532K
#مناجات امام زمان
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
#یااباعبدلله💚∞
من همان خستہ ے
بـےحـوصلہ ےغم زده ام•[💔]•
آدم،بد قلقـےڪہ
رگ،خوابش #حـرم است✨
#دلتنگے💔
#ڪربلا
#بطلب_آقا_جون😭
#حسین_جانم
دِلم شِکسته دلم رانمیخری آقا!؟[💔]
مراه #صحن بهشتت نِمیبَری آقا!؟😭
اگرچه غرقِ #گناهم ولی خبردارم
تو آبـِروی کسی رانمی بـَری آقا•[💔]•
#اللهم_ارزقنـا_ڪــربلاء
حسین، حسین، حسین... .mp3
3.12M
تمام عمر بودهام گدای یک نظارهات
به سینۀ شکسته و به قلب پاره پاره ات
▪️نه من تو را رها کنم نه تو مرا رها حسین
حسین حسین حسین حسین حسین حسین
▪️به اشک دیدۀ ترت به خون پاک حنجرت
به حنجر بریده و به قطعه قطعه پیکرت
▪️به رأس از بدن جدا به صورت منورت
به جای تازیانه و تن کبود دخترت
▪️مرا ز من جدا کن و ز خود مکن جدا حسین
چاک تر از قبای گل پیکر اکبر تو شد
▪️مصحف مانده زیر پا دست برادر تو شد
سوخته ز آتش حرم دامن دختر تو شد
▪️محشر دیگری شد از ناله او بپا حسین
حسین حسین حسین حسین حسین
#روضه منبر؛استاد_میرباقری
#روضه جانسوز امام حسین علیه السلام
#روز دهم محرم
#فارسی
بدرقه زائران کربلا (اربعین)
دارید میرید به شهر عشق
با دلی زار و مبتلا
برا زیارت بهشت
به سرزمین کربلا
خدا نگهدار آی عاشقای بی ریا
خدا نگهدار برای ما کنید دعا
خدا نگه دار اجر شما با شهدا
خدا نگهدار مُسافرای کربلا...
وقتی رسیدید به حرم
آی زائرای کربلا
یه دونه یا حسین بگید
به جای ما جامونده ها
این یا حُسینا اُمیدِ روز محشره
این یا حُسینا روضهٔ چشمای تره
این یا حُسینا زمزمهٔ یه مادره
خدا نگهدار مُسافرای کربلا...
میرید به اونجا که شده
سری جدا از پیکری
توو خاکِ سرخ قتلگاه
ناله میزد یه مادری
آه و واویلا گِریَم به سوز و اشک و آه
آه و واویلا بچه یَتیما بی پناه
آه و واویلا شمر و سَنان و قتلگاه
خدا نگهدار مُسافرای کربلا...
#بدرقه #بدرقه_زائران
#اربعین #کربلا #پیاه_روی
#بدرقه_زائران_کربلا #زیارت
#دعای_شبانه✨💫🌙
دعا میکنم
درفراسوی این شب
تاریک و سیاہ، خداوند
نور عشق بی حدش را
بتاباند بر خوشهی آرزوهای شما
تاصدها ستارہ بروید
برای اجابت آنها
#شبتون_خوش ✨❤️✨
خدایا🙏
دراولین شنبه پاییز🍂
روزیمان را وسعت بده و برکتش
را زیاد کن خدایا یارمان کن🍂
درراه خیر وکمک به دیگران
پیش قدم باشیم 🙏🍂
در اولین شنبه مهر ماه
بهترینها را برای همه مقدر بفرما 🙏
امروزمان پُر از برکت
و رحمت بگردان 🙏
آمیـــن یا رَبَّ الْعالَمین 🙏
ای پروردگار جهانیان 🙏
✅ ۲۲روز تا اربعین
💔بَعدْ اَزْ این سینہ زَنےھاٰ دِلِ مَنْ بےتاٰب اَست
💔عَکس گُنبد و سط صَحن دو چَشمَمْ قاٰب اَست
💔اِی خوشْ آنْ کس که جواز سفرش امضا شد
💔 #اربعین پای پیادہ حرَم اَربابْ است
﷽ 🏴🏴🏴
#صلےالله_علیڪ_ایها_ارباب🌺
حتے بہ عشق جاذبہے یڪ نگاهتان
مےگرددآفتاب جهان،دورماهتان
آقاےمن سلام! دوباره منم همان
آشفتہاے ڪہ آمدهام در پناهتان
#از_دور_سلام✋🏻
﷽ 🏴🏴🏴
|⇦• *روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی سید رضا نریمانی*✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
جاموند از بقیه .. یه سه ساله دختر
میره یه یهودی .. به دنبالِ دختر
یکی نیست بگه این .. چی کار با تو داره؟
مگه یه سه ساله .. چقد تاب میاره؟
رسید خیلی بد زد .. با مشت و لگد زد
نه تنها فقط اون .. که هرکی اومد زد
همون دستایی که .. علی اکبرُ زد
حالا روزی صد مرتبه دخترُ زد
آخه ... چی بوده جرمش که
اینجور ... چشاش پر از اشکه
چشمش ... به صاحبِ مشکه
یه غم دیده دختر .. بییار و بیهمدم
دستاشو میبنده .. یه مرد نامحرم ...
روزا تویِ بازار .. شبا تو خرابه
مگه جایِ دختر تو بزم شرابه؟
الان خوبه عمّه .. میگیره چشامو
نمیبینه چوب زد لبای بابامو
ولی آخرش چی ؟! آخر که میبینه
سر بابا جونش رو پاش که میشینه
زینب ... ترسش فقط همینه
دختر ... پیش باباش نَشینه
جای چوبو رو لب نبینه ...
*خیلی از روضه ها رو باید عمق وجودت جا بگیره بارها روضۀ این سه ساله رو شنیدی ، اما به این نکته تا به حال توجه نکرده بودی؛ همه از روضه خونا، بزرگان، اساتید شنیدید که سر و وارد خرابه کردن، گذاشتن جلوی این سه ساله؛ حرفایی این سه ساله با این سر زده، نگفتنیه، کار باهاش ندارم.
اما یه حرفایی زده؛
گفت بابا چرا اینجوریه سرت؟!
سؤال شده برام ! مگه قبلِ شهر شام ، تو دِیرِ راهب این سر رو راهب مسیحی با گلاب شستشو نداد؟!
با گلاب که شستشو داد همۀ زخمها رو گرفت ... سر رو پاک کرد ... سر رو تر و تمیز آوردن تو شهر شام ... اما بابا !! (زبانحال) من دیدم سرت خیلی تمیز شده بود ... اصلا زخم بهش نبود. اما الان که سرتو جلوم گذاشتن میبینم لبات به هم ریخته... دندونات شکستهست...
حالا فهمیدم بابا .... حالا فهمیدم ...
دیروز تو مجلس اون نامرد قدّم نمیرسید، اما میدیدم این چوب بالا میره ... دستای عمهم هم بالا میره ... چوب که پایین میومد دستای عمه م هم به صورتش میخورد ...
حالا فهمیدم با سرت چی کار کردن ...
ای حسین ...*
شاعر : #داوود_رحیمی
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
خوش اومدی تو از سفر بابا
تو رو خدا منو ببر
کجا یهو تو بی خبر بابا
گذاشتی رفتی ...
دیگه تمومه گریه و زاری
تمومه این شبایِ بیداری
آخه نگفتی دختری داری
گذاشتی رفتی ...
نذار بازم بهم جسارت شه
همین لباسِ پاره غارت شه
منو ببر که عمه راحت شه
بابا .. بابایی ..
*هی میگفت عمه دلم برا بابام تنگ شده .. عاقبت اومدن جلو خرابه گفتن چرا سر صداس .. گفتن برید کنار .. کی بود باباشُ میخواست .. یه طشتی رو جلو بچه گذاشتن .. بچه ترسیده .. ناخنها شکسته ..
میگفت عمه من غذا نمیخوام .. آخه تقصیر نداره .. سری که توی تنورِ بویِ نون گرفته .. گفتن مگه باباتُ نمیخوای .. این روپوش کنار بزن .. تا روپوشُ کنار زد .. یه مرتبه بچه بغض کرد ... عمه این بابای منه ..!!
بابا همیشه دخترت رو بغل میگرفتی ، حالا باید من بغلت کنم .. بابا ببخش دستام توان نداره ..آخه از رو ناقه افتادم .. شروع کرد موهای بابا رو با پنجه هاش شونه کردن .. نگاه به لب و دندون بابا کرد .. ارباب مقاتل میگه اینقدر با مشت به دهنش زد ..
دختری که از کربلا تا شام بهانۀ بابا رو گرفته .. یه وقت دیدن دیگه صداش نمیآد .. سر یه طرف .. این دختر یه طرف .. هر چی زینب سلام الله علیها میگفت : رقیه ..!! بابات اومده ...
مگه نمیگفتی دلم برای بابا تنگ شده .. همچین که دستشُ آورد بالا دید جون نداره .. دید دستهاش سرد شده .. گفت زن ها بیایید .. باباش اومد بردش ...*
↫ ﴿
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
Babolharam banifateme-98-3-3.mp3
4.36M
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید
Babolharam banifateme-98-3-2.mp3
3.98M
|⇦• #قسمت_دوم روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
↶
|⇦• #قسمت_پایانی روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
خوش اومدی تو از سفر بابا
تو رو خدا منو ببر
کجا یهو تو بی خبر بابا
گذاشتی رفتی ...
دیگه تمومه گریه و زاری
تمومه این شبایِ بیداری
آخه نگفتی دختری داری
گذاشتی رفتی ...
نذار بازم بهم جسارت شه
همین لباسِ پاره غارت شه
منو ببر که عمه راحت شه
بابا .. بابایی ..
*هی میگفت عمه دلم برا بابام تنگ شده .. عاقبت اومدن جلو خرابه گفتن چرا سر صداس .. گفتن برید کنار .. کی بود باباشُ میخواست .. یه طشتی رو جلو بچه گذاشتن .. بچه ترسیده .. ناخنها شکسته ..
میگفت عمه من غذا نمیخوام .. آخه تقصیر نداره .. سری که توی تنورِ بویِ نون گرفته .. گفتن مگه باباتُ نمیخوای .. این روپوش کنار بزن .. تا روپوشُ کنار زد .. یه مرتبه بچه بغض کرد ... عمه این بابای منه ..!!
بابا همیشه دخترت رو بغل میگرفتی ، حالا باید من بغلت کنم .. بابا ببخش دستام توان نداره ..آخه از رو ناقه افتادم .. شروع کرد موهای بابا رو با پنجه هاش شونه کردن .. نگاه به لب و دندون بابا کرد .. ارباب مقاتل میگه اینقدر با مشت به دهنش زد ..
دختری که از کربلا تا شام بهانۀ بابا رو گرفته .. یه وقت دیدن دیگه صداش نمیآد .. سر یه طرف .. این دختر یه طرف .. هر چی زینب سلام الله علیها میگفت : رقیه ..!! بابات اومده ...
مگه نمیگفتی دلم برای بابا تنگ شده .. همچین که دستشُ آورد بالا دید جون نداره .. دید دستهاش سرد شده .. گفت زن ها بیایید .. باباش اومد بردش ...*
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
|⇦• #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
برید کنار میخوام سَرُ ببینم
زخمایِ روزِ آخر رو ببینم
جلو چشامُ نگیرید که میخوام
پارگی هایِ حنجرُ ببینم
"مَن الَّذی ایتَمنی "بابایی
دیگه تو آغوشِ منی بابایی
این همه جا رفتی دلت نیومد
به دخترت سر نزنی بابایی
لبای غرق خون با تو چه کرده چوب خیزرون
زده چه ضربه ای شکسته دندونِ تو از همون
حالا که اومدی کنار من بمون
جایِ طناب رو تنمِ بابایی
زخمیِ دور گردنم بابایی
محلۀ یهودیا شلوغ بود
کاشکی فقط میزدنم بابایی
میون نامسلمونا حَرم رفت
اِنقده اونجا داد زدن سرم رفت
کاشکی فقط میزدنم بابایی
یه دسته موهام با گُل سَرم رفت
شبی که گُم شدم ، صدا زدم نزن میام خودم
سوخت بابا چادری که خریدی برا تولدم
کبودِ چشمم از شبی که گم شدم
*تو شام چی گذشت که گریه می کرد هی می فرمود : الشام .. الشام .. بابا شامیا خواستن غرورِ مارو بشکنن .. نانجیب گفت از بدترین محله ردشون کنید محلۀ یهودیا .. یه جوری دف میزدن ، پایکوبی میکردن همه بچه ها ترسیده بودن .. (به امام حسین اوج روضه همینه .. ) دامنِ عمه رو گرفت گفت عمه .. کاش عمو عباسم بود .. کاش علی اکبر بود عمه .. عمه اگه بابامُ ببینم میگم پاهام درد میکنه .. اگه بابامُ ببینم میگم از ناقه افتادم .. عمه اول گله گی زجر رو میکنم .. آخه نصف شب وقتی تو بیابون افتادم نگفت این بچه اس .. نگفت این دخترِ .. تا اومد جلو اول یه سیلی تو صورتم زد ... بابا گوشم درد میکنه ...*
↫
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
Babolharam banifateme-98-3-1.mp3
8.65M
|⇦• #قسمت_اول روضه و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم ماهِ محرم سال 1398 به نفسِ حاج سید مجید بنی فاطمه✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
↶
5d63aefa7e8c6b15da23d860_3906273290452646049.mp3
7.08M
#زمینه
حاج سید مجید بنی فاطمه| از قلب شعله ور حرم...
شب چهارم محرم ۱۳۹۸
مداحی سید مجید بنی فاطمه برای مدافعان حرم حضرت زینب (س)
4_339379665665787223.mp3
13.75M
اللهم الرزقنا حرم
دله شکسته میخرید آی شهدا..
دلم برا شهدا تنگ شده😭
03-Zemzeme-Nariman Panahi-Arbaein 970804.mp3
13.43M
"اربعین جا نمونی رفیق..."
مرحم برا چشم ترم میخوام
حال دلم بده حرم میخوام...
کربلایی نریمان پناهی
http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
Misaq-Haftegi980418[06].mp3
6.76M
🏴حاجتِ هر شبم، #اربعین کربلا بودنه (شور)
💠 حاج میثم مطیعی
http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#اربعین_حسینی
اشعار حضرت زینب(س)-اربعین -( ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا )
ﺑﺮﺧﻴﺰ و ﺑﺒﻴﻦ ﻋﺎﻗﺒﺖ و ﺁﺧﺮﻣﺎﻥ ﺭا
ﻟﺒﻬﺎﻱ ﺗﺮﻙ ﺧﻮﺭﺩﻩ و ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻣﺎﻥ ﺭا
ﺑﺮﺧﻴﺰ ﻛﻪ اﺯ ﺑﺎﻍ ﺧﺰاﻥ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺒﻴﻨﻲ
ﮔﻞ ﻫﺎﻱ ﻛﺒﻮﺩ ﺁﻣﺪﻩ ی ﭘﺮﭘﺮﻣﺎﻥ ﺭا
ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺧﻴﻤﻪ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺭﻓﺖ ﻣﺪﻳﻨﻪ
ﺁﻣﺪ ﻧﻆﺮﻡ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻣﺎﺩﺭﻣﺎﻥ ﺭا
ﺑﻌﺪ اﺯ ﺗﻮ و ﻋﺒﺎﺱ ﺣﺮﻡ ﺭﻓﺖ ﺑﻪ ﻏﺎﺭﺕ
ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺳﺘﻢ ﺑﺮﺩ ﺯﺭ و ﺯﻳﻮﺭﻣﺎﻥ ﺭا
ﻛﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﻴﻔﺘﻢ ﺑﺨﺪا اﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﺎﻗﻪ
ﺑﺮ ﻧﻴﺰه ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﺳﺮ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﻣﺎﻥ ﺭا
اﺯ ﺷﻬﺮ ﭘﺪﺭ ﻣﺎﻧﺪﻩ اﻡ ﺁﺧﺮ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﻳﻢ
ﺩﺭ ﻛﻮﻓﻪ ﺷﻜﺴﺘﻨﺪ ﺑﺮاﺩﺭ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺭا
در اﻣﻨﻴﺖ ﻛﺎﻣﻞ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﻮﺩیﻡ
ﺑﺎ ﻧﻴﺰﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﻭﺭﻭ ﺑﺮﻣﺎﻥ ﺭا
ﻳﻚ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺧﻴﺮﻩ و ﻣﻦ ﺧﻴﺮﻩ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺖ
ﺩﻳﺪی ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ اﺯ ﺭﻭﻱ ﻧﻲ ﻣﺤﺸﺮﻣﺎﻥ ﺭا
ﺟﺎﻥ ﺩاﺩﻥ ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻼ ﻋﺎﻡ ﻃﺒﻴﻌﻲ اﺳﺖ
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻧﺒﺮﺩﺳﺖ ﻛﺴﻲ ﻣﻌﺠﺮﻣﺎﻥ ﺭا
اﺯ ﺷﺎﻡ ﻫﻤﻴﻦ ﻗﺪﺭ ﺑﮕﻮﻳﻢ ﻛﻪ ﺷﻜﺴﺘﻨﺪ
ﺑﺎ ﺿﺮﺏ ﻟﮕﺪ ﺷﺎﺧﻪ ی ﻧﻴﻠﻮﻓﺮﻣﺎﻥ ﺭا
ﺩﺭ ﻓﻜﺮ ﺭﺑﺎﺑﻴﻢ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﭼﻪ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ
ﮔﻬﻮاﺭﻩ ی ﭼﻮﺑﻲ ﻋﻠﻲ اﺻﻐﺮﻣﺎﻥ ﺭا
شاعر: #سید_حجت_بحرالعلومی_طباطبایی