eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج مهدی رسولی _سوم محرم ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خودم را از اوّل دوباره کشیدم نشستم برایت ستاره کشیدم کمی گریه کردم و پایین چشمت نشستم دوتا راه چاره کشیدم نشستم در این روضه های پر از نور بهشتی پر از استعاره کشیدم و آن دست هایی که سینه زنت بود شبیه هزاران مناره کشیدم به دنبالِ تو انبیا را پیاده تو را رویِ نیزه سواره کشیدم وَ چندین شب بعد در یک خرابه تو را رویِ دست ستاره کش نمیشد بخوانی ولی روضه اش را فقط یک کمی با اشاره کشیدم قد کوچکش خم شده بود و او را در آغوشِ یاسِ بهاره کشیدم دلِ علقمه خون شد آن لحظه ای که سرش معجری پاره پاره کشیدم سر آمد شام غم هایم مه عیدم کجا بودی شبِ آرامشِ من صبحِ امیدم کجا بودی سفر انقدر طولانی ، نگفتی دختری داری نمیدانی چقدر از عمع پرسیدم کجا بودی مغیلان چیست میدانی فقط این را بگو بابا زِ پایم دانه دانه خار می چیدم کجا بودی؟! نه! لالایی نمیخواهم دگر اما در این مدت که من از درد یک شب هم نخوابیدم کجا بودی؟! نمیخواهم بگویم که کجا رفتم.. نمیخواهم بپرسم از تو در بازار چرخیدم کجا بودی؟! *نصف جون شدم .. تو مسیر شام تو رو گم کردم تویِ ازدحام تو رو گم کردم* نمیخواهد بگویی که کجا رفتی نمیخواهد که از خاکستر گیسوت فهمیدم کجا بودی به زحمت رویِ پنجه ایستادم در میانِ بزم خودم با چشم خود دیدم ، خودم دیدم کجا بودی *بابا .. می دونستم آخر میای پیشم.. انقدر صدا زد نازدانه بابا رو نصف شب آوردن خرابه.. نانجیب فردای عاشورا همه شون رو جمع کرد صدا زد شما فکر می کنید ما نمیتونستیم این چندتا زن و بچه رو هم بکشیم و همین جا دفنشون بکنیم؟! _گفت به من دستور رسیده اینقدر باید بچه ها رو کرامتشون رو بشکونیم ما نمیخوایم دیگه اسمی از علی تو این دنیا بمونه .. اینقدر این بچه ها رو گشنگی بدیم التماس کنند بهشون غذا بدیم .. _وقتی اومد کنار یزید ملعون گفت چی شد دستورم رو انجام دادی؟ گفت امیر! هر چی گشنگی دادیم یک کلمه این بچه ها از ما چیزی نخواستن گفت امیر دستور دادم اینقدر بزننشون .. اونقدر تازیانه می زدن یه دفعه آخ نگفتن این بچه ها .. فقط بعضی موقع ها تازیانه به سر و صورتشون میخورد .. دستاشونو می آوردن جلو چشاشون .. ای جانم به این عزت .. ای جانم به این شوکت .. تا نالۀ بچه بلند شد.. یه مرتبه زینب (س) دید در خرابه باز شد .. بی بی بدو آمد جلو گفت به خدا خودم آرومش می کنم..برید بیرون خودم آرومش میکنم.. نانجیب تشت رو کوبید زمین ..خانوم یه نگاهی کرد صدا زد امام زین العابدین عمه.. بگو همه جمع شن‌ .. چی شده؟! عمه بابا اومده خرابه .. وای دخترا جمع شدن .. سه ساله آمد.. تا بابا رو دادن بغلش دیگه جون نداشت بلند حرف بزنه دیدن لبا داره به هم میخوره..* بابا.. میدونستم آخر میای پیشم بابا.. میدونستم که همدمت میشم میای که برا تو ابر بهاری شم میای بابا چقدر شکسته شدی شکسته شدم شکسته شده عمه *محاسنت سفید شده قربونت برم.. راستی بابا.. بعد علی اکبر دیگه محاسنت همه سفید شدن..* چقدر شکسته شدی شکسته شدم شکسته شده عمه بهت نگفته که از فراق و غم تو خسته شه عمه چقدر شکسته شده عمه بابا با اشک من برا تو گریه می کنه تا میشنوه صداتو گریه می کنه چقدر گرفته صداش گرفته صدام گرفته صدات بابا خدا نبخشه اونو که پیش چشام میزد به لبات بابا چقدر گرفته صدات بابا ما که جبریل به خلوتگه مان راه نداشت بعد تو راهی هر کوچه و بازار شدیم دمِ در دروازه تبِ عمۀ ما بالا رفت وقتی انگشت نمای همه انظار شدیم *خدا رحمت کنه آیت الله خوشوقت رو ، می فرمودن روضه هایِ سنگین نتیجۀ سنگین میده .. امام زمان من معذرت میخوام .. بچه هایی که یه شب بیرون نخوابیده بودن ،بچه ای که یه بار باهاش بلند حرف زده نشده حالا ببین گیر چه آدمایی افتاده* ما که شب با تشر زجر و سنان خوابیدیم صبح ها با لگد حرمله بیدار شدیم اومد محضر امام صادق میگه دیدم تو دست آقا یه مقدار تارِ مو هست گفتم آقا اینا چیه؟.. آقا فرمودن اینا پر فرشته هست. عرض کرد آقا یعنی چی؟ آقا فرمود موی دختر رو که شونه میزنی تار مویی که میاد روی شونه اینا پر فرشته هست.. گفت بابا یادت میاد چقدر آروم و با احتیاط موهامو شونه میزدی؟ میگفتی اینا پر فرشته هست کنده نشه.. گفت بابا ببین.. ای حسین..* #ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220801-WA0002.mp3
7.6M
زمینه حضرت علی اصغر محمد علی قاسمی یاقَوم اِن لَم تَرحمونی فَارحموا هذا الرضیع.(۲) گذشته کار از پریشونی فَارحموا هذا الرضیع فقط. یه قطره آب. بدین. قدری .که تَر شِه. حنجرش. خیلی برام سخته بگم. شیر. نداره مادرش. ای وای ...حسین...(۵) وَ بَین ما یُخاطب القوم تیرو از کمان پرید. فَذُبِحَ الطفل الرضیع مِن الوَرید اِلی الوَرید اُف بر تو ای دنیا چقدر.. باید. بلرزه بدنم. برا یه قطره آب باید. به حرمله رو بزنم. ای وای حسین...(۵) تیرسه شعبه گریه کرد و گفت خدایا چه کنم؟ میشه یه طوفانی بیاد ، به شیرِخواره نزنم من و. بسوزون ای خدا. (تیر داره دعا می‌کنه) آخه گلوش سوخته میشه (من آخه تیر سه پرم سر به بازو دوخته میشه) ای وای... حسین...(۵) خواهر کسی نفهمه. تنها تو بیا .پشت حرم. کمک کن این تیر و .در آرم از گلوی پسرم. ایشالله که هیچ پدری اینجوری مبتلا نشه نمیدونم چکار کنم سر از بدن جدانشه ای وای. حسین(۸) بمیرم برات یا ابا عبدالله😭😭 التماس دعا🙏🏻🙏🏻 @majmaozakerine
متن روضه حضرت علی اصغر زبان حال خانم ربابه👇🏻 پسرم. از نفس افتاد .به دادم برسید😭(۲) داد از این همه بیداد ، به دادم برسید😭 تشنه‌ام ، شیر ندارم ، چه کنم ؟ حیرانم😭 باید آخر چه به او داد ؟ به دادم برسید🙏🏻 دیگر از شدت گرما و عطش مثل کویر چاک خورده لب نوزاد ، به دادم برسید🙏🏻 بوی آب و ، دل بی تاب و ، سپاهی بی رحم طفلی و این همه جلاد ، به دادم برسید🙏🏻😭 با پدر رفت و ندانم چه شده کز میدان شاه پیغام فرستاد ، به دادم برسید شب ها به پای نیزه مناجات میکنم وقتی به روی نیزه تماشات میکنم  هر روز ظهر مشک به دوشم ببین که آب بین زنان برای تو خیرات میکنم هر جا که روضه خواندم آن وقت شمر را با سنگ و تازیانه ملاقات میکنم از دست حرمله است که پیشت نیامدم با این لباس پاره مراعات میکنم😭😭😭😭😭
‍ زمینه حضرت_رقیه شب_سوم_محرم 👇🏻 سلام ما به صورت کبود و😭 به خستگی. اعضای رقیه . سلام ما. به سوز دل بی بی. سلام ما به اشکای رقیه. سلام ما به طفلی. که تو رنج و عذابه. به دختری که خوابید. روی خاک .خرابه. سلام ما به دختر یتیمی. که پوشیده به تن لباس پاره. دختری که هنوز چشم انتظاره. بابا براش یه گوشواره بیاره میگه بابام میاد و گله میکنم از درد بگم دستامو بستن میگم زجر منو زد سلام ما به ناردانه ای که وارث مادر و زخم فدک شد به دختری که از ضربه سیلی تمام صورتش ترک ترک شد یه دختر سه ساله پر از زخم و جراحت شبا از درد پهلو نداره خواب راحت سلام ما به دختری که عمه میون قبر گذاشته نیمه شب صورتش رو می بوسه ام کلثوم سنگ لحد میذاره عمه زینب شبیه مادرش داشت غسل و دفن شبانه با بدن کبود از اثر تازیانه سلام ما به دختری که جان داد با شکم گرسنه تو خرابه کنار قبر بکی زبون گرفته گمونم گریه بی بی ربابه میگه رقیه جانم کنارم بودی ای کاش حالا که رفتی مادر مواظب علی باش بگو با علی اصغر گل نخورده ابم دارم دق میکنم من یه شب بیا به خوابم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
4_5796445492829228669.mp3
8.54M
دلتنگ حرم اربابم: |⇦•اگر سنگِ مسی را ... و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده شب چهارم محرم ۹۹ به نفس حاج مجتبی رمضانی•ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6044092314979140047.mp3
3.18M
‍ 🍁🍁🍁🍁نوحه زنجیر زنی 🥀🌴🥀🌴🥀🌴 🖤🕊🖤🕊🖤🕊 با يه قامت خميده ، چه مصيبتا كشيده الهي براش بميرم ، مادر دوتا شهيده جووناي زينب شدن فداي جوون حسين كنار تن زخميشون ،مي شينه مي خونه حسين ام المصائب( يا زينب)3 خاك قدم حسينه ، پاي علم حسينه تو مصيبتا هميشه ، شريك غم حسينه مگه ميشه كه هستيش و براي ولايت نده مي مونه تو خيمش مي خواد ، داداش و خجالت نده ام المصائب( يا زينب)3 اونا فداكاري كردن ، دائيشون و ياري كردن بخدا براي زينب، خوب آبرو داري كردن خوبه نديدن معجرو ، خيمه ها به غارت ميره خوبه نديدن مادرو، روزي كه اسارت ميره ام المصائب( يا زينب)3 حضرت زینب_(س) 🕊 🖤 🕊🥀 🕊🥀🖤 🖤🕊🥀🕊🥀🕊🥀🖤 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🌴🖤🌴🖤🌴🖤🌴🖤 🖤🌴🖤🌴 🖤🌴🖤 🌴🖤 🖤 # #💚 شب چهارم محرم 🎧 ذاکروخادم گرانقدر خراسان رضوی 🎤👌 🌹🥀🌹🥀🌹 🥀دیشب صدایت میزدم ای حُر! کجایی؟ 🥀تو حُر مایی، حُر مایی،حُر مایی *ای خدا! میشه آقا به من و تو هم بگه: شما مال من هستید. 🥀تو بین دشمن بودی و من با تو بودم 🥀 هر لحظه از تو دل ربودم، دل ربودم 😭😭😭😭💔 حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت *نفرین کرد به ظاهر،" ثَکَلَتْکَ اُمُّکَ"مادرت به عزات بشینه و گریه کنه😭 دیدن حُر سرش رو انداخت پایین،عرق شرم پیشانیش رو گرفت...ببین نفرین حُر چه کرد به ظاهر با دلِ حُر*💔 🥀حُر! آندم که گفتم مادرت گرید برایت 🥀نفرین نکردم،بلکه می کردم دعایت 🥀آنجا که گفت:چشم مادر بر تو گرید 🥀می خواستم زهرای اطهر بر تو گرید 😭😭😭💚 *یه جایی امام دست گذاشت که حُر به هم بریزِ حُر اون ماهیت خودش رو نشون بده، ذات قشنگ خودش رو ، رو کنه تا گفت: مادرت به عزات بشینه،سرش رو انداخت پایین،😔گفت:آقا! اگه هر کی غیر از شما اسم مادرمو آورده بود،زنده نمی موند اما من چه کنم؟شما فرزندِ فاطمه اید... اسم مادرت زهراست...💚 😭😭😭😭 حُر،حُر شد به خاطر ادبش،اگه دنبال عاقبت به خیری هستی،راهش همینه،احترام کرد به نام بی بیِ دو عالم.💚 🥀دانی که چون شد،دامن مارا گرفتی؟ 🥀تو احترامِ نامِ زهرا را گرفتی 🥀می خواستم در این گلستان یاس باشی 🥀می خواستم همسنگرِ عباس باشی 🥀می خواستم زخم سرت را خود ببندم 🥀بر زخم های پیکرت چون گُل بخندم 🥀زهرا همان آغاز، هستت را گرفته 🥀با چادرِ خاکیش دستت را گرفته 😭😭😭😭 حُر دشمنِ به ظاهرالان مقابل امام ایستاده تا اسمِ مادرش رو آورد،احترام کرد،گفت:مادرت زهراست،من جرأت ندارم حرف بزنم....😭💚 سادات منو ببخشن😭😭 میخوام بگم: دشمن شنید اسمِ مادرِ امام رو احترام کرد، ای نامرد مردمِ مدینه دید فاطمه پشتِ دَرِ،دید صدای فاطمه پشت در میاد حُر به نام مادر امام احترام کرد اما نانجیب نوشت تو نامه اش: معاویه! اومدم برگردم،یاد علی افتادم،چنان لگدی به در زدم،صدای شکستن استخوان هاشو شنیدم....😭😭😭 شب حُر باید بری پشت در و دیوار،باید بری سر سفره ی حضرت زهرا..💚😭 حُر برگشت،چه برگشتنی، گفت:آقا! من اولین نفری بودم که راه رو بستم،میخوام اولین نفری باشم که جونم رو برات فدا می کنم،لَه لَه میزد برا شهادت،رفت میدان،خودش رفت ... نوشتن:پسرش هم رفت غلامش هم رفت، حق رو اَدا کرد،وقتی افتاد رو زمین حُر یه لحظه به خودش نهیب زد..گفت:حُر! منتظر حسین نباش😔حبیب باید منتظر حسین باشه،زهیر باید منتظر حسین باشه،تو همین که بهت اجازه داد جونت رو فدا کنی برات بسه،منتظر نباش😭😭😭 ،نوشتن فرق حُر شکافته شده بودخون رو چشماش رو گرفته بود،💔😭 یه مرتبه دید یه دست مهربون سرش رو از رو خاک برداشت،خون رو از چشماش پاک کرد،چشمش رو باز کرد دید آقاش حسینِ... 💚😭😭😭 کیا آرزو دارن موقع جون دادن آقاشون رو ببینن؟ به همه آرزوش رسید،اصلاً جون دادن با حسین،🤲🤲 اصلاً درد یادش میره،زخم یادش میره همتون اهل روضه اید😭😭 آقا لحظه ای از کنار حُر بلند نشد تا حُر جون داد،بعد حُر رو گذاشت،خیلی از شهدای کربلا رو همین کارو کرد💔😭😭 نوشتن به دو دلیل می اومد بالا سر اصحاب و یارانش،دلیل اول این بود:عشقی که بین ارباب و بین اون اصحاب وجود داشت،حضرت می دونست اینا آرزوشونه اینا حسین رو ببینن،میشناخت یارانش رو،دلش نمی اومد کسی منتظر بشه💚💚💚 دلیل دوم خیلی سختِ گفتنش،میشناخت دشمن روخباثتِ دشمن رو خبر داشت میدونست دشمن برا قهرمان بازی،دشمن برا تضعیف روحیه،زنده زنده سرها رو از بدن جدا میکنه،لذا خودش رو میرسوند،سر یاراش رو بغل می گرفت،کسی جلو نیاد،میذاشت راحت جون بدن،چشماش رو می بست،نذاشت کسی رو زنده زنده سر ببرن😭😭💔💔 اما امان از اون لحظه ای که خودش افتاد رو خاک،هنوز داشت نفس می کشید، و الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" حسین😭..... دستت رو بیار بالا،"بالحسین..🤲🤲🤲 شب حُر و شبِ اصحابِ،الان وقت توبه است،توبه ی ما با حسین پذیرفتنی است، بالحسین الهی العفو.🤲🤲 😭😭😭😭 خیلی لحظه ی آخر، لحظه ی مهمیه،ان شاء الله دَم جون دادنمون کسی باشه سرمون رو برداره از رو خاک، 🤲سر همه رو بلند کردی رو دامن گرفتی یه نفر نبود سرت رو از رو خاک،برداره..😭نه یه نفر بود، اون یه نفر هم سه ساله بود،یه جوری سر رو از روی خاک خرابه برداشت،سر خاکی رو گذاشت تو بغلش،هی نگاه کرد دید لب ها پاره پاره است،با گوشه ی معجرش خونها رو پاک کرد،خاکارو پاک کرد،نگاش به رگ های بریده افتاد...حسین...😭😭😭😭 👇👇👇👇 اگه دلتون شکست برای همدیگه کنید برای همه ملتمسین به دعا حاجت دارا _درد دارا_مریض دارا_گرفتارا_قرض دارا_جوون دارا__بی اولادها_مصیبت دیده هاوداشکسته ها 🤲 عجل لولیک ا
4_6012495748115990521.mp3
1.38M
‍ ببخش اگه گل پرپر ندارم ببخش اگه برات لشکر ندارم همین دو تا رو هم از من قبول کن ببخش اگه پسر بیشتر ندارم قربونیم و فرستادم                       ردش نکن که میمیرم هدیه ای که به تو دادم               میدونی که پس نمیگیرم خون شده قلب من بذار برن روم و زمین نزن بذار برن نبین که کوچیکن میدونی مردن مثه داییشونن مرد نبردن حالا دیگه شدن راهیه میدون دعای من اینه که بر نگردن برای غربتت بغضی                         راه گلوم و میبنده الهی خواهرت هیچ وقت                   تو رو نبینه شرمنده دل نگرون نباش فدا سرت دست گلام داداش فدا سرت غریبی من و رفتن نبینن یه صحنه هایی رو اصلا نبینن چه خوب بچه ها رفتن تا من رو توی اسارت دشمن نبینن پا به پای من این دو تا                           رو نیزه هم سفر هستن خدا کنه نبینن که                              به دست من طناب بستن با غم عالمی چیکار کنم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام حضرت دارالسلام‌ها زینب سلام جامع جمع امام‌ها زینب شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد حماسه‌ی ابدی  و سلام‌ها زینب سلام ای جگرِ فاطمه  جهادِ علی سلام خواهر صلح و قیام‌ها زینب تمامِ پاسخِ پرسش  برای خلقتِ زن جواب کاملِ این  احترام‌ها زینب چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو چه کس رسیده به شانت کدام‌ها زینب حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...‌  تمام با تو شود  ناتمام‌ها زینب سلام زمزمه  هفت مرتبه سوگند برای دیدن ختم کلام‌ها زینب فقط نه روضه که باید کلام تو برسد پیام داری و باید پیام تو برسد برای خاکِ ترک خورده آب آوردی هزار چشمه به جای سراب آوردی تو از بهشت تو از نور از کنار خدا تو با نهایت عزت حجاب آوردی فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش برای عاطفه‌ی زن جواب آوردی که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است و در کمال شرف انتخاب آوردی تو نقطه چینی و باید ادامه‌ی تو شوند تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی فقط خداست که آرامش تو را فهمید که ایستادی و فصل‌الخطاب آوردی تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی برای عشق دو عالیجناب آوردی وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند خدای من  دو جگرگوشه‌ی حرم رفتند خدا کند نرسد ناله‌های آخرشان خدا کند نرسد دادشان به مادرشان میان خیمه نشسته چسان؟ نمی‌دانم دعا کنید  نبیند وداعِ آخرشان نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش نشسته‌اند  بگِریند پیش دخترشان سوارِ نیزه به دستی بقیه را می‌خواند: زمانش آمده بازی کنیم با سرشان سوارهای حرامی چقدر می‌چرخند که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان که تا نیامده عباس کار خود بکنند که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان جگرخراش بوَد ناله‌های وا اُمّا سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد 🍇@majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غم به دل راه نده من به غَمَت حساسم دو پسر آوردم پایَش اُفتد خودِ من چند نفر عباسم دو پسر آوردم شاعر: این دو در روزِ مبادا همه‌ی جانِ منند دو حسین و حَسنند این دو امیدِ من و تیغمو طوفان منند دو حسین و حسنند شاعر: تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید آبرو داری کنید از ابو فاضل مدد گیرید و سالاری کنید آبرو داری کنید شاعر: وای اگر امروز جنگیدن به من واجب شود کربلا خیبر شود زینب کبری علی بن ابیطالب شود کربلا خیبر شود شاعر: یک نفس جام بلایت را خودم سرمیکشم زینب کبری منم برهواخواهی تو از خیمه لشگر میکشم زینب کبری منم شاعر: دلي لبريز اشک و آه دارد نگاهي سوی قربانگاه دارد شده آمادهٔ حج حسينی که با خود دو ذبيح الله دارد شاعر: بودند چه مردانه ولایت-باور لبریزِ شجاعت و به امر مادر- رفتند به میدان! چه تماشا دارد رزم ِ نوه های دختریِ حیدر! شاعر: شیرهایِ حرمِ فاطمه را آوردم دو جوان آوردم ، دو جوان آوردم ذوالفقارِ دودَمِ فاطمه را آوردم دو جوان آوردم ، دو جوان آوردم شاعر: از روی تیغ علی تیغی دو پیکر ساختم  با دو حیدر آمدم ؛ با دو حیدر آمدم از پسرهایم برایت دو دلاور ساختم با دو حیدر آمدم ؛ با دو حیدر آمدم شاعر: 🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚ارباب من ✨نشود صبح اگر عرض 💚 ارادت نکنم ✨نام زيبای تو را صبح 💚تلاوت نکنم 💚اَلسلامُ علی الحُسین 💚وعلی علی بن الحُسین 💚وَعلی اُولاد الـحسین 💚وعَلی اصحاب الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ . |⇦•ملاکِ داغ حسین و عیارِ... ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── مِلاکِ داغ حسین و عیارِ غم حَسَن است حَسَن شبیه حسین و حسین هم حَسَن است حسین گفت "اَخی خَیرٌ مِنّی " و دیدند تمام عمر جلوتر به یک قدم حَسَن است همیشه او به گدا کمتر از حَسَن می‌داد که خلق ثبت کند صاحب کَرم حَسَن است هرآنکه شد حسنی، می‌شود حسینی پس ببین که ریشه‌ی هفتاد دو عَلَم حَسَن است کریمیِ حَسَن است اینکه مرثیه گفتند دراصل بانی اشعار محتشم حَسَن است حسن لطفی "*از ابی عبدالله سؤال کردن " فَمَا الکَرَم؟ "از اباعبدالله پرسیدن کَرَم ‌چیه؟ حضرت فرمود:کَرَم یعنی قبل از اینکه تو بگی بهت عطا کنند..." آقایی که خودش کربلا نبود امام ‌دو‌ تادسته گلش رو فدای حسین‌کرد .....* نوادگانِ حَسَن صاحبِ ضریح شدند فقط به خاطرِ زهراست، بی حرم حَسَن است *اینقدر مادری بود این آقا، بچه هاشم مادری شدن، بچه هاشونم شهادتشون مثل مادرشون شد، شب عاشورا دید قاسم بلند شد، داره عرض اندام میکنه، گفت عمو ‌من چی ؟ عبدالله دید قاسم ‌میگه: "اَحلی مِنَ العَسَل"دید عمو‌ بغلش کرد، گفت: فردا تو رو‌ میکشن، دید عمو به قاسم ‌گفت: عزیزم به شیرخواره ی من هم رحم نمیکنن..از صبح عاشورا هرجا عمه رفت این نوجوانم رفت اون ‌لحظات آخر یه صحنه هایی دید، این صحنه ها خونش رو به جوش آورد * وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد از درد تمام تنم تیر می کشد طاقت ندارم این همه تنها ببینمت وقتی که چله چله کمان تیر می کشد این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی پای مرا به بازی تقدیر می کشد این که ز هر طرف نفست را گرفته اند آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد حسن لطفی *روضه عبدالله شباهت زیادی به روضه مادر سادات داره، چه شباهتی داره؟ هردو وقتی دیدن امامشون تنهاست زدن به دل لشگر و به دل نبرد، فاطمه وقتی دید علی تنهاست بین علی و دشمن قرارگرفت، هی میگفت: والله نمیذارم علی رو ببرید ... عبدالله هم تا دید عمو‌ تنهاست دستش رو از دست عمه کشید و بین عمو و دشمن قرارگرفت... شباهت دوم: هر دو رجز داشتن، فاطمه تو‌کوچه های مدینه هی میخورد زمین بلند میشد میگفت :"والله لا أدعكم تجرون ابن عمي ظلماً "اجازه نمیدم به علی بی احترامی کنید، اجازه نمیدم علی رو با ریسمان ببرید... عبدالله هم هی میخورد زمین هی بلند میشد می گفت: "والله لا افارق عمی " شباهت سوم: مدینه جواب رجز فاطمه رو با تازیانه دادن ..نا نجیب صدا زد: قنفذ! دست زهرا رو کوتاه کن .. کربلا هم جواب عبدالله رو با شمشیر دادن، مدینه با غلاف شمشیر زدن، اما کربلا با خود شمشیرزدن، مدینه یه جوری زدن دیگه دست فاطمه بالا نیومد ..کربلا هم یه جوری زدن عبدالله افتاد تو بغل حسین ...* رهام ‌کن که میبینم عمه جون کشیدن عمومو به خاک و خون میبینی که تکیه زده به اون نیزه شکسته هرچی صدا زدم بسه دیگه نزن انگار نمیرسه اصلا صدای من گودال شاهده که بی حیا میزد اون با غلاف تیغ این با عصا میزد *افتاد بغل عمو‌، ابی عبدالله به سینه چسبوندش ،چه سینه ای ! سینه ای که یک ساعت قبل قاسم روبغل کرده، سینه ای که یه ساعت قبل توی بغلش تیر سه شعبه به علی زدن، سینه ای که تیر سه شعبه بهش اصابت کرده، عبدالله رو بغل کرد، داشت باهاش حرف میزد یه مرتبه نگاه کرد دید حرمله داره نشانه میگیره، یه جوری با سه شعبه گلو رو هدف قرارداد ....ای حسین .... وقتی عبدالله رو بغل کرد سینه اش هنوز زیر چکمه ها قرارنگرفته بود، هنوز زیر سُم اسبها نرفته بود، اما وقتی اسبهاشون ونعل تازه زدن بدن عبدالله با بدن ابی عبدالله زیر سُم اسبها...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