هدیه به حضرت معصومه صلوات
شور حضرت معصومه
حضرت زینب
خدارو شکر شدم
نوکر خونتون
خدارو شکر شدم
مانوس حضرت معصومه
تا می گیره دلم
برای فاطمه
قم می رم
پابوس حضرت معصومه
هستی کریمه
هستم رعیت
روزی. گرفتم از شما عمری بی منت
دست خالیم و
پر کن از احسان
بده حواله یک شب جمعه زیارت
قم اومدی خانوم
خیلی با احترام
امون از زینب و
غربت شهر شام
امون از بی کسی
نگاهای کثیف
امون از کوچه و
بازارو. ازدحام
می خندیدن به
چشم های خیسش
می رقصیدن رقاصه ها دور و بر اون
می دید رو نیزه
راس برادر
سنگ می خره از هر طرف با چشم گریون
رضا نصابی
4_6010444544749864690.mp3
9.01M
🎤حاج سید مجید بنی فاطمه
#زمینه
🎧آیینه به آیینه زهرا...
@majmaozakerine
#غزل_امام_زمانی
#یا_صاحب_الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شاعر_جناب_سازگار
نمي گيرم دل از دامت ببندي يا كه بگشايي
نپوشم ديده از حسنت بپوشي يا كه بنمايي
بميرم از فراقت يا بمانم زنده بر وصل ات
برآرم يا خاموش بنشينم چه فرمايي؟
نكوتر ميشود حالم فزون تر ميشود صبرم
چه خونم بر زمين ريزي چه اشگم را بيفزايي
شوم خاك سر كويت به كويت گر فتد راهم
كنم فرش رهت جان را اگر در كلبهام آبي
بود چشم انتظار آفتاب طلعتت عالم
كه با يك جلوه ي حسن خود عالم را بيارايي
زهستم دل بريدم تا همه هستم غمت باشد
به اشگم ديده را شستم كه پا بر ديدهام سايي
بگرياني برنجاني بسوزاني بميراني
همه سهل است اگر يكدم به سويم ديده بگشايي
اگر در گلشن جنّت روم يك دم نياسايم
مگر آن دم كه تو در خانه ي قلبم بياسايي
صراط مستقيمت نيست «ميثم» در صف محشر
مگر راه رسول و اهلبيتش را بپيمايي
.
شعری زیبا از مقام معظم رهبری
من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم
همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم!
رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!
همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم
طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم
شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
به وقت ترس و تنهایی،تو هستی تکیه گاه من
مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
دلت بشکسته از من،لکن ای دلدار رحمی کن
که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم
هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم
ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم
(سید علیخامنه ای)
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۱۰ آذر ۱۳۹۸
میلادی: Sunday - 01 December 2019
قمری: الأحد، 4 ربيع ثاني 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
💠 اذکار روز:
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
❇️ وقایع مهم شیعه:
ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی
(علیه السلام)
📚 رویدادهای این روز:
🔹روز مجلس
🔹 شهادت آیت الله سید حسن مدرس (1316 ه ش)
🔹روز جهانی مبارزه با ایدز
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️6 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️9 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 45روز)
▪️31 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
✅ با ما همراه شوید...
9106517_699.mp3
10.39M
🏴💔🍃
🎧 #سبک_واحد👆 بسیار زیبا
🎤محمدحسین #پویانفر👌
📝#متن_نوحه👇
آبرومه آبرومه
شدم گدای حضرت معصومه
آرزومه آرزومه
بشم فدای حضرت معصومه
غم دیرینه ای دارم به سینه
ولی آرامش قلبم همینه
زیارت میکنم من این حرم رو
به جای قبر مخفی در مدینه
تو حریمش تو حریمش
شمیم یاس فاطمی پیچیده
پا ضریحش پا ضریحش
بیایی تموم حاجتاتو میده
آبرومه آبرومه
شدم گدای حضرت معصومه
آرزومه آرزومه
بشم فدای حضرت معصومه
داره بر سرم بارون رحمت
نشسته ام بر سر خوان کرامت
یقین دارم بی بی از زائرینش
شفاعت میکنه روز قیامت
این دعامه این دعامه
معصومه اشفعی لنا فی الجنة
رو لبامه رو لبامه
معصومه اشفعی لنا فی الجنة
آبرومه آبرومه
شدم گدای حضرت معصومه
آرزومه آرزومه
بشم فدای حضرت معصومه
رضا جانم بیا دل بی قرارم
میان بسترم چشم انتظارم
امیدم اینه که لحظه آخر
سرم روی دامانت بذارم
دیگه امشب دیگه امشب
جونم رسیده بر لبم میمیرم
دیگه امشب دیگه امشب
بیاد عمه زینبم میمیرم
آبرومه آبرومه
شدم گدای حضرت معصومه
آرزومه آرزومه
بشم فدای حضرت معصومه
تو شهر قم نشد بر من جسارت
دیگه اینجا نبردندم اسارت
شبیه کربلا و شام و کوفه
تمومه هسته من نرفت به غارت
شام ویران شام ویران
به اشک چشم من میخندیدن
شام ویران شام ویران
پای سر بریده رقصیدن
قم کوفه نبود تا که در آن
آبرومه آبرومه
شدم گدای حضرت معصومه
آرزومه آرزومه
بشم فدای حضرت معصومه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸۱۰ربیع الثانی ۱۴۴۱
#وفات_حضرت_معصومه_س🏴
♻️ #پیشنهاد_دانلود 💯
@majmaozakerine
4_345554935284236846.mp3
3.01M
نماهنگ
نریمانی
@majmaozakerine
#نوحه
#فاطمیه_بنی فاطمه
گل یاس مهربونم ، فاطمه چراغ خونم ، الهی نیاد یه روزی، بی تو من زنده بمونم
نزار دستام از تو دور شه ، آرزوم زنده به گور شه، کی می تونه بعد زهرا، واسه من سنگ صبور شه
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یازهرا مادر مادر
از تو خونه نبر صداتو، صدای گرم دعاتو، تو بگو بدم چه جوری ، من جواب بچه هاتو
بانوی رفته به خوابم، فاطمه بده جوابم، نشکنی شیشه عمرم، نکنی خونه خرابم
ای همیشه همنشینم، ای امیرالمومنینم، دعا کن تا من بمیرم، خونه نشینی تو نبینم
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یازهرا مادر مادر
نمیتونم ببینم که دم به دم بیهوش میشی، آروم آروم میسوزی پیش چشام خاموش میشی
جون زینب دوباره چشماتو وا کن و ببین، آسمون ابری تره یا چشم این خونه نشین
منو تنها نزاری، روی دلم پا نزاری، میون این همه دشمن ، علی رو جا نزاری
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یا زهرا مادر جان
یازهرا مادر جان
یازهرا مادر مادر
@majmaozakerine
کرامات امام زمان عج
عزل خادم شرابخوار!
حسنبنخفيف از پدرش چنين نقل مينمايد:
حكم مأموريتي از سامرا از ناحيهي مقدسه حضرت ابا صالحالمهدي (عج) براي گروهي از شيعيان خاصّ حضرت (ع) صادر شد كه فوراً به طرف مدينه حركت كنند.
نامهاي هم از طرف حضرت (ع) براي پدر من صادر شد و امر فرموده بودند كه او هم با آنها حركت كند.
