eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.7هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) (ع) با نوای حاج سیدرضا نریمانی حالت بده شبیه زندگیم یعنی میشه بازم مثِ قدیم دردامونو برای هم بگیم من از حال پریشون حسن حالتو میفهمم من از صدای لرزون حسن حالتو میفهمم من از چشای گریون حسین حالتو میفهمم من از لبای بی‌جون حسین حالتو میفهمم چند ماهه، موهای زینبت شونه نخورده چند ماهه، نفس تو به این خونه نخورده حالم بده شبیه آسمون بارون زده توو چشم هردومون زهرا بیا! کنار من بمون تو از نگاه بی‌قرار من حالمو میفهمی تو از خاکِ رو ذوالفقار من حالمو میفهمی تو از سلام گریه‌دار من حالمو میفهمی تو که رد میشی از کنار من حالمو میفهمی چند ماهه، موهای زینبت شونه نخورده چند ماهه، نفس تو به این خونه نخورده شاعر : ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی میثم مطیعی سال ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ "السلام علیکِ یا زوجهَ مرتَضی.السلام علیکِ یا امَّ الحسن وَ الحسین.السلام علیکِ یا سیدتی و مولاتی،یا فاطمه الزهراء،لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلام‌الله علیها" *خوبا بهت سلام میدن.ما کی باشیم؟ ولی جواب سلام ما رو هم میدی...شنا فقط مادر خوبا نیستین مادر بچه بد رو هم تحمل می کنه...مادر از بچه بدش رو برنمیگردونه....خسته آمدم...گرفتار آمدم...امیدم به فاطمیه بوده...امید من رو ناامید نکن...به حق اون لحظه ای که هر چی پسرات صدات زدند،جواب ندادی،ناامید شدند،من رو ناامید برنگردون...به حق اون لحظه ای که علی خودش رو رسوند بالای پیکر بی جونت،هرچی صدات کرد،جواب ندادی...ما روضه حضرت زهرا زیاد خوندیم...روضه در و دیوار خوندیم...روضه کوچه خوندیم...به من بگن: جانسوزترین بخش روضه کجاست؟ برای من اینه:اون موقعی که بی بی رو دفن کرد...عزیزش رو به خاک سپرد..."فَلَمّا نَفَضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القبر..."وقتی امیرالمومنین این دست ها رو به هم زد..."هاجَ به الحُزن..." غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..."و اَرسَلُ دُموعُه علی خَدَّیه..." گریه مرد سخته...مردا تحمل گریه هم رو ندارن...هیات میری،روضه میری حال گریه نداری...تا می بینی بغل دستیت،جلوییت،مرده داره شونه هاش تکون می خوره،دلت میشکنه...برا بچه هات بمیرم...مرد وقتی جلوی بچه هاش گریه کنه،چی میشه؟! بچه دلش از جا کنده میشه،نمی تونه برا باباش کاری کنه... خلاصه من الان در خونه اتم...سرافکنده اومدم مادر...مادر...مادر...* نام تو را نوشتمو پشت جهان شكست آهسته از غم تو زمين و زمان شكست پرسيد آسمان چه نوشتي كه اين چنين گفتم كه فاطمه، كمر آسمان شكست هجده بهار ديدي و در سوگ تو دلم بعد از هزارو سيصد و چندين خزان شكست ای دل بسوز و بشكن تا باورت شود حتماً دری كه سوخته را می توان شكست بانوی نور در دلتان رنگی از خداست زيباتر است بر قد رنگين كمان شكست با هر دری كه بعدِ نگاه تو باز شد انگار در گلوی علی استخوان شكست : مهدی مردانی @majmazakerinee
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی میثم مطیعی سال ۱۴۰۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مدینه با تو به ماهی دگر نیاز نداشت به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت تو زهره ی فلکی! رشک ماه و پروینی! که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت مسافری که نگاه تو بود بدرقه اش خدای را به دعای سفر نیاز نداشت دعای نیمه شبت سیر آسمان می کرد که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت بهشت روی زمین خانه ی گِلین تو بود که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت حکایت دل تنگ تو را توان پرسید ز لاله ای که به خون جگر نیاز نداشت وجود پاک تو می سوخت از شراره ی غم دگر به شعله ی قهر و شرر نیاز نداشت گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی دگر به خواهش از چشم تر نیاز نداشت برای سبز شدن گلبُن محبت و عشق به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت میان چشمه‌ی اشک تو عکس زینب بود اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت سپهر سینه ات از غم ستاره باران بود به یادگاری گل میخ در، نیاز نداشت حریرِ دستِ تو مجروح بود از دستاس به تازیانه یِ بیدادگر نیاز نداشت *سلمان میگه یه وقت رفتم منزل امیرالمومنین، دیدم فاطمه زهرا داره دستاس می چرخونه قطرات خون دستش روی دستاس می چکه...همون موقع دیدم پسراش دارند گریه می کنند...گفتم:بی بی یا من دستاس بچرخونم و گندم رو آرد کنم یا بچه هات رو آروم کنم...سلمان من به آروم کردن حسنین، سزاوارترم...کمکش کردم، رفتم به علی گفتم...علی فقط گریه کرد...* : محمدجواد غفورزاده @majmazakerinee
