eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره باروسیاهی اومدم اومدم حال دلم رو خوب کنی پیش هرطبیبی رفتم نتونست اومدم مریضیم‌و تو خوب کنی آخدا! بذار باهات حرف بزنم! توخودت گفتی صدام‌و دوست داری وقتی باچشای خیس صدات کنم گفته بودی که چشام‌و دوست داری میدونم یه‌سالی‌ه نیومدم دل من که لک زده برای تو جوونی کردم و تو بزرگی کن دست خالی برم بَده برای تو! حالا که من اومدم نگام بکن! تو رو به علی جوابم نکنی! جلوی مهمونای درخونت آخدا یه وقت خرابم نکنی! من خودم خوب میدونم چیکاره‌ام! تو دیگه گناهام‌و به روم نیار! التماست میکنم منو بخر! تو رو حیدر آخدا همین یه‌بار! تو اگه میخوای منو بسوزونی بسوزون! ولی منو خراب نکن! پیش اون که سیلی زد به فاطمه نوکر فاطمه‌ت‌و عذاب نکن! دست خالی اومدم ولی بازم پیرهن عزای حیدر تنمه درخونه علی نشستم‌و این صدای روضه های حسنه زینب ازحال میره تا حسن میگه کاش تو کوچه‌مون پرازحسود نبود اگه اونجوری نمیزد به خدا دیگه روی مادرم کبود نبود ➖➖➖➖➖➖➖
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ از همه خسته شدم، خستگی‌ام را در کن مضطرم، لطف کن و فکرِ من مضطر کن بی‌پناهم، به جز این خانه پناهم ندهند من پناهنده شدم بر تو، مرا در بر کن گرچه رویم سیه و دامنم آلوده شده از خطایم بگذر، حال مرا بهتر کن حال اشکی بده من را که دلم بشکسته‌ست بعد از آن رحم بر این حال و به چشمِ تَر کن یارئوف از سر رأفت مددی کن بر من یاکریم از کرمت شامل این نوکر کن بر سر سفره‌ی تو آمده‌ام سفره گشا بین خوبانِ درت جای مرا گستر کن آمدم توبه کنم، قول دهم خوب شوم توبه‌ام را بپذیر حرف مرا باور کن کوچکم محضر تو ای تو بزرگ همگان من نه، اصلا نظرم حق یل خیبر کن به بزرگیِ علی دست منِ کوچک گیر قلب من را حرم فاطمه و حیدر کن علی و فاطمه بر روی حسین حساس‌اند نظری بر من نوکر به شه بی‌سر کن زخمی افتاده به گودال و تَنَش در خون است شِمر! صرف‌نظر از دِشنه و از خنجر کن خواهرش آمده از تل نَبُرد شه سر را رحم بر قلب پُر از خون چنین خواهر کن ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 می‌شناسی منو، نوکرِ بدکار تو هستم با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌شناسی منو، نوکرِ بدکار تو هستم جز بارِ گناه، هیچی ندارم توی دستم حق داری اگه، از من بیچاره برنجی بخشیدی هزار بار، ولی باز توبه شکستم عاشق نشدم، لایق دیدار تو باشم من با همه بودم، ولی تو ننشستم من بنده‌ی پست و تو نعم الامیری حق داری که از من، هی روت و بگیری «من حقمه که، لایق نشدم من حقمه چون، عاشق نشدم» انگار تا میام توبه کنم، می‌شکنی پام و انگار که گرفتی تو ازم، حال دعام و شاید بیرونم کرده باشی از در خونه‌ت شاید نمی‌خوای که ببینی نوکریام و شاید دیدی غافل بودم از من بدت اومد شاید نمی‌خوای بشنوی حتی تو صدام و اما کرم تو، بالاتر از ایناست امید یه نوکر، آقایی مولاست تو شاهد این، اعمال منی حق داری اگه، بام حرف نزنی «من حقمه که، لایق نشدم من حقمه چون، عاشق نشدم» وقتی همه درها، روی من بسته می‌مونه وقتی که دیگه راهی برا دل نمی‌مونه راهی میشم و می‌رسونم دل رو به مشهد اونجا یه نفر چاره‌ی کارم رو می‌دونه سرگرم گناه میشم و باز دور میشم اما سلطان رئوف باز منو به تو می‌رسونه ای حضرت سلطان من بی‌کس و کارم من جایی رو غیر از این خونه ندارم درد دلم و می‌دونی آقا تنها تو برام میمونی آقا «من حقمه که، لایق نشدم من حقمه چون، عاشق نشدم» دلتنگم و از غصه برام خواب نمونده چند وقته که بی‌روضه برام تاب نمونده خشکه لبم و یاد لبِ خشک حسینم یه جوره برا اصغرشم آب نمونده انگار دم افطار یه نفر روضه میخونه یه پیراهنه پاره برا ارباب نمونده دلتنگ حسینم، بی‌تاب محرم ما رو برسون ای، آقا به محرم دور از حرمت، دلگیرم آقا بی‌روضه باشم، میمیرم آقا «من حقمه که، لایق نشدم من حقمه چون، عاشق نشدم @majmaozakerine
ای ابر خطا پوش . سرتا پا خطایم راهم داده ای تا . مهمانی بیایم بین بنده هایت . آلوده ترینم آمدم نزول . رحمت را ببینم یا رب یا الهی می لرزد صدایم . از ترس قیامت می خوانم دعارا . با اشک ندامت مُشتم وا نکردی . ستار العیوبی تو نگفته دردم . می دانی به خوبی یارب یا الهی شرمنده ز رویِ .صاحب الزمانم می دهم سلامش . با اشکِ روانم گشته از غریبی . آواره به صحرا نورش در قنوتم . می تابد سحرها العجل ای آقا روزه دار ِ زهرا با گریه دلِ شب . رنگ و بو گرفتم بادعای زهرا . آبرو گرفتم خواهم حاجتم را . از حیدر بگیرم روبروی ایوان . در نجف بمیرم حیدر یا علی جان تنها ثروت من . این در عالمین است ای مردم بدانید . اربابم حسین است خوبی های آقام . از یادم نرفته در هرغم حسین جان . دستم را گرفته اربابم حسین جان در شب‌های جمعه . آید ناله بر گوش مادر جسم بی سر . می گیرد در آغوش می گوید بنی . باقدی خمیده می بوسد به گریه . رگهای بریده ای غریب مادر خیلی اذیتم کرد . عریان کردن تو می چینم به روی دامانم تن تو ای خوش قدم بالا . خیلی کم شدی تو با رمل بیابان ها درهم شدی تو ای غریب مادر دارم خاطراتی . با موی سر تو دست ِ قاتل افتاد . قلب مادر تو بی وضو نکردم . شانه گیسوانت جای بوسه خورده . نیزه بر دهانت ای غریب مادر
📋 آن چنان زخمِ گناه، به پرم افتاده * بخش اول صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آن چنان زخمِ گناه، به پرم افتاده که به صد شهر دگر هم، خبرم افتاده هرچه را جمع نمودم، سر یک غفلت سوخت زیر پای همه حالا، ثمرم افتاده من همان شاخه‌ی سرسبز، تَه باغ توام که دگر پیر شدم، برگ و برم افتاده بشکند پای من ای وای! چه کردم به خودم به چه جاهای بدی که گذرم افتاده دل من جای علی بود خرابش کردم از دلم نام شریف پدرم افتاده آشتی کن که دوباره به خودم برگردم آرزوهام همه دور و برم افتاده جوشن ای کاش پناهم بدهد از آتش من که خوردم به زمین و سپرم افتاده بِعَلِيٍ، بِعَلِيٍ، بِعَلِيٍ، الْعَفْوِ که هوای نجف او به سرم افتاده تا به ایوان طلایش نظر من خورده جنت و هشت بهشت در نظرم افتاده برسانید سلام منِ بد را به حسین فطرس امشب تو ببر، من که پرم افتاده شب قدری ببریدم طرف کرب‌ و بلا خبر خیر عالم همه در این سفرم افتاده دم افطار فقط گریه به آن تشنه کنم داغ خشکی لبش بر جگرم افتاده نیزه‌ها عاقبت از اسب زمینش زدند خبر ذبح سرش بین حرم افتاده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می‌کند / بخش اول صوت (س) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر می‌کند من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند سنگ‌دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند مطمئنم زیر دست‌وپا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند👇
📋 مانند ابری که نمِ باران ندارد (س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مانند ابری که نمِ باران ندارد مَن؛ خشکسالیِ دلم پایان ندارد دیروز خیلی گریه‌کردن را بلد بود چشمم توانِ قبل را الآن ندارد من با فراقَت دائماً سرگرم هستم این بی‌نوا کاری به این و آن ندارد دست از سر من برنمیدارد غمِ تو داغت رهایَم می‌کند؟!..، امکان ندارد! بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است دردی که هرگز نسخه‌ی درمان ندارد عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد عاشق‌ شدن جز باختن تاوان ندارد راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً این مقصد اصلاً جاده‌ای آسان ندارد من مطمئن هستم که نان شُبهه خورده هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد هر بار بد کردیم..، تو گردن گرفتی اما به لطف تو کسی اذعان ندارد باید برای این همه اندوهِ تو مُرد باید برایت مُرد..، دور از جان ندارد! دارد اَجَل سر می‌رسد..، پس کِی میایی! چشم‌ انتظارت فرصتی چندان ندارد محتاج آغوش توأم..، من را بغل کن فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد جانِ همان‌ پهلو‌شکسته..، زود برگرد جانِ گلی که روح در گلدان ندارد طوری لگد زد..، میخ در پهلو فرو رفت... نامردِ بی‌غیرت مگر وجدان ندارد! در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مانند ابری که نمِ باران ندارد مَن؛ خشکسالیِ دلم پایان ندارد دیروز خیلی گریه‌کردن را بلد بود چشمم توانِ قبل را الآن ندارد من با فراقَت دائماً سرگرم هستم این بی‌نوا کاری به این و آن ندارد دست از سر من برنمیدارد غمِ تو داغت رهایَم می‌کند؟!..، امکان ندارد! بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است دردی که هرگز نسخه‌ی درمان ندارد عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد عاشق‌ شدن جز باختن تاوان ندارد راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً این مقصد اصلاً جاده‌ای آسان ندارد من مطمئن هستم که نان شُبهه خورده هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد هر بار بد کردیم..، تو گردن گرفتی اما به لطف تو کسی اذعان ندارد باید برای این همه اندوهِ تو مُرد باید برایت مُرد..، دور از جان ندارد! دارد اَجَل سر می‌رسد..، پس کِی میایی! چشم‌ انتظارت فرصتی چندان ندارد محتاج آغوش توأم..، من را بغل کن فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد جانِ همان‌ پهلو‌شکسته..، زود برگرد جانِ گلی که روح در گلدان ندارد طوری لگد زد..، میخ در پهلو فرو رفت... نامردِ بی‌غیرت مگر وجدان ندارد! در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 شدم این آخرِ عمری پریشان حال و بیمارت با نوای حاج سید رضا نریمانی 〰〰〰〰〰〰〰〰 شدم این آخرِ عمری پریشان حال و بیمارت اگرچه عمر کوتاه و، مُیَّسر نیست دیدارت خبر داری که خیلی از گناهانم پشیمانم خبر داری منم آن نوکری که داده آزارت نمی‌دانی چقد این روزاها بی‌تو گرفتارم ز بس دنبال عُصیانم، نشد باشم گرفتارت میان خادمانِ خیمه‌ی تو گشتم و دیدم کسی اینجا شبیه من نبود، اینقد سربارت از این کوچه به آن کوچه، از این هیئت به آن هیئت فدای عاشقی که می‌گذارد سر به دیوارت من از پشتِ درِ میخانه بودن خِیرها دیدم اگرچه سائلت بودم ولی بردی به دربارت سحرهای رجب را از گداییه علی دارم مرا که تشنه‌ی وصلم دعا کن وقتِ افطارم، تو آن ماهی که پشت ابر اگر مخفی شوی آخر می‌افتد گوشه‌ی صحنِ نجف هر شب سر و کارت نوای نوحه‌های تو، دلم را کربلا بُرده فدای چشمِ گریان و دل زار و عزادارت سر ارباب بر نِی بود و زینب دست بر سر داشت میان شام ناموس علی ای کاش معجر داشت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عاشق فقط به دیده گریان دلش خوش است با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ➖➖➖➖➖➖➖ عاشق فقط به دیده‌ی گریان دلش خوش است هجران زده به حال پریشان دلش خوش است عشق است هرچه را بپسندی برای من دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است "گفتی بسوز در غم من…اِی به روی چشم" دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است محتاج یک نگاه کریمانه‌ی توأم قحطی زده به قطره‌ی باران دلش خوش است در پشت در نشستن من بی‌دلیل نیست سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است با دست مهربان خودت لقمه‌ای بگیر خیلی گدا به لقمه‌ای از نان دلش خوش است اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است می‌گفت عاشقی که زیارت نرفته بود تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است وقتی دلت گرفت فقط "فَابْکِ لِلحسین" نوکر به روضه‌ی شه عطشان دلش خوش است ای شهریار نیزه‌نشین آیه‌ای بخوان دردانه‌ات به آیه‌ی قرآن دلش خوش است *شاعر:
ز فراقت گره خوردیم و نمردیم هنوز *بخش اول صوت* با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ز فراقت گره خوردیم و نمردیم هنوز سالها بی تو فِسردیم و نمردیم هنوز عملاً کار نکردیم و فقط حرف زدیم بار هجر تو نبردیم و نمردیم هنوز دل ما را نشکستی و دلت زود شکست دل به غیر تو سپردیم و نمردیم هنوز دست دادیم ولی خنجری از پشت زدیم دست بیعت نفشردیم و نمردیم هنوز تو همان اولش از غصه‌ی ما پیر شدی ما به درد تو نخوردیم و نمردیم هنوز بِین‌مان بودی و رفتیم به دنبال گناه در جهالت همه مُردیم و نمردیم هنوز غیبت از ماست نه از تو! چقدر تعطیلیم این همه جمعه شمردیم و نمردیم هنوز شده‌ایم آهوی سلطان که بشارت بدهید تا نمردیم به ما حال زیارت بدهید *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(ع) ............................................ آقا سلام ماه محرم شروع شد باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد .( چقدر دلشوره تو داشتیم ، همش با خودم می‌گفتم امسال به محرم می‌رسم یا نه ؟ منو مادرم وقف تو کرده آقا ، بابام منو با محبت شما بزرگ کرده آقا ، انقدری که من و تو دلشوره داریم مادرشم دلشوره داره ، امشب اینقدر در حسینیه منتظرت بود بیای. عرضه داشت بابا یا رسول الله : اینطور که شما فرمودید کی برا حسینم گریه می‌کنه؟ فرمود « یه جوونایی میان مثل یه مادری که جوون از دست داده جیغ می‌کشن واسش شب و روز ندارن بی‌قرارن دل مادرمون آروم گرفت » ، اینقدری که تو بی‌قرار بودی مادرش بیشتر بی‌قرار بود ). ناگهان قفل گلوی اهل ناله باز شد آه! ماه ماتم ارباب ما آغاز شد عالم لاهوت در این غم به سینه می زند نوح ، نوحه خوان شده..، آدم به سینه می زند عرش را لرزانده امشب ضَجّه ی جانکاه ما باز آویزان شده کهنه‌لباسِ شاه ما .( اومد محضر امام صادق (ع) : آقا از الان داری اشک می‌ریزی ؟ فرمود : این دلیل گریه ی ما اینه اول محرم که میشه اون لباس کهنه جد غریب ما رو از عرش آویزان می‌کنن!). آفتابِ صحن سویِ مغربِ گودال رفت بیرق گنبد عوض شد..،مادری از حال رفت نصب کردم سر در این خانه پرچم را حسین شکر که امسال هم دیدم محرم را حسین عطر اسپند تو آمد ، عالمی مدهوش شد کوچه و پس‌کوچه های شهر مشکی‌پوش شد نخ به نخ با تار و پودش..،گریه کرده ، سوخته فاطمه رخت عزاداری ما را دوخته رنگ و بوی نذری تو رنگ و بوی زندگی‌ست آب سقاخانه‌هایت آبروی بندگی‌ست داربست خیمه‌گاه تو ستون کبریاست آهنِ سرد علم‌های تو دلگرمی ماست ما کبوترهای جلدِ در مسیرِ قُبّه ایم زیر سقف هیئتت باشیم..،زیر قبّه ایم خواهش دلتنگی ما تنگیِ آغوش توست چارگوش این حسینیه همان شش‌گوش توست قصه‌ی ما در حریم ماجرایت قد کشید کودکی هامان میان دسته‌هایت قد کشید غنچه‌های کوچکِ ما پرپر تو می شوند طفل های ما فدای اصغر تو می شوند .(از قول من به مادر شش ماهت بگو تا می‌توانی اصغر خود را بغل کن اصغر من کی به زبان آمده حرمله با تیر و کمان آمده). سکّه ی عشق سه‌ساله رونق بازارهاست نام شیرین رقیه شوق دختردارهاست .(عمه بابا آمده برخیز تا کاری کنیم با لباس پاره باید مهمانداری کنیم). این همه پروانه را مجذوب کرده شمع تو چشم بد تا روز محشر دور باد از جمعِ تو دوستی جز با رفیقِ سینه‌زن مطلوب نیست حال عابس در فراق شوذَب اصلاً خوب نیست بی زیارت مثل مرغی در میان مَحبَسیم از شب اول برای اربعین دلواپسیم تو قتیل اشک هستی ، ما هلاکِ کربلا کاش خون ما بریزد روی خاک کربلا اشک های ما کفاف زخم هایت را نداد اشک های ما کم است و زخم های تو زیاد امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است هیچ قتلی مثل قتل صبر تو مشکل نبود شمر آدابی برای ذبح تو قائل نبود ................................................