eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.9هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• مه کاسه بگیرِ حُسن رویت خورشید خجل ز ماهِ رویت روزی که گِل مرا سرشتند نامت به کتاب دل نوشتند ای عطر گل یاس، یا حضرت عباس ای معدن احساس، یا حضرت عباس خورشید مدینه یا اباالفضل امید سکینه یا اباالفضل *شب تاسوعا هم رسید... امشب هر کی کاری داره، یه جور دیگه نوکری می کنه. اصلاً امشب شبِ نوکراست... همه عالم نوکر اباالفضل اند،اباالفضل نوکر حسینِ. نه جلوتر از آقاش راه رفته، نه جلوتر از آقاش حرف زده،نه جلوتر از امامش دیده.. نَفَسِ ابالفضل با نَفَسِ حسین تنظیم شده... امشب بگو: آقا! به حق مادرت اُم البنین، اول اینکه اومدم خودتو می خوام.... یا ابالفضل همه ما رو امشب برای خودت سوا کن. تو کی هستی که فردای محشر وقتی صدیقه کبری وارد محشر میشه، پیغمبر صدا می زنه: فاطمه جان! برای شفاعت این گریه کنا، این حسینیا ،محبین علی، چی آوردی؟ یه وقت می بینند بی بی دست های بریده عباس رو آورد... می فرمایند: دست بریده عباس بسنده می کنه... امشب می خوام یه روضه ای از یه زاویه ی دیگه برات بخونم... تا حالا خجالت کشیدی؟ هر کسی، با ابالفضل باشه خجالت زده نمیشه، چون آقا طعم خجالت رو می دونه. من الان این چند خط شعر رو می خونم،خودت دیگه روضه برات باز میشه...* چو دید تشنه ی لبهای خشک او دریاست به آب خیره شد و ناله اش ز دل برخاست که آب از چه نگردیدی از خجالت آب تو موج میزنی و تشنه یوسف زهراست ز یک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر ز یک طرف به حرم بانگ العطش برپاست قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم که در تو عکس لب خشک سیدالشهداست ز خون دیده ی من، روی موج خود بنویس که از تمامی اطفال تشنه تر سقاست *آب رو آورد بالا یه نگاه کرد...بعضیا گفتن یاد لب علی اصغر افتاد، آب رو ریخت، نه ولله. دریای احساس و محبتِ،... آب رو آورد بالا که این حیوان فکر کنه صاحبش آب خورده...حیوانم آب بخوره... اسب تربیت شده است. * خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم سکینه را که لبش خشک و دیده اش دریاست درون بحر همه ماهیان به هم گویند حسین تشنه و سیرابْ وحشیِ صحراست نوشته اند به لبهای خشک من ز ازل که تشنه کام گذشتن ز بحر شیوه ی ماست ز شیرخواره برایت پیام آوردم پیام داده که ای آب غیرتِ تو کجاست؟ صدای نعره ی دریا به گوش جان بشنو که موج آب هم این طرفه بیتِ را گویاست سلامِ خالقِ منان،سلامِ خیرالناس سلام خیل شهیدان، به حضرت عباس *بسم الله،میخوام برات روضه بخونم. تا حالا از بلندی افتادی یا نه؟ فرمود: هر کی بخواد رو زمین بیفته، پیر و جوان نداره، کوچیک و بزرگ نداره، زن و مرد نداره، همچین که می اُفته، اول زود ناخودآگاه دستشو جلو میاره. کسی که تیر به چشمش زدن، دستشو بریدن، با صورت رو زمین افتاد. دست نداره، چشمش تیر خورده... گفت: مگه عباس مُرده باشه نتونه آب رو برسونه خیمه ها. علی اصغر داره بال بال می زنه. به سکینه قول دادم، رقیه منتظره.. آی غیرتیا! میگه یه وقت دیدن خودش رو میکِشه.. اومد با دندوناش مشکو بگیره. ایشالا هیچ وقت نا امید نشی. میگه یه وقت دیدن نشونه گرفتن مشک عباس رو... خدا نکنه یه فرمانده لشکر، رو زمین بیُفته. همه ریختن سر عباس. یه وقت دیدن یه نامردی اومد جلو کسی مگه جرأت این کارو داشته؟ پاهاش رو گذاشت رو پای عباس گفت تو بودی که لشکر جرأت نمی کرد به سمت خیمه های حسین بره؟ تو بودی که وقتی به لشکر نگاه می کردی همه فرار می کردند؟ حالا بلند شو... "من از امام زمان معذرت می خوام" یه وقت صدا زد: نامرد وقتی اومدی که دست ندارم. گفت: تو دست نداری من دارم. عمود رو بالا بُرد. یه جور به صورت زد... وقتی خواستن سرهارو بالای نیزه بذارن تنها سری که روی نیزه بند نمی شد سر عباس بود... وای از خیمه های بی عباس... هی جلو خیمه می گفت: الان بابام میاد. الان عموم میاد. رباب! علی رو ساکتش کن الان عموم میاد. یه وقت از دور نگاه کرد دید بابا داره میاد. اما هر چی نگاه می کنه خبری از عمو نیست. خدا بابام اینطوری نرفت دنبال عمو... پس چرا خمیده خمیده... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده شبِ تاسوعا سال 1397 به نفسِ سید مجیدبنی فاطمه•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• میاد سکینه، می بینه علمدارو رسیده به خیمه، آورده یه دریارو همه سجده می کردن، خدارو حالا از تو خیمه، می بینه شده غوغا دیده باباش اومد، دَمِ خیمه ی سقا عمودِ حرم خوابید، واویلا دیده روی باباش، نشست گرده پیری دیده عمه پوشید، لباس اسیری با قد خمیده، روی خاکا چی دیده نشسته می بوسه، یه دست بریده * من میگم امشب زنها داد بزنن برای اباالفضل آخه اباالفضل دختر نداره...* تو رو بعدِ خیمه، تو چشم بابا دیدم حالا با چه حالی، رو این نیزه ها دیدم سرت رو که دیدم من، بریدم سرت مثل جسمِ، علی ارباً اربا که هر تیکه تیکه اش، توی راه زهرا نبودی ببینی، منی که عزیزم آهای غیرت الله، یکی گفت کنیزم... *عمو! کجایی ببینی مارو دارن اسیری می برن؟ حسین.... هر کی اباالفضل حق به گردنش داره، بسم الله، بلند بگو: حسین... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ____ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
|⇦• اباالفضل ، طلایه دار عالمینی ..|⇦• زمزمه و توسل بهباب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام تقدیم به روحِ ملکوتیِ سردارِ رشیدِ اسلام ، کابوسِ جبهۀ استکبار شهید حاج قاسم سلیمانی با نوایِ حاج میثم مطیعی •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ اباالفضل .. طلایه دار عالمینی پناهِ خیمۀ حسینی .. ای .. به کربلا تو ذوالفقارم دو چشم مست تو قرارم .. وای .. خدا گواه من می میرم اگه بری تو از کنارم .. « حیدرِ کربلا ابالفضل » می آید .. صدای العطش دوباره رفته عمو که آب بیاره وای .. بارون سنگ اگه بباره اگه که مشکش بشه پاره وای .. تموم بچه ها می دونند قولِ عمو نشد نداره .. « حیدرِ کربلا ابالفضل » •┄┅══○◉↭◉○══┅ @majmaozakerine
. مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس استاد حاج منصور ارضی ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلايَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اَللّهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْياعِهِ وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ، اَللّهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ » دعای بین طلوعین مستجاب شود اگر زمان مناجات گریه باب شود عروج اهل سحر را دو قطره هم کافی ست چرا که دیده‎ ی تر ، بال و پر حساب شود دلیل تزکیۀ نفس حُسن تاثیر است که گر به سنگ بگویی ببار آب شود چقدر سوخت دلت از گناهکاری من چقدر سوخت دل تو دلم کباب شود تو را به حضرت زهرا بیا درستم کن بیا اجازه مده نوکرت خراب شود به برده‎ هایِ سر این گذر نگاهی کن یکی شبیه به من شاید انتخاب شود چقدر ندبه بخوانیم و « أین أین » کنیم چقدر پرسش عشاق بی ‎جواب شود سوار مرکب امید می‎ رسی از راه به شرط آن که دل شیعه پا رکاب شود تو را قسم به علمدار کربلا برگرد بیا که روضه به اذن تو فتح باب شود بنا نبود که آبی به خیمه ها نبرد بنا نبود که سقا ز غصه آب شود قرار بود به شش ماهه دست کم برسد بنا نبود که شرمندۀ رباب شود پس از پسر به خدا حق دهید اگر همه عمر برایِ اُم بنین آب ها سراب شود *آی اُم البنین .. پسرت تا وسطِ شط فرات رفت ولی به خدا ذره ای آب نخورد .. فرمودن تا دست زیرِ آب برد فَذَکَرَ عَطَشَ الْحُسَیْنِ ..* •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• @majmaozakerine
کجایی عباس؛ که خیمه ها رو غم گرفته بدونِ تو ، دلم گرفته *به چه حالی طرف خیمه ها رفت چی جوری دلش اومد عباسُ تو بیابون تنها رها کنه .. هنوز چیزی از بدن فاصله نگرفته دید نانجیبا به بدن حمله ور شدن .. دارن بدنِ داداشش رو غارت میکنن ..* کجایی عباس؛ که خیمه ها رو غم گرفته بدونِ تو ، دلم گرفته کجایی عباس؛ چشمام شده یه کاسه خون رقیه هی میگه عمو جون *دلم میگه نام رقیه رم ببرم .. یه نیمه ی شبم این دختربچه تو بیابون گم شده ، من میگم چندتا اسمُ صدا زد ، چند بار رو خاکا نشست صدا زد مادر ، فاطمه .. چند بارم صدا زد بابا حسین .. اما یه جایی ام دیگه کارد به استخوان رسیده هی میگه عمو اباالفضل بیا بیا .. هر بار این بچه رو سیلی زدن ، هر بار بهش بی ادبی کردن گفت میرم به عموم عباس میگم .. آی بمیرم برات رقیه جان .. حالا میخوام از علقمه دلت بره حرم رقیه خانم .. مدافعان حرم فیض ببرن ، گفت بابا ؛ تمام غصه خود را در این یک جمله میگویم که با زاری یتیمت راهی بازار شد بابا گلی را که به اشکِ دیده ی خود آب میدادی خبر داری که بعد از تو اسیرِ خار شد بابا صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند خدا هرآنچه کند از توام جدا نکند گذشت عمرُ اجل پر زدن به دورِ سرم بمیرم و نروم کربلا ، خدا نکند ای که به عشقت اسیر خیلِ بنی آدمند سوختگانِ غمت با غم دل خرمند هرکه غمت را خرید عشرتِ عالم فروخت با خبران غمت بی خبر از عالمند یوسف مصرِ بقا در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن آمده با درهمت