🏴#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج منصور ارضی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای اُم عشق مادرِ سرلشکر ادب
وی سایه سارِ قد تو رویِ سر ادب
بانویِ سرسپردۀ همسنگرِ ادب
در آسمان ملقبِ بر مادرِ ادب
از لحظه ای که واردِ بیت الکرم شدی
با احترام کردن خود محترم شدی
روزِ عروسیت شد و اوجِ عزیزیت
مبهوت شد زمانه از آن اشک ریزی ات
قربان آن درایت و دشمن ستیزی ات
رفتی به بیت عشق به شرط کنیزی ات
از ابتدا بنایِ تو بر احترام بود
جان تو نذرِ خدمتِ چندیدن امام بود
در ظّل نورِ فاطمه با غم عجین شدی
شمس الضحی مکتب حق الیقین شدی
ماه تمام چهار مه جبین شدی
دادی بَنی و حضرتِ اُم البنین شدی
ام البنین شدی و به تو التفات شد
آغوشِ تو پناه زنان و بنات شد
بانو تو کیستی که بنازد کرم به تو
باب النجات داده کلیدِ حرم به تو
غرق توسل است عرب تا عجم به تو
داده امام عصر، خدا را قسم به تو
یعنی تو شاهراهِ نزولِ عنایتی
سجادۀ عبادتی و باب حاجتی
عالم به حیرت است از این جانثاریات
مادر شدی و برف شدی بهر یاری ات
جان ها فدای مادری افتخاری ات
قربان این تفضل و این سفره داری ات
خورشیدِ در تلألؤیی و ذره پروری
تو باب فضلی و به اباالفضل مادری
مادر شدی که داغ ببینی کمان شوی
در هر بهار راوی فصل خزان شوی
باران شوی، خمیده شوی، نیمه جان شوی
گریان شوی و مادر گریه کنان شوی
ما را ز اشک خویش تو تزکیه کرده ای
خاکِ بقیع را تو حسینیه کرده ای
بعد از حسین از دل و جانت سرور رفت
گریان شدی و نالۀ تو تا قبور رفت
بر پیکری که زود سرش در تنور رفت
از بس گریستی تو، زِ چشم تو نور رفت
آه از جگر کشیدی و قلبت کباب شد
بعد از حسین خانۀ شادی خراب شد
بعد از حسین زنده نمودی قیام را
گریان نمود گریۀ تو خاص و عام را
زینب که رفت داغ تو انگار تازه شد
یعنی دوباره داغ علمدار تازه شد
زینب که رفت پیر و خمیده کمر شدی
نالان شدی شکسته شدی مختصر شدی
یعنی که رو به قبله شدی محتضر شدی
چشم انتظارِ دیدنِ روی پسر شدی
اما یلان تو همه در خاک خفته اند
در بین خاک با تن صد چاک خفته اند
وقتش رسیده روضه حساس را بخوان
در بزم گریه عطرِ گل یاس را بخوان
مجلس بگیر نوحۀ احساس را بخوان
یک چند صفحه مقتل عباس را بخوان
شرح نزول ساقی سرمست را بگو
از مرکب افتادن بی دست را بگو
*وقتی خواست از رو اسب به زمین بیاد همه شنیدن، بی دست بوده .. از روی اسب به زمین افتاد ..*
برگو چگونه عطش گریه خیز شد
جسمش چگونه مرکز ثقلِ ستیز شد
شمشیر حمله کرد و سرنیزه تیز شد
بالا بلندِ خیمه تنش ریز ریز شد
برگو چگونه نالۀ زن ها بلند شد
با پارچه سرش به روی نیزه بند شد
برا بی بی ام البنین روضه بخوانیم .. همون روضه ای که خودش خوانده : باور نمی کنم کسی جرائت کرده باشه بر سر مبارکت زده باشه اون هم با عمود آهن .. اما شنیدم اول دست هاتُ قطع کردن .. دوم شنیدم تیر به چشمت زدن .. آنگاه عمود آهن بر سرت زدن .. سرت از هم پاشیده شد .. همچین که رو زمین خواست بیفته صدا زد داداش زود بیا «اخا ادرک اخا ..» ابی عبدالله به سرعت آمد .. راوی میگه تو این آمدن دیدن به لحظه ایستاد، پیاده شد، شی رو برداشت به چشم گذاشت .. جلوتر آمدم دیدم دست های عباسِ .. با همون وضع آمد تا رسید به بدن یه نگاه به آن بدنِ پاره پاره و تیر باران خورد کرد، صدا زد «أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي..»(1) بمیرم برات .. دیگه کسی نیامد سمتِ این بدن .. کار حسینم بعد از این تمام شد .. دشمن فرصت پیدا کرد .. اول بدن رو غارت کرد بعد طوری به بدن صدمه زد که امام چهارم حضرت رو به سختی جمع کرد .. همه گفتن عباس قد رشیدی داره .. اما هرکی رفته سردابِ آقا میگه یه قبرِ کوچکی قرار دارد ..
منابع:
1) موسوعة الامام الحسین (ع) ج ۴، ص ۲۳۱
البحرانی، العوالم، ۱۷ / ۲۸۳ - ۲۸۴، ۲۸۵
بحار الأنوار، ج45، ص: 41
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
« قبلِ کربلا... حالا بعدِ کربلا...
دیگه روشون نمی شد در خونه ام البنین بیایند
دیگه روشون نمی شد در خونه ی قمر بنی هاشم بیایند »
▪️تا که او را فاطمه در خانه مینامید علی
▪️زینبش میدید از حیدر خجالت میکشد
▪️مادریٖ کرده برای زینب اما باز هم
▪️تا صدایش می کند مادر خجالت میکشد
▪️کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید
▪️دید پاشیده شده لشگر خجالت میکشد
▪️مادر ساقی دشت کربلا با این مقام
▪️از علی و آل او دیگر خجالت میکشد
▪️مادر ماه است اما کاروان را دیده و
▪️از نبود چند تا اختر خجالت میکشد
« بهتر بگم
▪️از نبود چند تا دختر خجالت می کشد...
یه دونه اش رقیه بود
که به مدینه نرسید،
و الا تاریخ نوشته ۹ تا دختر
توی مسیر جون دادند...
ام البنین دید این دخترا کم اند،
چقدر خجالت کشید »
▪️اینقدر حرف از دو دستِ بستۀ زینب نزن
▪️حضرت ام البنبن بدتر خجالت میکشد
« گفتم و فیض آماده ست. ببینم با این یه بیت چه می کنی!؟ »
▪️صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین
▪️رو گرفته با دو چشم تر خجالت میکشد
▪️گاه از روی سکینه گاه از زینب ، ولی
▪️بیشتر از مادر اصغر خجالت میکشد
حسین...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
حجة الاسلام و المسلمین استاد میرزامحمدیروضه هیئت هفتگی1 97.11.28.mp3
زمان:
حجم:
14.28M
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
السلام علیکِ یا زوجة امیرالمؤمنین و یا فاطِمه... ام البنین
▪️تا که سائل میرسد بر در خجالت میکشد
▪️چون که دیگر نیست آب آور خجالت میکشد
==================
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
•
سر این سفره نشستیم که نوکر باشیم
تا ابد زیر پَرِ چادر مادر باشیم
•
نمک نام تو در کام ؛ رطب می ریزد
جان فدایت که ز نام تو ادب می ریزد
هرچه در ساغر این سوخته ، رَب می ریزد
از تمسّک به تو بانوی عرب می ریزد
•
آسمانی شده ام گرچه زمینی بودم
از همان روز ازل ، اُمّ بَنینی بودم
•
بسته بر چادر تو دست گداها بانو
در طواف قدمت وسعت دریا بانو
حضرت فاطمه ی دوم مولا بانو
محرم راز دل زینب کبری بانو
•
ذکر خیر پسرت حل همه مشکل ها
تا ابد وقف تو هستند همه سائل ها
•
مثل هر روز دوباره جگرش می سوزد
جگرش در غم هجرِ قمرش می سوزد
پسرش رفته ز دستش ، سپرش می سوزد
زیر خورشید دو تا پلک ترش می سوزد
•
با عصا آمده خود را برساند امروز
با همان سوز جگر روضه بخواند امروز
مدد بده مارو آقا
•
روضه ی شرمِ اباالفضل ز چشمان رباب (۲)
وعده ی آب اباالفضل به طفلان رباب
روضه ی حال خراب و دل گریان رباب
جای خالی علی، بر روی دامان رباب
•
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
هرچقدر فهمیدی میگم و رد میشم ...
پسرش را سر نیزه به طنابی بستند
بس که افتاد به هر رنج و عذابی بستند
بی بی جان نبودی ببینی
فَسَقَطَ مُخُّ رَأسِه عَلیٰ کتِفِه
یه جوری عمود زدن به فرق عباست
که سرش رو نیزه بند نمیشد
روضه میخواند .....
یه بند از روضه ام البنین بگم و یه بند هم از روضه بی بی زینب
روضه می خواند که پروانه پرش زخمی شد
بین بازار تن محتضرش زخمی شد
سنگ بارید ز هر سمت و سرش زخمی شد
در بَرِ مردم شهرِ پدرش زخمی شد
•
به جراحات تن قافله می خندیدند
وسط ساز و دف و هلهله می رقصیدند
یا ام البنین مدد بده بی بی جان ....
•
بی علمدار شدیم و حرم از پا افتاد
گذر آل پیمبر به کجاها افتاد
چقدر پای سرش زینب کبری افتاد
رد شلاق به روی بدن ما افتاد
روضه ی ام بنین تا که به این حرف رسید
زینب آمد به سخن، از جگرش آه کشید
حالا میخوای روضه بخونم برات مادر ...
لحظه ی پر زدنش هست به یادم ای وای
غارت پیرهنش هست به یادم ای وای(۲)
نیزه بود و دهنش هست به یادم ای وای
بوریا شد کفنش هست به یادم ای وای
•
بدنت غلت زنان تا ته گودال که رفت
بند آمد نفس مادرت از حال که رفت
علی الله
هرچه باداباد
بند آخر مالِ امام زمان
دیدم از دور که سنگی به سبویت افتاد
دیدم از دور رَدِ چکمه به رویت افتاد
پیش چشمان حرم پنجه به مویت افتاد
گذر خنجر کُندی به گلویت افتاد....
====================
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
حجة الاسلام والمسلمین میرزامحمدیروضه پایانی 1397.12.03.mp3
زمان:
حجم:
12.97M
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
▪️نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است
▪️پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
▪️چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
▪️سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
|⇦•صبح و شب راهی بازار..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شام شهادت حضرت ام البنین علیه السلام ༻↷↭↶༺┄═∞
صبح و شب راهی بازار شدن می ارزد
یوسفِ فاطمه را یار شدن می ارزد
با کلافی که شده بافته از خونِ جگر
پیشِ تو جام خریدار شدن می ارزد
ای طبیبی که علاجِ غم هجران هستی
از غم هجرِ تو بیمار شدن می ارزد
کاروان راه بی انداز که ما شاد شویم
به خدا قافله سالار شدن می ارزد
*یابن الحسین .. عزیزِ فاطمه .. همه دارن میگن باید آماده بشیم .. همه دارن میگن اومدنت نزدیک شده .. کی میای آقاجان ..
ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ..*
تا که یک لحظه ی کوتاه ببینیم تو را
متوسل به علمدار شدن می ارزد
*شنیدم هرجایی نام عموت عباس برده بشه میای آقا .. امشبم هم شبِ عباسِ ، هم شبِ مادرِ عباسِ .. از همون اولم که ام البنین اومد تو خانۀ امیرالمومنین یه دو سه بار که مولا فاطمه صداش زد، اومد جلو سر پایین انداخت گفت ببخشید آقا میخوام یه چیزی بگم اجازه هست؟!.. میشه دیگه منو فاطمه صدا نکنید! .. چرا؟! آخه همچین که میگید فاطمه این بچه ها یهو نگاه به در و دیوار میکنن .. مخصوصاً میبنم حسن میره یه گوشه زانوهاشُ بغل میکنه ..*
تا که یک لحظۀ کوتاه ببینیم تو را
متوسل به علمدار شدن می ارزد
*سقای دشتِ کربلا ، اباالفضل ..
دستش شده از تن جدا ، اباالفضل ..
اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا ..
بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا ..*
هر کسی که شده مجذوب جمالت گفته
محو خالِ لب دلدار شدن می ارزد
دست و پا میزنم آقا که مرا هم بخری
پس این نوکرِ دربار شدن می ارزد
غافلم غرق گناهم چقدر بدبختم
یارِ این عبد گنهکار شدن ، می ارزد
*غریبم، تو دنیایی که هستم آقا غریبم
رفیقم تو تنهام نذاشتی قد یک دقیقه ام
حسین جان ..
بمونه، دو خط شعر نوشتم رقیه ات بخونه
نوشتم، من هر وقت بهت فکر کنم تو بهشتم
حسین جان ..
این همه سینه زن داری، رفیق نه
حدودی با توییم ولی دقیق نه ..*
پسرِ فاطمه این دفعه ، شبیه قبلاً
وا نکن دیده که ستار شدن ، می ارزد
دل من را به همان پنجره فولاد ببند
گاهی اوقات گرفتار شدن ، می ارزد
هرکه دارد هوس کربُبَلا بسم الله
راهی کعبۀ دلدار شدن ، می ارزد
#سید_رضا_نریمانی
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
|⇦•سنگ صبور حیدری...
#سینه_زنی وتوسل ویژۀ وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
سنگ صبور حیدری تو فاطمه ی دیگری
ای مَحرم سِرِّ حسین ای فدای تو نامادری
امُّ الشُّهدای بانوی وفایی
با قبر غریبَت تو کرب و بلایی
ام البنین همسر مولا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادرِ شیر نرِ مولا
اسمت به زبون همه اومد به جای فاطمه
جای تو هم اومد یه روز فاطمه کنارِ علقمه
مثل خودِ زهرا أُمُّ الحَسنینی
سر حلقه ی وصل عباس و حسیني
امالبنین روح مُهذَّب
امالبنین جانِ مؤدَّب
ام البنین سنگ صبورِ دل زینب
ام البنین همسر مولا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادر شیرِ نرِ مولا
إِبنِ امیرِ لو کَشَفْ عباس شَرف إِبنِ شَرف
حرزِ حرم زینبِ ای امیر سپاه نجف
رزمنده شدم در گردانِ ابوالفضل
عالم همه تحتِ فرمانِ ابوالفضل
رزمنده ها، لشکر سقّا
مدافع خیمه ی مولا
مدافع و فدایی دخترِ زهرا
ام البنین همسر زهرا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادر شیر نر مولا
وقتی یَلت از صدر زین افتاد با صورت رو زمین
برداشت سرشو فاطمه هَنیئا لَکِ ام البنین
با فرق شکسته تا لحظه ی آخر
می بارید و میگفت شرمنده برادر
بچم شرمندهی مَشک وعلم شد
شرمنده ی اهل حرم شد
قدِّ حسین بعد ابوالفضل تو خم شد
ام البنین همسر مولا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادر شیر نر مولا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حاج_محمود_کریمی
#وفات_حضرت_ام_البنین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•گِل تو سرشت عباس...
#شور #وفات_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی جواد مقدم
●━━━━━━───────
گِل تو سرشت عباسه همه سرنوشت عباسه
مرحبا به عفتت بانو دامنت بهشتِ عباسه
سلام ما به این همه ارادت و احساست
سلام ما به هیبت و به قامتِ عباست
با مسما ام البنین، عشقِ سقّا ام البنین
روحِ دریا ام البنین، إِشفعینا ام البنین
همه ی جلال عباس از، وَجنات ذوالجناح توست
ادب وغیرت اولادت اثرِ شیر حلال توست
تو بهترین، تجسم خلقت دریا هستی
تو مادرِ تموم بچه های زهرا هستی
بعد زهرا ام البنین ،کُفِّو مولا ام البنین
عشق سقّا ام البنین، إِشفعینا ام البنین
گرچه غرق درد واندوهی بر اراده برتر از کوهی
تو فَناه فی الحسین بودی بِفَداک نفسی وروحی
دمِ بقیع روضه برا حسین به پا می کردی
با روضه هات، مدینه رو کرب وبلا می کردی
مادر ایثار وادب
گوهر نسوان عرب
بانوی با اصل ونصب
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#کربلایی_جواد_مقدم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
تو رازِ عزت و عصمت عباسی
تو رمزِ غیرت و هیبت عباسی
ای اُمِّ اُمت و نهضت عاشورا
پیوندِ عترت و حضرت عباسی
با شیرت، شیر حق ،شد لقب عباس
فتح کردی عالمو با ادبِ عباس
ای که از برکتِ دامن پاکت نیست
چیزی جز سیدی روی لب عباس
ای مادر، مادرِ ،اولاد زهرایی
پا تا سر، مظهرِ ام ابیهایی
تا آخر اِنقدر داغ جَوُون دیدی
تا محشر، مادرِ همه شهیدایی
واویلا واویلا
وَیلی عَلَی شِبلی
زینب که راویِ شکسته بالی بود
گفت یا ام البنین جای تو خالی بود
کاش بودی اون دمی که خبرش اومد
میدیدی از غمش حسین چه حالی بود
واویلا واویلا
وَیلی عَلَی شِبلی
تا عکس روی ماه، به روی آب افتاد
زیر پاش علقمه، به پیچ و تاب افتاد
جاری شد، اشک مشک برا علی اصغر
تو قلبِ خیمه ها، از پا رباب افتاد
دلشوره، تو دلِ اهل حرم افتاد
تو راه خیمه ها دست قلم افتاد
با گریه، غنچه ها هروله میکردن
افتادن رویِ خاک تا که عَلَم افتاد
واویلا واویلا
وَیلی عَلَی شِبلی
تا دریا تشنه لب از صدر زین افتاد
تا ماهِ آسمون روی زمین افتاد
رو کردن شعله ها به چادرِ زینب
از مرکب تا یلِ اُم بنین افتاد
بعد دشمن سمت خیمه ها به راه افتاد
تا شاهِ بی سپاه تو قتلگاه افتاد
وقتی که سرهای بریده رو بردن
پیکرها زیرِ مرکب سپاه افتاد
تا خیمه میرسه صدای آه تو
پوشونده ابر خون صورتِ ماه تو
من دارم میرسم طاقت بیار اما
پیش از من شمر رسید به قتلگاه تو
افتاده یوسفم با بدن خونی
هر گوشه رَدِّ اون پیروهن خونی
جای اون پیرهنِ چادرِ خاکیمو
با ناله میکشم روی تن خونی
واویلا واویلا
حسین واویلا
افتاده یوسفم با بدن خونی
هر گوشه رَدِّ اون پیروهن خونی
جای اون پیرهنِ چادرِ خاکیمو
با ناله میکشم روی تن خونی
میشکافن با عصا محراب اَبروتو
میبوسن نیزه ها ضریحِ پهلوتو
هرکی از راه میاد غنیمتی میخواد
هر دستی میکِشه طُره ی گیسوتو
آیاتِ ذاتِ کبریا تو دستاته
گیسوی حجتِ خدا تو دستاته
وقتی من اومدم کارو تموم کرده
این رأسِ از بدن، جدا تو دستاته
واویلا واویلا
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
|⇦•عهدی است بین امبنین..
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه بموالا.... مَعالِمَ دینِنا و اصلحَ ما کانَ فَسَدَ مِن دُنیانا
ام البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم، بشوم پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در برِ حسین
هستند مثل مادرشان مضطرِ حسین
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گُهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسرهای فاطمه
هستند هر چهار پسر، قنبر حسین
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
*اصلا اینا برا کربلا به دنیا اومدن، مگه صفین یادتون نیست؟ یبار عباس زد به قلب لشکر همه رو تار و مار کرد، امیرالمؤمنین دستور داد عباس برگرده، همه خوشحال شدن ناز شصتشو دیدن، گفتن: یا علی بذار یبار دیگه پسرت بره وسط میدان، فرمود نه بسه، چرا؟ فرمود: هذا ذُخرُ الحسَین، این ذخیره ی کربلای حسینه..*
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
جریان گرفته اند کنار ابوتراب
از آل هاشم اند، نه قوم بنی کِلاب
اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتخاب
او هست یک تنه، همه ی لشکر حسین
عهدی ست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#سید_مهدی_میرداماد
.
|⇦•سنگ صبور حیدری...
#سینه_زنی وتوسل ویژۀ وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی
●━━━━━━───────
سنگ صبور حیدری تو فاطمه ی دیگری
ای مَحرم سِرِّ حسین ای فدای تو نامادری
امُّ الشُّهدای بانوی وفایی
با قبر غریبَت تو کرب و بلایی
ام البنین همسر مولا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادرِ شیر نرِ مولا
اسمت به زبون همه اومد به جای فاطمه
جای تو هم اومد یه روز فاطمه کنارِ علقمه
مثل خودِ زهرا أُمُّ الحَسنینی
سر حلقه ی وصل عباس و حسیني
امالبنین روح مُهذَّب
امالبنین جانِ مؤدَّب
ام البنین سنگ صبورِ دل زینب
ام البنین همسر مولا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادر شیرِ نرِ مولا
إِبنِ امیرِ لو کَشَفْ عباس شَرف إِبنِ شَرف
حرزِ حرم زینبِ ای امیر سپاه نجف
رزمنده شدم در گردانِ ابوالفضل
عالم همه تحتِ فرمانِ ابوالفضل
رزمنده ها، لشکر سقّا
مدافع خیمه ی مولا
مدافع و فدایی دخترِ زهرا
ام البنین همسر زهرا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادر شیر نر مولا
وقتی یَلت از صدر زین افتاد با صورت رو زمین
برداشت سرشو فاطمه هَنیئا لَکِ ام البنین
با فرق شکسته تا لحظه ی آخر
می بارید و میگفت شرمنده برادر
بچم شرمندهی مَشک وعلم شد
شرمنده ی اهل حرم شد
قدِّ حسین بعد ابوالفضل تو خم شد
ام البنین همسر مولا
ام البنین یاور مولا
ام البنین مادر شیر نر مولا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حاج_محمود_کریمی
#وفات_حضرت_ام_البنین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.