eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.7هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 هر دوشنبه میخواند این را در بقیع از انگشتر و از تو غارت شده... 🌹🌹
این خانم هجده ساله بعد اینکه فهمیدن سریع رفتن مسجد بابا... مادرمون شهید شده 😭😭از مسجد تا به خونه،نوشتن چندین بار امیرالمومنین افتاد 👌چندین بار افتاد رو خاک و بلند شد دوباره اومد تو خونه،،، خودشو انداخت فاطمه،با اون وضع هرچی صدازد،جواب نداد کَلَّمینی... فاطمه جان،منم علی غریبت اشک چشم علی افتاد رو صورت فاطمه چشماشو باز کرد 😭😭 😭الهی برا غریبیت بمیرم دیدی پیشمرگت شدم؟! همه عالم و آدم،فدا یه تار موت علی جان 😭😭 شروع کردن درد و دل کردن شروع کردن حرف زدن علی میگفت فاطمه میگفت حواست باشه حسینم به تشنگی خیلی حساسه حتما موقع خواب،یه کاسه آب بالاسرش بزار حسنم خیلی مادریه یوقتایی از خواب میپره یهو قضیه کوچه... میگه نزنید مادرمو 😭😭 حواست به زینبم باشه دونه دونه داشت میگفت یوقت دید زینب داره میاد 7نفر بودن شبونه،بدنو تشییع کردن 🔵امروز میخواییم بگیم یا امیرالمومنین،ما همه اومدیم نوکر شماییم 🔵آدم شماییم دستور بده... انقد غریبونه مادرمونو دفن نکنن ⬅️به عزت و شرف لااله الا الله 😭😭😭😭😭😭 ⬅️بگو لا اله الا الله دارن تابوت میارن چند نفر با سوز و اشک و آه،دارن تابوت میارن ⬅️بگو لا اله الا الله و داد بزن جوونه گر چه شکل پیر زن شد،نگی پیر زن جوونه ➖اونیکه هی تو صورت میزنه میون کوچه هی میگه مادر حلال کن حسنو میون کوچه هی میگه مادر منو ببخش اون روز تو کوچه نتونستم کاری بکنم 😭😭😭😭 🍂هی رو پنجه پام وایسادم که اگه دستش اومد،به صورت من بخوره تا اون لحظه که دیدم خودت نقش زمین شدی 🔸اون حسینه دستو انداخت گردن حسن،میناله هی میگه نگاه کن تابوت مادر،هلاله ➖زینبه که روی خاکا،چادرش کشیده میشه خدا مادرو کجا میبرنش،شنیده میشه این روزا مادر خوبم،زینبت بهونه گیره دخترای کوچه میگن خیلی مادر تو پیذه وقتی که خوابتو گفتی بابا گفت ایشالا خیره پس چرا به زیر لب گفت بشکنه دست مغیره درسته غریبونه بردنش درسته غریبونه تشییعش کردن اما خوده علی با دستای خودش کفنش کرد درسته 7نفر غریبونه نیمه شب بردن برا دفن کردن 5تن آل عبا،،، سه نفرشونو شبانه دفن کردن آقا رسول الله، حضرت امیرالمومنین دوتاشونو روز دفن کردن روز تشییع کردن یکی امام مجتبی بوده که انقد تیر به تابوتش زدن آخریش که میخوام بگم تشیعش خیلی عجیب بوده خانم زینب اومد گفت شما سربازای خودتونو کفن کردید،،، دفنش کردید اجازه بدید ماهم شهدای خودمونو دفن کنیم ⬅️گفت عجله نکنید الان تشییع جنازه میشن 💠میدونید چیجوری؟؟! ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن انقده رو بدنها دویدن... 😭😭😭😭😭
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ☑️خودشون سفارش کردن سر فاطمه رو رو زانو گرفت شروع کردن به حرف زدن، به درد دل کردن به سفارش کردن ☑️فاطمه گریه میکنه ☑️امیرالمومنین گریه میکنه فاطمه جان اگه من دارم گریه میکنم، همه سپاهم هم لشکرم،،، همه دار و ندارمو دارم از دست میدم تو چرا گریه میکنی?? ✔️عرض کرد علی جان، من برا غربت و مظلومیت تو گریه میکنم 😭😭😭 🔘فرمود فاطمه جان، نه تنها سلام نمیکنن جواب سلام منم نمیدن 😭😭 شروع کردن به سفارش کردن به وصیت کردن فاطمه ای که رشیده بوده… هیچی ازش نمونده ☑️گفت دوسه ماه کمتر و بیشتر از واقعه در و دیوار میگذره شب تا صبح، از دردپهلو خواب به این چشام نمیاد دختر طلحه هر وقت نفس میکشم، از سینه ام خون میاد… حالا داره وصیت میکنه … 🔵شبونه غسل و کفنم کن 🔵عبای کهنه تو تنم کن 🔵بدجوری مادریه بچم 🔵فکری به حال حسنم کن 😭😭 شب و نصف شب یهو از خواب بلند میشه میگه نزنید مادرمو همه صحنه هارو دید امام حسن 😭 یه گریز بزنیم تو کوچه?? نزن… 🟠ببین که مادرم جوونه 🟠جوونی قامتش کمونه 🟠میخواد پاشه، نمیتونه 😭😭 نزن.. ⚪️اونکه با تو کاری نداره ⚪️ببین که بار شیشه داره 😭😭 حسین… 🟤جونم رسیده دیگه بر لب 🟤یه خواهشی میکنم امشب 🟤با داداشت حسن، مرتب 🟤حواستون باشه به زینب 😭😭 🟪برات یه پیرهن گذاشتم 🟪ببخش اگه کفن نداشتم 🟪کاشکی میشد بودم عروسیت 🟪شب دومادیت، گل میکاشتم 😭😭 ♥️ حرفاشو زد سفارشارو کرد وصیتاشو گفت علی جان، حواست به حسنم باشه اون چیزی که حسنم دید، شما ندیدید علی جان، حسینم به تشنگی خیلی حساسه 😭😭 حواست باشه بالا سرش، هر شب آب بزاری انقدی که سفارش زینبُ کرد، سفارش کسیو نکرد در حین حرف زدن، دیدن خانوم زینب داره میاد گفت بسه دیگه ادامه نده اگه زینب مارو با این حال ببینه، میمیره زینب نمیتونه اشک چشای مادرُ ببینه اگه زینب، گریه های من و تورو ببینه میمیره یه گریزی بزنم… اگه بهترین غذای عالمو هم بیاری، اگه نمک نداشته باشه مزه ای نداره نمک همه ی روضه ها حسین… 😭😭 همه مراعات زینبُ کردن لذا ۱۹ رمضانم که نزدیک خونه شدن، گفت حسن حسین زیر بغلامو رها نکنید اگه زینب منو با این حال ببینه، میمیره ۲۸صفر هم پاره های جگر امام حسن هم تو تشتِ تا فهمید زینب داره میاد، گفت تشتُ جمش کنید اگه زینب این وضعو ببینه میمیره ❇️مگه یادم میره، شری که شمر اینجا به پا کرد ❇️مگه یادم میره با چکمه ها، رو سینه جا کرد ❇️مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد 😭😭 ♥️ @majmazakerinee
🏴 🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔰شب است و غم و درد و الم و تابش مهتاب، در آن شهر پر از ظلم، به جز مردم يک خانه، همه خواب 💥همه خواب، و به جز هِق هِق آهسته ي يک مرد، و يا ناله ي آرام دو سه کودک بي تاب، اگر گوش کني مي شنوي زمزمه ي ريختن آب 🌾اگر چه همه خوابند، ولي در دل آن خانه پر از ماتم و غوغاست 😭که اين شب، شب بي مادري زينب کبراست، شب اصلي ضربت زدن حضرت مولاست شب غسل گل ياس علي حضرت زهراست 🔘علي بود وَ يک زانوي لرزان، علي بود و غم تازه يتيمان 🔲علي بود وَ آن اشک روان، سينه ي محزون پر از درد، وَ آن گريه ي پنهان، علي بود، وَ يک ياس شهيده 🔵 همان شير خدا، حيدر کرار وَ رنگي که ز رخسار پريده، همان فاتح خيبر، که قدش سخت خميده ❇️علي بود، همان همسر زهرا، که چنديست به جز فاطمه از مردم آن شهر سلامي نشنيده، علي بود وَ رخساره ي زهرا که سه ماه است نديده 🍁علي بود و دلي خسته در آن بارش غمها، علي بود وَ اسماء، کنار بدن خسته ي زهرا 〽️در آن نيمه شب ساکت و خلوت، همان نيمه شب غصه و غربت، شب هجر، شب اوج مصيبت 👈 شب مرگ علي، مرگ گل ياس، علي کرد نگاهي سوي اسماء، که بريز آب روان بر روي گلبرگ گل ياس ☑️وَ با اشک نگاهي به تن فاطمه اش کرد و چنين گفت: عزيز دل حيدر، مددي کن که دهم غسل تنت را، کمک کن که بشويم بدنت را ✅وَ با نام خدا غسلِ گل ياس شد آغاز، خدا داند از آن لحظه که شد چشم علي سوي گلش باز ✴️علي بود وَ قلبي که به اندازه ي يک فاطمه غم داشت، علي بود وَ بازوي کبودي که ورم داشت 💢وَ دستان علي بر گل زخم بدن فاطمه اش خورد، علي زنده شد و مُرد ♨️ نفس در دل او حبس شد و سوخت، علي چشم به چشمان گلش دوخت 🔆 وَ آن بغض که در سينه نهان داشت رها شد، دوباره قد او خم شد و تا شد، وَ روح از بدنش رفت و جدا شد 💹 سرش را به روي شانه ي ديوار زد و زار زد و گفت: نگفتي به علي فاطمه يک بار، از اين زخم وَ از قصه ي ديوار، از اين اذيت، آزار ♻️ از اين سينه و از لطمه ي مسمار، خدايا چه کند حيدر کرار؟! 💠همه عالم هستي، فغان گشت و ز آه دل آن رهبر مظلوم، وَ از اشک يتيميّ حسين و حسن و زينب و کلثوم ❎ به جز زمزمه ي ريختن آب، از آن خانه صدائي به سما رفت، که تا عرش خدا رفت ✳️ صداي طپش يک دل خسته، که بندش شده پاره وَ از ريشه گسسته، صداي کمرِ کوه، که از غصه شکسته ☑️سلمان میگه ده ها سال از شهادت حضرت زهرا گذشته بوده 🔘امیرالمومنین فرمود هنوز نتونستم کمر راست کنم 🍀فقط آه کشيد آه، علي با مدد فاطمه اِستاد روي پا، وَ چنين گفت به اسما، بريز آب به روي گل حيدر ☘ولي سعي کن آرام بريزي که ياسم شده پرپر 🍂 بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي که گلم خسته ي خسته است، بريز آب ولي سعي کن آرام بريزي، که پهلوش شکسته است 🌹علي شُست تنش را، و َبا گريه چنين گفت به زهرا: شدي پرپر و اين شهر نفهميد، که گل طاقت اين اذيت و اين همه آزار ندارد 🌷 تو رفتي و علي يار ندارد، وَ در مردم اين شهر طرفدار ندارد، گذشت از من و تو قصه 🌺 ولي کاش به گلبرگ شقايق بنويسند، که گل تاب فشار در و ديوار ندارد ... ☑️شروع کرد به غسل دادن اسماﺀ تو آب بریز ☑️بچه ها، سفارش مادرتونه؛ صدای گریتونو نباید کسی بشنوه همسایه ها نباید بشنون 🔘بچه های فاطمه، آستین به دهن کردند اسماﺀ میگه آب میریختم، فاطمه رو غسل میداد ☑️یهو دیدم آقا دست کشید از غسل کردن ☑️سر رو دیوار گذاشت، داره زار زار گریه میکنه بلند بلند گریه میکنه گفتم آقا خودت فرمودی بلند گریه نکنید 🔲صدای گریتونو کسی نشنوه، سفارش فاطمه هست گفت اسماﺀ نمک رو زخم دلم نپاش همچین که داشتم غسل میدادم، دستم خورد به بازوی ورم کرده 😭😭😭😭 🔘میدونی یاد چه روضه ای افتادم?? یهو به دلم افتاد ☑️زن غساله داره غسل میده گفت به من بگید این بچه مریضِ؟؟ 😭😭 نه… ☑️از کربلا تا اینجا هر جا میگفت بابا، کتکش میزدن 😭😭😭 👌بهترین غذای عالمم اگه بیارن، اگه نمک نداشته باشه، مزه ای نداره نمک همه روضه ها، حسینِ 😭😭😭 ☑️امشب غریبونه بی بی رو غسل دادن ☑️امشب غریبونه بی بی رو کفن کردن ☑️غریبونه تشییعش کردن ☑️هفت نفر غریبونه و شبونه بردن تشییع جنازه ☑️اما کسی بی احترامی نکرد به بدن 🔘ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن 😭😭😭 انقده رو بدن حسین… اومد تو گودال، خبری نیست از تو و کفنت یوسف من کجاست پیرهنت؟؟ تا خوده حشر بر سنان لعنت که فرو کرد نیزه در دهنت پیرمردانِ ناتوان حتی با عصامیزدن بر بدنت آیینه بودی و ترک خوردی از همه بی هوا کتک خوردی 😭😭 مث مادرش بی هوا زدنش 😭😭 👇👇👇
آآآآی… روزگارُم روزگارُم ای دل… 🍁تو زهرا بینی و من روی نیلی 🍁نمیبینی تو جای سیلی داد بیداد… 🍁تو زهرا بینی شبانه 🍁نمیبینی تو جای تازیانه ☑️چرا حرف تازیانه رو زدم?? دیدی یه جا دعوا میشه، طرف رفیقاشو صدا میکنه، به دوستاش میگه دسته جمعی میان دعوا که تموم میشه از راه میرسی میبینی یکی خونی افتاده،،، همه رفتن ☑️میگی چی شده کی زدتش؟؟ میگه نفهمیدم، تو شلوغی هرکی رسید زد ⚫️😭مادرمونو اینجوری زدن 😭😭😭 آقامونم ارث از مادرش برد تو گودال دسته جمعی میزدنش 😭😭😭 ☑️حضرت زهرا خیلی روضه خونای پسرشو دوست داره یه روضه دسته جمعی بخونیم… 🔸ای دار و ندارقلبم،ای پشت و پناه زینب 🔸از آه تو میسوزم،ای گرمیه آه زینب 🔹بیا و راحت از غمم کن 🔹نظاره ای به ماتمم کن 💠که جان من به لب رسیده داداش.. 🔺به گیسوی سپید زینب 🔺نظر به قامت خمم کن 💠که جان من به لب رسیده ☑️آه.... حسین غیرتیا… 😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم 😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم بی تو ای عشقم،الهی من بمیرم .... ☑️من زینبم… از خونه که بیرون میومد، میگفت چراغارو خاموش کنید ☑️مولا خودش جلو حرکت میکرد ☑️حسن و حسین یه طرف، عباس دست به قبضه ی شمشیر پشت سر حالا این زینب داره میگه… آه… 😭کن تماشا،بین نامحرم اسیرم 😭طعنه و دشنام و خنده،کرده پیرم حســــــین رسم ما هم همینه امشب نباید کم گذاشت تو روضه 🌾لحظه ی آخر میگن بچه ها بیان وداع کنن امیرالمومنین فرمود حسن حسین زینب بیایید وداع کنید با مادرتون 😭یکی خودشو انداخت رو سینه ی مادر یکی صورت، کف پای مادر گذاشت مادر… 😭😭😭 گفت دستاشو باز کرد بچه هاشو بغل گرفت ندا از ٱسمون اومد گفت علی بچه هارو از مادر جدا کن، آسمونیا طاقت ندارن میدونی چی میخوام بگم دیگه هاااا؟؟ نازدانه ی امام حسین اومد تو گودال عمه این بدن، بدن کیه؟؟ با کی داری حرف میزنی؟؟ چرا سر نداره؟؟ چرا بدن، پاره پاره س؟؟ حق داری نشناسی بدن بابای غریبت، حسینِ خودشو انداخت رو بدن بابا تازیانه زدن نتونستن جداش کنن سیلی زدن نتونستن جداش کنن با غلاف زدن نتونستن… گفت باید امروز کنار جنازه ی بابام بمیرم هر کاری کردن نشد یکی تو جمعیت بلند شد گفت من بلدم من میدونم باید چیکار بکنید همه حمله کردن سمت زینب عممو رها کنید 😭😭😭😭😭 روضه خون حضرت زهرا، فقط امام زمانه روضه خون حضرت زهرا کسی نیست جز اون آقایی که یهو از خواب میپرید میگفت نزنید مادرمو 😭😭😭😭 بریم یه سر تو کوچه?? بی هوا زدن تو گوش مادرمون گفت همچین که داشتم حرف میزدم دعوایی نبود،،، یهو دیدم بی هوا مادرم نقش زمین شده این کوچه رو تجسم کن نامرد هی یه قدم میومد جلو، مادرم عقب تر میرفت کوچه تنگ و باریکِ هی یه قدم جلو میومد،،، تا رسید به دیوار تو یه چشم بهم زدن دیدم مادرم نقش زمینِ بی هوا تا حالا کسی تو گوشت زده؟؟ نور چشات کم میشه چشات سیاهی میره نزن… ببین که مادرم جوونه 😭😭😭😭 @majmazakerinee
راز آیینه رو بر مَلا نکن خودتو اینهمه جابجا نکن الهی درد و بلات، به جون من در خونه رو تو دیگه وا نکن یعنی میشه دوباره صدام کنی? از دل این همه غم رهام کنی اینقدر به دنده هات فشار نیار نفست در نمیاد، سلام کنی زندگیمون داره زیر و رو میشه بودنت داره یه آرزو میشه زندگیمون داره زیر و رو میشه بودنت داره یه آرزو میشه زینبت رو تا میرم آروم کنم گریه حسین تو ، شروع میشه ♥️ ♥️ ♥️ گَرد غم نشسته روی دامنت چه بساطی شده جارو کردنت دیگه جون مرتضی، زمین نخور به خدا داره میبینه حسنت 😭😭😭 🔘جان علی، جان مرتضی، جان حیدر برا دلخوشیه من، کار خونه انجام نده ☑️تو داری برا دلخوشیه من جارو میزنی اما من رد خونُ میبینم 🔳تو که هربار زمین میفتی،حسن مثل بید میلرزه 😭😭😭 بغض چشمای ترت، کشته منو زخمای بال و پرت، کشته منو 😭😭 ☑️یه موقعی یه زخم داری، یه جا از بدنت درد میگیره یکم که میگذره، آروم میشی دردت تموم میشه 🔘اما بعضی از دردها، به هم متصله مثلا اگه درد پهلو داری، نمیتونی سرفه کنی 😭😭 یه وقت میگی غلاف یه وقت میگی تازیونه یه وقت میگی سیلی اما یه موقع چهل پنجاه نفر، میریزن و میزنن ☑️کار به جایی رسیده وقتی اون دوتا نانجیب اومدن عیادت، گفت کمک کنید من سرمو برگردونم ☑️به اسمش قسم اصلا بنا نداشتم… گفتم امشب شعر بخونم بغض چشمای ترت، کشته منو زخمای بال و پرت، کشته منو اشک بند رخت خونه، در اومد شستشوی بسترت، کشته منو داغ حیدر تو، غربتش شده همه جا نقل مصیبتش شده دل رفتن به مسجد،ندارم قاتلت امام جماعتش شده 😭😭😭😭 زخم بازوت، دلمو تکون میده عطر پیراهن تو، بوی خون میده منو هرجا میبینه قنفذ پست غلاف شمشیرشو نشون میده 😭😭😭 مگه حرمتت، حریم حج نبود؟؟ کاشکی دشمن تو اهل لج نبود لااقل گیر نمیکردی پشت در کاشکی میخ گر گرفته، کج نبود 😭😭😭😭 لب من باید خداخدا بگه درد دل هاشو تو ربّنا بگه لب من باید خدا خدا بگه درد دل هاشو تو ربّنا بگه حسرتش علی رو داره میکشه محسنش نشد یه بار بابا بگه 😭😭😭😭 دلمو عذاب بی امون نده به من اسباب بازیشو نشون نده لالایی خوندن تو، عرشُ سوزوند اینقدر گهوارشو تکون نده 💔 💔 😭😭😭 ✔️یه مادری هم از کربلا تا کوفه و شام با طفل خیالی لالایی میخوند هی میگفت علی لای لای 😭😭😭 💔 💔 ✔️خدانکنه مادرت یا کسی رو که خیلی دوسش داری دکترا جوابش کردن، بگه چند ساعت یا یکی دو روز دیگه جون میده ✔️امشب برا امیرالمومنین حجت شده امشب شب آخر خانومشه 😭😭 ☑️بچه های خانوم فاطمه، معصومن میدونن شب آخریه که مادر تو خونه هست 🔲تو هم زبون بگیر بگو ای وای مادرم 😭😭😭 التماس امیرالمومنینِ… ⬅️حرف رفتن نزن چند روز ناخوش احوال حسن ⬅️واسه کی داری میدوزی پیرهن?? حرف رفتن نزن 😢خوشی ز عمر ندیده، خدانگهدارت 😢صنوبری که خمیده، خدا نگهدارت قرار بعدیه ما، قتلگاه،،، غروب عاشورا، کنار رأس بریده… ♥️ ♻️ ♻️وعدمون باشه وقتی که کربلا ♻️همه میرن و تاریک کربلا 💠ته گودال، تنی بی سر مونده 💠روی زمین، پیکر مونده 💠روی زمین، پیکر مونده ♥️ 🔺
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ می گویَم از رودی کَز او یَم می‌شود تأمین از اشک او باران نم‌نم می‌شود تأمین با دودِ آهَش شعله‌ی غم می‌شود تأمین از دست‌پختش رزق عالم می‌شود تأمین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره‌ی ام‌البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می‌آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی‌هاشم به دست توست فصل خزان را خنده‌های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی‌غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم‌ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است در قلب حیدر خویش را جا می‌کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد چار آینه از شیشه‌ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس‌هایت را نذر حسین‌ات کرده‌ای عباس‌هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه‌ها بی‌تاب باشد؟ نه زینب از این بی‌مادری بی‌خواب باشد؟ نه شب‌ها حسین فاطمه بی‌آب باشد؟ نه سرچشمه‌ی مِهر تو در این خانه می‌جوشد لب‌تشنه‌ی زهرا ز دستت آب می‌نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب‌های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی‌درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل‌های سرخ‌، رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت صلی الله علیک یا مظلوم روضه بخونم دیگه؟؟ ها؟!... سرنیزه‌ها شاه تو را از حال می‌بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می‌بردند بخدا که روضه ی ام البنین این بود 4تا قبر میکشید به نشونه ی قبر پسرهاش اما ذکر ام البنین فقط همین بود غریب حسیــــــــن جسم حسین تو معما شد..، نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال… شمر از تهِ گودال آمد، در پیِ خلخال حالا زینب باید روضه بخونه ام البنین مادر من... زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی گفت ابن سعد، از خاری دنیا همین بس که توئه نامرد داری صدای زینبو میشنوی یا غیرت الله... ببین دورتا دورمو نامحرما گرفتن زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی 😭😭😭😭 نامحرمان اطراف زینب تاب می‌خوردند با حرمله پیش ربابت آب می‌خوردند 😭😭😭 زن و بچه هارو سوار بر ناقه عریان کردن. سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن میخواستن دل زن و بچه هارو بیشتر آتیش بزنن کنار محمل نجمه، سر قاسم کنار محمل رباب،سر کوچولوی علی اصغر ام لیلا که نبود کنار محمل زینب، سر علی اکبر سر حسین... روضه ی من همینا... خانم حضرت سکینه یه جمله ای گفت، عمه یه سوالی ازت دارم عمه بین این همه سر، چرا هرموقع نگاهمون به سر عموم ابالفضل میفته، چشاش بستس؟؟ عزیز برادرم... عمه دورت بگرده عموجانت هنوز خجالت زده ی شماست 😭😭😭 عموجانتون ابالفضل هنوز شرمنده ی شماست 😭😭 فلذا بشیر تا این موضوع رو به ام البنین گفت، سریع اومد محضر خانومْ، حضرت سکینه عموتو حلال کن عموت رفته بود براتون آب بیاره قول داده بود... 😭😭😭 🍃چرا رباب اینهمه غصه داره؟ 🍃بگید منم شبیه اون ببارم 🔹مشک علمدار منو دریدن 🔹فکر نکنید که من خبر ندارم 🔸خبر آوردن،پسر ربابُ با تیر زدن 🔸خبر آوردن،که به دست همه زنجیر زدن 🍂خبر آوردن که حرم رو یه دل سیر زدن 💠پسرم آب شد از شرم رباب 💠به فدای سر طفلان حسین ✔️پسرم آب نخورده لب آب ✔️به فدای لب عطشان حسین کوچه به کوچه کاروانو بردن میخوام سر از رو خاکا بر ندارم 🔰جسم علمدارو به خون کشیدن 🔰فکر نکنید که من خبر ندارم ◀️خبر آوردن روسری هارو به غارت بردن ⬅️خبر آوردن دخترارو به اسارت بردن ◀️خبر آوردن گوشواره هارو غنیمت بردن 🔅پسرم رو سنگ بارون کردن 🔅به فدای صوت قرآن حسین 🔅سر بچم رو پر از خون کردن 🔅به فدای لب عطشان حسین @majmazakerinee
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ می گویَم از رودی کَز او یَم می‌شود تأمین از اشک او باران نم‌نم می‌شود تأمین با دودِ آهَش شعله‌ی غم می‌شود تأمین از دست‌پختش رزق عالم می‌شود تأمین قربان فقری که مرا مسکین‌ترین نامید من را گدای سفره‌ی ام‌البنین نامید تو آمدی تا دست حق را آستین باشی مثل ستونی..، محکماتِ بیتِ دین باشی انگشتریِ عشق را نقش نگین باشی اصلاً به تو می‌آید عباس‌آفرین باشی هستیِ معشوقِ فرات از نورِ هست توست تربیت ماه بنی‌هاشم به دست توست فصل خزان را خنده‌های تو بهارش کرد جاروی تو عرش زمین را بی‌غبارش کرد بیتِ علی را نور چشم‌ات نو نَوارش کرد لفظِ ادب را نام تو بااعتبارش کرد این احترامی که به زهرا می کنی..، عشق است در قلب حیدر خویش را جا می‌کنی عشق است از آن زمان که نور تو در خطِّ دید آمد جبریل بالش را به خاک تو کشید..، آمد کوه صلابت از وقارت تا شنید..، آمد چار آینه از شیشه‌ی عمرت پدید آمد خرج علی کردی همین احساس‌هایت را نذر حسین‌ات کرده‌ای عباس‌هایت را ابر کبودی قاتل مهتاب باشد؟ نه با تو حسن در کوچه‌ها بی‌تاب باشد؟ نه زینب از این بی‌مادری بی‌خواب باشد؟ نه شب‌ها حسین فاطمه بی‌آب باشد؟ نه سرچشمه‌ی مِهر تو در این خانه می‌جوشد لب‌تشنه‌ی زهرا ز دستت آب می‌نوشد امّا امان از ساعتی که قلب دنیا سوخت از تشنگی لب‌های خشکِ روح دریا سوخت روی لب طفلان صدای آب..، بابا..، سوخت تا تیر بر مشکی اصابت کرد..، سقا سوخت رد سیاهی روی مهتابِ شبت افتاد عباس تا نقش زمین شد..، زینبت افتاد دیگر پس از او تیرهای بی‌درنگ انداخت آن نیزه‌داری که به سمت شاه سنگ انداخت خونابه روی رمل‌های سرخ‌، رنگ انداخت نامردی آنجا بر لباس کهنه چنگ انداخت صلی الله علیک یا مظلوم روضه بخونم دیگه؟؟ ها؟!... سرنیزه‌ها شاه تو را از حال می‌بردند ارباب ما را تا تهِ گودال می‌بردند بخدا که روضه ی ام البنین این بود 4تا قبر میکشید به نشونه ی قبر پسرهاش اما ذکر ام البنین فقط همین بود غریب حسیــــــــن جسم حسین تو معما شد..، نبودی که نیزه میان حلق او جا شد..، نبودی که بالای تل، زینب قدش تا شد..، نبودی که پای حرامی در حرم وا شد..، نبودی که ای وای از اطفال، از اطفال، از اطفال… شمر از تهِ گودال آمد، در پیِ خلخال حالا زینب باید روضه بخونه ام البنین مادر من... زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی گفت ابن سعد، از خاری دنیا همین بس که توئه نامرد داری صدای زینبو میشنوی یا غیرت الله... ببین دورتا دورمو نامحرما گرفتن زینب کجا و ناقه‌های بی امان..، بی بی زینب کجا و آن‌همه زخم زبان..، بی بی زینب کجا و مجلس نامحرمان..، بی بی زینب کجا و ضربه‌های خیزران..، بی بی 😭😭😭😭 نامحرمان اطراف زینب تاب می‌خوردند با حرمله پیش ربابت آب می‌خوردند 😭😭😭 زن و بچه هارو سوار بر ناقه عریان کردن. سرها رو بین محمل ها تقسیم کردن میخواستن دل زن و بچه هارو بیشتر آتیش بزنن کنار محمل نجمه، سر قاسم کنار محمل رباب،سر کوچولوی علی اصغر ام لیلا که نبود کنار محمل زینب، سر علی اکبر سر حسین... روضه ی من همینا... خانم حضرت سکینه یه جمله ای گفت، عمه یه سوالی ازت دارم عمه بین این همه سر، چرا هرموقع نگاهمون به سر عموم ابالفضل میفته، چشاش بستس؟؟ عزیز برادرم... عمه دورت بگرده عموجانت هنوز خجالت زده ی شماست 😭😭😭 عموجانتون ابالفضل هنوز شرمنده ی شماست 😭😭 فلذا بشیر تا این موضوع رو به ام البنین گفت، سریع اومد محضر خانومْ، حضرت سکینه عموتو حلال کن عموت رفته بود براتون آب بیاره قول داده بود... 😭😭😭 🍃چرا رباب اینهمه غصه داره؟ 🍃بگید منم شبیه اون ببارم 🔹مشک علمدار منو دریدن 🔹فکر نکنید که من خبر ندارم 🔸خبر آوردن،پسر ربابُ با تیر زدن 🔸خبر آوردن،که به دست همه زنجیر زدن 🍂خبر آوردن که حرم رو یه دل سیر زدن 💠پسرم آب شد از شرم رباب 💠به فدای سر طفلان حسین ✔️پسرم آب نخورده لب آب ✔️به فدای لب عطشان حسین کوچه به کوچه کاروانو بردن میخوام سر از رو خاکا بر ندارم 🔰جسم علمدارو به خون کشیدن 🔰فکر نکنید که من خبر ندارم ◀️خبر آوردن روسری هارو به غارت بردن ⬅️خبر آوردن دخترارو به اسارت بردن ◀️خبر آوردن گوشواره هارو غنیمت بردن 🔅پسرم رو سنگ بارون کردن 🔅به فدای صوت قرآن حسین 🔅سر بچم رو پر از خون کردن 🔅به فدای لب عطشان حسین @majmazakerinee
🟠همه میگن ام بنینم اما 🟠حالا که من دیگه پسر ندارم 🟣دست علمدار منو بریدن 🟣فکر نکنید که من خبر ندارم 🔰خبر آوردن،،، آبروی پسرم رو بردن 🔰خبر آوردن،،، که سه شعبه ها به مشکش خوردن 🔰خبر آوردن،،، خبرش رو به حرم آوردن 🟠پسرم، تشنه، لبِ آب افتاد 🟠به فدای لب عطشان حسین 🟣پسرم، غریب و تنها جون داد 🟣به فدای تن عریان حسین 😭😭😭😭 🟤چرا رباب اینهمه غصه داره؟؟ 🟤بگید منم شبیه اون ببارم 🔵مشک علمدار منو دریدن 🔵فکر نکنید که من خبر ندارم 😭😭😭 🔰خبر آوردن،، پسر ربابُ با تیر زدن 🔰خبر آوردن،،،که به دست همه زنجیر زدن 🔰خبر آوردن،،، که حرم رو یه دل سیر زدن 🔆پسرم آب شد از شرم رباب 🔆به فدای سر طفلان حسین ♻️پسرم آب نخورده لب آب ♻️به فدای لب عطشان حسین 😭... ❇️کوچه به کوچه کاروونو بردن ❇️میخوام سر از رو خاکا بر ندارم 💠جسم علمدارُ به خون کشیدن 💠فکر نکنید که من خبر ندارم 🔰خبر آوردن،،، روسری هارو به غارت بردن 🔰خبر آوردن،،، دخترا رو به اسارت بردن 🔰خبر آوردن،،، گوشواره هارو غنیمت بردن 😭😭😭😭 ♥️ ⬅️پسرم رو سنگ بارون کردن ⬅️به فدای صوت قرآن حسین ◀️سر بچم رو پر از خون کردن ◀️به فدای لب عطشان حسین 😭😭 😭😭 ☑️شب وفات حضرت ام البنین، شب خاصیه اوناییکه کارد به استخونشون میرسه، سفره ی ام البنین پهن میکنن مادر ابالفضلِ انقده ادب کرد به بچه های فاطمه عظمتی به این بانو دادن که غیر قابل وصفِ چهارتا پسر، یکی از یکی آقاتر حالا لحظه ی آخر عمرشه... همه ی پِسراشو کربلا کشتن 🍃کاش در این دم آخر، پسرانت بودند 🍃شرزه شیران جگر دار جوانت بودند 🍂این زمین گیر شدن، علت خونین بالیست 🍂سر بالین تو جای پسرانت، خالیست 😭😭 🍃گفتن از بی کسی ات، حال بکاء میخواهد 🍃مادر داغ جوان دیده، عصا میخواهد 🍂چه بگویم که از این بغض، صدا میگیرد 🍂چه کسی گوشه ی تابوت تو را میگیرد؟؟ 🍃گفتنش نیز به جان، غصه و غم میریزد 🍃مادر از مرگ پسر، زود بهم میریزد 🍂مادر، این لحظه ی آخر کمی از ماه بگو 🍂از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو 🍃روضه ی مشک بخوان، پشت سرت گریه کنیم 🍃یک دل سیر برای قمرت، گریه کنیم 🍂آنگونه بخوان که جگر عالم سوخت 🍂پای این روضه شنیدم، دل مروان هم سوخت 🍃روضه ی مشک بخوان، روضه ی گودال نخوان 🍃هرچه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان 🍂خوب شد کرببلا را تو ندیدی مادر 🍂خنده ی حرمله ها را تو ندیدی مادر 🍃خوب شد شام بلا را تو ندیدی مادر 🍃داخل تشت طلا را تو ندیدی مادر 🍂کوهی از غم به سر شانه ی زینب دیدن 🍂دخترت را ملأعام، معذب دیدن 😭😭😭😭😭😭😭😭 انقده ادب داشت انقده بزرگوار بوده این خانوم لحظه ی ورود، گفت اول بگید بچه های فاطمه بیان من از یه بزرگی شنیدم شاید بعضی از حرفا، زبان حال باشه گفت تا زینب اومد، سر و صورت رو خاک گذاشت ام البنین اون حرفایی که معروفه و همتون میدونین که من نیومدم مادری کنم ، اومدم کنیز بچه های فاطمه باشم زینب تا این صحنه رو دید، سریع اومد زیر بغلای ام البنینُ گرفت، گفت ما خاطره خوبی نداریم صورتت خاکی شده... یه روز یه مادری تو همین مدینه،،، همیشه اولویت خانوم ام البنین، بچه های فاطمه بودن یه روز ابالفضل اومد، پرسید مادر چرا من نباید به حسین بگم داداش؟؟ سریع بغلش کرد گفت نکنه یه وقت به بچه های خانوم فاطمه (به حسن و حسین) بگی داداش منی که مادرتم، کنیز مادر حسینم کنیز بچه های فاطمه ام... تو هم تا ابدالدهر، غلام بچه های فاطمه ای و لذا همه ی محبتای خانوم ام البنین... گریه کن، سینه زن خانوم فاطمه زهرا، زیر دین کسی نمیمونه حتی ام البنین... فکر نکن یوقت کاری انجام میدی تو روضه، حضرت زهرا زیر دین من و تو میمونه نه... زیر دین ام البنینم نموند همه محبتای ام البنین جمع کرد، اون لحظه ای که ابالفضل از رو اسب افتاد... 😭😭😭😭😭 🔻 🔺
🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🟠همه میگن اُمِّ بنینم اما 🟠حالا که من دیگه پسر ندارم 🟣دست علمدار منو بریدن 🟣فکر نکنید که من خبر ندارم 🔰خبر آوردن،،، آبروی پسرم رو بردن 🔰خبر آوردن،،، که سه شعبه ها به مشکش خوردن 🔰خبر آوردن،،، خبرش رو به حرم آوردن 😭😭 🟠پسرم، تشنه، لبِ آب افتاد 👌به فدای لب عطشان حسین 🟣پسرم، غریب و تنها جون داد 👌به فدای لب عطشان حسین 😭😭 🟤چرا رباب اینهمه غصه داره؟؟ 🟤بگید منم شبیه اون ببارم 🔵مشک علمدار منو دریدن 🔵فکر نکنید که من خبر ندارم 😭😭😭 🔰خبر آوردن،، پسر ربابُ با تیر زدن 🔰خبر آوردن،،،که به دست همه زنجیر زدن 🔰خبر آوردن،،، که حرم رو یه دل سیر زدن 🔆پسرم آب شد از شرم رباب 👌به فدای سر طفلان حسین ♻️پسرم آب نخورده لبِ آب 👌به فدای لب عطشان حسین 😭😭😭 ❇️کوچه به کوچه کاروانو بردن ❇️میخوام سر از رو خاکا بر ندارم 💠جسم علمدارُ به خون کشیدن 💠فکر نکنید که من خبر ندارم 🔰خبر آوردن،،، روسری هارو به غارت بردن 🔰خبر آوردن،،، دخترا رو به اسارت بردن 🔰خبر آوردن،،، گوشواره هارو غنیمت بردن 😭😭😭😭 ♥️ ⬅️پسرم رو سنگ بارون کردن 👌به فدای صوت قرآن حسین ◀️سر بچَّم رو پر از خون کردن 👌به فدای لب عطشان حسین 😭😭 @majmazakerinee
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگیست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همانجا وطن است دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خـواست کـه دوروبَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، دوشنبتون امام حسنی .
گریه های شب جمعه چه خریدن دارد نوکرت تا خود تو شوق رسیدن دارد شده هفتاد و دو سر با سر تو بر نیزه سر بازار شما زجر کشیدن دارد دل من لک زده تا اسم مرا بنویسند به سر بام حرم میل پریدن دارد‍ رخ یوسف اگرم هرچه که زیباست ولی چهره نه ٰنام شما دست بریدن دارد من شفا یافته ی دست شما بودم وبس شکر با ذکر قلب تپیدن دارد همه زوار تو بی دل شده بر میگردند که نیازی دلشان بر تو شدیدا دارد هر کجا مینگرم عکس حرم میبینم این در خانه ی عشق است دویدن دارد دم محشر که حسین بن علی وارد شد حال و روز دل عشاق چه دیدن دارد بدنی بی سرو پر زخم فدایش جانها کمر آنجا به خدا جای خمیدن دارد الکی نیست که سر خود میشکند دیدن روی شما سینه دریدن دارد : 💔 خواهم که شبی در حرمت پای ضریحت آن قدر به لب ذکر تو گویم که بمیرم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .