eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه|نفسای تو به شماره افتاده - حاج مهدی رسولی.mp3
18.68M
زمینه 💠 نفسای تو به شمارش افتاده 🎙حاج مهدی رسولی 🏴 شب پنجم مراسم عزاداری ایام 📆 چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ 🕌 مسجد دانشگاه تهران ۰نفسای تو به شمارش افتاده میبینی علی رو به خواهش افتاده تو برای همه گره گشا بودی همدم تو گره به کارش افتاده باور بکنم یا نکنم عزم سفر کردی باور بکنم یا نکنم محاله برگردی باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم باور بکنم یا نکنم همینه تقدیرم برو راضی ام عزیزم به رضات برو اشکامو بریزم پشت پات الوداع یا زهرا **** میشه خواهش کنم بهار من باشی میشه باز مثل کوه کنار من باشی میشه خواهش کنم تنها نری زهرا بی قرارم میشه قرار من باشی خواهش بکنم یا نکنم دلت به موندن نیست خواهش بکنم یا نکنم رمق به اون تن نیست خواهش بکنی یا نکنی ابرمو میبارم خواهش بکنم یا نکنم میری کس و کارم زندگی بدون تو سخته برام دنیا رو بدون زهرا نمیخوام الوداع یا زهرا **** به فکر من نباش با درد جانکاهت میسوزه قلب من با هُرم هر آهت شبای بعد تو سیاه و تاریکه برو مهتاب من خدا به همراهت گرچه ندارم تاب غم تو رو عزیز من حالا که دلت با رفتنه برو عزیز من دنیامون اگرچه پر بود از روزای بی تکرار حالا که دلت با رفتنه نمیکنم اصرار غماتو بذار روی دوش علی خداحافظ ای کفن پوشِ علی الوداع یا زهرا۰ @majmaozakerine
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است رنگ این دیوار خانه یک طرف در یک طرف گاه دل خون توییم و گاه دل خون پدر وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف از کنار تو که می اید به خانه ناگهان بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف من چگونه کهنه پیراهن تن یارم کند غصه تو یک طرف داغ برادر یک طرف مثل آن روزی که افتادی می افتد بر زمین پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف من دو بوسه میزنم جای تو و جای خودم زیر گردن یک طرف رگ های حنجر یک طرف وای از آن لحظه که میریزند بین خیمه ها گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف شاعر: علی اکبر لطیفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدینه شاهدِ شب هایِ خاموشیست این شبها علی چون شمع میسوزد کنارِ پیکر زهرا زِاشکِ خویش بِنوشت این سخن بر تربت پاکش بیا برگرد با من! سویِ خانه ای گلِ زیبا منم شمعُ تویی گل؛ کودکانت همچو پروانه به بزم ماتمت سوزند با یاد تو بی پروا چگونه بی تو برگردم بسویِ خانه زهراجان *سرشُ از رویِ مزار بلند کرد یه حالت خواب یه مرتبه بلند شد .. گفت بریم ابن عباس بریم، عرضه داشت آقا کجا! شما گفتی کاش شبها طولانی بشه بشینیم راحت گریه کنیم برا خانم .. گفت بریم حسین داره گریه میکنه .... آقا از کجا فهمیدی گفت فاطمه م گفت .. برو حسین داره گریه میکنه ...* چگونه بی تو برگردم بسویِ خانه زهراجان که میخواهند ازمن کودکانِ خسته مادرا *فضه که اومد خونه ی مولا، خانه سلطانِ زمینُ آسمان اومدتو در و دیوار رو نگا کرد دلش سوخت بلدِ کار بود میگه یه ظرفِ گلی رو برداشت علمشُ داشت یه دستی روش کشید یه ذکری گفت اومد خدمت امیرالمومنین ، آقا هیچی تو خونه نیست اگه اجازه بدی من اینو تغییرش دادم، بفروشیم مولا فرمود فضه اگه اینو میخوندی این کارو میکردی ایارش بالاتر نمیرفت گفت چرا اقا! شما هم بلدی ؟! گفت فاطمه م بلدِ حسنینمم بلدن ... آنان ک خاک را به نظر کیمیا کنن.. امر خداست ما اینطوری زندگی کنیم .. دو خط روضه و التماسِ دعا ‌.. دیدن بینِ بچه های فاطمه از همه بیشتر امام مجتبی بی تابه .. یه گوشه از خونه زانویِ غم بغل گرفته .. هر کاری میکنن آروم نمیشه ..آقا ، شما بزرگه بچه های فاطمه ای شما هم باید باباتُ آرام کنی همه داداشتُ و هم خواهراتُ .. اینا هم داغ دیدن آخه چرا اینطوری گریه میکنی فرموده باشد آخه اینا که تو کوچه نبودن ...* بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر او پیش تر رسیدُ رَهم بیشتر گرفت قدم نمیرسید که خود را سپر کنم .. همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا