eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال نوحه مجمع الذاکرین ایتا بابُ الحَرَم _حاج محمود کریمی.mp3
زمان: حجم: 2.46M
‍ ‍ . |⇦•صدا زد علی، که بیرون برن.. به ساحت مقدس حضرت سقا اباالفضل العباس علیه السلام در شب شهادت امام علی با نوایِ حاج محمود کریمی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ صدا زد علی که بیرون برن بمونن کنارم بَنی فاطمه فقط این میون کسی که باید با این ها بمونه علمدارمه .. اباالفضلِ من ، علمدارِ من توانِ سپاهِ حسین و حسن بیا مه جبین ، کنارم بشین بده جانِ بابا یه قولی به من : بذار دستاتُ تو دستِ حسین همه هستیِ توست هست حسین تو تنهاییاش تو اون تشنگیش امیدش به دستِ تو بسته حسین اباالفضلِ من ، علمدارِ من امیدم به دستِ تو پهلوون یادت باشه کار به هر جا رسید تا آخر کنارِ حسینم بمون اباالفضلِ من ، علمدارِ من نذاری به عشقت جسارت کنند نذاری یه وقت تا تو زنده ای همین کوفیا خیمه غارت کنند اباالفضلِ من ، علمدارِ من یادت باشه آب آبرویِ تو یادت باشه که خودِ فاطمه تو اون لحظه ها روبرویِ تو حسینم بدون ، تو اون خاک و خون تو آتیش به قلب خدا میزنی یه روزی میاد غریبِ غریب توی خاک و خون دست و پا میزنی بگو دخترات ‌ مهیا بشن که کعب نی از دشمنا میخورن تو اون ازدحام میاد خواهرت سرت رو جلوش از قفا میبرن حسین ... ــــــــــــــــــ .ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ😭💔🖤🥀🕊🕊🕊 .
|⇦• روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اگر مرادِ تو ای دوست نامُرادیِ ماست مرادِ خویش دگر باره انه خواهم خواست اگر قبول کنی ور برانی از برِ خویش خلافِ رای تو کردن ، خلافِ مذهبِ ماست اگر عداوت و جنگ است در میانِ عرب میانِ عاشق و معشوق دوستی برجاست غلام قامت آن لُعبت قباپوشم کز محبت رویش هزار جامه قباست هزار دشمنی اُفتد به قولِ بدگویان میانِ عاشق و معشوق دوستی ورجاست بهار آمد ، بهارِ من نیامد گل آمد گل عذارِ من نیامد چراغِ لاله روشن شد به صحرا چراغِ شام تارِ من نیامد بیا یابن الحسن دورت بگردم بیا تا دستِ خالی برنگردم بیا یابن الحسن دردم دوا کن مرا با دیدنت حاجت روا کن *روزها و ساعات پایانی ماهِ شعبان دل هامونُ روانه ی کربلا کنیم ان شالله به همین زودیا کنارِ ضریح شش گوشه اش عرض ادب کنیم. خیلیا این ایام مریض دارن ، التماسِ دعا گفتن ، گرفتارن ، مریض هایی که الان رو تخت بیمارستان ها هستن .. خانواده هایی که الان بی تابِ عزیزانشونن .. خدایا به گل رویِ اربابمون حسین همه شون رو الساعه شفای عاجل کرامت فرما .. السلام علیک یا اباالفضل العباس سلام ای بُرده بر خاک قدومت سجده زیبایی سلام ای ماه رویت در بنی هاشم تماشایی   وفا بگرفته از رفتار تو درس وفـاداری بصیرت یافته در نور پیشانیت بینایی   خِرد درس از تو بگرفته ادب پیشت کم آورده شجاعت کرده زیر سایۀ تیغت جَبین سایی   تو فرزند علی هستی نیاری پشت بر دشمن اگرچه عالم خلقت کند پیشت صف آرایی   اگـرچـه دامن اُم‌البنینت پرورش داده تو در آغوش حیدر بودی از آغاز زهرایی   بگردد بی‌وجودِ تو حسین‌بن‌علی تنها تو او را یک بیابان لشکری در عین تنهایی   تعجب نیست روز حشر از زوّار قبـر تو کند حیدر نگهبانی کند زهرا پذیرایی   تو در محشر علمدار حسین‌بن‌علی هستی شهیدانند دنبال سرت در راهپیمایی   خجالت می‌کشد تا حشر از داغ لبت دریا شهادت می‌دهد بر صبرُ ایثارت شکیبایی *ان شالله به همین زودیا حرم اباالفضل عرضِ ادب کنیم .. میدونم دلاتون خیلی برا این روضه ها تنگ شده ،میدونم خیلی وقته نشده دورِ هم باشیم .. نشده شب جمعه ها دور هم جمع بشیم برا حسین گریه کنیم ..