(س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انگار سَردردت تو را بد خواب کرده تب کردنت بدجور جسمت آب کرده دیدی که گل‌هایت برایت گل گرفتند؟ دیدی حسن عکس شما را قاب کرده؟ امّید دارد زخم‌هایت خوب گردند با اینکه می‌داند تو را بی‌تاب کرده تو در میان بستر و من هم کلافه درد تو مَردَت را چه بی اعصاب کرده باید بریزم در خودم این گریه‌ها را این بغض‌ها قلب مرا خوناب کرده خیر و خوشی هرگز نمی‌بیند کسی که دریای زیبای مرا مُرداب کرده اصلا خبر داری حسین دلواپس توست؟ دیدی که ظرف آب را پُر آب کرده؟ یک روز می‌آید حسینت تشنه مانده یک لشکر اما مرکبش سیراب کرده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
/*بخش دوم (س) با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه نکن تو که گریه می‌کنی می‌میرم گریه نکن غمت از دنیا کرده سیرم نبینم دیگه غربت رو توو چشات بیا دردات و تقسیم کن با زهرات درد و ناله واسه من شب و کابوس واسه تو بی‌کسیت غصه‌ی من غم ناموس واسه تو یه دلِ خون واسه من خونِ دیوار واسه تو آتیش در واسه من داغ مسمار واسه تو « آه! مادرم؛ آه! مادرم» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(ع) (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکشی دست کسی را تو ز دامانت نه! بر نداری نظرت را ز محبانت نه! فرق دارد کرمت با همه، یعنی هرگز نشنید از لب تو این همه مهمانت نه! آن که حتی همه‌ی خلق جوابش کردند نیست نومید ز الطاف فراوانت نه! گر کویر است کویر است ولی هیچکسی دست خالی نرود از در بارانت نه ای که در روضه‌ی تو، حرف امام حسن است نیست در خانه کسی هم نفس جانت نه باز هم شکر خدا روضه‌ی تو مردانست جگر سوخت ولی دامن طفلانت نه سایه کردند به روی بدنت کفترها نیزه کردند مگر بر تنَ عریانت نه گرچه لب تشنه شدی آب ندادند ولی نشکستند به چوبی لب و دندانت نه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(ع) ............................................ آقا سلام ماه محرم شروع شد باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد .( چقدر دلشوره تو داشتیم ، همش با خودم می‌گفتم امسال به محرم می‌رسم یا نه ؟ منو مادرم وقف تو کرده آقا ، بابام منو با محبت شما بزرگ کرده آقا ، انقدری که من و تو دلشوره داریم مادرشم دلشوره داره ، امشب اینقدر در حسینیه منتظرت بود بیای. عرضه داشت بابا یا رسول الله : اینطور که شما فرمودید کی برا حسینم گریه می‌کنه؟ فرمود « یه جوونایی میان مثل یه مادری که جوون از دست داده جیغ می‌کشن واسش شب و روز ندارن بی‌قرارن دل مادرمون آروم گرفت » ، اینقدری که تو بی‌قرار بودی مادرش بیشتر بی‌قرار بود ). ناگهان قفل گلوی اهل ناله باز شد آه! ماه ماتم ارباب ما آغاز شد عالم لاهوت در این غم به سینه می زند نوح ، نوحه خوان شده..، آدم به سینه می زند عرش را لرزانده امشب ضَجّه ی جانکاه ما باز آویزان شده کهنه‌لباسِ شاه ما .( اومد محضر امام صادق (ع) : آقا از الان داری اشک می‌ریزی ؟ فرمود : این دلیل گریه ی ما اینه اول محرم که میشه اون لباس کهنه جد غریب ما رو از عرش آویزان می‌کنن!). آفتابِ صحن سویِ مغربِ گودال رفت بیرق گنبد عوض شد..،مادری از حال رفت نصب کردم سر در این خانه پرچم را حسین شکر که امسال هم دیدم محرم را حسین عطر اسپند تو آمد ، عالمی مدهوش شد کوچه و پس‌کوچه های شهر مشکی‌پوش شد نخ به نخ با تار و پودش..،گریه کرده ، سوخته فاطمه رخت عزاداری ما را دوخته رنگ و بوی نذری تو رنگ و بوی زندگی‌ست آب سقاخانه‌هایت آبروی بندگی‌ست داربست خیمه‌گاه تو ستون کبریاست آهنِ سرد علم‌های تو دلگرمی ماست ما کبوترهای جلدِ در مسیرِ قُبّه ایم زیر سقف هیئتت باشیم..،زیر قبّه ایم خواهش دلتنگی ما تنگیِ آغوش توست چارگوش این حسینیه همان شش‌گوش توست قصه‌ی ما در حریم ماجرایت قد کشید کودکی هامان میان دسته‌هایت قد کشید غنچه‌های کوچکِ ما پرپر تو می شوند طفل های ما فدای اصغر تو می شوند .(از قول من به مادر شش ماهت بگو تا می‌توانی اصغر خود را بغل کن اصغر من کی به زبان آمده حرمله با تیر و کمان آمده). سکّه ی عشق سه‌ساله رونق بازارهاست نام شیرین رقیه شوق دختردارهاست .(عمه بابا آمده برخیز تا کاری کنیم با لباس پاره باید مهمانداری کنیم). این همه پروانه را مجذوب کرده شمع تو چشم بد تا روز محشر دور باد از جمعِ تو دوستی جز با رفیقِ سینه‌زن مطلوب نیست حال عابس در فراق شوذَب اصلاً خوب نیست بی زیارت مثل مرغی در میان مَحبَسیم از شب اول برای اربعین دلواپسیم تو قتیل اشک هستی ، ما هلاکِ کربلا کاش خون ما بریزد روی خاک کربلا اشک های ما کفاف زخم هایت را نداد اشک های ما کم است و زخم های تو زیاد امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است هیچ قتلی مثل قتل صبر تو مشکل نبود شمر آدابی برای ذبح تو قائل نبود ................................................
(س) (ع) 🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم ............................................ بی ادبیا از مدینه شروع شد ، اونجا که نانجیب تو کوچه به مادر ما لگد زد ، تو کوفه مسلم و دارن تو کوچه‌ها می‌کشونن دست‌های علی رو بستن اما مرد بودن اینا ، قربون اون خانومی که با ادب دست پسرشو گرفته بود مادرم سر به زیر می‌زد حرف .(نامرد اومد جلوی مادرم رو گرفت! ). با ادب از امیر می‌زد حرف مردک پست و رذل سیلی زد بی‌هوا با دو دست سیلی زد امام صادق فرمود یه طوری سیلی زد صداش تو مدینه پیچید گوشواره مادر مو شکست خونمون این طرفه کجا میری بیا بیا چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا دیگه داریم می‌رسیم اینقده رو خاکا نشین بذار تا گوشوارتو بردارم از روی زمین آه گوشواره شکست بی‌حیا سیلی زد با دو تا دست مادرم روی خاک کوچه نشست آه گوشواره شکست با صورت به زمین افتادن خیلی سخته ، مادرمون تو کوچه اول به دیوار خورد بعد با صورت رو زمین افتاد بمیریم واسه حسینت خانوم مقتل میگه «فَوَقَفَ یَستَریحُ» لحظه‌ای بالای مرکب ایستاد نانجیب سنان با نیزه به پهلوی آقا زد با صورت به زمین افتاد ................................................
📋یابن شبیب گریه کن از غربت حسین (ع) (ع) 🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع) ..................................................... .(فرمود پسر شبیب «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ» واسه حسین گریه کن آخه خیلی بدجوری کشتنش جد ما رو). یابن شبیب گریه کن از غربت حسین .(فرمود اینقدر آقا رو سخت کشتن «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»). یه طوری گریه می‌کنیم «وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ » اشکامون میاد ، این مژه‌هامون می‌کنه ، آقا ؟ آقای ما رو ذلیل کردن عین روایته «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»). در کربلا شکسته شده حرمت حسین یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد چون گوسفند سر ز تن او بریده شد یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند .(امام صادق فرمود : اینکه آقا می‌فرماید ۱۹۵۰ زخم آخه مگه بدن یه آدم چقدر جا داره ؟ مگه میشه این همه زخم ؟ می گه محاسنش آقا از شدت گریه خیس شد ، فرمود : آره میشه آخه هی شمشیر جای شمشیر زدن!). یک جای سالمی به تمام بدن نداشت شاعر : ............................................
/ *بخش دوم صوت* (ص) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را فردا همین‌که جمع کردی بسترم را آماده کن کم‌کم عزیزم بسترت را آماده کن از آن کفن‌ها دومین را بیرون بیاور یادگار مادرت را بگذار روی سینه‌ام باشد حسینت بگذار بر قلبم حسن را دخترت را بگذار با طفلان تو قدری بسوزم حالا بگویم حرفهای آخرت را زاری مکن بر حال من با حال و روزت خاکی مکن دنبال بابا معجرت را تو بار شیشه داری و می‌ترسم از تو خیلی مواظب باش طفل دیگرت را وقتی که می‌ریزند هیزم روی هیزم وقتی که می‌سوزاند آتش سنگرت را بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را بابا مواظب باش پشتِ در سرت را ای کاش می‌شد روضه‌ی بازو نمی‌شد وقتی علی می‌شوید آهسته پَرَت را `با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را” *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