eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
13-Shoor-Nariman Panahi-Haftegi 14000321.mp3
11.86M
(بد میزدنت ریختن رو تنت ..) مورخه 1400/3/21 بد میزدنت ریختن رو تنت غارت شد حسین اون پیروهنت مرتیکه پست رو سینه نشست با دشنه زد و قلبم رو شکست بی هوا میزدنت مظلومم با عصا میزدنت مظلومم عده ای میون مقتل با سنگ از جفا میزدنت مظلومم وای من وای من ای حسین **** ای بی سر من بی یاور من شد کاسه خون چشم تر من ای سایه سرم رفتی ز برم تو شعله و دود میسوزه حرم همه سمت خیمه رو آوردن دل اهل حرمو آزردن روی نیزه همه چیزو دیدی زن و بچه رو اسارت بردن وای من وای من ای حسین خیمه رو تا گودال همش دویدم بریدم العطش لب هاتو که شنیدم بریدم دویدمو رسیدمو یه جای سالم به تنت ندیدمو ناله فقط کشیدمو خب بزارید بغل کنم شهیدمو بریدمو خمیدمو بدون پیراهن تو رو که دیدمو به خاک و خون تپیدمو چادرمو روی تنت کشیدمو ای وای،ای وای حسین خیمه رو تا گودال همش دویدم بریدم العطش لب هاتو که شنیدم بریدم دویدمو رسیدمو یه جای سالم به تنت ندیدمو ناله فقط کشیدمو خب بزارید بغل کنم شهیدمو بریدمو خمیدمو بدون پیراهن تو رو که دیدمو به خاک و خون تپیدمو چادرمو روی تنت کشیدمو خیمه رو تا گودال همش دویدم بریدم نیزرو بیرون از تنت کشیدم بریدم نشستمو شکستمو نگاه کن نیزه بریده دستمو ببین حسین که خستمو موند تو دلم زخم تو رونبستمو امونمو توونمو بریده بود رگ بریده جونمو باغ پراز خزونمو فاضلتو الرشیده کمونمو ای وای،ای وای حسین هرچی غمت توی دلم می ریزم عزیزم ربابو می بینم عزیزم به هم می ریزم عزیزم گریه روزوشبمو فقط حسین میشنو ذکرلبمو .
به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد "پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد 🔸شاعر: ___________ 🔹
امام على عليه السلام: سه خصلت موجب جلب محبّت مى شود: خوش خويى، ملايمت و فروتنى ثلاثٌ يُوجِبْنَ المَحبَّةَ: حُسنُ الخُلقِ، و حُسنُ الرِّفقِ، و التَّواضُعُ غررالحكم حدیث4684 ─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
ما از برای عزتِ ایران می‌آییم گفتی: به‌پاخیزید... آقاجان می‌آییم خونِ شهیدان، مثلِ خورشیدی‌ست تابان روشن بمان خورشیدِ جاویدان! می‌آییم هرچند لبریزیم از رنج و غم و درد در جست‌وجوی نسخه‌ی درمان می‌آییم سربازِ عشقیم و اگر پیرِ طریقت_ با گوشه‌‌ی چشمی، دهد فرمان، می‌آییم تا رهنما از نسلِ نور و روشنایی‌ست راهِ تو را، ای عشق! تا پایان می‌آییم ماییم و اینک، "امتحانِ دین‌مداری" گفتی: به‌پاخیزید...، آقاجان می‌آییم شاعر:
🍃🌹روضه و مناجات جانسوز_امام زمان عجل الله ، حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها _ ویژه شب جمعه _استاد حاج منصور ارضی دارم هوایت را هوایم را نداری چه نوکری هستی غم آقا نداری؟ بیهوده نام منتظر بر خود مگذار تو غصه ای جز غصه ی دنیا نداری کافیست لفاظی ، مرا هم خسته کردی خوب ادّعا داری عمل امّا نداری شرط زیارت کردنم ترک گناه است من را نمی بینی اگر تقوا نداری اصلاً شده باور کنی بی من یتیمی؟ اصلاً شده باور کنی بابا نداری؟ دیگر نگو از جایگاهت بین هیئت وقتی میان خیمه من جا نداری )صبح و مساء گریه به جد بی کسم کن بی گریه بر او جا به قلب ما نداری)2 حتی ته گودال هم یاد شما بود ای وای اگر از ماتمش آوا نداری کم کم غروب شد همه رفتن خانه ها پشت سرم چه زود در آمد بهانه ها کم کم غروب شد همه در کوفه جا زدن در کوچه ها چقدر به من پشت پا زدن ... در بین یک سپاه از بن مردهای پست یک پیرزن به بی کسی ام رحم کرده است من سنگ می خورم به گناه محبتم این صورت شکسته به قربان صورتت ... اخه افتاده ام زمین به یاد تن توام من قصه دار زیر لگد بودن توام ... *واقعا ادب داشته حضرت مسلم؛اصلا تو حرمش میری ، دو تا حرم هست وقتی میری اصلا نوحه خوان و روضه خوان نمیخوای؛ یکی حرم مسلمه یکی حرم دو طفلانشه ...اصلا وارد میشی حالت عوض میشه .... عرض میکنه، زبان حال:* هرچند دست بسته شدم خواهرم که نیست هنگام دست وپا زدنم مادرم که نیست ... *میگه:* من ذبح میشوم .... *راوی می گه دیدم بالای دارالاماره سرشو جدا کردن،اول سر افتاد بعد پیکر افتاد ....* من ذبح میشوم اما زنم اسیر نیست در کوفه دخترم ز غم و قصه پیر ..... تیر سه شعبه دیدم و آب از سرم گذشت یک لحظه حال و روز رباب از سرم گذشت حسین ........ مهجة قلب زینب .... هر چند سخت بود خزانم حسین جان روی عبا نرفت جوانم حسین جان صد شکر مفتخر به وصال تو میشوم من پیش مرگ اهل و عیال تو میشوم .... حسین .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جدایےاز تو برایم خیاݪ خام حُسیݩ بہ احترام تو داریم احترام حُسیݩ طݪوع ڪردےو چشماݩ صبح روشݩ شد سݪام جلوه ے نور خدا سݪام حُسیݩ
✨این بارگاه احمد موسی بن جعفر است ✨آرامگاه مظهر یزدان اکبر است ✨بر آستان قبر شریفش نهند سر ✨هر عارفی که تشنه اسرار کوثر است ❤️سالروز گرامیداشت حضرت احمد بن موسی (ع)ودهه کرامت مبارک باد.❤️
روز شمار محرم🚩🚩🏴🏴 ۵۶ روز تا شروع محرم 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻🏴🏴 پنجاه و شش شبی که به ماه محرم است چشمان من نشسته به راه محرم است این جذر و مد سینه زنان بین هروله تأثیر کوچکی ز نگاه محرم است لبیک یا🌹حسین🌹✋🏴🏴🚩🚩
636760624019980279.mp3
1.75M
🎙 «ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ لِوَلِيِّكَ ٱلْفَرَجَ وَٱلْعَافِيَةَ وَٱلنَّصْرَ»
آماده شو حسین، ساعات آخره (2) ببین که موقعِ، جهاد اکبره (2) جهاد اکبرت، این دل بریدنه دار و ندار تو، قربونی کردنه سیدبن طاووس نوشته: «فَلَمّا لَمْ یَبْقَ مَعَهُ سِوی اَهْلِ بَیْتِهِ» وقتی همه اصحابش شهید شدند، جز اهلبیت اش، هیچ کس دیگه نمونده بود «خَرَجَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السّلام» علی اکبر بیرون آمد «وَكانَ مَنْ اصْبَحِ النّاسِ وَجْهاً وَاَحْسَنِهِمْ خُلْقا» ازلحاظ صورت و سیرت بهترین مردمه «فَاسْتَاذَنَ اَباهُ فِی الْقِتالِ فَاذِنَ لَه» تا اجازه میدان خواست، آقا اجازه داد؛ معطل نکرد؛ به مصداق آیه کریمه «انفقوا مما تحبون» اما امام حسین یه کاری کرد «ثُمَّ نَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ آیسٍ مِنْهُ» یه نگاه از روی ناامیدی به قد و بالای علی کرد «وَارْخی علیه السّلام عَیْنَیْهُ» چشماشو زیر انداخت «وَبَكی» شروع کرد های های گریه کردن، یه وقت سر به آسمان بلند کرد: «اَللّهُمَّ اشْهَدْ، فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلامٌ اشْبَهُ النّاسِ خَلْقا وَخُلُقا وَمَنْطِقا بِرَسُولِكَ صلّی اللّه علیه و آله» خدایا شاهد باش دارم شبیه ترین مردم به پیغمبر رو به میدون میفرستم؛ این جمله آقا خیلی جانسوزه اگر من و تو بفهمیم بعد فرمود «وَكُنّا إِذَا اشْتَقْنا إِلی نَبِیِّكَ نَظَرْنا إِلَیْهِ» هر وقت دلمون برای پیغمبر تنگ می شد علی اکبرو نگاه می کردیم؛ بعد شروع کرد نفرین کردن: «یابْنَ سَعْدٍ قَطَعَ اللّهُ رَحِمَكَ كَما قَطَعْتَ رَحِمی» اینجا زن ها و بی بی ها اومدن مثل حلقه دور علی ایستادند. نمیدونم این دختر بچه ها چطور دستای علی رو گرفته بودن؟ چطور ناله می زدن؟ مقرم نوشته صدا می زدند «علی ارحم غربتنا» علی به بیچارگی ما رحم کن. داداش علی گوش منو ببین هنوز خونی نشده، داداش علی صورت از برگ گل نازک تر منو ببین، حسین… جهاد اکبرت، این دل بریدنه دار و ندار تو، قربونی کردنه علی اکبر چی میگه؟! «یا ابَ افعل ما تؤمر» بابا، تشنگی هامو نبین «سَتَجدُنی، مِنَ الصّابِرین» بابا با چه خون دلی، دل می کنم از تو ولی   سخته نبینم روی ماهت رو علی شما هم بخونید؛ نوحه خون امام حسین بشید؛ شاید همین رو بخونی براش ازتون قبول کنه. آه از وداع تو علی (2) سخته نبینم روی ماهت رو علی (2) خب علی اکبر رفت میدان رجز خواند «انا علی بن الحسین بن علی» رجز خوند و شروع کرد به جنگیدن و کر و فر سنگینی زره، بی تابی عطش   گرفته بود دیگه، طاقتشو ازش آخه برگشت «یَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی» بابا تشنگی منو کشت «وَ ثِقْلُ الْحَدِیدِ قَدْ أَجْهَدَنِی فَهَلْ إِلَى شَرْبَةٍ مِنَ الْمَاءِ سَبِیلٌ» سنگینی زره منو کشت، بابا یه جرعه آب پیدا می شه یا نه؟! «فَبَكَى الْحُسَیْنُ علیه السلام» آقا شروع کرد به گریه کردن بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا «وَ قَالَ وَا غَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا» قربونت برم علی جونم یه کم دیگه بجنگ «فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلْقَى جَدَّكَ مُحَمَّداً ص فَیَسْقِیَكَ بِكَأْسِهِ الْأَوْفَى شَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداًِ» پیغمبر سیرابت می کنه معلومه ازش دل بریده. علی برگشت میدان «وَ قَاتَلَ أَعْظَمَ الْقِتَال» اینجا یه اتفاقاتی افتاد. غوغایی شد به پا. نمیگم چی شد، اما یه وقت علی اکبر دست ها رو به گردن اسب حلقه کرد. غوغایی شد به پا، اسب اشتباهی رفت پیش چشم بابا، دنیا سیاهی رفت وای خدا میون خیل دشمنا، این پاره قلب منه یکی با شمشیر می زنه… آخ، آخ، اسب اشتباه رفت «فقطعوه بالاسیاف اربا اربا» شروع کردند علی رو ریز ریز کردن هر کی با هر چی تونست علی رو زد… ای وای… پدر کنار تن او شبیه ابر گریست کشید آه و نگاهی به اربا اربا کرد علی… علی… سوی میدان چنان علی رفتی لیک برگشت ات شبیه زهرا شد با پهلوت چکار کردند؟! لیک برگشت ات شبیه زهرا شد این یه جمله رو جا داره تو روضه علی بگیم علی افتاده بر خاک زمین است هزاران ابن ملجم در کمین است عدو با قصد تکرار مدینه شکسته از علی بازو و… دوباره یاد مدینه زنده شد… حسین… همین که فرق تو دیدم به یاد حیدر افتادم نظر بر پهلویت کردم به یاد مادر افتادم راوی می گه «ثُمَّ شَهَقَ شَهْقَةً فَمَاتَ» یه ناله ای زد… «فَجَاءَ الْحُسَیْنُ حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ» آقام اومد بالا سر… «وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ» صورت به صورت علی گذاشت. زینب آمد، بماند، یه ساعتی هم زینب آمد قتلگاه، نشد صورت به صورت برادر بذاره… آه… لب ها رو به اون رگ های گرم گذاشت… حسین… آقا… تو ستاره سحر منی تو که پاره جگر منی یه نیگا با تعجب کرد… علی… تو همان علی پسر منی؟! چی به سرت آوردن بابا؟! این یه بیتو پدر شهدا فیض ببرند، آخه بابا یه حالتی داره وقتی میره بالا سر جوونش. خدا نیاره بابا
نیزه  میرفت و برمیگشت .. کاشکی داد بزنی خیلی این کلمه هارو نشنویم بهتره .. نیزه  میرفت و برمیگشت .. چشماش  باز و بسته میشد هرکس  تو مقتل می اومد اونقدر  میزد خسته میشد .. خداکنه متوجه نشی من چی گفتم .. یه چیزی بگم سر بسته؛ خبر داری کشتنِ ارباب ما سه ساعت طول کشید؟.. چرا؟ زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید .. پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟!! .. آی نا مسلمونا باید اول بکشید بعداً غارتش کنید .. آدم زنده رو غارت نمیکنن .. حسین ... لب هاش  مثلِ چوبه خشکه تشنه ست  دائم از حال میره خواهر  رویِ تل ایستاده مادر  تویِ گودال میره .. آتیش به ما نزن اینقدر پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن آه .. یه تیکۀ مقتل رو میگم که بیچارم کرده .. وقتی افتاد از اسب ، وقتی تیرُ از کمر کشید دسته دسته میریختن حسینُ بکشن.. ، منصرف میشدن برمیگشتن .. دسته دسته میومدن تو گودال شمشیر بکشن ، چهره‌ی حسینُ میدیدن میگفتن ما پسر پیغمبر و نمیکشیم .. مینداختن شمشیر هارو میرفتن حتى جاءه رجل من كندة .. یه بی حیا اومد .. يقال له مالك بن النسر .. اسم نحسش مالک ابن یسره .. مال همین یکی دو ساعت دیگه س .. یه نگاه به حسین کرد فشتم الحسين .. شروع کرد به حسین ناسزا گفتن .. فحش میداد .. ناسزا میگفت .. ابی‌عبدالله چشماشُ ُ بست .. آه .. یه سیلی تو صورت آقای ما زد .. وضربه على رأسه الشريف بالسيف .. این مال الانِ  لال بشه کسی غیر عاشورا این حرفُ بزنه .. خنجر نمیبره .. هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره هی ضربه میزنه .. هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبره انصافتون کجاست .. هیچکسی انگشتُ واسه انگشتر نمیبره حسین ... میخوای مثل مادرش بگی؟ بُنَّی .. حسین ... عریان  روی خاک اُفتادی زهرا  چادر روت میندازه مرهم  رو زخمات میذارن اما  با نعلای تازه .. ای شاه کم سپاه .. پناه عالمیان  زینب مونده بی پناه از روی نی ببین .. که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه گوشواره میکشن به کجا فرار کنن دخترهای بی پناه به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدن من .. وای .. حسین .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1067686442.mp3
4.35M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃روضه حضرت رقیه(س) 🍃یادم نمی رود که همه داد میزدن 🎤 🌷 🌷
YEKNET.IR - zamine - shahadat imam sajjad - 1399.06.23 - amir kermanshahi.mp3
12.22M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃میگم کربلا میگن که راه ها بسته ست 🍃میگم امام رضا میگن رواق ها بسته ست 🎤 🌷 🌷
اون‌شب از روی اون ناقه توی راه بین اون صحرا بازی می‌کردم افتادم انقد غصه نخور بابا   غصه نخور بابا توی راه بین اون‌صحرا یکی دستش تو تاریکی به گونم خورده چیزی نیست   هیچ کس نمیدونه بپرس از عمه میدونه یکی از من یه گوشواره امانت برده چیزی نیست      روضه حضرت رقیه (س) متن روضه / بخش دوم ‌صوت با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   این سرا که گذاشت از تو طبق می‌خواست برداره، همچین که این سرا اومد برداره، یهو از دستش افتاد گفت بابا می‌بینی بازوهام طاقت نداره از بس با تازیانه به این بازو هام زدن...   'حرفما بزنم' یه وقته یه مرد زمین میفته، 'آدم که دختر دار باشه میفهمه' مرد زمین میفته بلند میشه، زود یاعلی میگه از جا پامیشه اما زن با مرد فرق داره! زن وقتی زمین میفته خجالت میکشه، قبل از این که بلند بشه از زیر چادر هی دورشو نگاه میکنه، مردی نا محرمی کسی ندیده باشه... اما بازم طاقت داره بلند بشه از زمین اما یه وقته یه دختر کوچیک‌ زمین میفته... دختر وقتی زمین میفته، از جا بلند نمیشه تا بابا نیاد بغلش کنه تا بابا نیاد نوازشش کنه بوسش کنه از جا بلند نمیشه، تازه هی میگه پاهام خیلی در میکنه بابا...     همچین که از ناقه زمین افتاد گفت بابام حالا میاد بلندم میکنه... از دور دید یه سیاهی داره میاد گفت حتما بابامه، تا اومد جلو دید نه باباش نیست خدا لعنتش کنه زجر و تادید هی داره زیر لب داره میگه یازهرا یازهرا؛ گفت حالا که میگی یازهرا بذار یه کاری باهات بکنم که مثل مادربزرگت بشی که دیگه جلو من نام زهرا رو نبری... 'بگم چکار کرده یانه؟!' آخ چنان با چکمه به پهلوی این دختر زد...     من که بعد از تو به کوه درد ها برخوردم سبک روضه / بخش سوم صوت با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   من که بعد از تو به کوه درد ها برخوردم از یتیمی خسته‌ام از زندگی سر خوردم   دخترت وقت وداعت از عطش بیهوش شد زهر دوری تو را با دیده ی تر خوردم   دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف از تمام خواهرانم مشت بدتر خورده ام   صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست باهمین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام   زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر بی هوا سیلی محکم مثل مادر خورده ام   حرف های عمه خیلی سخت بر من میرسد گوش من سنگین شده از بس مکرر خور ه ام   هر طرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت گاه از این ور خورده ام گاهی از آن ور بابا @majmaozakerine