#روضه و توسل ویژۀ شب های قدر “بیست و سوم “ ماه مبارک رمضان
*مقدس اردبیلی،رفته بود شهری برایِ منبر،نیمه های شب ازخواب پرید،این چه خوابی بود من دیدم؟صاحبِ خونه رو صدا زد:گفت فلان شخص رو میشناسی؟گفت:آقاجان! شما فلانی رو از کجا میشناسید؟این آدم نامِ خوبی تویِ این شهر نداره.گفت:خونه اش کجاست؟ بلند شد نیمه شب رفتن دَرِ خونه اش، اومدن در زدن، دیدن یه صدایِ گریه ای میاد،زنی در رو باز کرد،نگاه کرد دید مقدس اردبیلی اومده دَرِ خونه اش، گفت: فلانی کجاست؟گفت: دو ساعتی است که دستش از دنیا کوتاه شده، اومدن بالا سرش،دیدن آره مثل اینکه سالهاست خواب رفته،مقدس اردبیلی یه نگاهی کرد،از زنش سوال کرد: در چه حالی از دنیا رفت؟ گفت: مثل هر شب خراب اومده بود، اما امشب حالش عوض شده بود،هی گریه می کرد،انگارمی دونست میخواد بمیره، هی با خودش حرف میزد.چی میگفت: می گفت: خدایا! مقدسِ اردبیلی رو ببخشی هنر نکردی، اگه مَنِ روسیاه رو ببخشی بزرگی کردی.
مقدس اردبیلی شروع کرد گریه کردن،گفتن:آقا! چی شده؟ گفت: مولام رو تو عالم رؤیا دیدم،گفت:بلند شو،فلانی از دنیا رفته،با احترام بدنش رو غسل و کفن کن،همه رو صدا بزن،بدنش رو دفن کن...
شبِ بیست و سومِ،امشب من و شما هم بگیم: خدایا! دیر اومدیم، اما اومدیم،اشتباه کردیم،اما اومدیم،خدایا!ما همه رو بخشیدیم،ما که بنده ی تو هستیم هر کی به گردنمون حق داره رو بخشیدیم، تو نمیخوای ما رو ببخشی؟ خدایا! میخوام یه واسطه امشب بیارم...*
وای من و وای من و وایِ من
میخِ در و سینه ی زهرایِ من
در وسطِ کوچه تو را می زدن
کاش به جایِ تو مرا می زدن
سی سال غمش را اَسَدُالله نگفته
می گفت از آن درد که با چاه نگفته
سخت است که زن با لگدِ مرد بیفتد
در پیش نگاه همه با درد بیفتد
سخت است به ناموسِ کسى راه ببندند
سخت است که بر گریه ی مظلوم بخندند
من مانده به یادم، زد و آیینه تَرَک خورد
زهرا سَرِ من بود که در کوچه کتک خورد
غم همین بس که مغیره به علی می خندد
آن غلافی که تو را زد به کمر می بندد
*اومد میانِ مسجد، نگفت:پهلوم شکسته، نگفت:بازوم شکسته،دید شمشیرِ برهنه بالایِ سَرِ مولاست، صدا زد:" یا اَهلَ المَدینه! یه مو از سر علی کم بشه، میرم کنارِ مزارِ پیامبر،موهام رو پریشان میکنم، همه ی شمارو نفرین میکنم، تا دیدن فاطمه میخواد نفرین کنه،ریسمان از گردنِ مولا باز کردن، زهرا یه دست به پهلو گرفته هی دور علی میگرده،هی صدا میزنه:جانم فدات یا ابالحسن!..."خانم جان! یه شمشیر دیدی دلت تاب نیآورد"...*
به سمتِ گودال از، خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود، دیر رسیدم من
سَرِ تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سَرِ تو رو بردن، دیر رسیدم من
میانِ گونیِ کُهنه سَرِ او را بردن
آبرویِ همه عریان،رویِ صحرا مانده
*اون جوان،گناه کرده بود،گناهی که پیامبرِ رَحْمَهً لِلعالَمين بهش گفت برو،نمی خوام ببینم تو رو، داشت گریه می کرد تویِ کوچه ها، رسید به سلمان،سلمان گفت:چرا گریه میکنی؟ گفت:خراب کردم،گناهی کردم که پیامبر به من گفته برو نمیخوام ببینم تو رو، گفت: صبر کن، یه راهی هست،اونم اینه که بری دَرِ خونه ی فاطمه، از بی بی بخوای حسین رو بیاره، با حسین بری مسجد....
همه تویِ مسجد نشسته بودن دیدن یه صدایی میاد، یکی صدا میزنه:" مَن مِثلی؟" کی مثلِ منِ؟ دیدن همون جوانِ گنهکارِ،حسین رو رویِ شانه هاش گذاشته،اونجا بود که پیغمبر چون حسین رو واسطه کرده بود بخشیدش...*
شکر گرچه سیه رو شدم، غلامِ حسینم
خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟
شکر که در پناهِ حسینیم
عالم از این خوب تر پناه ندارد
ناله بزن:حسین...
#روضه و توسل ویژۀ شب های قدر “بیست و سوم “ ماه مبارک رمضان
*مقدس اردبیلی،رفته بود شهری برایِ منبر،نیمه های شب ازخواب پرید،این چه خوابی بود من دیدم؟صاحبِ خونه رو صدا زد:گفت فلان شخص رو میشناسی؟گفت:آقاجان! شما فلانی رو از کجا میشناسید؟این آدم نامِ خوبی تویِ این شهر نداره.گفت:خونه اش کجاست؟ بلند شد نیمه شب رفتن دَرِ خونه اش، اومدن در زدن، دیدن یه صدایِ گریه ای میاد،زنی در رو باز کرد،نگاه کرد دید مقدس اردبیلی اومده دَرِ خونه اش، گفت: فلانی کجاست؟گفت: دو ساعتی است که دستش از دنیا کوتاه شده، اومدن بالا سرش،دیدن آره مثل اینکه سالهاست خواب رفته،مقدس اردبیلی یه نگاهی کرد،از زنش سوال کرد: در چه حالی از دنیا رفت؟ گفت: مثل هر شب خراب اومده بود، اما امشب حالش عوض شده بود،هی گریه می کرد،انگارمی دونست میخواد بمیره، هی با خودش حرف میزد.چی میگفت: می گفت: خدایا! مقدسِ اردبیلی رو ببخشی هنر نکردی، اگه مَنِ روسیاه رو ببخشی بزرگی کردی.
مقدس اردبیلی شروع کرد گریه کردن،گفتن:آقا! چی شده؟ گفت: مولام رو تو عالم رؤیا دیدم،گفت:بلند شو،فلانی از دنیا رفته،با احترام بدنش رو غسل و کفن کن،همه رو صدا بزن،بدنش رو دفن کن...
شبِ بیست و سومِ،امشب من و شما هم بگیم: خدایا! دیر اومدیم، اما اومدیم،اشتباه کردیم،اما اومدیم،خدایا!ما همه رو ب
گونیِ کُهنه سَرِ او را بردن
آبرویِ همه عریان،رویِ صحرا مانده
*اون جوان،گناه کرده بود،گناهی که پیامبرِ رَحْمَهً لِلعالَمين بهش گفت برو،نمی خوام ببینم تو رو، داشت گریه می کرد تویِ کوچه ها، رسید به سلمان،سلمان گفت:چرا گریه میکنی؟ گفت:خراب کردم،گناهی کردم که پیامبر به من گفته برو نمیخوام ببینم تو رو، گفت: صبر کن، یه راهی هست،اونم اینه که بری دَرِ خونه ی فاطمه، از بی بی بخوای حسین رو بیاره، با حسین بری مسجد....
همه تویِ مسجد نشسته بودن دیدن یه صدایی میاد، یکی صدا میزنه:" مَن مِثلی؟" کی مثلِ منِ؟ دیدن همون جوانِ گنهکارِ،حسین رو رویِ شانه هاش گذاشته،اونجا بود که پیغمبر چون حسین رو واسطه کرده بود بخشیدش...*
شکر گرچه سیه رو شدم، غلامِ حسینم
خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟
شکر که در پناهِ حسینیم
عالم از این خوب تر پناه ندارد
ناله بزن:حسین...
@majmaozakerine
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
#مناجات
#سبک_مناجات / #سبک_زمزمه
شب بارون، شب گریه، شب شستن گناهاست
شب مهربونیِ تو، شب قدر روسیاهاست
این همه گدا دوباره، با امید اومده امشب
صابخونه دلش نمیاد، ماهارو راه نده امشب
از همه رونده و مونده، باز به تو پناه آوردم
به امید بخشش تو، کوهی از گناه آوردم
دست خالیمو دوباره، پیش تو بالا میگیرم
اگه این بارم نبخشی، بهتره برم بمیرم
بدم و میون خوبات، میدونم جایی ندارم
اما تا منم ببینی، چندتا واسطه میارم
به دل سوختهی زینب، به لبای خشک ارباب
به سرِ خونی عباس، منِ روسیاهو دریاب
"الهی بِهعلیٍ، الهی بِهعلیٍ، الهی بِهعلیٍ"
@majmaozakerine.
مداحی آنلاین - این همه سال کجا بودی - محمدرضا بذری.mp3
5.19M
🔳 #شهادت_امام_علی(ع)
🌴این همه سال کجا بودی
🌴عمری ازم جدا بودی کجا بودی
🎤 #محمدرضا_بذری
⏯ #زمینه
🌙 #ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
AUD-20200515-WA0036.mp3
3.77M
🎙زینب شده قرار علی بعد فاطمه (روضه)
#شب_بیست_و_سوم
@majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
❣﷽❣
🍂#مناجات_با_خدا
🍂#آقای_میرداماد
سر به زیر آمدم ای یار ، الهی العفو
آمدم حضرت غفّار ، الهی العفو
آمدم مجلس اَحیا مگر اِحیا بشوم
مددی یار مددکار ، الهی العفو
من گنه کارم و از کرده ی خود مُنفَعِلم
تو خطا پوشی و ستّار ، الهی العفو
نیمه شب پُشت در بیت تو زانو زده است
بنده ای زار و گرفتار ، الهی العفو
مثل حُر ، پیش تو با گردن کج آمده است
این سیه رویِ خطاکار ، الهی العفو
🍂🍂بِــعلیٍّ بِــعلیٍّ بِــعلیٍّ بِــعلیْ
🍂به همین حیدر کرّار ، الهی العفو
مادرم فاطمه را واسطه کردم امشب
جانِ زهرا ، دگر این بار ، الهی العفو
به همان دست که در کوچه ز کار افتاد و
به همان چشم که شد تار ، الهی العفو
به همان خونِ مُطهّر که هنوزم مانده ست
سُرخی اش بر در و دیوار ، الهی العفو
به شهیدی که به گودال جوابش کردند
با سَرِ نیزه ی اشرار ، الهی العفو
به گلوی علی اصغر ، به علی اکبرها
به رقیّه ، به علمدار ، الهی العفو
قسم آخرم این است به آن بانویی
که زَدندش سَرِ بازار ، الهی العفو
🍂هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍂
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5895259251357517576.mp3
13.27M
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یتیم سفارش اخر پدر ....
💠 نماهنگ زیبا و ماندگار یا علی
🔰 #حاج_مهدی_رسولی
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت کی می شود بیایی گویم سرت سلامت(۲)
ای آفتاب زهرا، کی شام تار ما را چون صبح دم نمایی، گویم سرت سلامت
یابن الحسن کجایی، ما اومدیم گدایی
شب قدر شب شهادت امام علی (ع) اومدی صدا میزنی، خوب دل بده
کی می شود بیایی، در صبح آشنایی ای جلوه خدایی، گویم سرت سلامت
در ماتم عزای مولا علی نشستی ای یار کربلایی گویم سرت سلامت
یابن الحسن کجایی، داد از غم جدایی
بریم در خونه امام علی (علیه السلام)، امشب کوفه چه خبره، جلوی خانه مولا علی همه جمعند…
همه اومدند ببینند چی میشه ، حال آقا امیر المومنین بهتر شده یا نه…
روی دستای یتیما کاسه های پر شیره
از نگاهشون میشه فهمید باباشون داره می میره
یکی شون با گریه می گفت دیگه هم بازی نداریم
بی تو امشب روی خاک ها غریبونه سر می ذاریم
با بچه یتیمها بازی می کرد… مرکب میشد رو پشت آقا سوار میشدند… چه آقای مهربونی بود
هر کی اومده عیادت رو لبش امن یجیبه دیگه خوب نمیشه مولا، آخرین حرف طبیبه
کنار بستر مولا صدای گریه بلنده حسنش با دست لرزون داره زخمش و می بنده
همه بی تابند و اما امون از گریه دختر مرحم زخم باباشه چادر خاکی مادر
قطره اشک حسین و وقتی که بابا می ببینه
حسین تو دیگه گریه نکن، من طاقت گریه تو رو ندارم، آخه وقتی حسین گریه میکرد، مادرش هم گریه میکرد، پیغمبر هم گریه می کرد… اصلا همه عالم گریه میکرد
قطره اشک حسین و وقتی که بابا می ببینه همه حرف و نگاهش با یل ام البنینه(۲)
عباسم تو کربلا جان تو و جان حسین… یادت نره هواش رو داشته باش
طبق سفارش آقا امیرالمومنین علی علیه السلام اومدند یه کاسه شیر برای ابن ملجم ملعون بردند…
خانم زینب خطاب به اون نانجیب گفت انشاء الله بابام خوب میشه تو رو به سزای عملت می رسونه
گفت حالا که اینجوریه بذار بگم دلت بسوزه، من اون شمشیر رو به هزار درهم خریدم، هزار درهم دادم تیزش کردند، هزار درهم دادم زهرش دادند… چه زهری اگه تو دریا بریزی ماهی ها همه می میرند… برو دیگه بابات خوب نمیشه… ای مظلوم عالم علی علی…
اما مثل امشب امام علی وصیت هاش رو به بچه هاش گفت، نیمه شب جنازه من رو روی تابوت بذارید، عقب تابوت رو بگیرید جلوی تابوت خودش بلند میشه (جبرئیل و میکاییل، ملائکه های مقرب خدا تابوت علی رو به دوش میکشند) دنبال تابوت برید هر جا فرود آمد شما هم زمین بگذارید، همونجا بر من نماز بخونید، بعد همون جا رو حفر کنید. اونجا همون جایی که پدرم نوح ۷۰۰ سال قبل از طوفان برای من حفر کرده…
به ناله های نیمه شب امام علی … الهی العفو
Shab21Ramazan1400[04].mp3
20.52M
🎙شهید طعنههای مردم جاهل (زمزمه)
🔺با نوای: حاج میثم مطیعی
#شب۲۱_رمضان۱۴۰۰