🍁🍂*سینه زنی واحد زیبا _هشت شوال سالروز تخریب قبور ائمه بقیع صلوات الله علیهم اجمعین_کربلایی حنیف طاهری*🍁🍂
•┈┈••✾••✾••┈┈•
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
جلوۀ جنت به چشمِ خاکیان دارد بقیع
یا صفایِ خلوتِ افلاکیان دارد بقیع ...
گر حصارِ کعبه را جبریل دربانی کند
صد چو موسی و مسیحا پاسبان دارد بقیع
گرچه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است
الفتی با مِهرُ و ماه آسمان دارد بقیع
میتوان گفت از گلابُ و گریۀ اهلِ نظر
بینهایت چشمۀ اشکِ روان دارد بقیع
گرچه مىتابد بر او خورشیدِ سوزانِ حجاز
از پر و بالِ ملائک سایبان دارد بقیع ...
فاطمه بنت اسد ، عباس عم ، ام البنین
اینهمه همسایۀ عرش آستان دارد بقیع
در پناهِ مجتبى در ظّلِ زین العابدین
ارتباطِ معنوى با قدسیان دارد بقیع
باقر علم نبى و صادق آل رسول
خفتهاند آنجا که عمرِ جاودان دارد بقیع
قرنها بگذشته از آن ماجرا ، اما هنوز
داغِ هجده ساله زهراىِ جوان دارد بقیع
شب که تنها میشود در خلوتِ روحانىاش
اى مدینه انتظار میهمان دارد بقیع
شب که تاریک است و در بر روىِ مردم بستهاست
زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع
واوِیلا ... آهُ واوِیلا ... واوِیلا ... آهُ واوِیلا ...
شاعر:محمد حسین بهجتی(شفق)
#کربلایی_حنیف_طاهری
#تخریب_بقیع
@majmaozakerine
|⇦• #روضه و توسل ویژۀ شهادت رییس مذهب تشیع حضرتِ امام صادق علیه السلام به نفسِ حاج حنیف طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
گویی مدینه رسم شده خانه سوختن
این رسم و شیوه هیچ به شهر دگر نبود
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر ..
*اومدن گفتن آقا جان ؛ علت گریه چیه ؟ خانه سوخته ولی الحمدلله کسی آسیبی ندیده .. چرا اینقدر گریه میکنید ؟! چرا اینقدر بیتابی ؟!*
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر
گر خانه سوخت ، فاطمه ای پشت در نبود
میسوخت دَرُ فاطمه پشت در بود ..
*بارک الله به غیرتتون .. درستم همینه .. دلشو میخوای به دست بیاری برای مادرش گریه کن... آی مادر ..*
میسوخت در و فاطمه پشت در بود
دل از درِ آتشزده سوزانتر بود
چون شمع علی بر سر پروانه رسید ..(اما)
شمعی که نبود ، دگر خاکستر بود
بر فاطمه فضه بود نزدیک ولی
نزدیکتر از کنیز میخِ در بود
*شاید بعضیا تعجب کنن شب شهادتِ ، درسته . ولی فرمودند امام صادق نبود ولایت نداشتیم ، کربلا نداشتیم ، گریه نداشتیم روضه نداشتیم ..
گفت چند وقته پیش ما نیومدی !
گفت خدا یه دختر بهم داده . سریع پرسید اسمشو چی گذاشتی ؟.. دختر برکته .. صدا زد آقا اسمشو فاطمه گذاشتم ..
دید آقا سرشو پایین آورد .. شروع کرد گریه کردن .. اینقدر گریه کرد صورت مبارک رسید نزدیک به زمین ...
آقا جان کار بدی کردم ؟!!! گفت بهترین اسمارو گذاشتی اما مراقب باش یه وقت تو صورتش نزنی ، با صدای بلند باهاش حرف نزنی ، بهش پرخاش نکنی ..*
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر
گر خانه سوخت فاطمه ای پشت در نبود
(ببرمت کربلا ... یه بیت هم بریم کربلا گریزمون باشه ..)
بردند اگر به بزم عدو نیمه شب مرا
آنجا یزید و چوب تر و تشت زر نبود ...