ان شالله به همین زودیا توفیق پیدا کنیم با همدیگه نفس بزنیم برا پسرِ فاطمه گریه کنیم .. همین چند جمله روضه و التماسِ دعا .. همچین که داره میاد سمتِ علقمه یه وقت دید دست ها یه طرف افتاده مشک یه طرف .. خم شد دستِ بریده رو برداشت هی می بوسه هی به چشماش میکشه .. هی میگه اباالفضل .. داداش .. جلوتر اومد دید عباس تو خون خودش داره بال بال میزنه .. آی بمیرم همه بدن تیر خورده .. اولین باره جلو ابی عبدالله تو این حالتِ .. هر وقت حسینُ از دور میدید زودی قیام میکرد هر چی تلاش کرد ، آقا فرمود بسه عباسم آرام باش ، راحت باش .. اومد کنارِ بدن پاره پاره عباس ، سرِ داداشُ رو زانو گذاشت .. کدوم سر؟! همون سری که با عمود آهن شکافته شده تا اَبرو .. صدا زد حسین این خون ها رو از جلو چشمام کنار بزن بزار یه بار دیگه ماهِ رخسارتُ تماشا کنم .. یه جمله دیگه ام گفت، بگمُ همه فیض ببرن خیلی ها بودن و الان بینِ ما نیستن رفقا .. همه شون فیض ببرن .. گفت حسین منو سمتِ خیمه نبر من به بچه هات وعده آب دادم ، من به سکینه وعده آب دادم .. آی بمیرم ..*
کجایی عباس؛ که خیمه ها رو غم گرفته بدونِ تو ، دلم گرفته *به چه حالی طرف خیمه ها رفت چی جوری دلش اومد عباسُ تو بیابون تنها رها کنه .. هنوز چیزی از بدن فاصله نگرفته دید نانجیبا به بدن حمله ور شدن .. دارن بدنِ داداشش رو غارت میکنن ..* کجایی عباس؛ که خیمه ها رو غم گرفته بدونِ تو ، دلم گرفته کجایی عباس؛ چشمام شده یه کاسه خون رقیه هی میگه عمو جون *دلم میگه نام رقیه رم ببرم .. یه نیمه ی شبم این دختربچه تو بیابون گم شده ، من میگم چندتا اسمُ صدا زد ، چند بار رو خاکا نشست صدا زد مادر ، فاطمه .. چند بارم صدا زد بابا حسین .. اما یه جایی ام دیگه کارد به استخوان رسیده هی میگه عمو اباالفضل بیا بیا .. هر بار این بچه رو سیلی زدن ، هر بار بهش بی ادبی کردن گفت میرم به عموم عباس میگم .. آی بمیرم برات رقیه جان .. حالا میخوام از علقمه دلت بره حرم رقیه خانم .. مدافعان حرم فیض ببرن ، گفت بابا ؛ تمام غصه خود را در این یک جمله میگویم که با زاری یتیمت راهی بازار شد بابا گلی را که به اشکِ دیده ی خود آب میدادی خبر داری که بعد از تو اسیرِ خار شد بابا صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند خدا هرآنچه کند از توام جدا نکند گذشت عمرُ اجل پر زدن به دورِ سرم بمیرم و نروم کربلا ، خدا نکند ای که به عشقت اسیر خیلِ بنی آدمند سوختگانِ غمت با غم دل خرمند هرکه غمت را خرید عشرتِ عالم فروخت با خبران غمت بی خبر از عالمند یوسف مصرِ بقا در همه عالم تویی در طلبت مرد و زن آمده با درهمت
|⇦•ذکر ما نام گرامی حسین .. و توسل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اجرا شده روز تاسوعا محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ذکر ما نام گرامی حسین فاطمه افتخار ما غلامی حسین فاطمه حلقۀ وصلی که باشد بین ما اهل بیت بی گمان؛ نامِ نامی حسین فاطمه هر گنه کاری بیاید سوی او حر می شود مانده‌ام در خوش مرامی حسینِ فاطمه جان به کف بودن برایِ یاری دین خدا هست رمزِ هم کلامیه حسین فاطمه عمر دنیا نیست هم اندازۀ مدح و ثنا در خورِ والا مقامیه حسینِ فاطمه در کتاب آسمانی هست در هر مکتبی با بیانی خوش اسامیه حسینِ فاطمه شیعۀ اهلِ یمن کافیست بهره دشمنان این سپاهِ سه امامیه حسینِ فاطمه وای اگر آید به میدان لشگرِ اثنی عشر یاورانِ هم قیامیه حسین فاطمه چیزی از دشمن نمی ماند دگر بر روی خاک ای فدای هم خیامیه حسین فاطمه در سپاه او صدای گریۀ شش ماهه اش هست آهنگِ نظامیه حسین فاطمه دانی از چه کشته شد شرمنده سقای حرم داده جان از تشنه کامیه حسین فاطمه اومد وارد شریعه شد .. «فَذَكَر عَطش الحُسَين و أهل بيته فَرمى الماء ..» (1) همه‌ش نگرانِ تشنگی ابی عبدالله بود .. اگه بتونم آب به خیمه ببرم .. بعد سقا دید خواهر زیرِ شمشیر و سنان قطعه قطعه شد تمامیه حسین فاطمه صلی الله علیک یا مظلوم یا قمر بنی هاشم و یا قمر العشیره .. نگاه او دل از ارباب می برد ز چشم اهل کوفه خواب می برد اگر سقا به باران امر می کرد تمام کربلا را آب می برد کسی یاری از او بهتر ندیده است هواداری از او بهتر ندیده است نه اینکه من بگویم دشمنش گفت علمداری از او بهتر ندیده است به میدان زد تماشاگر فلک شد ثناگویِ ابوفاضل ملک شد انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید زِ وحشت حرمله زَهره تَرَک شد به زیر پای او لشکر سرش ریخت دل جنگآوران در محضرش ریخت انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید ز وحشت حرمله کرک و پرش ریخت همین که از شریعه سر در آورد صدای ضجه از لشکر در آورد خبر دادند سقا رفته میدان ز خوشحالی رقیه پر در آورد بچه ها همه خوشحال شدن .. حتما عمو آب میاره .. شده مثلِ پدر الله اکبر رود سوی خطر الله اکبر دم ظهرست اما در شریعه نمایان شد قمر الله اکبر الا ای ساقیه بی دست عباس سه شعبه دیده است را بست عباس نمیخواهد به فکر خیمه باشی خیالت جمع زینب هست عباس هر کاری کرد تیر از چشمش بیرون نیامد .. مگه کسی میتونه به سر عباس ضربه بزنه! .. این نیزه و تیر رو گذاشت بین پا و بدنِ اسب .. تیر رو که بیرون آمد کلاه خود افتاد .. یه وقت یه نانجیب جلو آمد .. چنان با عمود آهن به سر عباس زد .. (2) ندارد بی تو دیگر یار زینب شود هم صحبت اغیار زینب زبانم لال بی تو غیرت الله رود در کوچه و بازار زینب منابع: 1)بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 2) ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۲۵۶ موسوعة بطل العلقمی، ج۳، ص۱۷۴-۱۷۸ حیاة ابی‌الفضل العباس، ص۲۱۹-۲۲۰ خرّمیان، ابوالفضل العباس، ص۱۰۶- ۱۱۴. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
‍ # روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس اجرا شده روزِ عرفه سردابِ مقدس حضرتِ اباعبدالله کربلایِ معلی اجازه بگیرم از محضرِ ابی عبدالله ، روضۀ قمر بنی هاشم بخوانم .. آخه فرمودن هرجا روضۀ عمو جانم خوانده بشه منم میام .. علمدارِ وفادارم اباالفضل پس از تو بی کس و کارم اباالفضل قسم بر تشنگیِ بر شیرخواره گره افتاده در کارم اباالفضل .. میبینم گوشه کنار همه دارن گریه میکنن .. ان شالله آقاجانمون ببخشن ، می خوام روضۀ برادرشونُ بخوانم .. پس از تو خیمه غارت میشه عباس به طفلانم جسارت میشه عباس *سادات من معذرت می خوام* پس از تو سهم زینب بی محارم غریبی و اسارت میشه عباس دیدن حسین یه دست به عنانِ اسب گرفته ، یه دست به کمر گرفته .. هیچ جا حسین نگفت انکسر زهری .. اما تا اومد عباسشُ دید .. چه بدنی ؟.. الله اکبر .. قدِ رشیدش .... ای حسین .... تا اومد دم خیمه ، اولین کسی که از خیمه اومد بیرون ، خواهرش زینبِ .. این خواهر و برادر ، چشم تو چشمِ همدیگه شدن .. تا زینب دید حسین دستِ خالی برگسته ، هی میزد رو دستاش .. هی میزد تو صورتش .. جوابِ زینبشُ نداد ، یه مرتبه سکینه دوید .. صدا زد یا ابتا این عمی العباس ؟ .. بمیرم برات آقاجان .. هیچ جا ندیدم نوشته باشه اکبر رفته میدان بیاد ستونِ خیمه رو کشیده باشه .. قاسم رفت ، ستونِ خیمه رو نکشید .. اما وقتی جوابِ سکینه رو می خواست بده رفت ستونِ خیمۀ عباسُ کشید .. خیمه رو زمین اومد .. یعنی برید بچه ها معجرهاتونُ محکم ببندید .. بچه گوشواره هاتونُ برید در بیارید ... دستاتونُ بالا بیارید ، روزِ عرفه ست ... به اون ساعتی که صورت به زمین گذاشت ..به اون ساعتی که از رویِ اسب زمین افتاد .. به اون ساعتی که خیمه هاشُ آتش زدن .. الهی العفو .... @majmaozakerine
‍ ⏺ذکر توسل و روضه_شب تاسوعا 94_روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام_حاج حسن خلج_ قسمت اول⏺↘️ ⬇️⬇️⬇️ (دلمو دریای ماتم می کنم قدم و روی تن خم می کنم نگاه کن با چه مصیبتی دارم از رو خاکا تنتو جمع می کنم..)۲ حسین... پاشو از جا که دیگه دخترم آواره نشه تا میون این سپاه صحبت گوشواره نشه *دستور داد برید همه سر ها رو از بدن ها رو جدا کنید سرها ببرید بیایید رو نیزه ها سوار کنید اومدن گفتن امیر یه سر رو نیزه بند نمی شه چنان فرق متلاشی شده.. از بس که زخم و جای عمودش عمیق بود تنها سری بود که ز پهلو ... حسین... می دونی چرا عباس اینطور خواست؟چون اگه سر درست نصب می شد رو نیزه هی چشم تو چشم سکینه می شد هی چشم تو چشم رباب می شد هی چشم تو چشم رقیه می شد عباس طاقت نداره .... هر کجا نشستی فریاد بزن غریب حسین...حسین.... هشتاد و چند سالشه هنوز کربلا ساکنه خیلیلاتون می شناسیدش،کفشدار سابق قمر بنی هاشم ،شیخ عباس کشوان ؛تو حرم آقا قمر بنی هاشم بودیم،سر شب بود باید درهارو می بستیم داشتیم زوار رو بیرون می کردیم در ها رو ببندیم یک وقتی دیدم یکی از خانم های عرب از این خانم های عرب بیابانی بچش تو بغلشه با عجله اومد تو،گفتم خانم برو،حرم تعطیله داریم می بندیم،دیدم اصلا گوشش بدهکار نیست،اومد دور ضریح قمر بنی هاشم،هی می گه یا ابوفاضل،یا ابوفاضل،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی،یا ابوفاضل ادرکنی.. خدام اومدن،خانم بیا برو بیرون دلم سوخت برااین خانم دیدم حال خوشی داره زیارت می کنه،من بزرگتر از خدام بودم بهشون گفتم کاریش نداشته باشید،شما که الان می خواهید نظافت بکنید ،کارتون بکنید کارتون تموم شد من خودم اینو بیرون می کنم بذارید زیارت بکنه،مشغول کار شدیم یک نیم ساعتی گذشت،من دیدم،حواسم بهش بود،دور ضریح می گرده یا ابوفاضل ،یا ابوفاضل.. ┗━━━⏺⏺⏺━━┛ دیدم خسته شد،بچشو گذاشت زمین،خودش تنهایی داره می گرده یا ابوفاضل،یا ابوفاضل.. منم مشغول کار شدم یک نیم ساعتی گذشت،کارام تموم شد، اومدم سراغش ببینم اگر هنوز داره طواف می کنه نرفته بگم برو دیدم پایین ضریح قمر بنی هاشم نشسته سرشو تکیه داده به ضریح چادرشو کشیده رو صورتش خوابیده.. اومدم کنارش دخترم پاشو دیدم جواب نمی ده،خانم پاشو می خوام در حرم رو ببندم دیدم جواب نمی ده،گفت گوشه چادرشو گرفتم کشیدم،گفتم خانم پاشو ؛نگاه کردم دیدم بچه اش هم داره دست و پا می زنه گفتم پاشو این بچه ناراحته،این بچه شیر می خواد،این بچه کار داره،پاشو بچه ات رو بردار؛ گفت: تا گفتم بچه کار داره چشماشو باز کرد،گفت پس زنده شد؟!! گفت سه روز پیش مرده به من می گن برو دفنش کن، گفتم باید اول برم حرم عباس ... یا ابوفاضل ... برادرم خواهرم گمان نکنی برا عباس کاری داره زنده کردن این برا من و شماست که خیلی مهمه،عباس یک گوشه چشمش هزاران مرده رو زنده می کنه.تو حرم قمر بنی هاشم روضه می خوند، منبری معروف رو منبر گفت : اشتباه کرد،گفت من نمی دونم از نظر مقامات سلمان بالاتره یا عباس بالاتره"شب خواب امیر المومنین رو دید آقا بهش فرمود چطور نمی دونی؟ اگه عباس من به اولین و آخرین نگاه کنه همه رو سلمان می کنه،همه رو ابوذر می کنه، امشب دامن قمر بنی هاشم رو بگیریم،بگیم آقا جان شما راست می گی مرده زنده کنی،دل مرده منو زنده کن،آقا می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این دل نلرزه می ترسم یک روز اسم حسین بیاد این چشم منقلب نشه آقا به داد ما برس.. یا ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل ....* فردای قیامت آقا رسول الله می فرماید:علی جان، برو به زهرا بگو از اسباب شفاعت امت هرچی داری بیار... بی بی پاسخ میده: دودستِ قلم شده عباسم، برای شفاعت کافیه... بی بی فاطمه به احترام آیه قرآن،بابا رو یا رسول الله خطاب میکرد، اما وقتی بین در و دیوار قرار گرفت،صدا زد یا ابتا..... بالا بفریادم برس.... عباسم همه عُمْر حسینش رو برادر صدا نزد، اما وقتی روی زمین افتاد ،صدا زد:برادر، برادرت رو دریاب... حسین س @majmaozakerine
مقام افشاگری از ظلم و تعدی برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری های مستمر مردم را متوجه ظلم و بی لیاقتی حکام وقت می نمود لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به رساندند. چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب زنان نابغه و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب ام البنین سلام الله علیها نگاشته اند که بنی امیه همسر صلوات الله علیه، ام البنین سلام الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. 📚وقایع الشیعه (وقایع سیزدهم جمادی الثانی) صفحه 85 یا فاطمه ام البنین.‌‌‌‌‌‌‌.‌.‌ (مجنون)
‍ 🏴مناجات با خدا و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها ویژۀ روزهای پایانی ماه شعبان 🎤مداح :حاج میثم مطیعی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ وقتی صدایت میکنم بشنو صدایم را آورده ام اینجا برایت ، گریه هایم را آغوش بگشا بر غریبی بی کس و تنها تا بشنود عالم صدایِ ربنایم را *امشب با یه امیدی اومدم درِ خونه ت .. فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ ... سمتِ تو فرار کردم .. مولایِ من ..* آری همانم که فراری بوده از دستت تو خوب میدانی تمام ماجرایم را *الان میخونی تو مناجات شعبانیه : وَ ضَمِیرِی وَ لا یَخْفَی عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ ...* آری همانم که سراپا غرقِ تقصیر است اما تو پوشاندی همیشه هر خطایم را * قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوبا فِي الدُّنْيَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا عَلَيَّ مِنْكَ فِي الْأُخْرَى .. جلو امامِ زمانم سرافکنده شدم ... نه فقط به خوبا غبطه می خورم ، برا گذشتۀ خودم دلم تنگ شده ... تو این دنیا پرده ها رو بالا نزدی جلو حضرتِ زهرا منو بی آبرو نکنی ...* جا ماندم از پرواز نه! اصلاً زمین گیرم! زنجیر نافرمانی‌ام بسته است پایم را من دور بودم از تو؛ ترسیدم ، زمین خوردم حالا ولی برگشته‌ام ... داری هوایم را؟ شاعر : زهرا نظری اولِ مناجات فقط یه قسمت میدم ، قسم به اون بانویِ مظلومی که پسراشُ نوکرِ حسین تربیت کرد .. قسم به اون بانویِ مظلومه ای که بشیر اومد مدینه همه رو جمع کرد بی بی ام البنین صدا زد : أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی جان چهار تا پسر داشتی همشونُ کشتن .. بشیر از حسینم چه خبر ؟ ... اگه خبر بهت نرسید من بهت بگم : اون علمدارِ رشیدِ کربلا دستاشُ بریدن ... به چشماش تیر زدن .. عمود آهن به فرقش زدن ... پاهاشو بریدن .... بشیر از حسینم چه خبر ؟ .. بی بی چرا انقدر اصرار می کنی ؟.. بینِ دو نهر آب با لبِ تشنه سر از بدنش جدا کردن ... صدا زد : قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی .. صدا زد قلبمُ پاره پاره کردی ... أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین ... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
1. دشتی 1387.mp3
زمان: حجم: 3.55M
با دشتی شروع میکنند اما در ادامه وارد دستگاه شور میشوند ، خصوصا اون شعر : بعد از تو ای ماه مدینه ... که سبک گل پونه هاست ... جانسوز_حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و سلام الله علیها _ ویژه شب جمعه _سید مهدی میرداماد 🍂 اخی .... الا مادر به قربون جمالت اخ رخ چون بدر و ابروی هلالت آخ ... آخ ... شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت .... ای حسین ..... گل ام البنین شیرم حلالت .... 2 🍂 شد آسمانم بی ستاره سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... *زینب برا ام البنین سوغاتی آورده ... سوغاتی زینب شده یک مشک پاره .... آمد شب دلگیری من ... ( ای دریغا )2 رفته عصای پیری من ... ( ای دریغا ) 2 بعد از تو ای ماه مدینه من ماندم و شرم از سکینه ..... 2 در خواب دیدم (عباسم خواب دیدم،ان شاالله درست نباشه) در خواب دیدم در منایی ...(پیش زهرا)2 دیدم سوار نیزه هایی ... ( پیش زهرا ) 2 حسین ..... 🍂 کربلا بگو حسین ..... مدینه بگو حسین ..... شفای مریض ها بگو حسین ..... فرج امام زمان(عج) بگو حسین ..... به ابوالفضل (ع) یا الله .... @majmaozakerine
🏴 🏴 🎤مداح :حاج منصور ارضی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای اُم عشق مادرِ سرلشکر ادب وی سایه سارِ قد تو رویِ سر ادب بانویِ سرسپردۀ همسنگرِ ادب در آسمان ملقبِ بر مادرِ ادب از لحظه ای که واردِ بیت الکرم شدی با احترام کردن خود محترم شدی روزِ عروسیت شد و اوجِ عزیزیت مبهوت شد زمانه از آن اشک ریزی ات قربان آن درایت و دشمن ستیزی ات رفتی به بیت عشق به شرط کنیزی ات از ابتدا بنایِ تو بر احترام بود جان تو نذرِ خدمتِ چندیدن امام بود در ظّل نورِ فاطمه با غم عجین شدی شمس الضحی مکتب حق الیقین شدی ماه تمام چهار مه جبین شدی دادی بَنی و حضرتِ اُم البنین شدی ام البنین شدی و به تو التفات شد آغوشِ تو پناه زنان و بنات شد بانو تو کیستی که بنازد کرم به تو باب النجات داده کلیدِ حرم به تو غرق توسل است عرب تا عجم به تو داده امام عصر، خدا را قسم به تو یعنی تو شاهراهِ نزولِ عنایتی سجادۀ عبادتی و باب حاجتی عالم به حیرت است از این جانثاری‌ات مادر شدی و برف شدی بهر یاری ات جان ها فدای مادری افتخاری ات قربان این تفضل و این سفره داری ات خورشیدِ در تلألؤیی و ذره پروری تو باب فضلی و به اباالفضل مادری مادر شدی که داغ ببینی کمان شوی در هر بهار راوی فصل خزان شوی باران شوی، خمیده شوی، نیمه جان شوی گریان شوی و مادر گریه کنان شوی ما را ز اشک خویش تو تزکیه کرده ای خاکِ بقیع را تو حسینیه کرده ای بعد از حسین از دل و جانت سرور رفت گریان شدی و نالۀ تو تا قبور رفت بر پیکری که زود سرش در تنور رفت از بس گریستی تو، زِ چشم تو نور رفت آه از جگر کشیدی و قلبت کباب شد بعد از حسین خانۀ شادی خراب شد بعد از حسین زنده نمودی قیام را گریان نمود گریۀ تو خاص و عام را زینب که رفت داغ تو انگار تازه شد یعنی دوباره داغ علمدار تازه شد زینب که رفت پیر و خمیده کمر شدی نالان شدی شکسته شدی مختصر شدی یعنی که رو به قبله شدی محتضر شدی چشم انتظارِ دیدنِ روی پسر شدی اما یلان تو همه در خاک خفته اند در بین خاک با تن صد چاک خفته اند وقتش رسیده روضه حساس را بخوان در بزم گریه عطرِ گل یاس را بخوان مجلس بگیر نوحۀ احساس را بخوان یک چند صفحه مقتل عباس را بخوان شرح نزول ساقی سرمست را بگو از مرکب افتادن بی دست را بگو *وقتی خواست از رو اسب به زمین بیاد همه شنیدن، بی دست بوده .. از روی اسب به زمین افتاد ..* برگو چگونه عطش گریه خیز شد جسمش چگونه مرکز ثقلِ ستیز شد شمشیر حمله کرد و سرنیزه تیز شد بالا بلندِ خیمه تنش ریز ریز شد برگو چگونه نالۀ زن ها بلند شد با پارچه‌ سرش به روی نیزه بند شد برا بی بی ام البنین روضه بخوانیم .. همون روضه ای که خودش خوانده : باور نمی کنم کسی جرائت کرده باشه بر سر مبارکت زده باشه اون هم با عمود آهن .. اما شنیدم اول دست هاتُ قطع کردن .. دوم شنیدم تیر به چشمت زدن .. آنگاه عمود آهن بر سرت زدن .. سرت از هم پاشیده شد .. همچین که رو زمین خواست بیفته صدا زد داداش زود بیا «اخا ادرک اخا ..» ابی عبدالله به سرعت آمد .. راوی میگه تو این آمدن دیدن به لحظه ایستاد، پیاده شد، شی رو برداشت به چشم گذاشت .. جلوتر آمدم دیدم دست های عباسِ .. با همون وضع آمد تا رسید به بدن یه نگاه به آن بدنِ پاره پاره و تیر باران خورد کرد، صدا زد «أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي وَ قَلَّت حِيلَتِي وَ انقَطَعَ رَجائِي..»(1) بمیرم برات .. دیگه کسی نیامد سمتِ این بدن .. کار حسینم بعد از این تمام شد .. دشمن فرصت پیدا کرد .. اول بدن رو غارت کرد بعد طوری به بدن صدمه زد که امام چهارم حضرت رو به سختی جمع کرد .. همه گفتن عباس قد رشیدی داره .. اما هرکی رفته سردابِ آقا میگه یه قبرِ کوچکی قرار دارد .. منابع: 1) موسوعة الامام الحسین (ع) ج ۴، ص ۲۳۱ البحرانی، العوالم، ۱۷ / ۲۸۳ - ۲۸۴، ۲۸۵ بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 @majmaozakerine