eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بال پرواز گشایید که پرها باقی است بعد از این باز سفر، باز سفرها باقی است پشت بت‌ها نشود راست پس از ابراهیم بت شکن رفت ولی باز تبرها باقی است گفت فرزانه‌ای، امروز شما عاشوراست جبهه باقی است، شمشیر و سپرها باقی است جنگ پایان پدرهای سفر کرده نبود شور آن واقعه در جان پسرها باقی است گرچه پیروزی از آن من و تو خواهد بود شرط‌ها باقی است، اما و اگرها باقی است ” شرط اول قدم آن است که مجنون باشی” ” در ره منزل لیلی که خطرها” باقی است۱ نیست خالی دل ارباب یقین از غصه فتنه‌ها می‌رود و خون جگرها باقی است سخن از فتنه شد و چرت غزل شد پاره واژه‌ها دربه در و قافیه‌ها آواره قصه تلخ است چه تلخ است! بگویم یا نه؟ صبرتان می‌رود از دست! بگویم یا نه؟ شاید از قصه ما خُلق شما تنگ شود!
کوچ کرد از وطنش بال و پری پیدا شد رفت در جاده شتابان سفری پیدا شد شب تاریخ پر از قهقهه غفلت بود ناگهان عطر دعای سحری پیدا شد بانگ زد عقل که" اقبالِ" شقایق با اوست " نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد " 3 گفت هنگام قیام است سر و جان بازید سر مدزدید اگر فتنه گری پیدا شد وای اگر اهل بصیرت اُحد از یاد برند چون غنیمت زدگان ترک خود از یاد برند وای اگر مزرعه‌ها سوخته با رعد شود ملک ری آفت عُمر عمَر سعد شود گفت ای پاکدلان ختم به خیر است این راه راه بیداری صد حر و زهیر است این راه گفت ای پاکدلان سنت مألوف چه شد ای جوانان عرب امر به معروف چه شد این چنین بود اگر یک شبه رسوا شد خصم با دو صد دبدبه و کبکبه رسوا شد خصم این چنین است که ما بیرق و پرچم داریم هر چه داریم من و تو ز محرم داریم هر چه داریم از آن مرد شهادت پیشه است که نماد شرف و عاطفه و اندیشه است
آنان که گرد حلقه باطل بگشتند            پس مانده های فتنه هشتاد و هشتند با رنگ سبزی از ریا خطی نوشتند        از خط قرمزهای اسلامی گذشتند ضد نظام مردمی طغیان نمودند            هم پیروی از فتنه شیطان نمودند آمالشان بیچاره ها گرد هوا شد            چون خطشان از انقلابیون جدا شد چون راهشان را با ولایت کج نمودند      با مردم و با رهبری هم لج نمودند آنان که سبز جلبک قورباغه بودند          اندر پی پی کردن یک ناقه بودند رهبر ز دلسوزی بفرمودی نصیحت      اما جواب آن منافق ها لجاجت تا روز عاشورا  که ملت در عزا شد       ماهیت آنها به مردم برملا شد تاپیش ازاین شال مقدس بسته بودند  مردم از این رنگ ریایی خسته بودند وقتی دل مردم پر از یاد خدا شد        آن نقشه دشمن همه باد هوا شد دیگر تحمل بر جسارت ها نکردند        یا نه تحمل بر خیانت ها نکردند روز نه دی آمدند اندر خیابان              بهر دفاع از انقلاب خود شتابان از رهبر و اسلام و از راه ولایت             از جان و از دل جملگی کردند حمایت با غیرت دینی و خشم انقلابی             بر فتنه جویان پاسخی دادند حسابی آن فتنه جویان را بجای خود نشاندند   آشوبگر ها را تمام از صحنه راندند دیگر مشخص شد صفوف مرد و نامرد   آن اغتشاش سبز شد خاموش و هم سرد!   حمیدرضا فاطمی – نهم دی
اشعارناب حماسه_ی_نهم_دی_ماه   شده ایم امتحان درنه دی پای رهبر بمان  درنه دی با حسین زمان  در نه دی همه تاپای جان در نه دی نه دی گامها پرازنوراست چشم خائن به مملکت کور است   مردم بت‌شکن مدافع اند همه ی مرد و زن مدافع اند این همه سینه‌زن مدافع اند همگی باکفن مدافع اند ماکفن پوش، مدافع رهبر بوده رهبر برای مادلبر   گرکشندم به دار سیدعلی باتوام  ماندگار سیدعلی برتوام ذوالفقارسیدعلی پای دین استوارسیدعلی  تا ابدتحت رایتت هستم من بپای  ولایتت هستم   برلب ماجواب دیدنی است دیدن نهر آب دیدنی است غیرت بوتراب دیدنی است پای این انقلاب دیدنی است پرچم انقلاب محکم شد بیرق مشکی محرم شد   بهره یاری ما جگر داریم چون کبوتر بال و پر داریم بهره بتها ما تبر داریم رهبری نه، که تاج سر داریم ازخداوند ما مدد خواهیم بهره یاری رهبر آگاهیم   سیدعلی کرده امیری ام  شکرخداکه من زهیری ام مسلم وعابس و بریری ام بااومن عاقبت بخیر ی ام پای این انقلاب عرق کردیم تکیه بر غیرت وهب کردیم   این فتنه بهرما فرصت ساخت حقانیت به هرکجا میتاخت فتنه گر بین عنان خود را باخت  در این سرا فتنه بپا انداخت بیرق هارا شکست، و پرچم سوخت پرچم ها درماه محرم سوخت  ازقومی رشوه‌خوار فتنه شده برخاک این‌ دیار فتنه شده ازآمریکای خار فتنه شده در هجوم غبار فتنه شده وسط روضه ها خندیدند چون مردمان کوفه رقصیدند   بابصیرت حضور امت بود نه دی قله‌ی بصیرت بود شهرماسنگر شهامت بود بهر این فتنه شیعه عزت بود این بصیرت کار مردم بود بنگرافتخار مردم بود   رهبری اقتدار عاشوراست بنگرشوره کربلا پیداست رهبری پشتوانه‌ی فرداست هر کسی بهریاریش برخاست هرحسینی حماسه‌ساز شده است بهره رهبری سرفراز شده است    بیرق انتقام ما مهدیست انتظار امام ما مهدیست تاکه رمز دوام ما مهدیست دست‌گیر قیام ما مهدیست نه دی را فقط خدا یار است بهره  ارباب کربلا یاراست   بهره این انقلاب عمار ی کرده سیدعلی علمداری روح اسلام ناب بیداری شده مردم زمان پیکاری  روح سبزتمام  دوران‌هاست فصل بیداری مسلمان‌هاست   از ولایت جدا شدن هرگز بهر فتنه فنا شدن هرگز دور از زهراشدن هرگز اینچنینً بی‌حیا شدن هرگز اینچین راه کج نبایدرفت بی دعای فرج نبایدرفت   در کنار ولایتت هستیم پی امرشهادتت هستیم سینه زن بین  هیئتت هستیم نسل سرخ بصیرتت هستیم  همه هستیم با ولی فقیه درتوگشتیم فنا ولی فقیه رهبرا ازخودت جدا تومکن یابه حال خودم رها تومکن دورم از خط کربلا تومکن مثل یک عده بی‌وفا تومکن چه شود که مرا نگاه کنید راهیم سوی  قتلگاه کنید   مادری داغ‌دیده گریان است مردمی غم‌کشیده گریان است نخل دین خمیده  گریان است آن جوان بریده گریان است روی دوشش تن برادر برد روی دستش لباس و معجربرد   نغمه ی اضطراب رفتنی است کوچه‌های عذاب رفتنی است آن زن بی حجاب رفتنی است بطری پر شراب رفتنی است بارخی چون کبود بایدرفت بر نبرده  یهود بایدرفت  من ازاین روزگار سیر هستم گرچه درفتنه ها اسیرهستم بهره امرتو سربه زیرهستم بی‌ولایت چقدر پیر هستم شعر (مجنون)فدای سیدعلی کرده این دل هوای سیدعلی   -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)   ۸۸
اشعارناب  حماسه نه دی_ ترکیب بند  سیدعلی ای پسر ذوالفقار  سیدعلی  رهبرپرافتخار  ظلمت فتنه نشودآشکار سیدعلی ای مه شب‌های تار در نه دی  شعارملت شده سیدعلی نام توشدماندگار همدلی و وحدت ما راببین سیدعلی ای در زمستان بهار مسیرحق علیه باطل تویی سیدعلی ای رهبرماندگار چهره‌ ی فتنه گرشده برملا سیدعلی ای لطف پروردگار  وجهه‌ی دین هرمنافق صفت سیدعلی توکردیش آشکار ریشه نهروان اگر زنده شد لیک شده ظلمت شبهای تار حرف دل  حسینیان زمان سیدعلی پایان رسد انتظار مطیع امر تو همه بوده ایم سیدعلی برتومنم جان نثار  بصیرت و غیرت انقلابی گفت تویی توعزت این دیار پیروجوان حرف دل مرد وزن بوده فقط برلب شان این  شعار   ماهمه سربازخمینی هستیم پای ولایت  همگی نشستیم   خامنه ای ای علی عصر ما خامنه ای ای پسر مرتضا نائب اصلح به امام زمان (عج) خامنه ای ای جانشین خدا اطاعتت  به ما  دگر واجب است خامنه ای ای بهترین مقتدا فصل الخطاب ما سخنهای توست خامنه ای ای گفته ات رهنما غمی به دل نیست تویی رهبرم چونکه تویی  هادی این راه ما به صلح و سازش نرسدکارما خامنه ای ای وارث کربلا زاده ای ازشیر جمل بوده ای خامنه ای ای نوه مجتبی نقشه عمروعاص و اولاد او کرده ای بابصیرتت  برملا تاکه سخنرانی توشدشروع ریخته ای بهم همه فتنه ها حکم شما حکم علی وزهراست حکم توحکم نبی مصطفی ماهمگی یار تو ای  رهبریم تابرسد ولی وصاحب ما   حکم ولی حکم خدای جلیست رهبرما حضرت سیدعلیست   غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ۸۸  
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣ ⚫️ 🎤 زبان حال حضرت علی ع برای بردن تابوت نمادین پاشو ببین توی خونمون چه خبره امشب همش میترسم دق کنم جلوی چش زینب حالا منم و در به دری حالا دیگه زهرا ندارم امیدی به فردا ندارم دیگه نا ندارم شال عزای مادرتون رو بچه ها رو شونه بزارید رحم الله من يقرا الفاتحه تابوت بیارید وای ..... خدا مادرم را کجا میبرن گمونم برای شفا میبرن خدا مادرم بازویش خسته است پاشو نگاه کن که منم بعیده بمونم شبیه مادر مرده ها تو حیاط خونم دیگه نفسم رفته ولی چشمای گریون هنوز چادر تو گلگون هنوز پر خون هنوز ما دیگه جز خدا تو مدینه بچه ها کسی رو نداریم رحم الله من يقرا الفاتحه تابوت بیارید وای ... 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. با یاد و نام شهید ▶️ فاطمه، سر منشأ اذکارِ اهل بیتی است روضه هایش رحمت سرشارِ اهل بیتی است آن قدر نامش بها دارد میان شاعران نام زهرا، زینتِ اشعار اهل بیتی است هر که می خواهد چنان "سلمان" شود، "مِنّا" شود حب زهرا، برترین کردار اهل بیتی است مهر زهرا را علی در سینه ی ما ریخته دل نگو این سینه ها، بازار اهل بیتی است این که بر همسایه می بخشید نان خانه را گوشه ای از رحمتِ رفتار اهل بیتی است حاج قاسم را که دیدی سوخت پای رهبرش فاطمه، الگوی این سردارِ اهل بیتی است گریه بر زهرای مرضیه عمومی نیست، نه کار چشمان تر ما، کارِ اهل بیتی است روضه را مستوره باید خواند، دستم بسته است روضه ی صدیقه از اسرار اهل بیتی است ماجرای غسل زهرا... ماجرای بازویش... ماجرای روضه ی دشوارِ اهل بیتی است روی نیلی و کبود فاطمه، تا روز حشر بغض هر دلداه و غم خوارِ اهل بیتی است
هرگاه به هر امامی سلام دهید خــــــود آن امام جواب ســـــــلام تان را میدهـــــد...❣ ولی اگر کسی بگوید: ❣“السلام علیک یا فاطمه الزهرا”❣ همه‌ی امامان جواب میدهند … می‌گویند: چه شده است که این فرد نام مادرمان را برده است!؟ السلام علیکِ یا فاطمهُ الزهراء(س) تا ابد این نکته را انشا کنید پای این طومار را امضا کنید هر کجا ماندید در کل امور رو به سوی حضرت زهرا کنید... شهادت حضرت فاطمه بر شما تسلیت باد 💚
عکس پروفایل اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🍂 امیرالمومنین(عليه السلام) فرمودند : ✍ فَوَاللّه ِ ما اَغْضَبْتُها وَ لا اَكْرَهْتُها عَلى اَمْرٍ حَتى قَبَضَهَا اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اِلَيْهِ وَ لا اَغْضَبَتْنى وَلا عَصَتْ لى اَمْرا. وَلَقَدْ كُنْتُ اَنْظُرُ اِلَيْها فَتَنْكَشِفُ عَنِّى الْهُمُومُ وَ الأَحْزانُ. ☘ به خدا سوگند هيچگاه فاطمه عليهاالسلام را به خشم نياوردم و او را بر كارى ـ كه ميل نداشت ـ وادار نكردم تا روزى كه خداوند او را برد و او نيز هيچگاه مرا به خشم نياورد و از فرمان من سرپيچى نكرد و هرگاه كه به او مى نگريستم نگرانيها و غمها از من زدوده مى شد. 📖 كشف الغمة ج۱ ، ص۳۶۳