علاوه بر اينها دو نفر خادم نيز همراه آنها خارج شدند. وقتي به كوفه رسيدند، يكي از خادمها شراب خورد. هنوز كوفه را به طرف مدينه ترك نكرده بودند كه از سامرا فرمان رسيد:
« خادمي كه شراب خورد، بازگردد كه از خدمت ما معزول است! »
منبع: كتاب داستانهايي از امام زمان (ع)
@majmaozakerine
. خاطره اى كه پزشكان مالج را شگفت زده كرد
جناب حجه الاسلام و المسلمين امام جمعه محترم شهرك قدس جناب آقاى حاج سيد جواد موسوى زنجانى طى مرقومه اى به انتشارات مكتب الحسين عليه السلام كرامتى را از حضرت ام البنين عليه السلام مى نويسند:
يكى از فرزندانم ، روزى هنگام غروب از مدرسه به خانه آمد، در حاليكه بر خلاف ساير روزها، از شدت سردرد مى ناليد و آثار ناراحتى و بيمارى شديدا از چهره اش هويدا بود. دائما حالت تهوع داشت . از مشاهده اين صحنه ، سخت ناراحت شده ، وى را نزد دكتر شمس بردم ولى متاسفانه دكتر نامبرده در تشخيص بيمارى دچار اشتباه گرديد. وى گفت : مسئله اى نيست ، اين بچه گرفتار سرماخوردگى شده است !
و سپس براى او نسخه اى نوشت و داروهاى زيادى را تجويز نمود و توصيه كرد: من امشب در بيمارستان سينا كشيك هستم ، اگر وضع بيمار خوب نبود فورا با بيمارستان تماس بگيريد.
بيمار داروها را مصرف كرد و هيچ گونه اثر مثبتى در بهبودى وضع وى مشاهده نمى شد، بلكه به عكس وضع بيمار پى درپى وخيمتر مى شد. پس از نيمه شب با دكتر، كه نوبت كشيكش در بيمارستان سينا بود، تماس گرفته دوا و درمان شما هيچ تاثيرى در وضع بيمار ندارد و فعلا به حالت اغما افتاده است . پزشك نامبرده گفت : فورا بيمار را به بيمارستان مهر منتقل كنيد پس از انتقال به بيمارستان و معاينه دكتر متخصص از وى ، اظهار گرديد كه بيمارى فرزندتان مننژيت حاد بوده ، تمام مغزش را چرك فرا گرفته و زمان معالجه گذشته است و هيچ كارى نمى شود صورت داد. اظهارات دكتر باعث ناراحتى شديد پدر و مارد و بستگان بيمار شد، به گونه اى كه بعضى از آنها از شدت ناراحتى فرياد كشيده به زمين افتادند.
عاقبت شوراى پزشكى تشكيل شد و پزشكانى از خارج بيمارستان نيز براى معاينه بيمار بالاى سر وى حاضر گذشتند. وزير بهدارى وقت توصيه هايى پيرامون دقت در مهالجه بيمار نمود، مع الوصف ، معالجات هيچ گونه تاثيرى نداشت حال بيمار هم روز به روز وخيمتر مى شد فرزندم يك هفته در حالت كما و بيهوشى قرار داشت ، تا اينكه شب تاسوعا فرا رسيد. حقير ديدم كه مريض از يك سو از تمام اسباب ظاهرى و معالجه اطبا مايوس شده از سوى ديگر در داخل منزل با شيون و ناله مادر و خواهران و مردان و بستگن ديگر بيمار مواجه بودم . ناگزير دو ركعت نماز خواندم و صد مرتبه صلوات فرستاده ثوابش را به حضرت ام البنين عليه السلام مادر حضرت ابوالفضل قمر بنى هاشم عليه السلام هديه نمودم و خطاب به آن بانوى بزرگوار عرضه داشتم : با توجه به اين كه هر فرزند صالحى مطيع دستورات مادر خوبى مى باشد از تو اى بانوى با عظمت و همسر شايسته اميرالمومنين عليه السلام درخواست مى كنم از فرزند خود باب الحوائج حضرت عباس بن على عليه السلام بخواهى كه از خدا شفاى فرزندم را بگيرد.
حدود سپيده صبح بود كه فرد همراه بيمار، از بيمارستان تلفن زد و گفت بيمار از حالت كما بيرون آمده و شفا يافته است چنانكه گويى اصلا مريض نبوده است . حقير با عجله به بيمارستان رفتم و در آنجا بچه را در حالت عادى ديدم ، و اين در حالى بود كه اطباى معالج اظهار مى كردند فرزندم اگر به احتمال يك در هزار هم شفا پيدا كند، قطعا چشم و گوش خود را از دست مى دهد و يا فلج مى شود. اما از عنايت حضرت باب الحوائج ، دخترم كه نامزد هم بود هيچ گونه نقص عضو يا مشكل ديگرى نيافت و هم اكنون نيز داراى دو فرزند مى باشد.
ضمنا گفتنى است در همان شب كه حضرت قمر بنى هاشم عليه السلام فرزندم را شفا داد، يكى از بانوان صالحه محل حضرت ابوالفضل عليه السلام را خواب ديده و حضرت به وى فرموده بود: موسوى توسط مادرم شفاى فرزندش را از من خواسته بود، من از خداوند شفاى او را گرفتم . توصيه مى شود كه ايشان هميشه به عزاداران من توجه داشته باشد. طبق دستور حضرت ، هر ساله روز تاسوعا هيئت هاى عزادارى به صورت سينه زنى و زنجير زنى به منزل ما مى آيند دو راس گوسفند به آنها داده مى شود.
ز سوز تشنگى گرديده بى تاب
چو لاله داغدار و دل غمين است
زبان حال آن مادر چنين است
همى فرمد با قلب حزينى
اويلى كيف لى ام البنينى
كه يعنى من كجا ام البنين
كه با داغ عزيزانم قرينم
مرا ام البنين ديگر ندانيد
به اين نامم ديگر هرگز نخوانيد
سخن با من بجز از غم مگوييد
دل شاد از من گريان مجوييد
شنيدم دست عباس جدا شد
جدا از تن به دشت كربلا شد
شنيدستم من دل زار خسته
كه فرقش با عمود كين شكسته
شنيدستم لب عطشان بر آب
ز سوز تشنگى گرديده بى تاب
دريغا در جهان آمد شكستم
كه بر مرگ عزيزان نشستم
اگر عباس من مى داشت دستى
به كار او نمى آمد شكستى
اگر دست ستيزش بود عباس
كجا مى شد اسير قوم خناس
ولى با اين همه گريان و نالان
منم بهر حسين آن جان جانان
كه من هستم كنيز باب و مامش
حسين شاه است و عباسم غلامش
(صفا) با چشم گريان تن پر از تب
سرود اين مرثيت را در دل شب
به اميد عطاى خسرو ناس
امير كاروان عشق عباس [3]
#کرامات_ام_البنین
كتاب ام البنين عليه السلام ، ص 48
⚜️🕊روضه و توسل جانسوز ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها تقدیم به همۀ مادران شهدا
┄┅═══••↭••═══┅┄
حالا سر سال است و من کوچهنشین هستم
من سائلِ هر سالۀ اُم البنین هستم
*گفت چی می خوای ؟ گفت هر ساله میومدم خرجِ سالمو از آقام می گرفتم و میرفتم .. گفت میتونی مشخصاتشُ بگی ؟ گفت دستای مهربون و رشیدی داشت .. نگاهِ نافذی داشت ... گفت اون دستا رو بریدن .. آی خانوم .. میومد تو قبرستانِ بقیع عکسِ چهار قبر می کشید به یادِ بچه هاش گریه می کرد ...*
چارتاییشون بویِ علی میدادن
خیلی برا فاطمه جون میدادن
یادش بخیر دور و برم که بودن
همه منو بهم نشون میدادن
دلم شکسته میدونم شکسته
قدم کمونه گمونم شکسته
روزا میام تو آفتاب میشینم
از چهار طرف سایبونم شکسته
کبوتر مدینه پر نداره
خونم ستاره و قمر نداره
دیگه منو اُم البَنین نخونید
اُم البَنین دیگه پسر نداره
اُم البَنین شدن چه دردسر داشت
تابوتشو معلوم نشد کی برداشت؟
غریبی امروزشو نبینید
اُم البنین یه روز چهار پسر داشت
*آی مادرای شهدا ...*
دیگه بهم شیرآفرین نمیگن
داره منو میکشه این نمیگن
اُم البَنین چقدر بهم میومد
دیگه بهم اُم البَنین نمیگن
کشته شدن ولی خبر نداشتم
به هیچ کدومشون نظر نداشتم
تا منو میبینید بگید حسین جان
اصلاً خیال کنید پسر نداشتم
همش میگفت برام گلاب نیارید
دیگه منو پیشِ رباب نیارید
سر مزارِ من اگه اومدید
هر چی آوردید ولی آب نیارید ...
*هی صدا میزد عروسِ فاطمه ... گیسو سفیدِ این قبیله منم ... رویِ منو نزن ای رباب .. بسه دیگه برو به زیرِ سایه ... ای رباب ای رباب ...*
اینجا که میشینی و لالا میگی
تا آسمون گریههایِ من میره
تو گریه بر بچۀ خود میکنی
آبروی بچههایِ من میره ....
#روضه
#ام البنین
@majmaozakerine
تن روضه حضرت معصومه سلام الله علیها _ سید مجید بنی فاطمه:

روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سال ها می شود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تنی خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر، ولایی خوبند
که سرم را نشکستند، خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت
من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشّاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید...
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سال ها منتظر دیدن خواهر بوده
*زیاد معطلت نكنم،الحمدلله حرارت ِ روضه و گریه و عشقت بالاست، عمه جان خوش اومدی، سادات اومدن دور ِ محمل عمه جان رو گرفتند،گفتند :دختر ِ موسی بن جعفر ِ، آی نوكرا،سادات،دل تو دلش نبود، دیدی یه خواهر می خواد برادر رو ببینه اگه با خانواده باشه، هی میگه زود باشید.هی به اطرافیانش به زن و بچه ها می گفت:صبر كنید اگه داداشم رو ببینم، صورت ِ ماهش رو می بوسم ، دلم برا داداشم تنگ شده، هی می گفت: صبر كنید من داداشم رو ببینم"من یه اشاره می كنم اما ادامه نمیدم ببینم تو چه طوری عرض ادب می كنی"دل تو دلش نبود هی به دخترها و زن های ِ اطرافش می گفت:صبر كن داداشم رو ببینم ببین چه جوری اون رو بغل می گیرم، ببین اون وقت داداشم من ِ معصومه رو نوازش میكنه، اگه یه بار دیگه داداش رضام رو ببینم بهش میگم خیلی دلم برات تنگ شده دست رو صورت ِ ماهش می كشم، اما آی مردم یه خانمی هم جلوی خیمه می گفت:بذار یه بار دیگه برم صورتش رو ببوسم، بهش بگم اگه حلقومت رو بوسیدم عوض ِ مادرم بود، این خواهر خودش رو رسوند دوان دوان رو گودال، اما آی رفقا دیر رسید زینب، موقعی رسید ، دید:*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
*این دست های گدایی بالا بیاد با تمام وجودت بگو حسین
@majmaozakerine
#کاربردی برای ختم خواهر #مرثیه_حضرت_معصومه
خواهر شدن یعنی،بلا بر جان خریدن
از کودکی نازِ برادر را کشیدن
خواهر شدن یعنی جدائی از تو هرگز
مرگ است یک شب روی دلبر را ندیدن
خواهر شدن یعنی مدینه تا کنارت
با پای دل صحرا به صحرا را دویدن
خواهرشدن یعنی چو شمعی آب گشتن
قطره به قطره پایِ دیدارت چکیدن
خواهر شدن یعنی زهجران پیر گشتن
درکمتر از یک سال دور از تو خمیدن
مشتاق دیدارم رضا جانم کجایی
ای کاش وقت احتضار من بیایی
قم شد مسیر ِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
در کوچه ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم الحمدلله
باضربۀ سیلی میانِ کوچه ای تنگ
خونی نشد چشم ترم الحمدلله
بین در ودیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم الحمدلله
دعوا نشد،..برچادر من جایِ پا نیست
خاکی نگشته معجرم الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچۀ تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم الحمدلله
حرفِ سنان و شمر وخولی نیست اینجا
دارم تمام ِ زیورم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله
دور از مدینه تشییعِ من دیدنی شد
قبرم همان دم شد حرم الحمدلله
مثلِ رقیه بی کفن دفنم نکردند
باشد تنِ من محترم الحمدلله
غسل تنم کاری ندارد چون به پنجه
مویم نپیچیده به هم الحمدلله
تاصبح زینب دورِ پیکر گریه میکرد
همراهِ سر از داغِ دختر گریه میکرد
🔸شاعر:
قاسم نعمتی
@majmaozakerine
4_5990171332745101594.mp3
1.29M
🎙 حجت الاسلام کاشانی
چرا زیارت حضرت عبدالعظیم حسنے (ع) ثواب زیارت امام حسین (علیه السلام) را دارد؟!
