#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_امام_رضا (ع)
ویژه #شهادت_امام_رضا (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
آهسته میآمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود
زیر سر مهمانی اجباریاش بود
وقتی که میآمد عبایش روی سر بود
از بس میان کوچهها افتاد بر خاک
روی لباسش ردپای هر گذر بود
با آه میافتاد و بر میخواست اما
آهش زمان راه رفتن بیشتر بود
وقتی عصای پیری آدم نباشد
باید به زیر منت دیوار و در بود
آری شبیه قصهی آن کوچهی تنگ
فرسنگها انگار خانه دورتر بود
بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد
هر جای حجره رد و پاهای جگر بود
سختی کشید اما چقدر آرام جان داد
آخر سرش بر رو پاهای پسر بود
باید که اهل کشف باشی بین روضه
باید میان روضهها اهل نظر بود
وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد
پا روی زخم سینهاش پر دردسر بود
وای از دمی که رفت بالا خنجر کُند
وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود
*شاعر : #موسی_علیمرادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
📋 #روضه_امام_رضا (ع)
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
ویژه #شهادت_امام_رضا (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
همچین که امام رضا (ع) میخواست راه بیفته همهی مردم هلهله میکردن، شادی میکردن؛ چهخبره! امام رضا اومده...
گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم حالا که دارید میرید؛ یه حرفی، یه روایتی، یه کلامی. که آقا اون حرف معروف رو فرمودن:
" کَلِمَةُ لا اله الا الله حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی "
وقتی امام رضا میخواست این روایت رو بگه، یه نفر داد زد گفت ساکت باشید؛ پسر فاطمه میخواد حرف بزنه. همهی جمعیت ساکت شدن....
یه آقایی هم من سراغ دارم
پسر فاطمه بود؛ اما اونجا نذاشتن حرف بزنه؛ کف زدن، هلهله کردن....
هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم
جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند
روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند
حرمله خیر نبینی ، گل من نورس بود
کشتنش تیر نمیخواست ، نسیمی بس بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
.
#فهرست
برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم
لطفا #هشتک های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇
#روضه_حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
.
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_ورود_به_کربلا
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_اطفال_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_قاسم_بن_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#شب_اول_محرم. #حضرت_مسلم_ع
#شب_اول_محرم_۱۴۰۱
#شب_دوم_محرم. #ورودیه_محرم
#شب_دوم_محرم_۱۴۰۱
#شب_سوم_محرم. #حضرت_رقیه_س
#شب_سوم_۱۴۰۱
#شب_چهارم_محرم #دوطفلان_زینب_س
#شب_چهارم_۱۴۰۱
#شب_پنجم_محرم. #عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم۱۴۰۱
#شب_ششم_محرم. #حضرت_قاسم_ابن_الحسن
#شب_ششم_محرم۱۴۰۱
#شب_هفتم_محرم. #حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_۱۴۰۱
#شب_هشتم_محرم. #حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_۱۴۰۱
#شب_نهم_محرم. #حضرت_عباس_ع
#شب_نهم_۱۴۰۱
#شب_دهم_محرم.
#شب_دهم_۱۴۰۱
#شب_عاشورا
#شب_یازدهم_محرم
#شب_دوازدهم_محرم
#شب_سیزدهم_محرم
#شام_غریبان
#وداع
#اربعین
#شب_جمعه
____
#بازگشت_کاروان_به_کربلا
#روضه_اربعین
#روضه_حضرت_رسول_صلی_الله_علیه_وآله
#رحلت_پیامبر
#حضرت_رسول_اکرم
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت_امام_حسن
#روضه_امام_حسن_ع
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#روضه_امام_رضا
#شهادت_امام_رضا
#بیست_و_هشتم_صفر
#ویژه_ایام_صفر
#سیاه_پوشان
#زمینه
#زمزمه
#واحد_سنگین
#واحد_تند
#واحد
#شور. #احساسی
#سه_ضرب
#سنتی
#نوحه_سنتی
#مسجدی
#زنجیرزنی
#دودمه
#ترکی
#مازنی
#کردی
#دشتی
.
هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید.
.
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
.
#روضه_امام_رضا
#میرزامحمدی 🎤
السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَهله وَ عِيَالَهُ بِالبکاء عَلَيْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْمَوت
سلام بر اون آقایی که وقت رفتن از مدینه اهلبیتش و جمع کرد،فرمود پشت سر من گریه کنید،این مسافر دیگه بر نمیگرده ... (آماده ای یا نه؟!)
وقت رفتن زشهر پیغمبر
گفت باید به غربتم گریید
دیگر این شهر را نمی بینم
بر غم بی نهایتم گریید
گریه بر من رواست،معصومه
این مسافر که بر نمی گردد
دیدن قبر مادرم زهرا
روزی من دگر نمی گردد ...
رفت و قسمت نشد که این خواهر
همسفر با برادرش باشد ...
رفت و قسمت نشد که برگردد
زائر قبر مادرش باشد ...
رفت و دور از مزار پیغمبر
در غریبی ز زهر کین جان داد ...
رفت و دور از ....
*خوب شد این خواهر جون دادن داداشش رو ندید ...*
رفت و دور از مزار پیغمبر
در غریبی ز زهر کین جان داد ...
کنج حجره به خویش می پیچید
همچو مادر به روی خاک افتاد ...
اثر زهر کینه کاری بود
صورتش شد کبود واویلا
ذکر پایانیش در این عالم
لب خشکیده بود .... یا زهرا ....
*من نقل محدث قمی رو بگم"
ایشون فرمود : امام رضا رم شب دفن کردن ، تازه عروسای نوقان داشتن میرفتن خونه ی شوهر ، اون موقع هم رسم بود چندتا خانواده جمع میشدن ، برا این که هزینه ها کمتر بشه ، چند تا عروسی رو با هم برگزار میکردن تو یه مجلس ، عروسو دارن میبرن ، طایفه ها و فامیلا دنبال عروسای نوقان شادی کنان دارن میرن ، یه وقت دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن میبرن تشیع کنن ، الله اکبر ، بعضی ها چه معرفتی به امام داشتن ، بدن امام هم میتونه ابزار هدایت باشه ، تازه عروس ها به شوهراشون گفتن مهریه هامون حلالتون ، اجازه بدید ما بریم این بدن فرزند زهرا رو دفن کنیم ... هر چی گل آورده بودن ، هر چی هدیه برا عروس ها آورده بودن ، ریختن رو بدن امام رضا ..." ای ... درستشم همینه ، بدن پسر زهرا باید گل باران بشه ...؛
قربونت برم که زنها واسطه ی دفنت شدن
فهمیدی چی میخوام بگم؟!!،،، یه همچین اتفاقی تو تاریخ یه بار دیگه هم افتاده،،، اونم مال کربلاست،،،
زنای بنی اسد اومدن به نامرداشون گفتن،،،مهریه هامون حلال،،، اجازه بدید این بدن ها رو بریم دفن کنیم،،، لذا تو زیارت ناحیه به ابی عبدالله می گی:
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى
قربونت برم که روستایی ها دفنت کردن،،، اما من میخوام بگم یا امام رضا،،،
خود حضرت رضا فرمودا:إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ
اگه میخوای برا کسی گریه کنی،،،بر حسین ما گریه کن،،،
یا امام رضا بدنتو وقتی میخواستن دفن کنن،تلی از گل و کنار زدن،،،
اما لایوم کیومک یا اباعبدالله،،،،
به به ،،، رحمت خدا بر این ناله ها،،،،
شصت شبه داری میگی حسین،،،دیگه بستونه،بازم دلت کربلا میخواد؟!!،،،
نشست کنار گودال،چه کنه زینب؟!!
_نیزه شکسته ها رو کنار بزن،،،
نه نه،،،دونه دونه اینا رو بیرون آورد،،،شمشیرا رو از بدن بیرون آورد،تازه بدنی که زیر سم اسب رفته،،،اما ادب اقتضا میکنه روضه ی خود امام رضا رو بگم،،،برا ابی عبدالله اینجوری روضه خواند،،،
به خدا ما که هنوز یه دل سیر براش گریه نکردیم،،،چقد زود داره این سفره جمع میشه،،،چه شبای خوبی بود چه روزای خوبی بود،،، صبح و شاممون با تو شروع میشد،،، ان شاالله عمرمونم با تو تموم بشه آقا؛،،، ان شاالله تو بیای بالا سرمون،،،
امام رضا فرمود: یابن شبیب إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ
چرا؟ علتشم فرمود،اگه نمی گفت جرات نمیکردیم اینجوری بگیم:
فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ اخه مثل یه مذبوح سر از بدنش جدا کردن،،، یدونه شباهتشو بگم،،،میخوام بگم شباهتش اینه،تو ماها اگه بخوان یه گوسفندی رو سر ببرن،،،یه مذبوحی رو ذبح کنن،همه دورش جمع میشن،همه خوشحالن، هر کی میگه من از این مذبوح سهمی دارم،،، ( فهمیدی چی گفتم؟!!) همه دورش حلقه زدن،،، اخنس گفت عمامه ش رو من میبرم،،،بجدل گفت انگشترشو من میبرم،،، خولی گفت سرشو من میبرم،،،، همه دارن شادی می کنن،،،
حسین،،،،،
#شام_غریبان_امام_رضا
.........
