یابن الحسن" حال ما را می شـود محـوِ تماشــا جمکران یک نفــر آورده با خـود کـودکــی بیمــار را تـا کنـــد بیمـــاری او را  مـــداوا ، جمکران یک نفر دارد توســـل می کند با اشک و آه شاهـــد این التماس و بغــض گویاجمکران هـر که شـد درمانده از کار طبیـبان میشود راهـیِ قــم سمتِ درمـانگـاه آقــا ، جمکران دوست دارم تا ابد باشم در این سِیرِ خیال تا دهد جا در میـانِ خـویش، ما را جمکران باز شـد  روز سه شنبه کـاش گردد قسمتم یک سفـر در اوج این دلتنگی ام تا جمکران      شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۲/۲۰ سه شنبه های امام زمانی @majmaozakerine نوحه مجمع الذاکرین
شب‌های جمعه زهرا @majmaozakerine نوحه مجمع الذاکرین شب‌های  جمعه” ”فاطمه” ایوان ”کربلا” .... با اشک مادرانه تورا میزند صدا.... ای کشته ی فتاده به هامون، حسین من.... بر توکفن نبوده مگر غیر بوریا؟؟؟؟.   داردهوای"کرب وبلا"،میبرد مرا* بالاتر از بهشت خدا میبرد مرا... "شبهای جمعه" "فاطمه" تا ناله میکند.... گویا به پای راس جدا میبرد مرا....   "شب جمعه" حرم یار؛ تماشا دارد فاطمه آمده گودال؛خدا رحم کند  @majmaozakerine این دو سه قطره ی اشکی که فدایت کردم... سببی شد که ”شب جمعه” صدایت کردم.... ”مادرت” آمده با چادر خاکی به حرم.... که چنین من هوس ”کرب و بلایت” کردم....   @majmaozakerine   امشب به وسعت حرمت آسمانی ام... با هر نفس؛ برای تو در روضه خوانی ام.... با دعوتی که ”فاطمه” کرده زچشم من.... ”شبهای جمعه”؛؛ ”کرب وبلا” میهمانی ام....  @majmaozakerine ”کربلا” این ”شب جمعه” چه پریشان مانده.... درغم ”مادر ارباب” چه گریان مانده... بی سبب نیست که این هفته هوا دلگیراست.... حرمی در تب مهمانی باران مانده
باب الحرم-استاد میرزامحمدی.mp3
2.22M
شب جمعه زهرا سلام الله علیها الاسلام میرزا محمدی @majmaozakerine نوحه مجمع الذاکرین
استغاثه به امام زمان علیه السلام 😭😭😭 ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان» @majmaozakerine نوحه مجمع الذاکرین
دشتی زهرا سلام الله علیها مصیبت هایم امشب جان گدازه که مانده روی دستم یک جنازه نبیند کاش زینب روی دوشم ز تابوت بریزد خون تازه به یاد لرزه های پیکر تو گرفته لرزه پای شوهر تو به قبرت خاک می ریزم ولیکن بریزد خاک بر سر دختر تو خدا داند دلم خون گریه می کرد به عالم دشت و هامون گریه می کرد ندیدم زخم پهلو را در آن شب ولی دیدم کفن خون گریه می کرد الهی دخترت زینب بمیرد ببین تنهایی ام را ای عزیزم الهی از کنارت برنخیزم خودم با دست خود خاکت نمودم چه خاکی بعد تو بر سر بریزم الا ای چاه یارم را گرفتند گلم،باغم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند کمی از غسل زیر پیرهن ماند کمی از خون خشک بر بدن ماند کفن را در بغل بگرفت و بو کرد همان طفلی که آخر بی کفن ماند @majmaozakerine نوحه مجمع الذاکرین
حسن تب دارد و در خواب گوید نزن سیلی ستمگر درد دارد به امام صادق علیه السلام عرض كردند آقا ، انسیة الحوراءچیه ؟ چه ویژگی ِ داره كه به مادرتون زهرا میگن: انسیة الحوراء، حضرت حالشون یه جوری شد،فرمودند: ببین فقط همین قدر بهت بگم،حوریه كه مادر ما خانم همه ی اوناست، ویژگی هایی داره،من جمله اینقدر لطیف خدا آفریدش، اینقدر خداوند عالم این موجود ِ نورانی و آسمانی رو لطیف آفریده كه،اگه برگ گلی ، جدا شه بشینه روی صورتش ردش می مونه. برو گم شو تو از دور و بر من چه می خواهی زجان مادر من اون نامرد هی میاد جلو مادر میره عقب،كار به جایی رسید آقا بال می زد. نزن كه مادرم از پا نشسته نزن كه مادرم پهلوش سكشته آی مادرم،مادرم،مادرم یه عالمه زخم،یه عالمه دود یه عالمه هیزم،یه یاس ِ كبود خدایا ببین شكستن این ها حرمت ها رو چه زود * این روضه رو مرحوم علامه ی امینی نقل میكنه:امام حسن میگه :هرجوری بود از كوچه اومدیم،زیر بغل های مادر رو گرفت بلند كرد،مادر بیا بریم میكشن تو رو، این خیلی بی حیاست،این خیلی نامرد ِ،هر جوری بود علامه ی امینی میگه:اومدن خونه،تو حجره، بی بی تو همین حس و حال یه وقت نگاهش افتاد به حسنش، دید این بچه یه گوشه نشسته،این زانوهاش رو بغل كرده،سرش رو روی دستاش گذاشته،گاهی همین جوری زیر چشمی صورت مادر رو نگاه میكنه، دوباره باز سرش رو میذاره روی صورت،فضه رو بی بی صدا زد:فضه،جانم بی بی،فضه برو برام یه روسری بزرگ بیار، دیگه رو گرفتن آغاز شد. * می لرزه صداش،میسوزه تنش چه قدر میون كوچه ها زدنش زیر ِ پاها بود،گمونم انگار نمی دیدنش دیدم شده پُر رد ِ پا ،چادر و پیرهنش دانلود @roze_daftari روضه دفتری