4_6001504029157361193.mp3
1.26M
نوحه شهادت حضرت زهرا(س) یار جوانم ای زهرا..... جانانم ای زهرا بی تو در این خانه غم شد.... مهمانم یا زهرا بی تو شدم تنهای تنها، فتاده ام در بحر غمها، فتاده ام در بحر غمها2 یا فاطمه زهرا زهرا، یا فاطمه زهرا زهرا، یا فاطمه زهرا زهرا2 ______________________ زبعد تو یاری ندارم.... من دلداری ندارم به پاسخ طفلان زارت... جز غمخواری ندارم صفا ندارد بی تو خانه، شده همچون یک ویرانه، شده همچون یک ویرانه یا فاطمه... __________________________ حلقه زده دور حیدر... نوه های پیغمبر به گوشم آید از آنها... نوای مادر مادر خیز وعلی را کن یاری... بیقراران را قراری، بیقراران را قراری یا فاطمه.... _______________________ علی وتشییع شبانه.... دفن تو مخفیانه بسر بریزم خاک قبرت... آن قبر بی نشانه دور از چشمان زینب،آیم اینجا هرشب، آیم اینجا هرشب یا فاطمه.. شعر:اسماعیل تقوایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دیگر بعید است این نفس بالا بیاید باید برای یاری‌اش اسما بیاید شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت تا که برای شستن دریا بیاید این مرد خیبر مردِ خندق بود اما باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش باید بماند تا که حالش جا بیاد پشتِ سرِ هم شستنش را قطع می‌کرد اما نشد تا بند این خونها بیاید از بس حسن در آستین دندان فشرده باید به دادِ حالِ او بابا بیاید وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید دستِ شکسته از کفن بالا بیاید می‌گیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان دنبال این تابوت آقا تا بیاد تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود ای کاش می‌شد زودتر فردا بیاید ای‌کاش می‌شد دِق کند زینب کنارش طاقت ندارد تا که عاشورا بیاید طاقت ندارد تا ببیند بینِ گودال بر روی آن سینه کسی با پا بیاید
بسم الله الرحمن الرحيم این بار چندم است کفن باز می‌کنم دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن پُشتم شکسته‌ای کمرم را نگاه کن برخیز باز چاره‌ی درد مرا بده برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده مثل قدیم پشت سرم آب را بریز جای علی تو برجگرم آب را بریز این بار چندم است کفن باز می‌کنم دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم داریم مثل سوز خزان گریه می‌کنیم با آستین بین دهان گریه می‌کنیم دارم به دوش خویش دو تابوت می‌کشم دستی به زخم گوشه‌ی اَبروت می‌کشم این مرد کوه بود که درهم شکسته شد دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد دارند بچه‌ها همه از دست می‌روند خواهر تمام کرد برادر تمام کرد پیش حسن حسین به زانو نشسته است وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد دیدم که قاتلت اثر ضربِ خویش را با چوب‌های شعله‌ورِ در تمام کرد وای از قلاف ، زخمش از اول عجیب بود وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد روز دهم به ضربه‌ی خنجر تمام کرد این بار چندم است کفن باز می کنم دارم به این بهانه تورا ناز می کنم....
✅ امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و مناجات فاطمی 🔻سعید نسیمی امشب دلم گرفته از آن گریه می کنم هم ناله با امام زمان گریه می کنم یا رب رسیده شام غریبان یاس و من رنگ غروب فصل خزان گریه می کنم با اشک غسل نیمه شب و گریهٔ کفن با تربتی که مانده نهان گریه می کنم با راز سر گشودهٔ یک جسم پر گریز با طفل آستین به دهان گریه می کنم همراه کوه صبر که امر سکوت کرد  اما گریست مویه کنان گریه می کنم هنگام باز کردن بند کفن چو شمع بر بی کسی مرد جوان گریه می کنم با بغض غرق غربت ایتام فاطمه بر زخم های مادرشان گریه می کنم زهرا میان خانهٔ قبر است یا علی بر مرتضی چو‌ ابر روان گریه می کنم وقتی حسین سر روی زانوی غم گذاشت من یاد رأس روی سنان گریه می کنم سلام الله علیها
یازهرا🌺: |⇦• ذکر توسل و روضۀ شام غریبان حضرتِ صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ کربلایی سید رضا نریمانی (تقدیم به روح شهید والامقام سردار وطن پرست و یاران باوفایش) •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ خدانگهدار ای مهربونم ای هم‌زبونم ، چراغِ خونه‌‌ م خدانگهدار بانویِ خسته‌ م از پا نشستی ، از پا نشستم یادم نمیره اون کوچه و در دیوار و مسمار ، آتیش و هیزم یادم نمیره تو گریه کردی من گریه کردم میون مَردُم یادم نمیره من که یه روزی با این دو دستم خیبر شکستم یادم نمیره همسایه‌هامون زل میزدن به طناب دستم گفتن علی نظر شدی، خندیدن یه کم شکسته‌تر شدی، خندیدن رد شدن از کنار من میگفتن سلامتی پدر شدی؟! خندیدن... خدانگهدار ای یارِ جونی هنوز برا من تو پهلوونی سرت رو پایین چرا گرفتی؟ نبینم اینجور عزا گرفتی عیبی نداره ، بیا خیال کن اصلاً ندارم هیچ زخم و دردی عیبی نداره ، اشکاتُ پاک کن زینب نبینه که گریه کردی عیبی نداره فدا سرِ تو اگه سرم خورد گوشۀ دیوار عیبی نداره ، دیگه گذشته... هروقت که خواستی این میخ‌ُ بردار ببین حسن رو زانوهام خوابیده دیده تو گریه میکنی ترسیده مادر براش بمیره خواب دید انگار پریده از خواب و تنش لرزیده علی مانده‌ست و ردّ خون کوچه، چشم ما روشن و این حیدر شکستن را خودت بانو تصور کن تصور کن علی را در میان بغض این خانه سکوت میخ و آهن را خودت بانو تصور کن کنارم باش تا آخر ، فلانی داشت می‌خندید غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور کن یازهرا .... *کارهای غسل بی‌بی که تموم شد، کفن که تموم شد، امیرالمؤمنین یه نگاهی انداخت دید کسی نیست کمکش کنه. گرچه امام صادق (ع) فرمودند انقدر بدن مادر ما نحیف و لاغر شده بود که بعضیا میگن امیرالمؤمنین تابوت رو یه تنه بلند کرد.... علامه حسن زاده آملی نقل میکنه میگه امیرالمؤمنین صدا زد حسن جان برو سلمان رو خبر کن، سلمان بیاد کمک علی کنه. سلمان میگه تو خونه نشسته دیدم درِ خونه رو میزنن؛ -چه خبره این وقت شب! کیه؟ تا در رو باز کردم دیدم امام حسن سر به دیوار گذاشته؛ سلمان بیا میخوایم مادرمون رو تشییع کنیم. میگه اومدم تو خونه‌ی علی، دیدم چه اوضاعیه؛ بچه‌ها یه طرفن، زینب یه طرف، حسن و حسین یه طرف، یه طرف هم امیرالمؤمنین سرتا پا خونی و سرتا پا خاکی؛ تا چشمش تو چشم سلمان افتاد هم‌دیگه رو بغل کردن: سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد، دیدی فاطمه‌‌م رو ازم گرفتن ....* یازهرا .... •┄┅═○◉↭◉○═┅┄•
4_733457457833050769.mp3
3.59M
واویلا کنار زهرا ...کنار زهرا.. کشیدن حیدرتوکوچه_نامردا حسین داد میزد حسین داد میزنه وای غریب بابا علی رو بردن... تما شا چیا ازکوچه نمی رفتن دلی تاریکه...دل تاریکه کوچه ای باریکه دلی تاریکه ...کوچه ای باریکه دست یک حرومی به یه صورتی نزدیکه دست یک حرومی به یه صورتی نزدیکه یه مادر غمگین...برید کنار مادرم عزاداره ،باباش تازه از دنیا رفته یه مادرغمگین...یه مادر غمگین یه مادر غمگین..یه دست سنگین یه مادر غمگین..یه دست سنگین جلو چشمای حسن...مادرش افتاد زمین جلو چشمای حسن...مادرش افتاد زمین کوچه ی پر محن...داد میزنه حسن کوچه ی پر محن...داد میزنه حسن جلو چشای من ....مادرمو نزن مادرمو نزن... مادرمو نزن مادرمه...همون که مونده زیر پا مادرمه...مگه نمی بینه چشات مادرمه...همون که سیلی میزنی وای مادرم ...وای مادرم ...وای مادرم....ای وای فاطمه. !جون علی بگو به من چرا لکنت زبون گرفت حسن شبا توخواب میگه نامرد نزن