eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی مجتبی دسترنج ملتمس ✍شاعر:کربلایی مجتبی دسترنج ملتمس ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دخترِ زهرا، فاطمه مَنظر هستی دخترِ مولا، چون علی محشر هستی کوثرِ کوثر، خطبه هاته کوبنده حیدرِ حیدر، خشم توئه توفنده بی بی... دریایِ، سخاوتی وُ رأفت الگویِ، کرامتی وُ عفت تو پاکی، دومی ناپاک بوده تو نوری، بیگانه ای با ظُلمت ام کلثومی، گدائیته مرسومی ام کلثومی، تو زاده معصومی ام کلثومی، وارثِ زهرا وُ علی ام کلثومی، که اِنقَدَر مظلومی مدد بنت الحیدر(۴) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خواهرِ ارباب، بانویِ عاشورایی خواهر و یارِ، حضرتِ مجتبایی راویِ داغِ ، کربلا تا شام هستی از غمِ کوچه، مثل حسن بِشْکَستی بی بی... اَشعارِت، تو کوفه غوغا کرده ناله هات، دشمن و رُسوا کرده همپایِ ، زینب کبری تو شام خطبه هات، دلهارو شیدا کرده ام کلثومی، فدائيه اربابی ام کلثومی، برا حسن بیتابی ام کلثومی، عمه یِ علی اصغر ام کلثومی، تو غمخوارِ رُبابی مدد بنت الحیدر(۴) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ همدمِ زینب، تو کوفه و شامِ بَلا ناموسِ عباس، بوده فدائيت سَقا مثلِ رقیه، تو تازیانه خوردی تاسرِعباس، رونيزه شُد آزُردی بی بی... بارونه، چِشات داره میباره هر لحظه، دلِ تو بی قراره دیدی که، به کربلا تو گودال سرِ شاه، تو دستِ نیزه داره ام کلثومی، بانیِ روضه هایی ام کلثومی، حامیِ نوکرایی ام کلثومی، از مزارِت مدينه ام کلثومی، ميشيم ما کربلایی مدد بنت الحیدر(۴) @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال متن روضه مجمع الذاکرین.mp3
913.2K
امِّ کلثومم و جان شده بر لبم هر زمان هر کجا .. یاورِ زینبم میدهم جان و دلم غصّه دارِ کربلاست اشک من نوحه گرِ ماهِ رویِ نیزه هاست آه و واویلا حسین ... ۴ بسترِ احتضار بزمِ سوگ وعزاست قاتلِ جانِ من روضه یِ کربلاست پیشِ چشمانم شده محشر کبری به پا تا ثریّا می رود ناله یِ وا غربتا آه و واویلا حسین ... ۴ میرَوَد تااَبد اشک غم از دوعین کِی زِ یادم رود تشنگیِ حسین عصرِ عاشورای خون در هجومِ فتنه ها زنده بود و قاتِلَش سر زِ او کرده جدا آه و واویلا حسین ... حاج امیر عباسی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @majmaozakerine
🏴 🏴 🎤مداح :حاج حسن شالبافان ✍شاعر:علی اکبر لطیفیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی تمام عمر زیرِ سایۀ تاج سرت باشی صدف باشی و بی‌اندازه فکر گوهرت باشی خودت می‌خواستی تحت‌الشعاع خواهرت باشی نوشتی در کتابِ فاطمیون خط به خط زینب قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب مدینه از حسن هم یک نفر مظلوم‌تر دارد همان خواهر که از حالِ دل خواهر خبر دارد فدایِ اُم کلثومی که فرمان از پدر دارد که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد علی می‌خواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست دروغ محضشان کافی‌ست؛ این پیوند ممکن نیست علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست فلانی را بگو شهر نبی دروازه‌ای دارد نمی‌داند مگر که هر کسی اندازه‌ای دارد در این مکتب که حفظ شأن کعبه می‌شود لازم تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنی‌هاشم برادرزاده‌هایت از ادب پیش تو چون خادم حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود *همه جا پا به پای بی بی زینب بود .. (سال ها پای روضه گریه کردی ..) کمک حالِ زینب بود .. گاهی وقتا این بچه ها رو ام کلثوم می گرفت آرام میکرد.. یه جا اونجا بود که عمۀ سادات رسید بالای گودال .. یه جا اونجا بود که نامرد چوب خیزران رو برداشت .. دیدن خانم بلند شد .. ان شالله سرداب خانم تو قبرستان باب الصَغیر دمشق برا خانم گریه کنیم .. اجازه بدید چند بیت روضه بخوانم .. خطاب به خانم ام کلثوم بگم بی بی جان :* شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را بمیرم، در شلوغی‌های شام آنچه نباید، شد خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد همین‌جا بود که حال عروس مادرت بد شد نه... از دروازۀ ساعات باید زودتر رد شد رباب آنجا که دائم آه حسرت می‌کشد اینجاست و جایی که ابوفاضل خجالت می‌کشد اینجاست شاعر : زینبُ دستای بسته زینبُ سرِ شکسته زینبُ یه مشت حرامی زینبُ مردای شامی .. حسین .. وای .. خنده بر پاره‌گریبانی‌مان می‌کردند خنده بر بی‌سر و سامانی‌مان می‌کردند پشت دروازۀ ساعات معطل بودیم خوب آمادۀ مهمانی‌مان می‌کردند از سر کوچۀ بی‌عاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانی‌مان می‌کردند هرچه ما آیه و قرآن و دعا می‌خواندیم بیشتر شک به مسلمانی‌مان می‌کردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را وارد بزم طرب‌خوانی‌مان می‌کردند *همیشه خاطرۀ بد تو ذهن آدم میمونه ..* بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانی‌مان می‌کردند *در آستانۀ ماهِ رجبیم .. چیزی تا ماهِ نمانده میگن به ماه رجب پناه ببرید .. هر سال نزدیک ماه رجب خیلی ها داشتن برنامه میریختن برا نجفشون .. خیلیا برا اعیاد شعبانیه میگفتن کربلان .. امسال چی کار کنیم .. داداش :* هیچ جا امن‌تر از نیزۀ عباس نبود تا نظر بر دلِ حیرانی‌مان می‌کردند @majmaozakerine
زاده ی نور و آیه ی تطهیر دختر کوثر دختر غدیر یا امّ کلثوم .. ۴ قدر تو پنهان چون قبر زهراست قصه ی مرگت داغ عاشوراست یا امّ کلثوم .. ۴ با دست بسته قد خمیده دیده ای بر نی راس بریده یا امّ کلثوم .. ۴ جای تو نبود ای دخت امام زندان کوفه ویرانه ی شام یا امّ کلثوم ..۴ شاهد بوده ای با چشم گریان خیزران می خورد بر لب قرآن یا امّ کلثوم .. ۴ داماد زهرا کی شود اغیار؟ بودی عروس جعفر طیّار یا امّ کلثوم .. ۴ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
السلام علیک یا اباعبدالله این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش • در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه در منطق و کلام ببین مثل حیدرش • بیهوده نیست زینب صغری لقب گرفت آتش گرفته خرمن دشمن زِ آذرش • دشمن به کاخ هم نبُوَد در امان از او با این که هست گوشه‌ی ویرانه، سنگرش • این خطبه نیست،صاعقه خوانش که شعله زد بر تار و پود هستیِ خصمِ برادرش • «کُلثومِ» دل گرفته و یک کاروان اسیر جز خواهرش نمانده کسی یار و یاورش • می‌گوید از شقایق و از لاله‌زارها آن صحنه‌ها هنوز بُوَد در برابرش • بر بوم سینه‌های پُر از سوز می‌کشد تصویری از شکستن نخل تناورش • اشکش مدام می‌چکد از چشم روزگار وقتی که یاد می‌کند او از صنوبرش همه دنبال ذوالجناح راه افتادند دیدند این خانم هم دست روی سر گذاشت هی میگه وامُحَمَّداه واحَمْزَتاه واعَلِیَّاه وا أماه واحَسَناه اما تا رسید به ابی عبدالله ، روضه اش رو اینجوری شروع کرد هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراءِ صَریعٌ بِکَرْبَلاءَ مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ قافله رو از کربلا بردند وقتی رسیدند دم دروازه ی شام... از جاهایی که أمّ کلثوم به جای زینب کبری سخن گفته ، همین جاست شمر ملعون رو صدا زد فرمود ما دوتا خواهش از شما داریم اول اینکه فَاحْمِلْنا فى دَرْبٍ قَلِيلِ النَّظارَةِ، ما رو از دری وارد کنی که تماشاچیاش کمتر باشند دوم اینکه به این نیزه دار ها بگو سر ها روو از این بانوان و مخدرات جدا کنند این نامرد مردم به بهانه تماشای سرها ، دارند به نوامیس پیغمبر نگاه میکنند نانجیب شمر ، هر دو خواهش رو برعکس اجرا کرد دستور داد از شلوغ ترین دروازه ی شهر ، اهل بیت رو وارد کنند مرحوم طبری شیعی می نویسد ، پانصدهزار نفر به تماشا آمده بودند خواهش دوم هم اینجوری عملی کرد دستور داد هر سری که به نوعی با اسیری در ارتباطه، نیزه دار اون سر ، سر بریده رو ببره کناره اون بانوی اسیر ... حسین... ====================
2_1152921504655004912.mp3
20.29M
السلام علیک یا اباعبدالله این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش • در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه در منطق و کلام ببین مثل حیدرش @majmaozakerine