*بارک الله ... دستتو بیار بالا ... هرچی دستت خالیه بگو حسین...*
#کربلایی_حنیف_طاهری
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
•┄┅══༻○༺══┅┄•
@majmaozakerine
#روضه و توسل ویژۀ شهادت رییس مذهب تشیع حضرتِ امام صادق علیه السلام به نفسِ حاج حنیف طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
#
گویی مدینه رسم شده خانه سوختن
این رسم و شیوه هیچ به شهر دگر نبود
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر ..
*اومدن گفتن آقا جان ؛ علت گریه چیه ؟ خانه سوخته ولی الحمدلله کسی آسیبی ندیده .. چرا اینقدر گریه میکنید ؟! چرا اینقدر بیتابی ؟!*
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر
گر خانه سوخت ، فاطمه ای پشت در نبود
میسوخت دَرُ فاطمه پشت در بود ..
*بارک الله به غیرتتون .. درستم همینه .. دلشو میخوای به دست بیاری برای مادرش گریه کن... آی مادر ..*
میسوخت در و فاطمه پشت در بود
دل از درِ آتشزده سوزانتر بود
چون شمع علی بر سر پروانه رسید ..(اما)
شمعی که نبود ، دگر خاکستر بود
بر فاطمه فضه بود نزدیک ولی
نزدیکتر از کنیز میخِ در بود
*شاید بعضیا تعجب کنن شب شهادتِ ، درسته . ولی فرمودند امام صادق نبود ولایت نداشتیم ، کربلا نداشتیم ، گریه نداشتیم روضه نداشتیم ..
گفت چند وقته پیش ما نیومدی !
گفت خدا یه دختر بهم داده . سریع پرسید اسمشو چی گذاشتی ؟.. دختر برکته .. صدا زد آقا اسمشو فاطمه گذاشتم ..
دید آقا سرشو پایین آورد .. شروع کرد گریه کردن .. اینقدر گریه کرد صورت مبارک رسید نزدیک به زمین ...
آقا جان کار بدی کردم ؟!!! گفت بهترین اسمارو گذاشتی اما مراقب باش یه وقت تو صورتش نزنی ، با صدای بلند باهاش حرف نزنی ، بهش پرخاش نکنی ..*
آتش اگر به خانۀ من زد هزار شکر
گر خانه سوخت فاطمه ای پشت در نبود
(ببرمت کربلا ... یه بیت هم بریم کربلا گریزمون باشه ..)
بردند اگر به بزم عدو نیمه شب مرا
آنجا یزید و چوب تر و تشت زر نبود ...
*بارک الله ... دستتو بیار بالا ... هرچی دستت خالیه بگو حسین...*
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حنیف_طاهری
@majmaozakerine
#روضه و توسل اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
شبایِ تو مدینه یادش بخیر
کاشکی اون شبا نمیشدن تموم
ماه و میشد تو مشتم بگیرم
تا میشستم سر شونهی عموم
از رویِ شونهی اون هزار دفعه
رویِ اَبرا اسممُ نوشتمُ
توی چشماش وقتی خیره میشدم
میتونستم ببینم بهشتمُ
من تصورم همین بوده فقط
که عمو کنارِ ما هست همیشه
تو خیالمم نبوده تا حالا
که یه روز عمو نباشه چی میشه
ولی امشب یه جور دیگه شده
هی قدم میزنه دور خیمه ها
شاید از صبح بیشتر از هزار دفعه
سر زده به دخترا و عمه ها
از سر شب یا نگاهش به منه
یا نگاه به عمه زینب میکنه
خودمُ به خواب که میزنم میاد
چادرِ منو مرتب میکنه
نیمه هایِ شب اومد به خیمه مون
*همه داشتن شب عاشورا عبادت میکردن .. همه قرآن و نماز میخوندن .. فقط یک نفر پاسبان خیامه .. اونم قمر بنی هاشمِ .. درسش اینه؛ یعنی اونی که دلت میخواد نه ، اونی که حسین میخواد درسته .. او هرچی بگه عین نماز و قرآن و عبادتِ فقط گوش کن ببین او چی میگه ..*
نیمه های شب اومد به خیممون
گفت اگه بگی میرم تا علقمه
گفت رقیه جان حلالم کن عمو
چند شبه که آبِ تو مشکا کمه
گفتمش عمو کسی آب نمیخواد!
