eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.5هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
376 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمد رضا بذری سالهای قبل ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ منو احساس دلی حساس دو چشمای پر الماس شب سادات فاطمیس ولی امشب شب ماس مشام جان شمیم گل گلی دیگر پر از یاس شدم جلد بقیع امشب به عشق ام العباس ام البنین اون که باید قربون اولادش رفت برا شیرین چهار فرهادش رفت فاطمه بود به حرمت فاطمه یه عمره که اسم خودش یادش رفت نو عروس علی با اجازه ی فاطمه گفته بلی نصب و ادب و اقتدار و وفا آورده به جهیزی شب ازدواجش گل و رخت و تاجش جلوی چشای زینبین حسنین بوده رخت کنیزی (امون امون دل ای دل مهمل رسیده منزل شده شب وصال ام البنین و ابوفاضل)4 از اون اول توی چشماش نجابت بود نجابت علی می دید توی چشماش عبادت بود عبادت از اون روی که زینب رفت و برگشت بی حسینش تا وقت مرگ توی چشماش خجالت بود خجالت ام البنین تا اون زمان که بوده زنده زینب می نشست زیر آفتاب مانند زینب می گفت که بیش از حنجرحسینم از معجر توام شرمنده زینب زیر لب ذکر آب میگرفت و میرفت به دیدار رباب به خدا بی بی قطره ای جا نمیشد میون مشک پاره خجالت همینه دست به روش می گذاشت جلوی سکینه تو ببخش نیومد سر عباس من سر بزم اشاره (امون امون دل ای دل مهمل رسیده منزل شده شب وصال ام البنین و ابوفاضل)4 دل مضطر دو چشم تر غریبونه حزینه خمیده قد عصا در دست هی راه میره میشینه یه کوه غم رو شونه ی کوچه های مدینه دیگه هر روز بقیع رفتن کاره ام البنینه ام البنین انگار نه انگار مادر چهار پسر کنار یک صورت قبر خون جگر میگفت به من ام البنین نگویید ضجه میزد میگفت غریب مادر تا دم آخرش روبه قبله که شد خمیده پیکرش لب تشنه زبون میگرفت با حسین شد کنیز تو محتضر شنیدم قمرم آخرش شنید از فاطمه پسرم چی بشه دم آخر من تو بیای یه دفعه بگی مادر (امون امون دل ای دل مهمل رسیده منزل شده شب وصال ام البنین و ابوفاضل)4 @majmaozakerine 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍🏴 🏴 🎤مداح :حاج مهدی سلحشور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ او غرور ِ عرب را دلیل است این چنین زن که می گویم از او در عرب، در عجم بی بدیل است این چنین زن زمینی نباشد چادرش از پر جبرئیل است پیش اُم البنین،پیر سالک مانده در راه و اِبن السبیل است بسته در زیر چادر حمائل او که خود یک تنه یک قبیل است او که چهار آسمان در زمین داشت نام زیبای اُم البنین داشت * اُم البنین برا زمانی است که چهارپسر داشت،مگر نه بعداً اصرار داشت،می گفت: دیگر مرا اُم البنین نخوانید * آفریده بهشت برین را تا که روشن کند سرزمین را من چه باید بگویم خدایا شیر زن را زنی این چنین را اَحسنُ الخالقین هم به مدحش می نشاند به لب آفرین را رودهای جهان هم نَبُردند بی وضو نام اُم البنین را چهار دفعه چه زیبا نشانده در رکاب حسینی نگین را نام اُم البنین شد خلاصه در شجاعت،صلابت،حماسه گشته از داغ کوچه فسرده *روضه هایی که اُم البنین شنید از فاطمه ی زهرا، از زینب شنید،از