eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.9هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم شب شهادت نگاه کن به دو چشمانِ بی قراری که ندارد از تو جز این ، هیچ انتظاری که قسم به چشم ترت بد زمانه چشمم زد و گریه می‌کنم از دستِ روزگاری که نداشت چشم که نُه سال پیشِ هم باشیم نگفت: داغِ پدر دیده درد داری که حسینت آمده ، گیرم بغل کنی او را برای شانه کشیدن توان نداری که نرفته از نظرم خاطرات آنروزی... که ریخت رویِ سرت جمعِ بی شماری که برای بُردن من آمدند در خانه برای بُردن آنکه نداشت یاری که به جای تو برود پشت در ، ولی رفتی زدند در به تو و میخِ داغداری که نداد فرصت آنکه به محسنت برسی نشانده است به پهلوت یادگاری که از آن به بعد لباست همیشه خونین است و سینه‌ی تو شکسته است از فشاری که میان یک در و دیوار و شعله خُردت کرد گذشت بر تو زمانِ نفَس شماری که پس از سه ماه فقط  التماس من این است کمی نگاه ...ندارد نگاه کاری که (حسن لطفی)
شده صبر قاتل من، میخ درم قاتلِ تو مگه ضارب ندونست که شیشه ای حامله تو!؟ چی می شد حد اقل جلوی شوهر نزنند داره زینب می بینه جلوی دختر نزنند چهل تا بی حیا بودن، هیچکی نداشت یه غیرتی چهل نفر لگد زدن، چهل تاشون یکی یکی فاطمه جان یارالی همسر حیدر یارالی ~~~~ قتلگاه تو شده، خونه ی امن شوهرت بیا حیدر رو ببخش، طناب دست همسرت فاطمه جان ببینم چرا خونیه پیرهنت!؟ محسنم کشته شده فدای زخم بدنت چقدر به تو لگد زدن غرورمو لگد زدن، بمیرم و نبینمو، همسرمو چه بد زدن فاطمه جان یارالی همسر حیدر یارالی ~ دستای کوچیکمو تو دست مادر می زارم با همین قد کمم جا پای حیدر می زارم توی کوچه می بینم سیاهی از دور می رسه مادرم رو می گیره، بی هوا سیلی می رسه صداش هنوز تو گوشمه صدای ضرب دستشه لعنت حق به دومی تو کوچه رد خونشه کوچه ی فاطمیه خون دل از فاطمیه
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ :شور عرب :خدا مادرم را کجا می برند... زبانحال امیرالمومنین (ع)با حضرت زهرا (س) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ مــرو از بَـرَم  یاس نیلـــوفــری تــو نــورِ امیـــد  دل حیــــدری بمـون جـان حیـدر/ عـزیز پیمبــر/ مرو فاطمه مرو فاطمه جان/مرو فاطمه جان/مرو فاطمه بدونِ تو گــریونه چشمـــای من مـرو بـی تو تاریکــه دنیــای من دلم بیقــراره /غمت زد شـراره / به جان علـی مرو فاطمه جان/مرو فاطمه جان/مرو فاطمه فدایی شـدی در دفاع از حـرم فــدای تو ای بهتـــرین یــاورم شهیـد ولایت / بشم مـن فدایت / مرو فاطمه مرو فاطمه/جان مرو فاطمه/جان مرو فاطمه علی بی تو دیگه نداره خوشی تو با رفتن خود منـو می کشی تو رفتی زدستم/ز داغت شکستم/مرو فاطمه مرو فاطمه/جان مرو فاطمه/جان مرو فاطمه مــرو زوده  یاس جــوان علی بمــون بــانوی قـد کمــان علی خزان شد بهارم/ کسی رو ندارم / مرو فاطمه مرو فاطمه/جان مرو فاطمه/جان مرو فاطمه بمــون مادری کن برا زینبـین نذار غم ببینه چشای حسین حسن بیقراره / غـم کوچـه داره / مرو فاطمه مرو فاطمه/جان مرو فاطمه/جان مرو فاطمه قــرار مــن و تو ، باشــه  کربلا تو صحرای خونین و دشت بلا حسینو صداکن/عزایش به پا کن/تو گودال خون تو شام غریبان / به همراه زینب / بُنَـــیَّ بخون حسینم حسینم/حسینم حسینم/حسینم حسین 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
﴿ ﴾ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ نَبِیِّ اللَّه السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ صَفِیِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلائِکَتِه السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ منَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ السَّلامُ عَلَیْکِ یَا زَوْجَهَ وَلِیِّ اللَّهِ وَ خَیْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ 🏴 فرا رسیدن شھادت‌ ام ابیها حضرت فاطمھ زهرا سلام الله علیها را تسلیت مےگوییم. 🖤🕯 🖤 🖤
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇࿐ྀུ༅𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ "کَلِّمینــی" فــاطمـــه ! دارد تــوانـم می رود آمــــده جان بر لبــم ، روح و روانم می رود "کَلّمینــی"دختـر خَیــرُ الوَریٰ ، خَیــر النساء! چشم خود وا کن ببیــن اشک روانم می رود پــر مــزن از آشیـــــانم ای پرستـــوی علـــی زندگانــی ، دلخوشــی ، از آشیـــانم می رود با نفسهایی که سنگین می شود درسینه ات خنـــــده از روی لبـــان کـودکــانـــم می رود صحبت از رفتن نکن آتش به قلبم می زنی تیر داغت دم به دم بر استخــوانم می رود با وصیــت های تو دنیــا به چشمم تیره شد قبلِ تو با چشم خود دیدم که جانم می رود روشنـای چشم من ! باور ندارم نیمـه شب مـــاه من ، قامتْ کمان از آسمانم می رود باغبانی خسته ام وقتی که با دست خزان از بهـــار خــانه ام یــاس جــوانم می رود آیه آیه التمـــاسم آب شـــد در چشــــم من از همان وقتی که یاسین بر زبانم می رود فاطمه! ای کاش هرگزخانهٔ ما ، در نداشت با همین ای کاش ها آه از نهــــانم می رود ای تمــامِ لشــکــرم ، تنهـــاترینـــم بعــدِ تـو می روی همــراه تو گویـا جهـــانم می رود 𖠇࿐ྀུ༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
بسم الله الرحمن الرحیم ،روضه وداع با تو برای من غم عالم نماندنی است با من بمان که با من و تو  غم نماندنی است این غم کجا برم که برایم میان شهر یک یار مانده است که آن هم نماندنی است گفتم طبیب آمد و تا دید وضعِ در برگشت و رفت و گفت مریضم نماندنی است پهلو و سینه، صورت و بازو، عزیز من با این همه جراحت مبهم نماندنی است مرهم گذاشت زینب و دادت بلند شد با گریه گفت این تن درهم نماندنی است مثل خیال گشته‌ای و گفت بسترت بیهوده است افاقه‌ی مرهم..‌. نماندنی است سهمِ حسین بی کفنی شد، کفن چه سود ؟ وقتی کفن نه پیرهنی هم نماندنی است تا فرصت است بوسه بگیر از حسین که.. از زخمِ نیزه‌های دمادم نماندنی است بوسه بگیر از بدنش که همین بدن  زیر هزار ضربه‌ی محکم نماندنی است (حسن لطفی ۴۰۳/۰۹/۱۴) *می‌سوزم از غمی كه ميان هزار خصم يک يار مانده بهر تو ، آن هم نماندی‌است (استاد حاج علی انسانی)
‍ . |⇦• سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه با نوایِ کربلایی سید رضا نریمانی ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ خدانگهدار ای مهربونم ای هم‌زبونم ، چراغِ خونه‌‌ م خدانگهدار بانویِ خسته‌ م از پا نشستی ، از پا نشستم یادم نمیره اون کوچه و در دیوار و مسمار ، آتیش و هیزم یادم نمیره تو گریه کردی من گریه کردم میون مَردُم یادم نمیره من که یه روزی با این دو دستم خیبر شکستم یادم نمیره همسایه‌هامون زل میزدن به طناب دستم گفتن علی نظر شدی، خندیدن یه کم شکسته‌تر شدی، خندیدن رد شدن از کنار من میگفتن سلامتی پدر شدی؟! خندیدن... خدانگهدار ای یارِ جونی هنوز برا من تو پهلوونی سرت رو پایین چرا گرفتی؟ نبینم اینجور عزا گرفتی عیبی نداره ، بیا خیال کن اصلاً ندارم هیچ زخم و دردی عیبی نداره ، اشکاتُ پاک کن زینب نبینه که گریه کردی عیبی نداره فدا سرِ تو اگه سرم خورد گوشۀ دیوار عیبی نداره ، دیگه گذشته... هروقت که خواستی این میخ‌ُ بردار ببین حسن رو زانوهام خوابیده دیده تو گریه میکنی ترسیده مادر براش بمیره خواب دید انگار پریده از خواب و تنش لرزیده علی مانده‌ست و ردّ خون کوچه، چشم ما روشن و این حیدر شکستن را خودت بانو تصور کن تصور کن علی را در میان بغض این خانه سکوت میخ و آهن را خودت بانو تصور کن کنارم باش تا آخر ، فلانی داشت می‌خندید غرور تلخ دشمن را خودت بانو تصور کن یازهرا .... *کارهای غسل بی‌بی که تموم شد، کفن که تموم شد، امیرالمؤمنین یه نگاهی انداخت دید کسی نیست کمکش کنه. گرچه امام صادق (ع) فرمودند انقدر بدن مادر ما نحیف و لاغر شده بود که بعضیا میگن امیرالمؤمنین تابوت رو یه تنه بلند کرد.... علامه حسن زاده آملی نقل میکنه میگه امیرالمؤمنین صدا زد حسن جان برو سلمان رو خبر کن، سلمان بیاد کمک علی کنه. سلمان میگه تو خونه نشسته دیدم درِ خونه رو میزنن؛ -چه خبره این وقت شب! کیه؟ تا در رو باز کردم دیدم امام حسن سر به دیوار گذاشته؛ سلمان بیا میخوایم مادرمون رو تشییع کنیم. میگه اومدم تو خونه‌ی علی، دیدم چه اوضاعیه؛ بچه‌ها یه طرفن، زینب یه طرف، حسن و حسین یه طرف، یه طرف هم امیرالمؤمنین سرتا پا خونی و سرتا پا خاکی؛ تا چشمش تو چشم سلمان افتاد هم‌دیگه رو بغل کردن: سلمان دیدی چه خاکی به سرم شد، دیدی فاطمه‌‌م رو ازم گرفتن ....* یازهرا .... ____ •┄┅═○◉↭◉○═┅┄•
حاج محمدرضا بذریBazri_Shahadat_Hazrat-Zahra_1400.mp3
زمان: حجم: 10.49M
🏴 السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا 🔊 بدرود امیدم، همه دار و ندارم باید بدنت رو توی تابوت بزارم ... ◼️ 🎤حاج محمد رضا غمناک ترین حادثه زندگی من مهر من و مهتاب شب بندگی من با اشک به دیوار و در کوچه نوشتم این کوچه شده باعث شرمندگی من از ناله من موج گرفت خشک ترین رود از رفتن تو کوچه این شهر مه آلود بدرود بهشتم،نفسم،عشق عزیزم آهسته برو،پشت سرت اشک بریزم... بدرود قرارم،همه دار و ندارم باید تورو به خالق منان بسپارم میگن در جنت دیگه مسمار نداره اونجا کسی با بال ملک کار نداره باید روی گلبرگ شقایق بنویسند گل تاب فشار در و دیوار نداره... انگار گلم اومده بودی که بری زود کز روز تولد به تنت رخت سفر بود بدرود بهشتم،ملکم،روح بلندم بند کفنت رو باید انگار ببندم بدرود امیدم،همه دار و ندارم باید بدنت رو توی تابوت بزارم ... .
4_5949385893805560540.mp3
زمان: حجم: 934.5K
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ میروی تو از - آشیانه نیمه های شب - مخفیانه میبرم بارِ - غصه ات را همره تابوت - روی شانه ۲ (ای همه حاصلم داغ تو قاتلم حل کن این مشکلم زهرا یا زهرا) ۲ [ الوداع فاطمه ۳ زهرا یا زهرا ] 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ همزبان من - همسر من ای به سختی ها - یاور من شد کفن پوش آن - پیکر تو رخت ماتم بر - پیکر من ۲ (ای نگار علی کن نظر تو بر این حال زار علی زهرا یا زهرا) ۲ [ الوداع فاطمه ۳ زهرا یا زهرا ] 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ میکشم از روی تو خجلت در دلم مانده - آه حسرت پشت در زهرا - پیکرت سوخت سوزد این قلبم - تا قیامت ۲ (ماه تابنده ام از تو شرمنده ام بعد تو زنده ام زهرا یا زهرا) ۲ [ الوداع فاطمه ۳ زهرا یا زهرا ] .
باز هم دارد صدای گریه بالا می رود امشب از بیت علی آرایه بالا می رود در میان گریه ها «الجارُ ثُمَّ الدّارُ» گفت در جوابش دادِ هر همسایه بالا می رود! عاملان شرع و قرآن کور و کر بودند چون پشت در دارد صدای آیه بالا می رود هر شبانه روز ماهی بود و زهرا آب شد پس چرا هِی طول هر ثانیه بالا می رود؟! حرف پیغمبر به یاد حیدر افتاد و چه دید؟ لحظه لحظه ارزش این هدیه بالا می رود وقت غسل فاطمه لرزید دست حیدر و آه ، دیگر شدت مرثیه بالا می رود😭
دیروز بود انگار عشقت در گلم رفت‌ گفتی علی!غم‌های عالم از دلم رفت.. دیروز بود انگار با تو پا گرفتم خندیدی و آرام دستت را گرفتم دیروز بود انگار شب را کور کردیم یک خانه کوچک به زحمت جور کردیم دیروز بود انگار رونق داشت باغم با بودن تو غم نمیامد سراغم دیروز بود انگار گل با شمع بودیم شب‌ها سر یک سفره باهم جمع بودیم دیروز بود انگار دنیا کام من بود در شهر عنوانم علی صف شکن بود دیروز بود انگار دادم این خبر را گفتم که زهرا هست بفروشم سپر را دیروز بود انگار فکرم ماندنت بود زیباترین اوقات من نان پختنت بود دیروز بود انگار با شور جوانی می ایستادی تا نماز شب بخوانی امروز اما غم گرفته خانه ام‌ را سر درد اذیت میکند ریحانه ام را امروز اما هر نمازش بی قنوت است هرچیز میگویم جواب او سکوت است امروز اما راه من بن بست خورده بانوی من سیلی ز مردی پست خورده امروز اما بخت حیدر واژگون است هرجای بستر را که میبینیم خون است امروز اما سوخت مغز استخوانم با من وصیت کرد بانوی جوانم امروز اما غم دلم را زیرو رو کرد از حال زهرایم مغیره پرس و جو کرد امروز اما کوثر من در مدینه زخم عمیق میخ در دارد به سینه امروز اما خاک شسته جامه ام را گم کرده ام در کوچه ها عمامه ام را.. امروز اما سر به زیر شهر هستم دنیا بدان من با تو دیگر قهر هستم امروز اما داغ زد بر روی داغم فرمود وای از کشته ی خاک عراقم.. گفتم حسین دیدم دو چشمان ترش را فرمود میبرند لب تشنه سرش را
صاحب عزای حضرت خیر النسا، بیا ای بانی شکسته دل روضه ها، بیا درد فراق تو به خدا می کشد مرا رحمی نما به حال دل این گدا، بیا از بس به هجر روی تو عادت نموده ایم دل می رود به سمت گناه و خطا، بیا ما در میان بحر گنه غوطه می خوریم آقا نجاتمان بده از این بلا، بیا مشغول خویش و بندۀ دینار و درهمیم فکری به حال نوکر زهرا نما، بیا لطف تو بوده گریه کن مادرت شدیم ای سفره دار واسعۀ هل اتا، بیا ای آخرین نگار دل آرای فاطمه آقای من! برای رضای خدا، بیا آقا به حقّ چادر خاکی مادرت آقا به حقّ داغ دل مرتضی، بیا