eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
من ایرانمو تو عراقی چه فراقی چه فراقی بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی دوری و دوستی سرم نمیشه و هیچ کجا واسم حرم نمیشه و از تو دورم باورم نمیشه و دارم می میرم کربلا واسم ضروریه حسین اربعین اوضاع چجوریه حسین کار من امسال صبوریه دارم می میرم من ایـرانمو تو عراقی چه فراقی چه فراقی جوونیم فدا سر ساقی چه فراقی چه فراقی آرزومه راهی مشایه شم کربلایی شم باهات همسایه شم پرچم سرخت باشه آسایشم آروم جانم این روزا عطر اقاقی رو می خوام تلخی چای عراقی رو می خوام گریه تو صحن ساقی رو می خوام آروم جانم من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی من ایـرانمو تو عراقی چه فراقی چه فراقی رو قلبم گذاشته چه داغی چه فراقی چه فراقی اشکم روی ورق های لهوف ریخت تا خوندم من از چشم حروف زخمی کردن تنت رو با سیوف غریب مادر میگن نیزه امونت رو برید زینب بی تو یه روز خوش ندید صلی الله علیک یا شهید غریب مادر من ایـرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
❤️✋ پاییز هم حکایت دلتنگی من است با یاد گنبدت همه جا زردِ زرد شده...
"صبح"یعنی🍂🍁 بوسه بر"قلب خدا" "صبح"یعنی "عاشقی"با کبریا پرکن از "باده ی چشمت"، قدح"صبح مرا" خود بگو: من زِتو سرمست شوم، یاخورشيد؟🌤 سلام دوستان♡ صبح اولین روز وسه شنبه🍂 مهرماهتون سرشارازنشاط🍁 ❖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ السلام علیک یا اباعبدالله🌷 🌾اربعین منتظرماست بیاتابرویم دعوت حضرت زهراست بیاتابرویم 🌴ازعلی(ع) اذن بگیریم ورویم کرببلا ازنجف پای پیاده بیاتابرویم 🌾بهریاری غزالان وعزیزان حسین(ع) گرچه دیرامده ایم لیک بیاتابرویم 🌴جاده عشق عجب شورونوایی دارد همره مهدی زهرا بیاتابرویم 🌾گرچه درطی مسیرخسته وبیتاب شدی بهربیتابی اصغر بیاتا برویم 🌴دست وپایت شده گرخسته راه دست وپامیزنداکبر بیاتابرویم 🌾زسفرخسته شدی وکمرت دردگرفت یادآن دردکمردربرسقابیاتابرویم 🌴رنج باری که دراین ره بکشی به تسلی دل زینب کبری بیاتابرویم 🌾تاول پاوعطش گرچه تراخسته نمود پس بیادغل وزنجیر بیاتابرویم 🌴خسته امانه زره بلکه زجوراعدا بهریاری یتیمان ورقیه بیاتابرویم 🌾گرچه درره نبودخارمغیلان اما مابیاداسراتشنه وگریان بیاتابرویم 🌴ماکه جامانده زان قافله عشق شدیم شادی روح شهیدان بیاتابرویم 🌾غصه قصه سرهای به نی پیرم کرد تاکه سردربدن ماست بیاتابرویم 🌴شاکرحضرت حق درسفرکرببلایم همه تواگرذاکراین صحن وسرایی بیاتابرویم از همه زائران اربعین حسینی التماس دعای فرج
اربعین حضرت زینب سلام الله عاقبت آمدم پس از عمری به مزارت نه بر مزار خودم آمدم های های گریه کنم به دلِ خون و داغدارِ خودم چند وقتی ست بغضِ سنگینی به گلویم نشسته،میبینی؟ کارِ خود را فراق با من کرد کمرم را شکسته میبینی؟ شانه های ضعیفِ طفلانت خواهرت را کشان کشان آورد هرکه اینجا رسیده سوغاتی سر و رویی پُر از نشان آورد شرحِ این راه را یتیمانت با زبانِ اشاره می گویند با لبی زخم خورده،چاک و کبود با تنی پاره پاره می گویند شام با من چه کرده،میبینی؟ رویِ پیشانی ام پُر از چین است بعد از این ضجه ای نمیشنوم گوشم از تازیانه سنگین است با اشاره رباب می گوید هیچ داغی شبیه این غم نیست بین گهواره نه ببین زینب کودکم بین قبر خود هم نیست از سرت بی خبر نبودم که هر شبی دست این و آن دیدم با کمی لخت خون عقیقت را من به انگشت ساربان دیدم بود بر گیسوانِ تو جایِ پنجه ی چندتا زنا زاده زود فهمیدم از محاسن تو که سرت در تنور اُفتاده کاش میشد که بوریا بودم تا نگه دارمت همیشه تو را کاش میشد که بوسه ای بزنم باز حلقومِ ریش ریشِ تو را اربعینی گذشته اما باز نیزه هاشان هنوز در خاک است لخته خون های خشک بر تیر است تیغ های شکسته بر خاک است یاد عصری که دیدمت اینجا بعد غارت عجیب می‌خندند حرف سوغات بود و با عجله از تنت تکه تکه می کندند پای من جان نداشت تا آیند بی اثر بود هرچه کوشیدم از سر شیب تند گودالت تا کنارِ تنِ تو غلطیدم سر عمامه و عبایت نه بود دعوا برای پیرهنت دست هایم برید وقتی که تیغ ها را کشیدم از بدن
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من که بعد از تو به کوه دردها برخورده ام از یتیمی خسته ام از زندگی سرخورده ام دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش بود زهر دوری تو را با دیده‌ی تر خورده ام دست سنگین یک طرف، انگشترش هم یک طرف از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام! زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام حرف های عمه خیلی سخت بر من می‌رسد گوش من سنگین شده از بس مکرر خورده ام هرطرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه ازینور خورده ام، گاهی ازآنور خورده ام ساربان لج کرد با من، هی مرا می‌زد زمین گردنم آسیب دیده، بس که با سر خورده ام بیشتر که گریه کردم بیشتر سنگم زدند ایستادم هرکجا تا سنگ آخر خورده ام آه بابا دخترت را هیچکس بازی نداد زخم ها از خنده ی این چند دختر خورده ام دخترت با درد پا طی مسافت می‌کند پای من زخم است پای زخم اذیت می‌کند
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ با آتش خیمه، تن اهل حرم سوخت بابا کجا بودی، نبودی معجرم سوخت از داغ هجرانت، چهل منزل، شب و روز آن قدر گریه کرده ام، پلک ترم سوخت دیدی حمیده، دختر هم بازی من در زیر سم اسب ها، پشت حرم سوخت هر بار نامت را به لب با گریه گفتم با ضرب سیلی، عمه جانم در برم سوخت دیگر توان پر گشودن هم ندارم از بس مرا زجر حرامی زد، پرم سوخت جوری لگد زد، خاطرات هر سه سالم آتش گرفت و آیه های کوثرم سوخت ضرب لگد، سیلی و سنگ و خار و آتش بعد از عمو عباس، کلّ پیکرم سوخت دارم خبر، در خانه ی خولی سرت سوخت داری خبر از آتش خیمه سرم سوخت؟ وقتی سرت را بر درختی بسته دیدم آتش گرفتم آن چنان خاکسترم سوخت بر ما اشاره کرد مرد سرخ مویی خیلی اهانت کرد، قلب خواهرم سوخت بالشت من سنگ است وقتی دامنت نیست دنیا دلش بر وضع زار بسترم سوخت از سوز سرمای شب و گرمای روزش کنج خرابه، استخوان لاغرم سوخت بس که گرسنه مانده ام، سرگیجه دارم از بس نخوردم آب، زخم حنجرم سوخت شعر وصال من... رگ خشک گلویت بوسیدم آن گونه که بیت آخرم سوخت