امام حسن شنید، تصور کن این خانم دو زانو مؤدب می نشست،می گفت : حسن جان! روضه ی فاطمه رو بخون. مادر می گفتند به اُم البنین. گفت: مادر جان! یه چیزی بهت بگم تا حالا نگفتم،یه چیزی بهت بگم، هیچ کی ندیده* گشته از داغ کوچه فسرده بس که او روضه ها را شمرده *یکی یکی روضه هارو براش میخوندن* فاطمه تر از او ما ندیدیم بارها از غم کوچه مرده دل به مولا علی داده اما جان خود را به زهرا سپرده دست ها را به سینه گرفته با خودش تا به معراج برده جانم اُم البنین،آب و نان هم  قبل فرزند زهرا نخورده * وقتی می خواست وارد خونه ی امیرالمؤمنین بشه،گفت: همه عقب بایستید،همراهان این عروس عقب ایستادند،خانم اومد جلو در،گفت: بچه های فاطمه رو بگین بیان جلو در، یه عده حرف مفت زنا گفتن:غرور رو ببین، می گه:بچه ها بیان به استقبالم،اما دیدن زینبین اومدن جلو در،تا پای زینب رسید به آستانه ی در،اُم البنین افتاد رو زمین، گفت: زینب جان! من نیومدم برا شما مادری کنم، من مگه میتونم جای خالی مادر،یه لحظه اش رو،پر کنم؟من اومدم کنیز شما بچه ها باشم،کنیزی اومدم منو قبولم می کنید یا نه؟ اما همون لحظات اول که دم در ایستاده بود،دیدن حسنین نیومدن،گفت:بچه هام حسن و حسین کجا هستن؟گفتند:بیمارند،در بستر بیماری هستن،حسن که مریض میشد،حسین هم مریض میشد، حسین که بیمار میشد،حسن هم بیمار میشد، دو تا برادر با هم مریض شدن تو بستر افتادن،اُم البنین اومد شروع کرد دور بستر چرخیدن، حق دارید مریض بشید،مادر ندارید،دیگه یه کنیز اومده دورتون داره می چرخه،نمیذاره شما بیمار بشید* گفت:آری به زینب عزیزم من در این خانه تنها کنیزم تو نبودی و یک کربلا درد  از عطش رنگ آلاله ها زرد کودکان تشنه بودند اما آسمان هم به رویش نیاورد *تصور کن دو جا حضرت زینب سلام الله علیها برای اُم البنین روضه خون شد،یکی در بدو ورود اُم البنین شروع کرد روضه ی در و دیوار و کوچه رو برای ام البنین خوندن، یکی هم وقتی از کربلا برگشتن، گفت:اُم البنین بشین من روضه ی حسین رو برات بخونم،گریه کنی،اُم البنین!..* دیدن خیمه ی مشک ها هم  کودک تشنه را تشنه تر کرد *اُم البنین این بچه ها دامن عربی رو بالا زده بودن،شکم ها رو روی زمین نمناک قرار داده بودن، هی میگفتن:العطش،....* دیدن خیمه ی مشک ها هم  کودک تشنه را تشنه تر کرد این طرف یک نفر بود تنها آن طرف لشکری ناجوانمرد آه از آن زمانی که دشمن پیش عباس اَمان نامه آورد من بمیرم برایت اباالفضل جان عالم فدایت اباالفضل رنگ از روی ماهت پریده مانده با دو دست بریده تو نبودی به دامان بگیریش جای تو مادری قد خمیده درد خیلی کشید است اما او بیشتر خجالت کشیده تا کنار برادر ،برادر خویشتن را به زانو کشیده او نفس میزد اما نفسهاش مثل جسمش بریده بریده *تمام غم اباالفضل توی این بیت اومده* دید از روی نیزه غم را لبالب ریسمان را به دستان زینب * یه بزرگی این رو میگفت: وقتی قافله به سمت شام حرکت کرد،این زن و بچه ها روی ناقه های عریان،سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن،برای اینکه این دل بچه هارو بیشتر بسوزونن،کنار محمل نجمه سر قاسم،کنار محمل رباب....،اما اُم البنین که کربلا نیومده،سر عباس کنار محمل زینب،اُم لیلا که کربلا نیومده،سر علی اکبر هم کنار محمل زینب، سر حسین هم کنار محمل زینب، سر دو تا بچه هاشم کنار محمل زینب، این نازدانه @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشمی شبيه چشم تو گريان نمی شود زهرا حريف چشم تو باران نمی شود گيرم که نان بعد خودت هم درست شد نان بدون فاطمه که نان نمی شود برخيز و باز مادری ات را شروع کن فضه حريف گريه ی طفلان نمی شود بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو طوری که زير دست تو پنهان نمی شود معجر بزن کنار و علی را نگاه کن خورشيد زير ابر که تابان نمی شود فهميده ام ز سرفه ی سنگين سينه ات امشب نفس کشيدنت آسان نمی شود ای استخوان شکسته ی حيدر چه می کنی؟ با کار خانه زخم تو درمان نمی شود من خواهشم شده ست که زهرای من بمان تو با اشاره گفتی علی جان نمی شود گفتم که روی خويش عيان کن ببينمت گفتی به يک نگاه به قرآن نمی شود در بسترم و خسته ام و تاب ندارم شبها من از آن ضربه در خواب ندارم انگار بعيد است دگر زنده بمانم برگونه به جز گريه و سيلاب ندارم با بازوی بشکسته قنوتم شده ناقص غير از دل پر آه به محراب ندارم از شعله چو شمعی شدم و رو به زوالم جز خون که زسينه رودم آب ندارم از روی علی بسکه رخ خويش گرفتم خجلت زده ام چهره شاداب ندارم در صورت من نقش ز پستی و بلندی است جز روی ورم کرده در اين قاب ندارم از ضربه آن دست نشست ابر به رويم خاموش شدم هاله مهتاب ندارم چندی ست نشُسته م تن و قامت طفلان آخر چه کنم دست بدن ساب ندارم
بار الها چه کنم گوهرم از دستم رفت همدم و مونس و غم پرورم از دستم رفت ماه من در شب تاریک نهان شد در خاک آخر آن مرغ شکسته پرم از دستم رفت ناگزیرم دگر از شهر مدینه بروم چه کنم گر نروم همسرم از دستم رفت فاتح خیبرم و خانه نشینم کردند کشته شد فاطمه و یاورم از دستم رفت درگهم مقتل محبوب جوانمرگ من است هیجده ساله حمایتگرم از دستم رفت غسل میدادم و دیدم بدنش مجروح است وا مصیبت گل نیلوفرم از دستم رفت فاطمه یک تنه بر من عوض لشگر بود موج زد فوج بلا ، لشگرم از دستم رفت صِهر پیغمبرم و خسته ز جور امّت* *(صِهر:داماد) ساقی کوثرم و کوثرم از دستم رفت دگر از ناله اش اهل وطن آسوده شدند راحتی بخش دل مضطرم از دستم رفت آبِ رفته که شنیدست به جو برگردد عاقبت نور دو چشم ترم از دستم رفت کاش میبود خدیجه سر قبرش میگفت وای بر حال علی دخترم از دستم رفت نفسی میکشم و همنفسی میجویم درد دل با که کنم دلبرم از دستم رفت ترسم از آن که بُوَد زندگیم طولانی سیرم از جان که ز جان بهترم از دستم رفت گردد از ناله ی زینب جگرم خون شبها گوید ای وای خدا مادرم از دستم رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ◾بنداول از نجف آمد بدنبالت امیرالمومنین حضرت ام‌البنین(۲) ◾بنددوم خاک قبرت سجده‌گاه و قبله اهل یقین حضرت‌ام‌البنین(۲) ◾بندسوم مادرعباسی و جایت بود عرش برین حضرت ام‌البنین(۲) ◾بندچهارم گشته در کرببلا عباس تو نقش زمین حضرت‌ام‌البنین(۲) . @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍 🔹هرگونه درخواستی :مطالب مذهبی.حدیث اشعار.روضه.نوحه......