#امام_رضا_علیه_السلام_شهادت
امشب که غـم شـام غـریـبـان تو داریم
چشم کرم از سـفـرۀ احـسـان تو داریم
دل را همه بر پنجـره فـولاد تو بـستیم
نـور بـصر از گـنـبد و ایوان تو داریم
با کاسـۀ دل بر سـر راه تو نـشـسـتـیـم
ما خیل گـدا، چـشم به دستان تو داریم
لبهای تو خشکـند چونان جد غریبت
در سینه عزای لب عـطـشان تو داریم
در حجرۀ در بسـتۀ خود فکـر جوادی
ما هـم هـوس دیـدن مـهـمـان تو داریم
بر خوان کریمانـۀ معـصومه نـشـستیم
یا فاطـمه! ما دست به دامـان تو داریم
یا حضرت معصومه سرت باد سلامت
ما بعد رضا گوش به فـرمان تو داریم
گاهی دل تو مشهد و گاهی به مدینه است
ما نـیـز خـبر از غـم پـنـهـان تو داریم
تـا آمــدن مـنـتـقــم ضـربـه و سـیــلـی
دیـده به ره یـوسـف کـنـعـان تـو داریم
#یابن_شبیب
.
#امام_رضا
#سبک_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#شهادت_امام_رضا (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از تب زهرِ نفسگیر، تنت میلرزد
همچنان مار گزیده، بدنت میلرزد
چه کنم ناله ز دل، وقت تردد نکشی؟!
چه کنم تا که عبا را به سر خود نکشی؟!
رنگ در چهره نداری و رخت زرد شده
مهربان، دست رئوفت چقدر سرد شده
شمس نورانی افلاک، زمین افتادی
باز هم پا شدی از خاک، زمین افتادی
بر زمین پیکر خود را مکش اینقدر بس است
تا به حجره، پر خود را مکش اینقدر بس است
به در حجره رسیدی، به غمت چیره شدی
یاد مادر، به در حجرهی خود خیره شدی
میخ در، نالهی جانسوز چرا سر داده؟!
جای در، شعله به جان جگرت افتاده
عمر پر برکت و پر مرحمتت شد طی، وای
رو به قبله شده ای، قبلهی عالم، ای وای
خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده
فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟!
نه رد سرمه به چشم است، نه رد اخم است
کار گریه به حسین است، دو پلکت زخم است
خواهرت نیست کنارت، به عیادت برسد
اندکی صبر کن آقا که جوادت برسد
غم مخور تا که جوادت به دلت تاب دهد
تشنه ای؟ زود به دستت قدحی آب دهد
بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند
پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند
حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت
خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت
دم آخر احدی دست به خنجر نَبَرد
بین این حجره کسی پیرهنت را ندرد
داغدار غم جدت شده ای؟ نیست عجیب
بازهم روضه بخوان، ناله بزن یابن شبیب...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇
📋تلاش کرد نَیُفتَد؛ ولی ز پا افتاد
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(نادرشاه افشار وارد حرم مولا شد ، یه گدایی بود عمری گدایی میکرد در خونه امام رضا ، نابینا بود گدایی میکرد تو حرم امام رضا ، جلو نادرشاه اومد گفت : بهم کمک کن! گفت چند ساله داری گدایی میکنی تو حرم امام رضا ؟ گفت ۳۰ ساله من دارم گدایی میکنم . نادرشاه بهش گفت ۳۰ ساله اینجایی بی عرضه هنوز شفای چشماتو نگرفتی! گفت برم برگردم نابینا باشی میدم سرتو بزنن! پرسید این آقا کی بود ؟ بهش گفتن نادر شاه افشار ، شنیده بود این چه آدمیه !
بدو بدو اومد کنار قبر صدا زد یا امام رضا ۳۰ ساله داری نون میدی بهم یه بار در خونت نیومدم ، اما این بار بیناییمو ندی سرمو میزنه ، گفت آقا یه روز بهم بینایی بده نمیخواد تموم عمر بدی ، من میترسم سر از تنم جدا کنه ، داشت از حرم بیرون می اومد یه وقت دید چشاش باز شده آقا ما هم عمریه نوکریم آقا خیلی از شما به ما گفتن آقا !.
