eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.5هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
376 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف هر چه اینجا هست چشمان مرا خون کرده است رنگ این دیوار خانه یک طرف در یک طرف گاه دل خون توییم و گاه دل خون پدر وای بابا یک طرف ای وای مادر یک طرف از کنار تو که می اید به خانه ناگهان بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف من چگونه کهنه پیراهن تن یارم کند غصه تو یک طرف داغ برادر یک طرف مثل آن روزی که افتادی می افتد بر زمین پیکر من یک طرف او یک طرف سر یک طرف من دو بوسه میزنم جای تو و جای خودم زیر گردن یک طرف رگ های حنجر یک طرف وای از آن لحظه که میریزند بین خیمه ها گوشواره یک طرف خلخال و معجر یک طرف شاعر: علی اکبر لطیفیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدینه شاهدِ شب هایِ خاموشیست این شبها علی چون شمع میسوزد کنارِ پیکر زهرا زِاشکِ خویش بِنوشت این سخن بر تربت پاکش بیا برگرد با من! سویِ خانه ای گلِ زیبا منم شمعُ تویی گل؛ کودکانت همچو پروانه به بزم ماتمت سوزند با یاد تو بی پروا چگونه بی تو برگردم بسویِ خانه زهراجان *سرشُ از رویِ مزار بلند کرد یه حالت خواب یه مرتبه بلند شد .. گفت بریم ابن عباس بریم، عرضه داشت آقا کجا! شما گفتی کاش شبها طولانی بشه بشینیم راحت گریه کنیم برا خانم .. گفت بریم حسین داره گریه میکنه .... آقا از کجا فهمیدی گفت فاطمه م گفت .. برو حسین داره گریه میکنه ...* چگونه بی تو برگردم بسویِ خانه زهراجان که میخواهند ازمن کودکانِ خسته مادرا *فضه که اومد خونه ی مولا، خانه سلطانِ زمینُ آسمان اومدتو در و دیوار رو نگا کرد دلش سوخت بلدِ کار بود میگه یه ظرفِ گلی رو برداشت علمشُ داشت یه دستی روش کشید یه ذکری گفت اومد خدمت امیرالمومنین ، آقا هیچی تو خونه نیست اگه اجازه بدی من اینو تغییرش دادم، بفروشیم مولا فرمود فضه اگه اینو میخوندی این کارو میکردی ایارش بالاتر نمیرفت گفت چرا اقا! شما هم بلدی ؟! گفت فاطمه م بلدِ حسنینمم بلدن ... آنان ک خاک را به نظر کیمیا کنن.. امر خداست ما اینطوری زندگی کنیم .. دو خط روضه و التماسِ دعا ‌.. دیدن بینِ بچه های فاطمه از همه بیشتر امام مجتبی بی تابه .. یه گوشه از خونه زانویِ غم بغل گرفته .. هر کاری میکنن آروم نمیشه ..آقا ، شما بزرگه بچه های فاطمه ای شما هم باید باباتُ آرام کنی همه داداشتُ و هم خواهراتُ .. اینا هم داغ دیدن آخه چرا اینطوری گریه میکنی فرموده باشد آخه اینا که تو کوچه نبودن ...* بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر او پیش تر رسیدُ رَهم بیشتر گرفت قدم نمیرسید که خود را سپر کنم .. همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقتل شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️ غمت شکست علی را علی ز ماه جمالت چو پرده بردارد خدا به دیده‏ ی او جلوه‏ ی دگر دارد به جلوه ‏ای چو ربایی دل از رسول خدا ز چهره‏ ات نتواند نگاه بر دارد پیمبری که کلامش هماره وحی خداست به وصف مدح تو لعل لب، گهر دارد خداثنای تو را در کتاب خود گوید رسول مهر، تو را همچو جان به بر دارد میان خلق شود چون محبتت تقسیم پیمبر از همگان سهم بیشتر دارد علی، ندیده عبادت نمی‏کند حق را خدای را به جمال تو در نظر دارد سزد که غیر خدا مدحتت نگوید کس که از جلال تو، تنها خدا خبر دارد ز برج عصمت تو، یازده ستاره دمید که هر ستاره، هزار آسمان قمر دارد نبی، نبوت خود از تو یافت مستحکم علی، ولایت خود از تو مستقر دارد ز عزم توست ولایت، دوام اگر بگرفت ز صبر توست رسالت اگر بقا دارد نبوت از تو به پا ماند و تا ابد برجاست ولایت از تو به کف، رایت ظفر دارد گذشته است بسی قرن ها و بر دل خصم هنوز هم، سخنت حکم نیشتر دارد خطابه خواندن تو حیف، خاصه در جایی که اجتماع، دلِ کور و گوشِ کر دارد ندای کفر به نطق تو در گلو خفه شد همای دین ز قیام تو بال و پر دارد حدیث وصف تو ننوشته ماند و باز از آن بسی زمانه روایات معتبر دارد به برگ برگ درخت محبتت نقش است وجود، آنچه که دارد از این شجر دارد به مهر و مه ندهم ذره‏یی ز مهر تو را که این معامله یک آسمان ضرر دارد نسیم شهر مدینه به خلد ناز کند که هر شب از حرم مخفیت گذر دارد جحیم، غارت دل می‏کند ز اهل بهشت گر از مزار تو یک قبضه خاک بر دارد به دانه دانه اشک تو می خورد پیوند که ناله، سوز دگر در دل سحر دارد تو با خدا ز ازل بوده، تا ابد هستی که گفته دخت نبی عمر مختصر دارد؟ به هر دلی نگرم، از طریق ملک حجاز به شوق کوی تو، رو جانب سفر دارد غم دل تو چه گویم؟ که قصه آن را به صد هزار زبان، شعله های در دارد شهید اول راه علی ست محسن تو که جان به کف ز پی یاری پدر دارد غمت شکست علی را، چنان که در دل شب پی جنازه ‏ی تو، دست بر کمر دارد پس از تو، حال علی هست مثل حال کسی که استخوان به گلو، خار در بصر دارد میان مرگ و حیات، آن حیات بخش وجود کشیده دست ز جان، حال محتضر دارد هزار بار اگر (میثمت) رود سر دار نه دل ز مهر و نه دست از ولات، بردارد @majmaozakerine