✅ روضة العلما
⚪️مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی
🔘حضرت حر (علیه السلام)
مهاجربن اوس میگوید: من دیدم حُرّ سوار مَرکَب است، امّا بدنش دارد میلرزد. ببینید مهاجر میگوید: به او گفتم که ای حُرّ، اگر از بهترین سرداران کوفه سؤال میکردند، من از تو تجاوز نمیکردم؛ این چه حالی است که در تو میبینم؟! حرّ گفت: ای مهاجر، من خودم را بین بهشت و جهنّم میبینم و بهخدا قسم، غیر بهشت را انتخاب نمیکنم.
ناگهان حُرّ رکاب را زد و به سوی خیام حسین علیه السلام حرکت کرد و رفت؛ امّا جملاتی را هم میگفت: «اللّهمَّ إلیکَ أنَبْتُ فَتُبْ عَلَیَّ»؛ خدایا؛ من تو را انتخاب کردم. من گذشتۀ بدی دارم و کارهای خیلی بدی انجام دادهام! «فَإنّی فَقَدْ أرعَبْتُ قُلُوبَ أوْلِیَائِکَ وَ أوْلَادِ بِنْتِ نَبِیِّکَ»؛ من دل دوستان تو را لرزاندم؛ من دل بچّههای دختر پیغمبرت را لرزاندم؛ من این زن و بچّهها را ترساندم...
حرّ حرکت کرد تا نزدیک خیام حسین علیه السلام رسید. وقتی از مرکب پیاده شد، نمیدانم صورتش را روی خاک گذاشت یا سرش پایین بود که حسین علیه السلام به او فرمود: «إرفَعْ رَأسَکَ»؛ سرت را بلند کن! - خدایا! ما را امشب به حُبّ حسین علیه السلام سربلند کن!- به حسین عرض کرد: «هَل لِی مِن تَوبَة»؟ آقا! آیا خدا توبۀ من را قبول میکند؟ حسین فرمود: بله! خدا توبهپذیر است.
حر سوار بر مرکب شد. شاید اینجا بود که حسین فرمود از مرکب پیاده شو و استراحت کن. عرض کرد اگر اجازه بفرمایید همانطور که اولین کسی بودم که راه را بر شماگرفتم اولین کسی باشم که در راه شما کشته می شود. حضرت اجازه داد حر به میدان رفت.
طولی نکشید که صدای حر بلند شد یا حسین!
حسین آمد سر حر را به دامن کرفت فرمود مادرت اشتباه نکرد که نام تو را حر گذاشت «انت حر فی الدنیا و الآخره» تو در دنیا و آخرت آزاده هستی.
✍️ تحقیق ونگارش
#روضة_العلما
#حضرت_حر علیه الرحمه
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
#سعید_نسیمی
#محرم_1401
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
✅ مقتل طفلان حضرت زينب (س)
🔶 عون بن عبدالله بن جعفر
🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنكروني فانا ابن جعفر
شهيد صدق فيالجنان ازهر
يطير فيها بجناح اخضر
كفي بهذا شرفا فيالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشكو الي الله من العدوان
فعال قوم في الردي عميان
قد بدلوا معالم القرآن
و محكم التنزيل و التبيان
و اظهروا الكفر مع الطغيان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ده نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و هجده پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند.
👈 منابع:
نفسالمهموم/ حاج شیخ عباس قمی
الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی
تذکرهالشهدا/ ملاحبیب کاشانی
#مقتل
#طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
#محرم_1401
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
نوحه فرزندان حضرت زینب
داداش ، هدیه هامو برات آوردم
زندگیمو به تو سپردم
تو یار می خوای من که نمردم، داداش
داداش ، تحویل بگیر این بچه هامو
تر نکنی یه وقت چشامو
قبول کن این دسته گلامو، داداش
شرمنده ام ندارم بیشتر از این عزیزم
خون کبوترامو به پای تو می ریزم
بذار گلای سرخم بشن براتو پرپر
می خوان بشن فدای یه تار موی اصغر
حسین غریب مادر
زینب ، ای خواهر دشمن ستیزم
ببین دارم عرق می ریزم
خجالتم نده عزیزم، زینب
زینب ، کوفیا نامردن و گرگن
مهموناشونو سر می برّن
نذار خجالت بکشم من، زینب
اینا که مثل قاسم زره به تن ندارن
اگه برن به میدون چی سرشون میارن
خواهر ببین دشمنا نیزه هاشون چه تیزه
نذار که خون طفلات جلو چشام بریزه
زینب عزیز حیدر
موضوع: #فرزندان_حضرت_زینب
سبک: #داداش_نذار
شاعر: #محمد_مهدی_روحی
✅نوحه شب چهارم محرم
🔻علی صالحی
این هدیه ها تقدیم تو ای برادر
ابناء زینب نسلِ على و جعفر
سرباز راهاند/شیر سپاه اند/قربان شاهاند
(مظلوم حسینم)
هر دو فدایی هایت تا زنده هستند
مثل علمدار تو رزمنده هستند
هر دو دلیرند/فرمان پذیرند/نذر امیرند
(مظلوم حسینم)
قربان اشک چشمت گردم برادر
اُمّ الشهید راه تو گشتم آخر
گلهاى خواهر/طفلان بى سر/قربان اصغر
(مظلوم حسینم)
#حضرت_عبدالله علیه السلام
#علی_صالحی
#نوحه
#محرم_1401
شب چهارم واحد ریز موضوع اصحاب اباعبدالله سلام الله علیهم
سلام حق به عابس و به زهیر
به جون وهانی و به حر و بریر
به کل اعوان حسین غریب
به جابرو سعید وسیف و حبیب
درود مرحله به مرحله بر
هرکی که باحسین یک دله و
سلام ما به روح حنظله و
لعن خدا به شمرو حرمله و
به هرکی که داره عداوت
هزاران هزاران ولعنت
لعنه الله علی من عاداک یاحسین
نگاه به اصل سرنوشت می کنه
نیکی و وارد سرشت می کنه
حسین اگه بخواد، اراده کنه
کل جهنم وبهشت می کنه
اگه به دام عشق اون اسیری
بدون اسیر نیستی وامیری
حسین اگه جلوه کنه به دلت😭
هیچ جوره از دره خونش نمی ری
حسینه صراط هدایت
مسیر سریع سعادت
رحمه الله علی من ناداک یاحسین
چه کاری بازهیر می کنه حسین
عاقبت وبه خیر می کنه حسین
دل اسیره دنیا که نمی دونه
داره کجاها سیر می کنه حسین
هستی ما از صدقه سرشه
جن وملک جیره خوردرشه
اگه سری توی سرادارم از
کرامت نگاه مادرشه
امیرم اسیرحسینم
غنی ام فقیر حسینم
غفرالله لکل من والاک یاحسین
سعید پیغمبری
184.4K
دودمه حضرت علی اصغر علیه السلام (امروز سروده شد و در مراسم شیرخوارگان هم توفیق اجرا داشتیم)
یا علی اصغر سپردم بچه ام را دست تو
جان زهرا رد مکن(۲)
تا شود یار امام حی و حاضر مثل تو
جان زهرا رد مکن(۲)
#محمد_چراغی
۳۰ تیر ۱۴۰۲
ارسالی از ذاکر گرامی ، اعضای محترم کانال