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پس از تو دام بلا قسمت کبوتر شد کبوترِ سرِ دوشت پرید و‌ پرپر شد بجای ناز کشیدن کشید مویم را کسی که بعد عمو شیر شد دلاور شد تمام راه به من نان خشک میدادند زبس که دختر تو روزه داشت لاغر شد صدا زدم ابتا! زجر زد بصورت من! حریف من نشد و سیلی اش مکرر شد شلوغی سر بازار دخترت را کشت چه چشم های بدی! عمه سوخت مضطر شد لبم فدای لب تو! سرم فدای سرت که هرچه شد به من زار باتو بدتر شد خبر بده به نجف! شام‌را به هم‌زده ام نگو رقیه!رقیه علی دیگر شد
غزل مصیبت حضرت رقيه(س) دختر اگر یتیم شود پیر میشود از زندگی بدون پدر سیر میشود هم سن وسالها همه او را نشان دهند دلنازک است دختر و دلگیر میشود باشد شبیه مادر خود نافذالکلام این شهر با صدای او ، تسخیرمیشود فریادهای یا ابتایش چو فاطمه در سرزمین کفر چو تکبیر میشود وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد هر تاب آن چو حلقه زنجیر میشود اصلا رقیه نه به خدا مرد بی هوا با یک شتاب ضربه زمین گیر میشود هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد اینجاست روضه صاحب تصویر میشود دشمن به او نگاه خریدار می کند خوب شاهزاده بوده و تحقیرمیشود فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست بیهوده نیست این همه تکفیر میشود دادند جای غسل تیمم تنش….چرا؟ خون از شکاف زخم سرازیر میشود پایش به سوی قبله کشید و به ناز گفت: امشب اگر نیایی پدر دیر میشود
⬛️◼️◾️▪️ ◼️◼️▪️ ◾️▪️ ▪️ 🏴 ◽️سخت است وقتی روضه وصف دختری باشد حالا تصور کن به دستش هم، سری باشد  ◼️حالا تصور کن که آن سر، ماهِ خون رنگی در هاله‌ای از گیسویی خاکستری باشد ◽️دختر دلش پر می‌کشد، بابا که می‌آید، موهای شانه کرده‌اش در معجری باشد  ◼️ای کاش می‌شد بر تنش پیراهنی زیبا ... یا لااقل پیراهن سالم‌تری باشد  ◽️سخت است هم شیرین زبان‌ باشی و هم فکرت پیش عموی تشنه‌ی آب آوری باشد ◼️با آن‌همه چشم انتظاری باورش سخت است سهمت از آغوش پدر تنها سری باشد ◽️شلاق را گاهی تحمل می‌کند شانه اما نه وقتی شانه‌های لاغری باشد  ◼️اما نه وقتی تازیانه دست ده نامرد دور و برِ گم گشته‌ی بی‌یاوری باشد  ◽️خواهرتر از او کیست؟ او که، هر که آب آورد چشمش به دنبال علی اصغری باشد  ◼️وای از دل زینب که باید روز و شب انگار در پیش چشمش روضه‌های مادری باشد ◽️بابا ! مرا با خود ببر ، می‌ترسم آن بدمست در فکر مهمانی و تشت دیگری باشد  ◼️باید بیایم با تو، در برگشت می‌ترسم در راه خار و سنگ‌های بدتری باشد  ◽️باید بیایم با تو، آخر خسته شد عمه شاید برای او شب راحت تری باشد؟  ◼️وای از دل زینب که باید روضه‌اش امشب «بابا ! مرا این بار با خود می‌بری؟» باشد  ⬛️ شاعر: قاسم صرافان ▫️🏴▫️🏴▫️🏴▫️🏴▫️
متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️ 🌟بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیم🌟 ِ اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْكِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، [اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ]، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الزَّكِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ راحمین @majmaozakerine
🚩حضرت رقیة دختر امام حسین(علیهماالسلام) - ۷ كرامات حضرت رقيه (ع) از حضرت رقيه (ع) ومرقد مطهر آن حضرت،‌در طول تاريخ، كرامات متعددي بروز كرده است . در این مطلب توجه شما را به یک كرامت شگفت جلب مي‌كنيم: بگو چند جمله از مصيبت دخترم( رقيه) رابخواند مرحوم حاج ميرزا علي محدث زاده ( متوفاي محرم 1396 ه. ق)،‌ فرزند مرحوم محدث عالي مقام حاج شيخ عباس قمي رضوان الله تعالي عليها، از وعاظ وخطباي مشهور تهران بودند. ايشان مي‌فرمود: يكسال به بيماري وناراحتي حنجره وگرفتگي صدا مبتلا شده بودم،‌تا جايي كه منبر رفتن وسخنراني كردن براي من ممكن نبود . مسلم،‌ هر مريضي در چنين موقعي به فكر معالجه مي‌افتد، من نيز به طبيبي متخصص و با تجربه مراجعه كردم. پس از معاينه معلوم شد بيماري من آن قدر شديد است كه بعضي از تارهاي صوتي از كارافتاده و فلج شده و اگر لاعلاج نباشد صعب العلاج است. طبيب معالج در ضمن نسخه‌اي كه نوشت دستور استراحت داد و گفت كه بايد چند ماه ازمنبر رفتن خودداري كنم وحتي با كسي حرف نزنم واگر چيزي بخواهم و يا مطلبي از زن و بچه‌ام انتظارداشته باشم آنها را بنويسم،‌تا در نتيجه استراحت مداوم واستعمال دارو، شايد سلامتي از دست رفته مجددا به من برگردد. البته صبر درمقابل چنين بيماري وحرف نزدن با مردم حتي با زن وبچه، خيلي سخت وطاقتفرساست،‌زيرا انسان بيشتر از هر چيز احتياج به گفت وشنود دارد و چطور مي‌شود چند ماه هيچ نگويم وحرفي نزنم وپيوسته در استراحت باشم ؟! آن هم معلوم نيست كه نتيجه چه باشد. برهمه روشن است كه با پيش آمدن چنين بيماري خطرناكي،‌چه حال اضطراري به بيماردست مي‌دهد اضطرار مي‌اندازد، اين حالت پريشاني است كه انسان اميدش از تمام چاره‌هاي بشري قطع شده و به ياد مقربان درگاه الهي مي‌افتد تا به وسيله آنها به درگاه خداوند متعال عرض حاجت كرده وا زدرياي بي‌پايان لطف خداوند بهره‌اي بگيرد. من هم باچنين پيش آمدي،‌ چاره‌اي جز توسل به ذيل عنايت حضرت امام حسين (ع) نداشتم . روزي بعد ازنماز ظهر وعصر،‌حال توسل به دست آمد وخيلي اشك ريختم وسالار شهيدان حضرت اباعبدالله (ع) راكه به وجود مقدس ايشان متوسل بودم مخاطب قرارداده گفتم : يا بن رسول الله، صبر درمقابل چنين بيماري براي من طاقتفرساست. علاوه بر اين من اهل منبرم و مردم ازمن انتظاردارند برايشان منبربروم. من از اول عمر تا به حال علي الدوام منبر رفته‌ام و از نوكران شما اهل بيتم،‌ حالا چه شده كه بايد يكباره از اين پست حساس براثر بيماري كنار باشم . ضمنا ماه مبارك رمضان نزديك است،‌دعوتها را چه كنم؟ آقا عنايتي بفرما تا خدا شفايم دهد. به دنبال اين توسل، طبق معمول كم كم خوابيدم. درعالم خواب،‌ خودم را در اطاق بزرگي ديدم كه نيمي ازآن منور وروشن بود وقسمت ديگر آن كمي تاريك. درآن قسمت كه روشن بود حضرت مولي الكونين امام حسين (ع ) را ديدم كه نشسته است . خيلي خوشحال وخوشوقت شدم و همان توسلي را كه در حال بيداري داشتم در حال رويا نيز پيداكردم . بنا كردم عرض حاجت نمودن،‌ ومخصوصا اصرار داشتم كه ماه مبارك رمضان نزديك است و من در مساجد متعدد دعوت شده‌ام،‌ولي با اين حال حنجره ا زكارافتاده چطور مي‌توانم منبر رفته وسخنراني نمايم وحال آنكه دكتر منع كرده كه حتي با بچه‌هاي خود نيز حرفي نزنم. چون خيلي الحال وتضرع وزاري داشتم،‌ حضرت اشاره به من كردو فرمود به آن آقا سيد كه دم درب نشسته بگو اشك بريزيد،‌ان شاءالله تعالي خوب مي‌شويد. من به درب اطاق نگاه كردم ديدم شوهر خواهرم آقاي حاج آقا مصطفي طباطبائي قمي كه از علما وخطبا و از ائمه جماعت تهران مي‌باشد نشسته است . امر آقا را به شخص نامبرده رساندم. ايشان مي‌خواست از ذكر مصيبت خودداري كند،‌حضرت سيد الشهدا(ع) فرمود روضه دخترم را بخوان. ايشان مشغول به ذكر مصيبت حضرت رقيه (ع) شد و من هم گريه مي‌كردم و اشك مي‌ريختم،‌ اما متاسفانه بچه‌هايم مرااز خواب بيدار كردند ومن هم با ناراحتي از خواب بيدار شدم ومتاسف ومتاثر بودم كه چرا از آن مجلس پرفيض محروم مانده‌ام،‌ ولي ديدن دوباره آن منظره عالي امكان نداشت. ✅✅ ادامه دارد ...... 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🚩 @majmaozakerine
2092458.mp3
5.55M
♣️کریم کاری بجز جود و کرم نداره 💠حاج محمود کریمی ♣️ویژه شهادت امام حسن مجتبی(ع) 💠 #امام_حسن
. ‍ کریم کاری بجز جود و کرم نداره 2 آقام تو مدینه است ولی حرم نداره *من میخوام کریم و بهت معرفی کنم* ندهد فرصت گفتار به محتاج کریم گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره *حافظ چی گفته:* ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست در محضر کریم تمنا چه حاجت است (کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره) 2 *چرا حرم نداره؟* کریم بیرق و صحن و علم نمیخواهد2 کنار فاطمه هرگز حرم نمیخواهد کریم اونیکه همدم اشک و آهه کریم کاری به جز جود و کرم نداره 2 آقام تو مدینه است ولی حرم نداره 2 حسن آقام حسن آقام حسن جان 3 *میخوام یه حرفایی بزنم باید استغفار کنم: "اعوذ بالله من همزات الشیاطین استغفرالله ربی و اتوب الیه استغفرالله من کل ذنب اذنبته و من کل خطیئت اخطاتها بالحسن الهی العفو..."* کریم اونی که همدم اشک و آهه دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه 2 *آقاجونم تو مدینه ندیدنی ها رو تو دیدی، امام حسین ندید، زینب ندید* خودم دیدم که دشمن مادرم را...2 کربلا، گودی قتلگاه، ندیدنی ها رو عبدالله دید، عباس ندید، علی اکبر ندید، قاسم ندید ای وای* حسن آقام حسن آقام حسن حسن جان...3 دلم تو روضه ها میشکنه مثل شیشه ولی روزی مثل روز حسین نمیشه غریب اونیه که که سر به بدن نداره آقام رو زمینه ولی کفن نداره... *آقام کفن داشت دیگه از این به بعد همه جا بگید آقای ما کفن داشت* کفنی داشت زخاک و کفنی داشت زخون تا نگویند حسین بن علی بی کفن است حسین... حسن... .