*چرا غصه میخوری؟ ما بچه هایِ فاطمه ایم ، آب چیه؟ .. عمو فکر نکن گریمون برای تشنگیِ ها .. نه نه نه پس چیه قربونت برم؟!*
گفتمش عمو کسی آب نمیخواد
غمی که تو قلِب بابامه چیه؟!
من که سر در نمیارم به خدا
شمر کیه؟ عمو امون نامه چیه؟!
*حالا تصور شاعرانست ها ، میگه عاشورا تموم شده این زنُ بچه اومدن داره خانوم اون شبُ تعریف میکنه*
گفتمش عمو کسی آب نمیخواد
غمی که تو قلِب بابامه چیه؟!
من که سر در نمیارم به خدا
شمر کیه؟ عمو امون نامه چیه؟!
تا امان نامه رو از لبم شنید
برا بارِ اول اشکاشُ دیدم
سرشُ پایین گرفتُ هی میگفت
چیزی نیست عمو نشونشون میدم
اینا نشناختن اباالفضلُ هنوز
روحش از حسین آکنده شده
فقط اینقده بهت بگم عمو
عموت امشب خیلی شرمنده شده
*دستت بشکنه ، امان نامه آوردی برا آقای ما ، آقای مارو خجالت دادی ..*
دستی رویِ سر من کشید و رفت
آخرین شبی که ماه و میدیدم
آخرین شبی که روی صورتم
گرمی تو اون نگاهُ میدیدم
چشمایِ عمو پناه حرمِ
ای خدا جون نکنه که چشماشُ ..
بین دستای عمو بهشتمِ
من میترسم نکنه که دستاشُ ..
به خودم میگم که فکر بعد نکن
میمونه عمو کنارت همیشه
تو که میدونی اگه بره به جنگ
به خدا هیچکس حریفش نمیشه
*اما مثل اُم البنین یه وقت دلش ریخت*
اگه نامردی کنن چی؟! باز میگم :
میشه واسه این سوال جواب نخوای
به خودم میگم هر چی ام که شد
فردا از عموت رقیه آب نخوای
داره این دلشوره میکشه منو
نکنه کم بشه سایه ش از سرم
نکنه فردا یه جوری بشه که
بره و دیگه نیادش به حرم
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_عاشورا
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
#روضه و توسل به باب الحوائج حضرت عباس سلام الله علیه اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ علیه السَلام
دست بر سینه رو به کربُبَلا
السلام علیکَ یا سقا
قمرِ خانوادۀ خورشید
صدقه دارد این قد و بالا
پسر چهارم امیرِ حنین
دست بر سینۀ بنی الزهرا
چشم و اَبروی تو سپاهِ حسین
کاشِف الکرب سیدالشهدا
سیزده ساله فاتحِ صفین
سومین بچه شیرِ شیرخدا
*کارِ جنگ که گره خورد ، یه وقت دیدن از خیمهی امیرالمومنین یکی به دستایِ خود علی بیرون اومد .. سوار بر مرکب رفت گرهی کارِ جنگُ باز کرد برگشت .. همه دارن حیرت انگیز نگاه میکنن ، این کی بود! رفت کار جنگُ برگردوندُ برگشت .. امیرالمومنین دستشُ گرفت از مرکب پیادش کرد ، روبند و نقابُ از صورتش برداشت همه ناخودآگاه صدا زدن لا حول ولا قوه الا بالله نگاه کردن دیدن قمر بنی هاشمِ .. اصرار کردن آقا یه بار دیگه آقازاده رو بفرستید میدان جنگش رو ما نگاه کنیم فرمود اِنّهُ ذُخرُ الحسین این بچه ذخیرۀحسینمِ ..*
سیزده ساله فاتح صفین
سومین بچه شیرِ شیرخدا
ارمنی ها مرید نام تواند
شاهدم سفره هایِ تاسوعا
نام تو هم ردیف یا فتاح
چشم هایت مفرج الغما
تو که هستی حسین هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
