eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم آدم عاقل ولی اول تفکّر می کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم ... ... روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیّر می کند سنگ دل هستم ، ولی دارد نگاه رحمتش ... ... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه ی مادر مرا حُر می کند نوکری فاطمه محشر به دادم می رسد از غلام مادرش آقا تشکر می کند سینه ام می سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می کند مطمئنم زیر دست پا که می افتد زنی بازویش را ضربه ها همرنگ چادر می کند ➖➖➖➖➖➖➖
🏴🏴🏴👆👆👆 بارگذاری مجلس شب چهارم محرم ۱۴۰۲ _دعا ⬇️⬇️⬇️⬇️
از "علیه‌السلام" (س) ➖➖➖➖➖➖➖ خانه‌ای غرق نور می‌بینم غم گرفتند اهل این خانه اتّفاقی مهیب رخ داده چند روزی است در همین خانه ردّ خون است جای‌جای زمین ردّ میخ است بر روی دیوار این سیاهی، سیاهی دود است خانه آتش گرفته است انگار مرد خانه، نشسته گوشه‌ای و چادری را گرفته در دستش چادری رنگ خون و خاکستر مرد را خسته کرده از هستش ماجرا، ماجرای ناموس و همه‌ی اهل خانه، غم دارند بین بستر، نشسته خوابیده چشم‌هایش ولی ورم دارند موقع باز کردن چشمش زخم ابرو اذیتش می‌کرد لحظه‌های نفس‌نفس زدنش درد پهلو اذیتش می‌کرد خیلی آرام زد صدا و گفت: دخترم با تو صحبتی دارم رازهایی است در دلم باید با تو گویم؛ وصیتی دارم اوّلاً دخترم به چادر من پاک کن دیده‌ی ترت، زینب زخم‌هایی که خورده‌ام، کاری است ماندنی نیست مادرت زینب چند سالی که بگذرد مادر فرق قرآن، شکاف خواهد خورد سر بابات می‌شود پر خون اصل ایمان، شکاف خواهد خورد چند سالی پس از غم پدرت می‌رسد نوبت حسن، زینب جگر پاره، تیر بر تابوت مُی‌کشد غربت حسن، زینب وای از غصّه‌ی حسینم؛ وای! بی‌کس و بی‌پناه می‌ماند تشنه، زخمی، غریب، بی‌یاور پسرم بی‌سپاه می‌ماند زینب! آن‌روز باش یاور او خواهری کن خودت برای حسین گلویش را ببوس وقت وداع مادری کن فقط برای حسین زینبم! اهل آسمان آن‌روز همگی کشته‌مرده‌ی عشقند زینب! آن‌روز دو پسر داری دو گلت سرسپرده‌ی عشقند اهل بیت رسول در بندِ فتنه‌های نفاق افتادند چند سالی گذشت و آن اسرار یک‌به‌یک اتفاق افتادند عاقبت روز واقعه که رسید نوبت مادریِ خواهر شد دید با چشم خویش غربت را هرچه که گفته بود مادر، شد شاه بی‌یار، ناله‌ای سر داد رعد هل مِن معین او پیچید زینب از لابه‌لای خیمه‌ی خود اشک بر چشم، ماجرا را دید دختر مرتضی‌ست، حیدری است گفت: امروز عید قربان است پسرانم فدای دخترکت وقت رفتن به‌سوی میدان است گفتی ای شاه! ارتش تو منم ابر فیضی و بارش تو منم تیغ در حال چرخش تو منم خواهرم پس بلاکش تو منم ای محاسن سپید خسته‌ی من با توام یار دلشکسته‌ی من‏ بعد اکبر، توان نداری که نیمه‌جانی و جان نداری که غیر اشک روان نداری که لشگری بینمان نداری که بچّه‌هایم فدای اکبر تو پیش‌مرگ علی اصغر تو ما که پنجاه سال غم دیدیم کوچه و میخ و قدّ خم دیدیم فرق بشکسته از ستم دیدیم جگر پاره‌پاره هم دیدیم جان زهرا، تو را به این قرآن سهم من را بده در این میدان پاره‌های تنم فدای تنت به‌فدای نخی ز پیرهنت هر دو قربان خشکی دهنت جانشان نذر جسم بی‌کفنت پیش تو بلکه رو سفید شوم بایدم مادر شهید شوم من به جان می‌خرم اسارت را می‌روم مجلس جسارت را شاکرم لحظه‌های غارت را بر لبم دارم این عبارت را دخلت زینب علی بن زیاد ای برادر! سرت سلامت باد پسران علی، همه علی‌اند نیست دشمن به چشمشان عددی خون زینب درون رگ‌هاشان دم گرفتند یاعلی مددی سر سردارها زمین افتاد با رجزهای ذوالفقاریشان مادر از خیمه داشت حظ می‌کرد با تماشای جان‌نثاریشان دوره کردند دو برادر را بینشان تا که فاصله افتاد سر سرنیزه‌ها فرود آمد کار هم دست حرمله افتاد دم مغرب، حسین در گودال شمر آمد نشست روی تنش زینب از روی تل تماشا کرد که کسی پا گذاشت بر دهنش خواهرش روی تل زینبیه ضجّه‌های خداخدا می‌زد شاه زخمی، به زیر دست‌وپا داشت لب‌تشنه دست‌وپا می‌زد یک نفر مانده بود در گودال صد نفر می‌زدند زینب را هرچه او بیشتر نفس می‌زد بیشتر می‌زدند زینب را ➖➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از "علیه‌السلام" (ع) ➖➖➖➖➖➖➖ نه مراست قدرت آن‌که دم زنم از جلال تو یاعلی نه مرا زبان که بیان کنم صفت کمال تو یاعلی علی یا علی شده مات عقل موحّدین همه در جمال تو یاعلی چو نیافت غیر تو آگهی ز بیان حال تو یاعلی نبرد به وصف تو ره کسی مگر از مقال تو یاعلی هله ای تجلّی عارفان تو چه مطلعی تو چه منظری هله ای موله عاشقان تو چه شاهدی تو چه دلبری که ندیده‌ام به دو دیده‌ام چو تو گوهری؛ چو تو جوهری چه در انبیاء، چه در اولیاء نه تو را عدیلی و همسری به کدام کس مثلت زنم که بود مثال تو یاعلی مددی کن ای شه لو کشف غم و ابتهال تو یاعلی برسد به گوش من از نجف قُتِلَ الحسینُ بکربلا ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از "علیه‌السلام" (س) کربلا اگه کربلا شد فتنه‌ها اگه برملا شد به همّت دختر مرتضی شد زن نگو، رهبر بگو؛ فاتح خیبر بگو راهی کرب‌وبلا، زینب نگو؛ حیدر بگو فاطمی‌ سیرت، یا بنت حیدر علوی صولت، یا بنت حیدر علیا حضرت، یا بنت حیدر پیش پاش، دشمنش حقیر شد محقّق هدف غدیر شد دخت امیر مؤمنان، امیر شد کائنات، مأمورشن؛ تابع دستورشن ظالمین، بیچاره و مقهور و کور از نورشن نصرت انصار، یا بنت حیدر صابر و قهّار، یا بنت حیدر کعبه‌ی سیّار، یا بنت حیدر وارث کرّار، یا بنت حیدر مصدر عصمت، یا بنت حیدر چشمه‌ی غیرت، یا بنت حیدر علیا حضرت، یا بنت حیدر وارث خبر کسا بود مثل وحی، واضح و رسا بود خود خود سیّدةالنساء بود وارث نور حجاب از ریا انداخت نقاب السّلام مولاتنا، عالی مقام، علیا جناب جان به کف از روز طف؛ تیر شاه لو کشف را دخترش زد بر هدف؛ شد جلوه‌گر شاه نجف رهرو و رهبر، یا بنت حیدر بهترین خواهر، یا بنت حیدر کوثر کوثر، یا بنت حیدر حیدر حیدر، یا بنت حیدر نعمت عطرت، یا بنت حیدر منبع حکمت، یا بنت حیدر علیا حضرت، یا بنت حیدر جلوه‌ی سَینا، یا بنت حیدر سرّ اعطینا، یا بنت حیدر آیت کبری، یا بنت حیدر دختر زهرا، یا بنت حیدر ریشه‌ی نهضت، یا بنت حیدر باعث عزّت، یا بنت حیدر علیا حضرت، یا بنت حیدر ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از "علیه‌السلام" (س) ای به دست احسانت، چشم انبیاء؛ زینب خاک چادرت دارد حکم کیمیا؛ زینب چون خدیجه‌ی کبری، مظهر وفا؛ زینب در مراتب عصمت، فوق فکر ما؛ زینب مثل مادرش زهرا، قدر او خفا؛ زینب قهرمان میدان هر غم و بلا؛ زینب قدر او ولا یُدْرَکْ؛ شأن او ولا یوصَفْ او علم به دوش آمد، عصر روز غم از طف ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از "علیه‌السلام" (عج) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ یه‌روز میای؛ یه‌روز همه دنیا، اقتدارو می‌بینن زمستونم باشه، بهارو می‌بینن یه‌روز میای؛ همه گرفتارا آشنا رو می‌بینن شما رو می‌بینن اونا که دستشون جایی بند نیست اونا که سهمشون یه لبخند نیست اونا که طعم قندشون، قند نیست شهد عشقو می‌نوشن؛ خدا رو می‌بینن یابن الحسن ای مروارید صدف ای حجّت حق! ای بانی شرف ای شمسه‌ی نور بر ایوان نجف یه‌روز میای؛ یه‌روز که می‌دونم، خیلی‌خیلی نزدیکه یه‌روز که صبح این، شبای تاریکه یه‌روز میای؛ یه‌روز همه خوبن بین دل‌ها وقتی‌که، یه ‌مرز باریکه اونا که روز و شب گرفتارن اونا که به همه بدهکارن از غصّه، شب تا صبح رو بیدارن امّا باز امیدوارن، هنوز تو رو دارن یابن الحسن ای وجه کامل عشق ای ساحل عشق! شمع محفل عشق ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از "علیه‌السلام" (س) ➖➖➖➖➖➖➖➖ السّلام علی بنت مَن صلّی قبلتین السّلام علی بنت مَن ضرب بالسّیفین السّلام علی من تهیّج قلبها للحسین السّلام علی بنت سید الانبیاء یا بنت صاحب الحوض و اللواء یا بنت مَن عُرج الی السماء و وصل الی مقام قاب قوسین او ادنی یا بنت نبی الهدی و سیّد الوری یا بنت صاحب المقام المحمود یا بنت خیر خلق الله یا بنت سیّد الاوصیاء یا بنت امام الاتقیاء؛ بنت رکن الاولیاء بنت یعسوب الدین؛ بنت امیرالمومنین یا بنت قائد البرره یا بنت قامع الکفره یا بنت قامع الفجره دل و دلدار و یار حسین دختر شیر بدر و حنین بانوی اوّل درباری الگوی عفّت و عصمت و شجاعت و ایثاری چادرت حصن حصین همه بانوان عالم بعد از عبّاس تو علمداری قالعة الکفّاری؛ امّ ابیهائی مادر حیدر؛ دختر زهرائی؛ دختر حیدر دختر شیرحیدر کرّاری برق شمشیر حیدر کرّاری شور تکبیر حیدر کرّاری حجاب تصویر حیدر کرّاری جوهر تحریر حیدر کرّاری ای ملتمس دعای تو، ارباب دختر خورشید؛ عمّه‌ی انجم خواهر مهتاب؛ مرا دریاب ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از "علیه‌السلام" (س) ➖➖➖➖➖➖➖ رضای توست، رضای خدای این دو نفر خداست شاهد حال رضای این دو نفر همین‌که قصد فدایی تو شدن دارند هزارمرتبه جانم فدای این دو نفر به التماس کشیده‌ست کار من پیشت ببین که آبرویم ریخت پای این دو نفر اگر قبول نداری فدایی تو شوند کفن به تن کنم اینک به‌جای این دو نفر کمی به عمر تو حتّی اگر اضافه شود که نیست بهتر از آن در ازای این دو نفر تو در عبای خودت، دیده‌ای هزار اکبر به من نمی‌رسد آیا بلای این دو نفر؟ سکوت کردی و حالا رضایتت پیداست دعات بدرقه شد در قفای این دو نفر دو نسل حیدر و جعفر به معرکه زده‌اند ملائکند تمامی قوای این دو نفر یکی زده به یسار و یکی زده به یمین غرور می‌چکد از ماجرای این دو نفر به ناگه از همه‌سو سیل تیغ و تیر آمد شکست در نظر من، صدای این دو نفر اگرچه در پی آنان به معرکه زده‌ای محال شد که ببینی شفای این دو نفر ز دور دیده‌ام آخر، به دست آوردی تو عاقبت، بدن نخ‌نمای این دو نفر برون ز خیمه نیایم برای دیدنشان اگرچه پر زده قلبم برای این دو نفر چه اقتدای شریفی به رأس تو دارند به نیزه شد سر از تن ‌جدای این دو نفر ➖➖➖➖➖➖➖➖