#منبر_صوتی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
@majmaozakerine
4_5816614758035489879.mp3
5.25M
@majmaozakerine
کپی بدون لینک⛔️
#زمینه_تک_ضرب
#حضرت_معصومه_س
#جواد_مقدم
تو حرمت خدایی دل آرومه
تو حرمت خدایی دل آرومه
از کرمت قیامتم تضمینه
نوکرتم خودت میدونی بی بی
اسم شما مثل عسل شیرینه
یار دلم یا حضرت معصومه
دلخوشیِ امام رضایی بانو
رام بده تا بیام و از رو اخلاص
باز بزنم جلو ضریحت زانو
یاد بی بی زهرا میفتم
تو حرمت پامو میذارم
ایندفعه میخوام مادرم رو
اگه بشه پیشت بیارم
یا حضرت کریمه اِی معنی کرامت
ایل و تبار ماها دارن به تو ارادت
یا حضرت کریمه
یا حضرت کریمه
لطف تورو همیشه کردم احساس
خورده دلم سند به نامت بانو
از راه دور میام و با چشم خیس تو
حرمت میدم سلامت بانو
از کوچیکی شدم به تو وابسته
قبله ی قم تو خواهر سلطانی
رد نکنی گدای بی سامونو
فاطمه ای تو صاحب ایرانی
تویی برا من راه چاره
دوری ازت واللهِ سخته
ای دختر موسی بن جعفر
با تو خیالم تختِ تخته
شکر میکنم خدا رو پای شما اسیرم
امضای کربلامو از دست تو میگیرم
یا حضرت کریمه
یا حضرت کریمه
تو حرمت خدایی دل آرومه
از کرمت قیامتم تضمینه
نوکرتم خودت میدونی بی بی
اسم شما مثل عسل شیرینه
یار دلم یا حضرت معصومه
دلخوشیِ امام رضایی بانو
رام بده تا بیام و از رو اخلاص
باز بزنم جلو ضریحت زانو
منو سوا نکن میدونی حال من بده
کبوتر دلم یا توی قم یا مشهده
به عشق دیدنت تا حرم تو پَر زده
یا حضرت کریمه اِی معنی کرامت
ایل و تبار ماها دارن به تو ارادت
یا حضرت معصومه
یا حضرت معصومه
لطف تورو همیشه کردم احساس
خورده دلم سند به نامت بانو
از راه دور میام و با چشم خیس
تو حرمت میدم سلامت بانو
از کوچیکی شدم به تو وابسته
قبله ی قم تو خواهر سلطانی
رد نکنی گدای بی سامونو
فاطمه ای تو صاحب ایرانی
ملیکه ی قمی تو سایه ی سر منی
شما شفیعه ی روزای آخر منی
چی میشه که بگی به من که نوکر منی
شکر میکنم خدا رو پای شما اسیرم
امضای کربلامو از دست تو میگیرم
یا حضرت معصومه
یا حضرت معصومه
@majmaozakerine
🌟#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
💥#دفتری_معصومه_س
🔺بانوی کرامت و صفا را صلوات
🔺آن خواهر و زائر رضا راصلوات
🔺تقدیم به آن شفیعه در باغ بهشت
🔺معصومه نشان اولیا را صلوات
(#دعای_فرج)
(( #السلامعلیکیابنترسولالله.. #السلامعلیکیابنتفاطمةوخدیجه...
#السلامعلیکیابنتامیرالمومنین..
#السلامعلیکیابنتالحسنوالحسین...
#السلامعلیکیابنتموسیبنجعفرورحمةاللهوبرکاته))
▪️به شوق دیدن یار از دیار آمدم
▪️به اشک چشم و دل بیقرار آمدم
▪️هوای روی برادر مرا کشید اینجا
▪️چه می شود به من او را نشان دهید اینجا
▪️رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم
▪️رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم
▪️بیا برادرِ از جان عزیزتر به سَرَم
▪️که زَهر هجر تو سوزانده جگرم
▪️تمام قوت من جمع در این صدا شده است
▪️به دست و پا زدنم اَشهَدّم رضا رضا شده است
⬅️امروز کیا با خانم کار دارند... حواست باشه کریمهٔ اهل بیته.....
اگه امام حسن مجتبی تو مدینه کریم اهل بیته....
هر کسی در خونش اومده دست خالی بر نگشته....
آی حاجت دارا...خانم فاطمه معصومه هم کریمهٔ اهل بیته...
خرج در خوانش یه چشم بارونیُّ یه دل شکسته است.....
امروز بیا دست به دامن این خانم شو.....
(شعر...)
حالا دل بده با هم بریم در خونه خانم ناله بزنی...
نامش فاطمه است اما قبرش معلومه.....
آی حاجت دارا اون روزی که بیبی اومد شهر قم مردم چه استقبالی کردند....
نقل میکنند راه بیبی رو فرش قیمتی انداختن...
کوچهها را آب و جارو کردند... خیلیا اومدن بیرون دروازه قم استقبال بیبی...
اما بگم ناله شو بزنی...
⬅️ من یه جای دیگه هم سراغ دارم، مردم اومدن استقبال...
استقبال دخترِ امام ....خواهرِ امام...
آخ اومدن کوچه ها رو جارو زدن.. همه جا رو زینت کردن...
لباسای قیمتی به تن کردن...
اما غم کجا شام کجا...
تو شهر قم مردم با درود و صلوات اومدن استقبال دختر امامُ خواهر امام...
اما تو شهر شام دیدن رقاصه ها می زنند می رقصن....
با طعنه و ناسزا دختر علی رو دارن میارن....
🍁( امروز دلت آماده است ناله شو بزنی)
امروز داری برا اون خواهری گریه می کنی که شهر به شهر دیار به دیار اومد که برادرُ ببینه......
نمیدونم برادر داری یا نه... اگه برادر داری خدا برات نگه داره داغشو نبینی....
⬅️می خوام بگم بیبی جان هر چقدر دنبال برادر اومدی نشد برادرتو ببینی....
اما دیگه مثل اون خواهر نیومدی تو گودی قتلگاه....
دلا بسوزه بر اونخواهری که اومد تو گودی قتلگاه دید حسینش داره دست و پا میزنه....
خدا ...دستاشو رو سر گذاشت...
صدا زد وا محمدا ...واعلیا....واحسینا....
آیا یه مسلمون بین شما پیدا نمیشه، حسین منو یاری بده.....
🏴ديدم غمت اي دلبر اي کاش نمي ديدم
🏴تنهاييُ بي ياور اي کاش نمي ديدم
🏴دنبال تو تا گودال من آمدمو ديدم
🏴بالاي سرت مادر اي کاش نمي ديدم
🏴وقتي که برون شد خصم از مقتل تو ديدم
🏴خون مي چکد از خنجر اي کاش نمي ديدم
🏴از نيزه به روي خاک ديدم سر تو افتاد
🏴در زير سم لشکر اي کاش نمي ديدم
🔲هر چقدر ناله داری به غربت ابی عبدالله ع به دل سوخته خانم زینب کبری س به نیت فرج سه مرتبه ناله بزن🔲
#یاحسیـــــــن....
💚هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها شافع در جنت (صلوات)💚
@majmaozakerine