*شاعر بود ، شعرشُ نوشت به این مضمون که عاشورا یه روزی بود کار به جایی رسید همۀ اهل حرم اومدن به عباس پناه آوردن یه وقت به خودش نهیب زد این چه حرفیه زدی .. حسین امامِ تا امام هست کسی به عباس پناه نمیاره .. نوشتن شکوند قلمُ رفت حرم زیارتُ برگشت . در عالم رویا وقتی خوابید حسین بن علی رو زیارت کرد آقا فرمود چرا شعرتُ ادامه ندادی؟! عرض کرد آقا بی ادبی کردم گفتم همهی اهل حرم رفتن تو پناهِ عباس .. گفت نه درست نوشتی .. بذار من بگم تکمیلش کنم .. عاشورا منم رفتم تو پناهِ عباس .. کجا مارو راه دادی امشب ..*
تو که هستی حسین هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
سایبانِ مخدرات حرم
پشت گرمی زینب کبری
ایتنی یا کریم انا سائل
مستجیر و بک ابوفاضل
دست گیرِ همه خدایِ ادب
دست پروردهی امیرِ عرب
نسل در نسل خاکِ پای توایم
به تو دادیم دل نسب به نسب
سفره ات بهر سائلان پهن است
صورتت شیر و خال تو چو رطب
میکند زنده یاد حیدر را
چین پیشانی ات به وقت غضب
اسد الله کربلا عباس
بنشین با وقار بر مرکب
قد کشیدی همین که روی اسب
لشکر کوفیان کشید عقب
میشود روضه را تجسم کرد
با کمی فکر روی این مطلب
تا تو بودی سفر به خیر گذشت
ای نگهبانِ محمل زینب
تا تو بودی رباب اصغر داشت
غرق بوسه سپیدیِ غب غب
تا تو بودی رقیه معجر داشت
رویِ دوش تو خواب بود هرشب
تا تو بودی کسی اجازه نداشت
بزند چوب خیزران بر لب
رفتی و بر غرورها برخورد
دستِ نامحرمان ..
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
|⇦• #زمزمه و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
لالا لالا ..
چشم به راه تو چشم به راه من بخواب آروم
لالا لالا ..
یه نگاه تو یه نگاه من بخواب آروم
لالا لالا ..
بخواب آروم گل بابا بخواب آروم
لالا لالا ..
خواب ببینی خوابِ دریا بخواب آروم
لالا لالا ..
تو نگاتو به نگاهِ من میدوزی بخواب آروم
لالا لالا ..
بیا بابا زیر سایم که نسوزی بخواب آروم
لالا لالا ..
بخواب آروم گل بابا بخواب آروم
امام حسین داره حرف میزنه :
داری میری، مثه خورشید تو بتابُ برو بابا
داری میری، یه نگاه کن به ربابُ برو بابا
داری میری، واسه بابا یه دل سیر بگو بابا
داری میری، شده یک بار به من پیر بگو بابا
تو میریُ ..
رویِ دستام همه جونم داره میره نرو بابا
تو میریُ ..
خوب میدونم قدُ بالات قدِ تیرِ نرو بابا
مثه ماهی بیرون از آب
پا میکوبی گلِ بی تاب ..
لالا لالا .. بخواب آروم
روی دستم شدی بی جون
منِ بی جون با تو موندم
رویِ دستم میکنی جون
منِ حیرون با تو موندم
روی دستم ..
آرزو هام پرکشیدن همه چیم رفت
توی چشمام ..
اضطرابُ همه دیدن همه چیم رفت
*فرمود آب بهش بدید و ندید این بچه میمیره .. از حال رفته بود علی ، چشماشُ دیگه به سختی باز میکرد ..*
وای وای وای وای
متوسل به لبِ تو شده بابا پاشو دیگه
وای وای وای وای
این چه وقته که بخوابی آخه اینجا پاشو دیگه
پاشو بابا ..
نخواب اینجا نذار بابا منو تنها
لالا لالا .. بخواب آروم
یهو دیدم ..
که صدایِ تو نمیاد داد بی داد
یهو دیدم ..
رویِ دستم سرت اُفتاد داد بی داد
یهو دیدم ..
که میخندن داد بی داد داد بی داد
یهو دیدم ..
خون حلقِت بند نمیاد داد بی داد
وای وای وای وای ..
نمیدونم که بمونم یا بریم باز سویِ خیمه وای وای وای وای ..
چی بگم من چشم به راه مادرِ تو توی خیمه
لالا لالا .. بخواب آروم
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
|⇦•طفلِ یتیمی زِحسین..
#روضه و توسل اجرا شده شب شام غریبان محرم ۹۸ به نفس حاج حنیف طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
امشب شب بیقراریِ زینبِ .. اجازه بدید همه با هم شریک بشم ، همه بلدید :
طفلِ یتیمی زِحسین گمشده ساربان ساربان
قامت زینب زِعلم خمشده ساربان ساربان
*عزیزبرادرم چه کنیم ریختن خیمه هارو غارت کنن ..خیلی برای امام سجاد سخت بود اینو بگه ولی مجبور بود ناموسش توخطربود .. چه کنه فرمود عمه جان به بچه هابگو فرارکنن ..
زن وبچه تو این بیابون میدوییدن یا الله .. میگه دیدم یه دختری دامنش آتش گرفته داره میدوه .. تو تاریکی صحرا معلومه از دور آتش و مسیر دختر . میگه اسبم رو هی کردم دلم سوخت گفتم برم آتش دامنش و خاموش کنم تا رسیدم از اسب پیاده شدم دیدم دستاشو گذاشت رو سرش ، منو نزن من یتیمم ..
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ ...
پیاده شدم آتش دامنش و خاموش کردم فهمید باهاش کاری ندارم دخترم آرام باش ، یه وقت یه نگاهی به من کرد صدا زد شیخ آب آزاد شده یا نه ؟! گفتم آری آب آزاد شده . طبیعیه سه روزه آب نخورده تشنه است یه ظرف آب براش آوردم گفتم الان آبُ ببینه آب و میخوره اما دیدم هی آبُ نگاه میکنه هی گریه میکنه ...
یه وقت صدا زد شیخ راه گودالِ کدوم سمته ؟!.. گودال چیکار داری ! آب نوش جان کن ، گفت وقتی بابام میدان میرفت لباش از تشنگی ترک خورده بود .. میخوام برای بابای غریبم آب ببرم ...
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شام_غریبان
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ بازگشتِ خاندانِ آل الله به کربلایِ معلی در اربعین به نفسِ حاج حنیف طاهری •✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
جامۀ یاران سیاه ، محفل و پرچم سیاه
آری آری این سیاهی یادگار زینب است
گر مزارش را شکافی بویِ عشق آید برون
کهنه پیراهن گمانم در مزارِ زینب است
_____
سرفراز اومدم .. از سفر یا حسین
فاتحِ شاممُ بی سپر یا حسین
سپرِ بچه هات ، خودم شدم
حالا ببین قدِ خم اومدم
من تا حرم تو پر زدم ...
«دخترِ حیدرم ، تویی پیغمبرم
مثه بابام علی ، فاتحِ خیبرم»
_____
تا دم آخرم .. من عزادارتم
بعدِ عباسِ تو من علمدارتم
علم تو به دوش خواهرت
پاشو حسین رسیده لشگرت
من اگه پیر شدم فدا سرت
کوهِ با عزتم ، مثل تو غربتم
جلو دشمن بدون ، خم نشد قامتم
«دخترِ حیدرم ، تویی پیغمبرم
مثه بابام علی ، فاتحِ خیبرم»
مرگِ من یاحسین .. جدایی از تو بود
مثه مادر شدم ، صورتِ من کبود
همه وجودِ من شده کبود
همۀ راه نگام به نیزه بود
امون از اون محلۀ یهود
سفیرِ کربلا ، از همون خطبه ها
عزادارت شدن ، کوفه و شهر شام
«دخترِ حیدرم ، تویی پیغمبرم
مثه بابام علی ، فاتحِ خیبرم»
_____
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغِ تو دارد این دلم جایِ دگر نمیشود
باغ و بهارِ من تویی ، خمر و خمارِ من تویی
دار و ندارِ من تویی ، بی تو به سر نمیشود
چشمۀ نورِ روشنم ، تشنۀ دیدنت منم
نیست شبی که دامنم غرقِ گوهر نمیشود
دل در آتش غم رُخت تا که خانه کرد
دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد
جان حسین .. جانان حسین
دین حسین .. آیین حسین
قلبی لدیک یا اباعبدالله ..
نفسی فداک یا حسین ثارالله ...
#کربلایی_حنیف_طاهری
#سینه_زنی
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
┄┅═✧❁۞══۞❁✧═┅┄
@majmaozakerine
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه4_5927215367112886691.mp3
زمان:
حجم:
3.55M
دیده بگشا من علیِ بی کسم..
تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
دیده بگشا من علیِ بی کسم
گوشۀ چشمی زِ تو باشد بَسَم
پر شکسته این چنین پرپر نزن
تازیانه بر دلِ حیدر نزن ..
جانِ زهرا روزِ من را شب مکن
چادرت را بر سرِ زینب مکن
میروی ای بحرِ عصمت را عروس
جایِ من لب هایِ محسن را ببوس
فردا که محسنم سرِ زانویِ من نشست
باید زِ هجرِ زینب خود دیده تر کنم
مادر مظهر محبت و عاطفه ست .. تو بدترین حال حواسش به بچه هاش هست .. دید ینبیه جوری دار گریه میکنه حسین یه جوری داره اشک میریزه ، دید قبلِ رفتن باید اینا رو آروم کنه .. حسینُ صدا زد ، مادر :..
من قول میدهم که بیایم به قتلگاه
خود را به پیشِ سنگِ شقاوت سپر کنم
من قول میدهم که بیایم دمِ تنور
شب را کنارِ مویِ سپیده تو سر کنم
عمرمونُ پایِ روضه ها و گریه بر حضرتِ سیدالشهدا و پا منبرا گذروندیم .. سینه زدیم و گریه کردیم .. یکی دو خط و التماسِ دعا .. اومد درِ تنورُ زنِ خولی برداشت دید یه خانمی این سرُ برداشته رو دامنش گذاشته .. فاطمه اومد دید سر رو خاکسترِ تنورِ صدا زد
علی ای سر مگر مادر نداری
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•دیده بگشا من علیِ بی کسم..
تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حنیف طاهری•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
دیده بگشا من علیِ بی کسم
گوشۀ چشمی زِ تو باشد بَسَم
پر شکسته این چنین پرپر نزن
تازیانه بر دلِ حیدر نزن ..
جانِ زهرا روزِ من را شب مکن
چادرت را بر سرِ زینب مکن
میروی ای بحرِ عصمت را عروس
جایِ من لب هایِ محسن را ببوس
فردا که محسنم سرِ زانویِ من نشست
باید زِ هجرِ زینب خود دیده تر کنم
مادر مظهر محبت و عاطفه ست .. تو بدترین حال حواسش به بچه هاش هست .. دید ینبیه جوری دار گریه میکنه حسین یه جوری داره اشک میریزه ، دید قبلِ رفتن باید اینا رو آروم کنه .. حسینُ صدا زد ، مادر :..
من قول میدهم که بیایم به قتلگاه
خود را به پیشِ سنگِ شقاوت سپر کنم
من قول میدهم که بیایم دمِ تنور
شب را کنارِ مویِ سپیده تو سر کنم
عمرمونُ پایِ روضه ها و گریه بر حضرتِ سیدالشهدا و پا منبرا گذروندیم .. سینه زدیم و گریه کردیم .. یکی دو خط و التماسِ دعا .. اومد درِ تنورُ زنِ خولی برداشت دید یه خانمی این سرُ برداشته رو دامنش گذاشته .. فاطمه اومد دید سر رو خاکسترِ تنورِ صدا زد
علی ای سر مگر مادر نداری
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄
.
|
#روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج حنیف طاهری•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
تو قیامت را قیامت میکنی
بر امامان هم امامت میکنی
صحنۀ محشر همه پابست توست
اختیار نار و جنت دست توست
این عجب نَوَد به یک یافاطمه
حق دهد بر کار محشر خاتمه
روایت داره فردا قیامت بی بی میاد تو صحرای محشر محبین و گریه کن هاشُ پیدا میکنه .. امشب میخوام بگم خانم ، آخه ما کجا شما کجا .. رواست بیای بگردی منو پیدا کنی؟.. من چه ارزشی دارم ، آی همه کس و کارم فدات بی بی جان .. به خاظرِ ما ، هم پشتِ در رفتی ، هم تو کوچه راهتُ بستن .. هم کتک خوردی .. هم پسر دادی .. تو خطبۀ فدکیه بخونید فرمود شما تا قیامت مسیرِ هدایت را عوض کردید .. کسی رو حقشُ غصب کردید که از دنیایِ شما به نان جو قانع بود .. به ظرفی آب قانع بود .. برا خودش و اهلش چیزی نمی خواست فقط میخواست شمارو هدایت کنه ...
با آن جلال و رتبۀ والا شنیده ام
پهلوی او شکسته ز یک ضربتِ در است
آن هم دری که روح الامین اذن میگرفت
والله؛ جایِ گفتنِ الله اکبر است
بر در آن خانه ای که اذن میگرفتند
قابض الارواح و جبرئیل مکرر
آه که آتش زدند امت بی مهر
آه که وارد شدند قوم ستمگر
حبل متین را فکنده حبل به گردن
دستِ خدا را به بسته از عقبِ سر
مرحوم مجتهدی رحمت الله علیه گفت میخوام ببینم چطوری شمارو از خانه بیرون آوردن ؛ امیرالمومنین فرمود شیخ جعفر اگه ببینی هرچی بهت دادیمُ ازت میگیریم؛ صدازد آقا بگیرید همه اینا به یه گوش چشم شما برمیگرده .. ولی من میخوام ببینم برا چه صحنه ای یه عمر دارم گیریه میکنم .. یه وقت پرده ها از جلو چشمش کنار رفت (یابن الحسن معذرت میخوام ..) میگه دیدم عمامشُ دور گردنش بستن .. خانمش رو زمین بین در و دیوار افتاده .. هی میکشیدن آقا رو .. سر بلند نمیکنه علی .. پایِ برهنه .. سرِ بی عمامه .. رسم بوده تو عرب هر کسی رو میخواستن حُرمَتش رو بشکنن بدون عبا و عمامه ، پایِ برهنه میکشیدنش بیرون ..
بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه وقت دیدن خانم به سختی بلندشد صدا زد فضه علی رو کجا بردن ؟..
انقدر این امر مهمه با پهلویِ شکسته با سینۀ آسیب دیده دویید دنبالِ علی ..
با عجله خودشُ به علی رساند .. دست انداخت شالِ مولا رو گرفت یه تکان داد فاطمه چهل نفر زمین افتادن .. نامردِ دومی یه نگاه کرد صدای نحسش یلند شد قنفذ چرا ایستادی ؟.. کارُ تموم کن ..
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با قلافِ شمشیر او تازیانه میزد
مدینه چهل نفر مادرُ زدن که کربلا جرأت کردن بریزن تو گودال انقدر دختر رو با تازیانه بزنن .. که صدایِ سکینه بلند شد «ابتا انظُر إلٰى عمَّتيَ المَضروبَةِ ..» بابا پاشو ببین دارن عمه م رو میزنن .. حسین ....
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً و َناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
چشم خورشید محلی به سیاهی ندهد
سینۀ نور ، به خفاش پناهی ندهد
خصم بیهوده به دنبال حسن میگردی
شبِ تاریک چراغی به نگاهی ندهد
تا که دریایِ علی هست کسی جز بی عقل
به بیابانِ عطش وعدۀ ماهی ندهد
کوهی از جنسِ طلا گر به کفم بگذارند
سینه از عشقِ تو آقا پَرِ کاهی ندهد
رَختَم از تارِ وفا پُودِ غلامی ست که دل
یک نخش را به دو صد خرقۀ شاهی ندهد
*حرمُ تخریب می کنن ، میبینن شیعیان دست بر نمیدارند ، تهدید میکنن اینا مسرتر میشن ، جسارت میکنن، اینا آتیشِ غیرتشون برافروخته تر میشه .. چون خیلی اینا عقبند نمی دونن که : «وَفِي قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُهُ»
جمع ما جامعه خوان تر شده از قبل بسوز
مجمع ما به سیاهی نرود رو نده
#کربلایی_حنیف_طاهری
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی