eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سینه زنی اربعین امام حسین(ع) برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا۲ خواهم  گویمت باقلب خون«۲» شرح  کوفه و شام بلا زینب آمده کرببلا برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا۲ رأس پاکت بر نیزهٔ اشقیا دیدم از اهل کوفه زخم زبان بشِنیدم خیزو ازجا بین ای اَخا موی سپیدم آه از  کوفیان بی وفا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ زخم زبانها زد مرا ابن مرجانه پاسخی دادم آن ستمگرو جانانه گِرد من بودند کودکان همچو پروانه رأست  شاهد این ماجرا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ خواهم  گویمت باقلب خون«۲» شرح  کوفه و شام بلا زینب آمده کرببلا برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا۲ از مُغیلان پُر آبله پای یتیمان ازضرت سیلی گشته نیلی رخ طفلان همه اهل بیتِ تو در زنجیر عدوان بودند  جمله در آه و نوا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ رأس تو می خواند بر نیزه آیهٔ قرآن سنگباران شدچون سرت ای برادرجان از اسیران بر پا شدی ناله و افغان دیدی  گریه ی طفلان روا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ خواهم  گویمت باقلب خون«۲» شرح  کوفه و شام بلا زینب آمده کرببلا برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا۲ من پیامت را بر همه کرده ام اعلام با کلام خود کرده ام یاری اسلام نُطق من درشام نهضتت رانمود اتمام کردم  دشمنت راهر کجا رسوا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ ای برادر باشد کجا مرقد اکبر درکجا مدفون گشته جسم علی اصغر کی کفن بنمود پیکرت ای مَه انور پاسخ  ای برادر ده مرا برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ قبر امیرِ لشکرت در کجا یابم او که بُد در جنگ آوری مظهر بابم یادِ دست بُبریده اش کرده بی تابم که بود  نگهبان خیمه ها برخیز ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا۲ بی تو برادر چون روم سوی مدینه بر مزارت بین با چشم گریان سکینه کن تکلم از لطف با این دخت حزینه گیرد  از من سراغ تو را برخیز  ای عزیز مصطفی زینب آمده کرببلا خواهم  گویمت باقلب خون«۲» شرح  کوفه و شام بلا زینب آمده کرببلا برخیز  ای عزیز مصطفی«۲» زینب آمده کرببلا شعر:غلامعلی رجایی«زائر»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه اربعین🖤🖤 ‍ یک گوشه ای جابر دست به گردن 😭😭😭💔💔 امام سجاد و امام سجاد دست به گردن جابر دارن گریه می کنن یه گوشه ی ه گوشه ی دیگری یه خواهر دل سوخته ای خودش رو رو خاک قبر حسینش انداخته حسین بلند شو با من حرف بزن حسین خیلی دلم برات تنگ شده حسین من یک روز که تو رو نمی دیدم بی قرار تو بودم حسین حالا چهل روزه تو رو ندیدم چهل روزه با من حرف نزدی حسین یک کلمه با من حرف بزنی حسین چرا خوابیده ای و با من حرف نمی زنی هی گفت و گفت برات ماجرای کربلات رو می گم بعد تو چه گذشت ماجرای کوفه رو گفت ماجرای کوفه تا شامو گفت ماجرای شامو گفت بعد حسین من نگاه کن تو صحرا ببین تمام قافله رو سالم آوردم ببین تمام کاروانو سالم آوردم به خدا هر وقت می خواستن بچه هاتو سیلی بزنن خودم سپر می شدم به من سیلی می زدن حسین هر وقت می خواستن بچه هاتو تازیانه بزنن من سپر می شدم و تازیانه می خوردم اگه نامحرمان اینجا نبودن پیرهانم رو کنار می زدم جای کبودی تازیانه ها رو به تو نشون می دادم.حسین من عزیز من ولی اگه نگاه می کنی می بینی بین این قافله دختر سه ساله ت نیست شرمنده ام حسین به خدا تقصیر من نبود حسین هر چه اومدم مانع بشم سر بریده ی تو رو تو دامنش قرار ندم نگذاشتن سیلیم زدن تازیانه م زدن سر بریده ی تو رو توی دامن دختر سه ساله ت رقیه گذاشتن به خدا کنار سر بریده ت جان داد حسین. 😭😭😭😭 عرض دعای من میگن سه روز و سه شب قافله در کربلا موند وقتی قافله آماده ی حرکت شد همه سوار بر محمل ها دیدند سکینه نیومده کجاست سکینه امام سجاد سوال کرد کجاست گفتند کنار قبر باباش حسینه فرمود بگید بیاد قافله می خواد حرکت کنه زینب اومد عمه سکینه بلند شو قافله آماده ی حرکته یک دفعه سکینه با اون چشمان گریانش برگشت عمه زینب برو از برادرم امام سجاد اجازه بگیر من کنار قبر بابام خیمه بزنم و بمونم آی آی😭😭😭 یک طرف دیگه هم امام سجاد داره برای جابر میگه جابر اینجا بود که بابام علی اصغر رو روی دستش بلند کرد جلوی دیدگانش تیر سه شعبه به گلوی شش ماهه داداشم زدند. اینجا بود علی اکبر رو بدنش رو قطعه قطعه کردند جابر آنجا بود که قاسمم پاهاش رو روی زمین می کشید و جان می داد جابر بیا تو رو ببرم کنار نهر علقمه آنجایی که بدن بی دست عباسم افتاده بدن بی دست عموم عباس افتاد برا مریض ها دعا یادت نره جابر بیا بر غربت بابا بنالیم در اربعین با یاد عاشورا بنالیم جابر منم سجاد و زین العابدینم بعد از حسین تشنه لب سالار دینم من آمدم از راه پر درد اسارت اینک کنم قبر عزیزانم زیارت هر جای این صحرا نشان از عشق دارد ناگفته های جاودان از عشق دارد جابر همین جا مقتل جا عون و بریر است این بوی خون جعفر و حر و زهیر است اینجا حبیب بن مظاهر جان فدا کرد مسلم به جسم پاره رو سوی خدا کرد جابر علی اکبرم را یاد داری اینجا مزار اوست باید سر گذاری جابر مپرس از اصغر شیرین زبانم آتش زند داغ گلویش قلب و جانم لب تشنه بود اصغر کسی آبش نمی داد یک دمی نمی خوابید از آن ظلم و بیداد شش ماهه بود و از عطش رخساره اش زرد ای کاش این سان خصم سیرابش نمی کرد جابر همین جا که پر از شور و شین است معراج گاه باب مظلومم حسین است جابر بر او با لب عطشان سر بریدند جابر سر او با لب عطشان بریدند اسبان خصم از کینه بر جسمش دویدند😭😭😭😭 آن کس که هر دم مونسش روح الامین بود دیدم سه شب بر روی زمین بود جسم عزیزان بی کفن در دشت دیدم فریاد رودم رودم از زهرا شنیدم صد پاره تن بودند یاران در بیابان سرهای پر خون روی نی چون ماه تابان ای بی کفن حسین وای ای تشنه لب حسین وای دور از وطن حسین وای کو اصغرت حسین وای کو اکبرت حسین وای کو قاسمت حسین وای کو عباس حسین وای حسین وای حسین وای 😭😭😭😭 بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت از شام پر بلا رسیده ام بر خاک قتلگاه اطهرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت ببارم از دو دیده خون چو بر مزارت که اشک دیدگان خود کنم نثارت بیا و جای من نما دمی کنارت قربان تربت معطرت جانم فدای جسم بی سرت بابا منم سکینه دخترت جانم فدای جسم بی سرت 😭😭😭😭😭 بانوای مداح اهلبیت ع 🎤 👌 🌴🌴🌴
جدیدترین اشعار،نوحه وروضه درکانال ما خوش آمدین🌹 توجه👇 ♦️ شاعران گرامی جهت ارسال اشعار وسبک های خود درکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوباره اربعين شد و گِريَم ميگيره تو اين مسير دلِ شكسته غم ميگيره ايشالا كه بيشتر بشن هر ساله اما اين همه زائر ميبينم دلم ميگيره دلم ميگيره آقام حسن يدونه زائرم نداره دلم ميگيره نه گنبدِ طلا حتي علم نداره دلم ميگيره حتي اقام شعر قدم قدم نداره قدم قدم ، با يه علم ميريم آخر تو صحنِ زيباي حسن به زودي توو ، صحنِ آقام ميريم يه مشايه با كُلي سينه زن جانم حسن جانم حسن اي جانِ جانانم حسن جانم حسن تا چشمت افتاد وروديه بابِ قبله تا اومدي سلام بدي يادِ حسن باش نه بابِ قبله اي داره نه حتي صحني تموم ميشد غريبيِ آقامون اي كاش... تصورش كن توو بابِ قبله ي حسن وايسي ايشالا تصورش كن آروم آروم اشك ميريزي ميري پايينْ پا تصورش كن دست ادب به سينه ميگي سلام آقا سلام آقا كه الان توو بقيع هستم دخيلم رو به باب القاسمت بستم حسن جانم بذار عشقت تو قلبِ نوكرت باشه قرارِ ما تو صحنِ مادرت باشه حسن جانم غلط گفتم كه چيزي توي كاسم نيس منو دستِ حسين دادي حواسم نيس حسن جانم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوباره با آه و زاری میخونم با بی قراری نوه هاتم با ضریحن تو هنوز حرم نداری هر کی از غمت بمیره به خودت قسم عجیب نیست حتی بی.نِ اهل بیتم کسی مثل تو غریب نیست تو غریبایِ دوعالم نبود هیچ کسی شبیهت آرزومِ زنده باشم برسم پای ضریخت غریب و تنها و بی یار تو رو دادن خیلی آزار به کی سم دادن به جز تو تو خونش زمانِ افطار تویی اون که توی خونه اش حتی مَحرمی نداره داره از لبت میریزه جگر تو پاره پاره غریب آقام… *امشب شب غریبِ، برات بمیرم آقام….حسین جان! تشنه کُشتنت میدونم،‌ آقا! عزیزات رو کشتن میدونم، سرت رو بالای نیزه زدن میدونم، اما خانومت رباب دائم برات گریه میکرد، میگفت: سه روزِ بدن آقام رو زمین بود، تو مجلس یزید اگه یزید چوب به لب و دندانت زد سرت وقتی ازتشت افتاد رباب اومدبغل گرفت، اما حسن تو خونه ی خودش هم غریب بود، وقتی جگر پاره پاره شد، گفت: دیگه راحت شدم…همچین که زهر رو بالا آوُرد، پاره های جگر رو یه نگاه کرد گفت: زینب دیگه راحت شدم، چشمم دیگه به مغیره نمیوفته…امشب فقط بگو: غریب حسن اشک روضه های زهرا بوده مهمونِ نگاهت توی خونه مقتلت نیست کوچه بوده قتلگاهت بود توی کوچه ها چی دیدی هیچ کسی خبر نداره یه نفر نبود تو کوچه که بره کمک بیاره شنیدم از گوشه ی ماه تو کوچه ستاره گم‌شد چی بگم روضه ی خطِ تو کوچه گوشواره گم شد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5841559945270529167.mp3
2.99M
❣﷽❣ ⚜ کربلا ⚜ 🍁به امام رضا میگم حرفامو 🍁آخه بهتر میدونه دردامو 🍁اربعین نزدیکه و آشوبم 🍁میشه آقا بزنی امضامو 🍁اگه مردم چی 🍁 اگه قبل اربعین چشامو بستم چی 🍁اگه مردم چی 🍁 همه رفتن پس من که دلشکسته ام چی 🍁اشکامو ببین من فقط یه کربلا ازت 🍁میخواهم همین 🍁اشکامو ببین نکنه دوباره جا بمونم اربعین ⚜یه حرم فقط رفیق با معرفت 🍁به رقیه میگم از جاموندن 🍁آخه جاموندنو درکش کرده 🍁کاش منو تو کربلا خاک کنند 🍁حیفه آدم از حرم برگرده 🍁دل وا موندم بی قراره 🍁از همون سالی که جا موندم 🍁اگه دل خونم خسته ام 🍁بس که یه کنج از حرمو خوندم 🍁یه کنج از حرم بهم جا بده 🍁دلم تنگته خدا شاهده 🍁هوای حرم هوای بهشت 🍁بریم کربلا به جای بهشت ⚜یه حرم فقط رفیق با معرفت 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگشترت از قوم اعدا پس گرفتم با خون دل عمامه ات را پس گرفتم هر چیز را بردند آوردم ، ولیکن پیراهنت را سوختم تا پس گرفتم
یک اربعین گذشته باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو حسن لطفی
السلام علیک یا ابا عبدلله *امروز دیگه اینجوری سلام نمیدم. داداش پاشو سربریدتو برات آوردم* “السلام علی المَجزوزِ الرَاسِ مِنَ القَفا” حسین… نه نه! زن و مرد، تو که نفست یاری می کنه. تو که صدات مثل زینب نگرفته. این بچه ها دیگه صداشون جوهره نداشت. امروز ما به جای اون بچه ها میگیم. حسین….به خدا هر چیز دیگه جای این ذکر بگی دلت آروم نمیشه. “فما احلی اسمائکم”. شیرینی این ذکر و بچش؛ حسین وای هنوز به قبرا نرسیده بودن، یه وقت دیدن این زن و بچه خودشونو از ناقه ها به زمین انداختن. داداش اگه اون روز تو با صورت به زمین خوردی بلندشو ببین آخرین وجه تشابه من و تو اینه. تو تشنگی کشیدی منم کشیدم. گرسنگی کشیدی من کشیدم کتک خوردی منم کتک خوردم. تو رو با نیزه زدن منم زدن. زین العابدین فرمودآ: “ان دَمَعَت من احَدِنا عَینٌ” اگه چشمی از ما گریه می کرد. “فَقُرِعَت رَأسُهُ بِالرُمح” نیزه دارا با نیزه به سرش میزدن. اما داداش تو رو کشتن منم میخواستن بکشن، اما صورت تو زمین خورد تو این یکی من عقب موندم. اربعین جبران کرد. یه جوری از ناقه خودش و به زمین انداخت. رو زانوهاش داره راه میاد. همه منتظرن ببینن زینب چه میکنه؟ خوب نشونی رو بلده. خودم دیدم از بالا بلندی کجا افتادی زمین. خودم دیدم چی جوری محاصره ات کردن. اومد کنار این قبر. همه دور زینب حلقه زدن. اینجا با روضه شام و کوفه فرق میکنه اینا همه خواصن. همه روضه ها رو خوند. آی رباب تو از خیمه بیرون نیومدی اما من اومدم دیدم یه بدنی به رو، رو زمین افتاده. و هُوَ جُسَةٌ بِلا رَأس، سر نداشت سر نداشت. رباب نبودی ببینی چه کردم؛ خواستم سرشو ببوسم سر نداشت خواستم دستشو بردارم به قلبم بزارم دستشو بریده بودن فقط یه جای سالم بود اونم رگای گردنش بود. لبامو به اون رگا گذاشتم که تونستم خطبه بخونم. لبا رو به اون رگا گذاشتم که تونستم یزیدو رسوا کنم. گریه ها کردن… هر یکی سمت قبری رفت. اما دیدن رباب متحیره. یه جور دیگه داره ناله میزنه؛ خانوم تو چرا سرقبری نمیری؟ آخه قبر علی اصغرمو نمیدونم کجاست. آخ بمیرم. آب خوردم سینه هام شیر آورده. یادش بخیر ۴۰ روز پیش علی داشتمو شیر نداشتم حالا برعکس شد. یه بدن عصر روز یازدهم بدون زائر موند. هیچکی هم اشاره نمیکنه. به زینب خیلی سخت گذشت. از گودال که عبورشون دادن تو دارالحربم که بدن بنی هاشم بود. همه رو زینب زیارت کرد اما یه بدن کنار علقمه موند آخه عباس دور افتاده بود. هرچه زینب خواهش کرد نذاشتن اون بدنو زیارت کنه حالا تو ببین چه حسرتی به دلش موند…گفت داداش میرم اما برمیگردم. ازکنار قبر حسین هنوز داره رو زانوهاش راه میره. کربلا رفته ها همین جایی که میگن بین الحرمین ارباب ما دست به کمر رفت اما زینب رو زانوهاش راه رفت. رسید کنار علقمه. داداش نگی من با وفا نبودم. اینجا دیگه زینب روضه نخوند سکینه شروع کرد روضه خواندن.عمو عباس جات خالی بود؛ عمه مو سیلی زدن. آی حسین
شعر روضه اربعین زبان حالی از حضرت زینب سلام الله علیها در کنار تربت برادر خواهرت آمده در این صحرا بعدِ یک اربعین ولی تنها خیز و بین پیکر کبودم را صورتم مثل مادرم زهرا این چهل روز قوتمان غم شد هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد قامت خواهرت ببین خم شد خواهرت کوه صبر و ماتم شد لحظه های غروب یادم هست بارش سنگ و چوب یادم هست ناله های تو خوب یادم هست به تنش پا نکوب ... یادم هست تو زمین خوردی آسمان افتاد از تنت نیزه ی سنان افتاد خاتمت دست ساربان افتاد شعله بر خیمه ی زنان افتاد بین این مردمان خدا گم شد عزت و احترام ما گم شد دختری زیر دست و پا گم شد پیکرت زیر نیزه ها گم شد رمق از ذکر روی آن لب رفت تن تو زیر سمّ مرکب رفت روی آن جسمِ نامرتب رفت چه به حال خراب زینب رفت من بمیرم پر تو خاکی شد صورت اطهر تو خاکی شد بین مقتل سر تو خاکی شد چادر خواهر تو خاکی شد بعد از آن پیکر تو غارت شد به زنان حرم جسارت شد روزی مردها شهادت شد قسمت بانوان اسارت شد در میان حرامیان رفتیم لاجَرَم، بین این و آن رفتیم وسط بزم کوفیان رفتیم سر بازار شامیان رفتیم در شلوغی گذارمان افتاد رنگ از روی دختران افتاد معجرم دست این و آن افتاد سر عباس از سنان افتاد صحبت گوشواره شد بد شد گوش ها پاره پاره شد بد شد چشم ها پر ستاره شد بد شد به زنانت اشاره شد بد شد تا نگاهش به سوی آب افتاد یاد شش ماهه اش رباب افتاد دردهای من از حساب افتاد گذرم مجلس شراب افتاد نیمه شب پشت کاروان جا ماند بارها زیر و دست و پاها ماند سعی کردم برادر، امّا ماند دخترت در خرابه تنها ماند وحید محمدی
❣﷽❣ 💚 💚 باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی‌خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند من ولی باز پشت در ماندم روز و شب غبطه می‌خورم آقا به کسانی که با تو مأنوسند عاشق و بی‌قرار و بی‌تابند دست و پای تو را که می‌بوسند دیدن تو به من نمی‌آید تو کجا و نگاه هر جایی من اگر آن‌چه خواستی باشم تو سراغم به خواب می‌آیی؟ نکند عاق کرده‌ای من را نکند صبرتان سر آمده است گر عتابم کنید حق دارید هر گناهی ز من بر آمده است خواستم تا ببینمت در خواب به نگاهم اجازه داده نشد خواستم تا به کربلا بروم با رفیقان خود پیاده، نشد! بین آن کاروان و جمعیت چه کسی با تو هم‌قدم شده است؟ خوش به حال کسی که با گریه با شما راهی حرم شده است در حرم روضه‌خوان خودت هستی روضه‌ی کاروان جان بر لب بین روضه بلند می‌گویی: به فدای تو عمه‌جان زینب... تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ پاسخی آمد از حریم حسین همه گفتند کربلا برویم تا رسیدند لحظه‌ای ماندند در سکوتی که چهره‌ها شد مات زد به سینه غریب بی‌کفنم باز شد بغض عمه‌ی سادات به زمین خورد از سر محمل تیر غم‌ها به قلب بانو رفت با ادب نیت زیارت کرد سوی یارش به روی زانو رفت خواست تا درد دل کند اما مگر این گریه‌ها امان می‌داد یک نگاهی به دور خود انداخت سر خود را فقط تکان می‌داد السلام علیک یا مظلوم السلام علیک یا عطشان السلام علیک یا بن علی السلام علیک یا عریان ای برادر نمی‌برم از یاد که چگونه به خاک افتادی زیر گرمای آفتاب آن روز با لب تشنه، خسته، جان دادی ای برادر نرفته از نظرم اکبرت را که ارباً اربا شد بعد عباس میر لشکر تو پای دشمن به خیمه‌ها وا شد به خدا ای عزیز لب‌تشنه داغ یک قطره آب کشته مرا بین این گریه‌های اهل حرم گریه‌های رباب کشته مرا غرق گریه رباب می‌گوید که دل پاره پاره را بردند با سه‌شعبه به روی دست پدر طفلک شیرخواره را بردند پسرم با خیال تو هر شب دست بر سینه می‌فشارم من گرچه ماندم خجالتت آن‌روز ولی امروز شیر دارم من گریه را کم کنید دخترها کمی آرام اصغرم خواب است گل نازم علی علی لا لا مادرت چهل شب است بی‌تاب است 💚(مجتبی شکریان)
خیز ای سردارِ بی سر بین که سر آورده ام من سرت را از میانِ تشتِ زر آورده ام کن حلالم ای برادر راس پُر خونِ تو را گر که از کاخِ یزیدِ بد گُهر آورده ام خیز ای سردارِ بی سر من فقط این اربعین قدرِ صدها اربعین بر تو خبر آورده ام زینبم در چهل منزل رنج و غمها دیده ام شرحی از ویرانه های پُر خطر آورده ام بر سرم یک اربعین جز نیزه و خنجر نبود سینه ای آکنده از خونِ جگر آورده ام خیز ای جانم ببین از شامِ ویرانِ خراب قصه ی آن دختر و راسِ پدر آورده ام ای تو نورِ دیده ام شرمنده ام گویم اگر زخم های تن پُر از تیغِ شرر آورده ام خطبه خواندم، خطبه ی قراء و زهرا گونه ای اشکِ عالم را من از این صحنه در آورده ام خوانده ام شرحِ سقیفه ماجرای پشتِ در باغِ غصبیِ فدک را من ثمر آورده ام ای برادر جان برایت تحفه ای از این سفر آهِ سردِ سینه و اشکِ بصر آورده ام شاهِ بی غسل و کفن اینک برای شستشوت من گلابِ تازه ای از چشم تَر آورده ام!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا