eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.9هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه دفتری
دودمه امام رضا ع مظلومم و مسمومم و بر عشق رضایم               غریب الغربایم دور از وطن این حجره شده کرببلایم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دودمه امام رضا ع دانه ای مسموم آتش زد سراپای مرا             ای جواد من بیا من حسین و تو علی اکبر خراسان کربلا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دودمه امام رضا ع بر مشامم می رسد از کوی تو بوی خدا               یا علی موسی الرضا جان زهرا و جوادت یک نگاهی کن مرا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دودمه امام رضا ع بخدا مزد عزاداری ما دست رضاست              مزد ما کرب و بلاست کربلا هم برویم این دلِ ما مست رضاست ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دودمه امام رضا ع در میان حجره پیچیده امشب بوی سیب            از غم شیب الخضیب می روی تا کربلا با روضه ی یابن شبیب ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دودمه امام رضا ع دلم آواره شد و خواهرم آواره نشد           يا حسين يا جَدّا جگرم پاره شد و پيرُهنم پاره نشد @roze_daftari ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام آقام گذاشتی باز به پابوست بیام آقام تو این شلوغی میکنی نگام آقام هیچکی نمیشه مثل تو برام آقام چه حالیه نفس کشیدن توی صحنت عالیه چقدر دل شکسته این حوالیه جای همه عاشقا اینجا خالیه تو بغض خسته ی صدام حرفای نا نوشتمه من دنیا رو میخوام چیکار کنج صحنت بهشتمه آشفته منم آرامش تویی اونکه تا ابد میخوامش تویی جانم یا رضا **** چه غربتی عجب غمی چه داغ بی نهایتی کشتن امام رضامونو به راحتی پا میکشه رو خاک با چه مصیبتی بالا سرش رسیده اون دمای آخر پسرش رو زانوی جواد سر مطهرش براش تداعی شده داغ مادرش با اینکه بین غربته یا که دور از وطن شده خوبه بازم با احترام جسم پاکش کفن شده ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق این مرقد و این گنبدم واله و شیدا به سویت آمدم آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده سلام ای شاه خراسان سلام ای حضرت سلطان سلام ای جسم مرا جان ای شاه خراسان یا رضا قسم به این صحن و سرایت قسم به گنبد طلایت بمیرم عاقبت برایت **** تویی که اربابی و ما رعیتیم تا به ابد شاکر این نعمتیم صحن و سرای تو بهشت خداست ضریح تو شعبه ای از کربلاست سلام ای علت ایمان سلام ای قبله ی ایران سلام ای جسم مرا جان ای شاه خراسان یا رضا شکسته بغض بی صدایم به درد و غصه مبتلایم اسیر داغ کربلایم **** از غم تو اگر بگریم رواست سر بریده ای که بر نیزه هاست بی سر و سامان تو ام یا حسین دست به دامان تو ام یا حسین آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده سلام ای شاه خراسان سلام ای حضرت سلطان سلام ای جسم مرا جان ای شاه خراسان یا رضا قسم به این صحن و سرایت قسم به گنبد طلایت بمیرم عاقبت برایت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ص) کسی به خانه رسید و نمود دق الباب گشود فصل خزان را ز فصلهای کتاب برای بردن جان جهان اجازت خواست خدا کند ندهد کس به این اجازه جواب اگرچه اذن نخواهد ورود عزرائیل ولی به حرمت (ص) چنین نموده خطاب ز غصه های دل (س) نگردد کم ملک نموده اگر هم رعایت آداب تمام شهر مدینه است بیت الاحزانش ز درد هجر پدر قلب او شده است کباب بمیرم از غم او زین مصاب، چشمانش یکی به خون شده و چشم دیگری پر آب حروف نورِ علی نورِ، نور شد تفسیر به صحن سینه (ع) با (ع) در یک قاب ز چشم یاس نبی اشک می چکد هر دم به چشم خواب پدر ریزد از ستاره گلاب چگونه تاب بیارد فراق روی تو را نگاه کن شده زهرای اطهرت بی تاب مرو پدر بِرَوی روز ما همیشه شب است دو دستِ دست خدا بسته می شود به طناب نرو که تیره نگردد حریر چهره ی ماه ز جنس رنگ کبودی زند به چهره حجاب بیا مرا خبری ده که طاقتم طاق است به زودْ آمدنم پیش خود مرا دریاب 1402/06/22 رحلت رسول اکرم (ص) تسلیت
چون جام ِزهر غریبانه سر کشید فریاد زدخدا و عبا را به سر کشید پنجاه وچند سال موسا به کوچه ها پنجاه وچند مرتب آه از جگر کشید با سینهای که آتش از آن شعله میکشید آری نفسنفس زدنش تا سحر کشید او بود وخاکِ حجره و یک ناله ی ضعیف گاهِ سحربه جانب جانانه پر کشید در انتظارآمدن میوه ی دلش پا را بهسویِ قبله چنان محتضر کشید سینه زناندریده گریبان پسر رسید دستی بهرویِ ماهِ کبودِ پدر کشید شمسُالشموس رویِ زمین اوفتاده و فریادِ ایپدر, ز دلِ خود قمر کشید آه از دمیکه زینبِ کبرایِ غم نصیب آمد تن ِامام زمانش به بَر کشید با دستِزخم خورده یِ خود دختر ِ علی تیر ِشکسته از تن ارباب در کشید گُل ماندهبود در وسط تیغ و نیزه ها آمد زپایِ ساقه یِ یاسش تَبَر کشید مجتبی روشن روان