میدونی چرا عباشو کشید رو سرش ، شروع کرد اومدن ، امام صادق قربونش بریم خیلی غصه داره امام رضا بود، گفت غریب شهید میشه پسرم ، مظلوم شهید میشه پسرم ، غریب یعنی کی؟ هرکی از مادر جدا بیافته . وقتی از مدینه حرکت می کرد فرمود واسم بلند گریه کنید ! گفتن آقا پشت سر مسافر که گریه نمیکنند؟ فرمود مسافری که امید برگشت نداشته باشه اومد از مدینه طوس غریب جدا از مادرش فاطمه جون داد .
فرمود اگه حال و روز منو ببینن شیعیان ساکت نمیشینن یه درگیری بزرگی میشه ، خونشون ریخته میشه ، فلذا عبا رو ، رو صورتش گرفت ، مظلومانه هی زمین میخورد تا خونه اومد ، شاید یه عده اومدن آقا اجازه هست کمک کنیم ؟ نه چیزی نیست دارم میرم خونه! اما زهر یه طوری بود امام حسن چند بار مسموم شد این بار آخر از محرم تا صفر تو بستر افتاد بعضی اهل بیت و سم دادن ۱۰ روز ۶ روز اما آقا امام رضا به یه نصف روز نکشید ، «يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيم»
مثل مار گزیده «و جَعَلَ یَتَقَّلَبُ شِمالاً و یَمیناً» هی به خودش میپیچید .).
تلاش کرد نَیُفتَد؛ ولی ز پا افتاد
شبیهِ مادر خود بین کوچهها افتاد
چه خوب شد که مسیرِ عبور، خلوت بود
کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد
شبیهِ چادرِ خاکی، عبا شده خاکی
به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد
میانِ حجرهی در بسته دست و پا میزد
.(فرمود اباصلت درا رو ببند کسی نباشه).
چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد
* * *
کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد
.(کفپوش حجره رو کنار زد رو خاک افتاده داره دست و پا میزنه ، میگه رفتم بگم آقا چرا؟ اینطور؟ دلیلشو فهمیدم هی داره صدا میزنه حسین!).
به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد
میانِ آن همه قاتل، یکی جلو آمد
به ضربِ نیزهی او، شاه از صدا افتاد
کنارِ گودیِ گودال مادرش میدید
.(فرمود اگه میخواید گریه کنید واسه جد غریبم گریه کنید!).
محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد
به اسبها همگی نعل تازه کوبیدند
به این دلیل بدن بینِ بوریا افتاد
.(فردا ببینید زنای نوغانی شاهکار میکنند ، مهریهها رو پس دادن ، جهیزیهها رو فروختن ، شنیدن پسر زهرا شهید شده ، تشییع جنازه باید با شکوه باشه ، چقد گل آوردن ، زنا اومدن ، برات بمیریم حسین تشییع آقامون چطور بود ؟).
میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند
سرِ بریدهی آقا ز نیزهها افتاد
شاعر : #قاسم_نعمتی
............................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
⬇️
📋یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(فرمود پسر شبیب «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»
واسه حسین گریه کن آخه خیلی بدجوری کشتنش جد ما رو).
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
.(فرمود اینقدر آقا رو سخت کشتن «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
یه طوری گریه میکنیم «وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ »
اشکامون میاد ، این مژههامون میکنه ، آقا ؟ آقای ما رو ذلیل کردن عین روایته «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
.(امام صادق فرمود : اینکه آقا میفرماید ۱۹۵۰ زخم آخه مگه بدن یه آدم چقدر جا داره ؟ مگه میشه این همه زخم ؟ می گه محاسنش آقا از شدت گریه خیس شد ، فرمود : آره میشه آخه هی شمشیر جای شمشیر زدن!).
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
شاعر : #محمود_اسدی
............................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🔊 روضه امام رضا علیه السلام
⚫️ شب شهادت علی بن موسی الرضا ع | #بخش_دوم 🔻
***
(خورشید، سر زد از سحرت، ایها الغریب)2
امشب، اگر بچه های آشپزخونه صدامو میشنون این بچه های صوت اینایی که فیلم برداری میکنن، اینایی که سر پایند دم درند، کار دارن میکنن، امشب شماها، دستتونو میبوسم، کار ما امشب گیر شماست، چرا؟ عرب اینطوری اندها، خودشون غذا نمیخورن تا مهمونا غذا بخورن، بعد که مهمونا سیر غذا خوردن خواستا برن میشنیه با، کارگرا خادما، با اونا میشینه سیر غذا میخورن، امشب خادمای این حسینیه، ما مهمونیم میریم، آخر کار شما میمونید و آقاتون، ما یه گیر و گوری داریم به آقا سفارش مارو کنید، دیدی میگه، آبدارچی یه شرکتو ببین شرکت مال تو، بچه ها، کفشدارو بخر آقا نگات میکنه، چایی بریز دستش، دیدی هیئت ها کسی دور مسئول هیئت نیست، اما آبدارچیه رو همه دستشو میبوسن، چون میدونن، تو این دم و دستگاه همه چی جا بجاست، امشب کار با خدامه، گره مارو وا کنن، میخوام شما هم با ما با این بچه ها بگید
خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب
از سمتِ، چشم های تَرت، ایها الغریب
تو ابر رحمتی که، به هر گوشه سر زدی
باران گرفت، دور و بَرت، ایها الغریب
آقا جارییست، چشم به چشمِ، قدمگاه تو هنوز
جنت شده است، ره گذرت، ایها الغریب
آه، تو مسیر امام رضا قدمگاه نرفته ها برن ها، یه جا پای آقا مونده مردم چی کار میکنن، ای وای ای وای، روضه داره همش ها، وقت نیست، یه جا پای امامو دیدن مردم، میاد اونجا، کف زمین اونجا رو میبوسن میگن آقا از اینجا رد شده، آخ حسین، هی خانم داد میزد، نوه ی پیغمبر خداست نزنیدش، پیرمردا پاشده بودن، با عصا میزدن
آقا تو آفتابِ، رأفتی و، کوچه کوچه شهر
در سایه سارِ، بال و پرت ایها الغریب
(جونم به تو مستمع، انرژی مو چندان میکنی، با این پا کاریت، ارباب دستتو بگیره)
با این همه، غریبه، غریبان عالمی
خیلی ها براشون سواله، این غریبیه؟ این شلوغی، این حرم، طرف از اینجا رفته یه کشور دور، کارخونه شرکت مال و اموال بچه زن، پست و مقام و ثروت، باهاش حرف میزنی چته؟ میگه دلم گرفته، دلم برا مادرم تنگ شده، حالا فهمیدی چرا این آقا غریبه، بزار یه روضه بگم زنا گریه کنن، زن های نوغان اومدن پیش شوهراشون، به هم ریخته، مردا گفتن چتونه؟ گفتن، ما مهریه ای از شما طلب داریم، آره، همش حلال، چی شده یهو؟ پسر زهرا ، بی کس و یار افتاده، نه دختر، نه خواهر، نه مادر، گریه کن نداره، میدونی یاد چی می افتم، اینجا زن ها آبرو داری کردن، یه سری زن سراغ دارم، تو حجره، صدای آقازاده ی همین امام رضا، صدا نالش بالا رفت، زنارو جمع کرد، گفت هلهله کنید، کِل بکشید، صدا گریش بیرون نره، جــــــان
(من زود جمع و جور کنم، عذر میخوام خدا میدونه)
با این همه غریبه غریبان عالمی
داغی نشسته بر جگرت، ایها الغریب
آقا، از کوچه های غربت شهر آمدی ولی
داری، عبا به روی سرت، ایهاالغریب
گفت اباصلت، اومدم بیرون حواست باشه، اگه دیدی عبا رو سرمه بدو، اباصلت میگه أَمَّن يُجِيبُ میخوندم عبا رو سرش نباشه، گفت یه خورده ای گذشت چشممو از رو در بر نداشتم، تا در باز شد زدم تو سر، دیدم عبا رو سرشه، تا بدوم خورد زمین، بغلش کردم، خاک عباشو، خاک از رو لباساش تکون، آقا چتونه؟ دستشو گرفتم، فقط اشاره میکرد برو برو، دو سه قدم رفتیم دستمو کشید، نمیتونم راه برم، یاد یه جا نیافتادی؟ امام حسن، میگه دست مادرو گرفتم، اول گفت برو، دو سه قدم رفت، دستمو کشید، راه نمیتونم برم
آقا، شکر خدا، جوادِ تو آمد ولی هنوز
بارانی است، چشم ترت، ایها الغریب
بزار روضه بخونم میمونه روضه ها، گفت اباصلت درارو ببند، هیچکی نمیخوام بیاد، اباصلت درارو بست، اومد دید لبای آقا خشکه، دوید رفت آب آورد، اومد بالا سر آقا، آقا آب بفرمایید لباتون خشکه یه نگاه به اباصلت کرد، گفت انگار کربلا یادت رفته، مگه فراموشت شد، جد ما، یابن الشبیب، جد مرا، با عصا زدن، (میخوای اینوری برم)، یابن الشبیب، جد مرا، بی هوا زدن، (برم جلو یا نه؟)، یا بن الشبیب، عمه مارا، چه بد زدند، (ها، باید بمیری با این روضه)، اباصلت، آبو ببر، این زیر اندازمم جمع کن، گودال یاد ما نمیره، زیراندازشو جمع، گفت دیدم پاشو رو زمین میکشه، اما چشماش منتظر کسیّه، (دیگه شندید وقت نیست)، جوادش که اومد میگه غم های عالم یادش رفت سر گذاشت رو پا جوونش، همه ی عالم همینه باباها، آدم دلش میخواد دم آخر، سر بزاره رو پا بچش، (بگم یا نه؟) آه، رو اسب، از هُولِش، که به علی برسه، از بالا اسب افتاد، دید اگه دوباره سوار شه وقت نیست، با زانو، آخ رسید به بدن، پاره پارست، نیزه تو پهلو، سر ترکیده، و نَظَفَ الدَّم، خونو از دهانش در آورد، آروم اومد دم گوشش، هفت مرتبه، وَلَدی، ولدی، ولدی، ولدی، یبار دیگه به من بگو، بابا،حسیــــــــــــــــن
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
.
#زیارت_مخصوصه
|⇦•معمار می شوی...
#قسمت_اول #روضه_امام_رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید جواد عرب
●━━━━━━───────
معمار میشوی، بنای تو میشوم
مانند یک ضریح برای تو میشوم
قلب مرا به پای ضریحت گره بزن
بیمارمو دخیل شفای تو میشوم
مولای من!
بالم به بام هیچ کسی پَر نمیدهد
تا یا کریم صحن و سرای تو میشوم
یا امام رضا
حتی کنار کعبه تو را میدهم نشان
یا امام رضا
قبله تویی قبله نمای تو میشوم
*چقدر دلم لک زده برا گوشه صحنت، برا اون سحرهایی که تو صحن گوهرشاد بیام زل بزنم به گنبد طلای تو، آقا جان باهات حرف بزنم، همه درداتو جمع میکنی تو قلبت یه دفعه به امام رضا بگیم، اینجوری هست یا نه؟ تا پا میذاری تو حرمش تمام دردهای عالم یادت میره. امام مهربونه..*
آقاجان!
میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا
آهوی باوفای وفای تو میشوم
روزی اگر بناست فدای کسی شوم
سوگند میخورم که فدای تو میشوم
آقاجان!
ناراحتم خدای نکرده ولم کنی
من تازه دارم از فقرای تو میشوم
*این امام رضا همون امام رضایی که قول داده سه مرتبه بیاد، شبهای قبر منتظرم ایها الرئوف..شنیدم سه مرتبه به ازای هر زیارت میای یا امام رضا..یه عالم رفیقشو تو خواب گفت چی شد شب اول؟ گفت: آقا اومد به وعدهاش وفا کرد. بار اولم که اومد نکیر و منکر رفتن عقب، گفت تازه دو دفعه، شصت ونه بار دیگه میام امشب، به ازای هر دفعه زیارتی که آمدی زیارته منه امام رضا..*
شبهای قبر منتظرم ایها الرئوف
بیهوده نیست اینکه گدای تو میشوم
*دلت رفت حرم امام رضا، توام با آقا اینطور بگو، نه به همه اهل عالم*
قبله جان من امام رضا
دین و ایمان من امام رضا
بی ولایش ز مرده مرده ترم
یا اهل عالم
جان و جانان من امام رضا
*اونایی که درد دارید گرفتارید حاجت دارید رزق محرم میخواید اربعین کربلا میخواید نمیدونم چه حاجتی داری ولی الان یه حاجتی بیار تو ذهنت..*
نسخه و دارو و طبیبم اوست
درد و درمان من امام رضاست
*خوش به حال اونایی که الان دور ضریحش دارن میگردن، باز ما جا موندیم ، زیارت مخصوص نتونستیم بریم حرم امام رضا، اما آقا جان از همین راه دور میگیم
"صلی الله علیک یا ابا الحسن " امام رضا رو غریب الغربا اتفاقاً صدا کنید چرا؟ یه بزرگی میگفت هرکی از مادرش جدا بیفته غریبه، این آقا فرسنگها از مادرش فاطمه دوره، امام حسن بارگاه نداره اما کنار مادره.. بگم یا امام رضا..فدای مردم با محبت ایران بشم تو تاریخ درمقابل محبت اهل بیت این وظیفه الهی روی ایرانیان سفیده نوشتن وقتی حضرت معصومه اومد سنگ تمام گذاشتن، با امام رضا همینطور تا کردن، برای آقای غریب ما سنگ تموم گذاشتن ، اون لحظهای که خبر دادن به مردم شهر بیاید پسر فاطمه رو کشتن، زنهای طوس مهریهها رو بخشیدن، گفتن فقط اجازه بدید ما بریم تشییع جنازه پسر فاطمه،
فقط به ما یه ذره پول بدید ما یه شاخه گل بگیریم، تابوت آقا رو گلباران کنیم، ای وای ای وای، چون دستور امام رضاست منم زودی میخوام ببرمت کربلا،فرمود:"فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا"ریان گفت: آقا جان چجوری غم و شادی رو با شما تنظیم کنیم؟ گفت غمت که رسید فقط "فابک للحسین"،ما از امام رضا یاد گرفتیم، خورده نگیرید چرا هر روضه میره پیش امام حسین..میره کربلا.. دستور امام رضاست، نوشتن زنهای طوس یه شاخه گل به دست گرفتن اومدن تشییع جنازه امام رضا، آینده این تابوت و گل باران کردن کار سخت شد خواستن تابوت بلند کنن اباصلت میگه لحظاتی طول کشید گلها را کنار بزنیم،"لا یوم کیومک یا اباعبدالله"وای زینب..امان از اون ساعتی که زینب اومد برا تشییع جنازه برادر، ای مردم گلارو کنار نزد، انقدر روی بدن نیزه و شمشیره، نیزهها رو کنار زد شمشیرا رو کنار زد روضهها به هم پیوسته است،"فرقة بالسیوف، فرقة بالحجاره" نتیجهاش اینه سنگها را از بدن حسین کنار زد، یه نگاه به این بدن پاره پاره انداخت*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ایام_زیارت_مخصوص
#شهادت_امام_رضا
#کربلایی_سید_جواد_عرب
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
📖 #متن_روضه
🔊 شب شهادت علی بن موسی الرضا علیه السلام
⚫️ روضه امام رضا ع | #بخش_دوم 🔻
***
(خورشید، سر زد از سحرت، ایها الغریب)2
امشب، اگر بچه های آشپزخونه صدامو میشنون این بچه های صوت اینایی که فیلم برداری میکنن، اینایی که سر پایند دم درند، کار دارن میکنن، امشب شماها، دستتونو میبوسم، کار ما امشب گیر شماست، چرا؟ عرب اینطوری اندها، خودشون غذا نمیخورن تا مهمونا غذا بخورن، بعد که مهمونا سیر غذا خوردن خواستا برن میشنیه با، کارگرا خادما، با اونا میشینه سیر غذا میخورن، امشب خادمای این حسینیه، ما مهمونیم میریم، آخر کار شما میمونید و آقاتون، ما یه گیر و گوری داریم به آقا سفارش مارو کنید، دیدی میگه، آبدارچی یه شرکتو ببین شرکت مال تو، بچه ها، کفشدارو بخر آقا نگات میکنه، چایی بریز دستش، دیدی هیئت ها کسی دور مسئول هیئت نیست، اما آبدارچیه رو همه دستشو میبوسن، چون میدونن، تو این دم و دستگاه همه چی جا بجاست، امشب کار با خدامه، گره مارو وا کنن، میخوام شما هم با ما با این بچه ها بگید
خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب
از سمتِ، چشم های تَرت، ایها الغریب
تو ابر رحمتی که، به هر گوشه سر زدی
باران گرفت، دور و بَرت، ایها الغریب
آقا جارییست، چشم به چشمِ، قدمگاه تو هنوز
جنت شده است، ره گذرت، ایها الغریب
آه، تو مسیر امام رضا قدمگاه نرفته ها برن ها، یه جا پای آقا مونده مردم چی کار میکنن، ای وای ای وای، روضه داره همش ها، وقت نیست، یه جا پای امامو دیدن مردم، میاد اونجا، کف زمین اونجا رو میبوسن میگن آقا از اینجا رد شده، آخ حسین، هی خانم داد میزد، نوه ی پیغمبر خداست نزنیدش، پیرمردا پاشده بودن، با عصا میزدن
آقا تو آفتابِ، رأفتی و، کوچه کوچه شهر
در سایه سارِ، بال و پرت ایها الغریب
(جونم به تو مستمع، انرژی مو چندان میکنی، با این پا کاریت، ارباب دستتو بگیره)
با این همه، غریبه، غریبان عالمی
خیلی ها براشون سواله، این غریبیه؟ این شلوغی، این حرم، طرف از اینجا رفته یه کشور دور، کارخونه شرکت مال و اموال بچه زن، پست و مقام و ثروت، باهاش حرف میزنی چته؟ میگه دلم گرفته، دلم برا مادرم تنگ شده، حالا فهمیدی چرا این آقا غریبه، بزار یه روضه بگم زنا گریه کنن، زن های نوغان اومدن پیش شوهراشون، به هم ریخته، مردا گفتن چتونه؟ گفتن، ما مهریه ای از شما طلب داریم، آره، همش حلال، چی شده یهو؟ پسر زهرا ، بی کس و یار افتاده، نه دختر، نه خواهر، نه مادر، گریه کن نداره، میدونی یاد چی می افتم، اینجا زن ها آبرو داری کردن، یه سری زن سراغ دارم، تو حجره، صدای آقازاده ی همین امام رضا، صدا نالش بالا رفت، زنارو جمع کرد، گفت هلهله کنید، کِل بکشید، صدا گریش بیرون نره، جــــــان
(من زود جمع و جور کنم، عذر میخوام خدا میدونه)
با این همه غریبه غریبان عالمی
داغی نشسته بر جگرت، ایها الغریب
آقا، از کوچه های غربت شهر آمدی ولی
داری، عبا به روی سرت، ایهاالغریب
گفت اباصلت، اومدم بیرون حواست باشه، اگه دیدی عبا رو سرمه بدو، اباصلت میگه أَمَّن يُجِيبُ میخوندم عبا رو سرش نباشه، گفت یه خورده ای گذشت چشممو از رو در بر نداشتم، تا در باز شد زدم تو سر، دیدم عبا رو سرشه، تا بدوم خورد زمین، بغلش کردم، خاک عباشو، خاک از رو لباساش تکون، آقا چتونه؟ دستشو گرفتم، فقط اشاره میکرد برو برو، دو سه قدم رفتیم دستمو کشید، نمیتونم راه برم، یاد یه جا نیافتادی؟ امام حسن، میگه دست مادرو گرفتم، اول گفت برو، دو سه قدم رفت، دستمو کشید، راه نمیتونم برم
آقا، شکر خدا، جوادِ تو آمد ولی هنوز
بارانی است، چشم ترت، ایها الغریب
بزار روضه بخونم میمونه روضه ها، گفت اباصلت درارو ببند، هیچکی نمیخوام بیاد، اباصلت درارو بست، اومد دید لبای آقا خشکه، دوید رفت آب آورد، اومد بالا سر آقا، آقا آب بفرمایید لباتون خشکه یه نگاه به اباصلت کرد، گفت انگار کربلا یادت رفته، مگه فراموشت شد، جد ما، یابن الشبیب، جد مرا، با عصا زدن، (میخوای اینوری برم)، یابن الشبیب، جد مرا، بی هوا زدن، (برم جلو یا نه؟)، یا بن الشبیب، عمه مارا، چه بد زدند، (ها، باید بمیری با این روضه)، اباصلت، آبو ببر، این زیر اندازمم جمع کن، گودال یاد ما نمیره، زیراندازشو جمع، گفت دیدم پاشو رو زمین میکشه، اما چشماش منتظر کسیّه، (دیگه شندید وقت نیست)، جوادش که اومد میگه غم های عالم یادش رفت سر گذاشت رو پا جوونش، همه ی عالم همینه باباها، آدم دلش میخواد دم آخر، سر بزاره رو پا بچش، (بگم یا نه؟) آه، رو اسب، از هُولِش، که به علی برسه، از بالا اسب افتاد، دید اگه دوباره سوار شه وقت نیست، با زانو، آخ رسید به بدن، پاره پارست، نیزه تو پهلو، سر ترکیده، و نَظَفَ الدَّم، خونو از دهانش در آورد، آروم اومد دم گوشش، هفت مرتبه، وَلَدی، ولدی، ولدی، ولدی، یبار دیگه به من بگو، بابا،حسیــــــــــــــــن
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📋یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(فرمود پسر شبیب «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»
واسه حسین گریه کن آخه خیلی بدجوری کشتنش جد ما رو).
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
.(فرمود اینقدر آقا رو سخت کشتن «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
یه طوری گریه میکنیم «وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ »
اشکامون میاد ، این مژههامون میکنه ، آقا ؟ آقای ما رو ذلیل کردن عین روایته «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
.(امام صادق فرمود : اینکه آقا میفرماید ۱۹۵۰ زخم آخه مگه بدن یه آدم چقدر جا داره ؟ مگه میشه این همه زخم ؟ می گه محاسنش آقا از شدت گریه خیس شد ، فرمود : آره میشه آخه هی شمشیر جای شمشیر زدن!).
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
شاعر : #محمود_اسدی
............................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین