eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺📖 تقویم شیعه🌺 ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ میلادی: Wednesday - 15 May 2024 قمری: الأربعاء، 6 ذو القعدة 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: 🌸5 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️24 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️31 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام 🌸33 روز تا روز عرفه 🌸34 روز تا عید سعید قربان ✅ با ما همراه شوید...🌺
. 41روز تا عید ولایت حضرت باقر علیه السلام از جابربن عبدالله انصاری (رضوان الله علیه ) روایت میکند که وی گفت از پیغمبر صلی الله علیه وآله شنیدم که میفرمود : ای علی میل داری تو را خوشحال کنم و مژده دهم ، عرض کرد آری دوست دارم هرچه میخواهید بفرمایید ، حضرت فرمود : من و شما از یک اصل آفریده شده ایم و سرشت ما یکی است ، از طینت ما مقداری زائد آمد و خداوند شیعیان ما را از آن خلق فرمود ، روز قیامت مردم را به نام مادرانشان خطاب خواهند کرد جز شیعیان ما که آنان را به نام پدرانشان فریاد میزنند. روایت کرده اند که جابر بن عبدالله انصاری در کوچه های مدینه گردش میکرد و میگفت : علی بهترین آدمیان است و هرکس مخالف این باشد وی کافر است ، ای گروه انصار فرزندان خود را به دوستی علی بن ابیطالب علیهماالسلام آزمایش کنید ، هر کدام امتناع کردند درباره مادرش تحقیق کنید.  ( اعلام الوری با علام الهدی صفحه 236) از ازل خدا به هر کسی بها نداده عشق مرتضی را به دل شیعه نهاده شیعه بِنِما به پاکی مادر خود فخر شد محبّ مرتضی فقط حلال زاده ✍عبدالمحسن .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از حضور_امیرالمومنین علی علیه السلام در کربلا 🔹می‌نویسد: مردى از قبیله بنى ضَبّه گفت هنگامى که على علیه السلام در کربلا فرود آمد، من حاضر بودم. ایشان رفت و در کنارى ایستاد و با دستش اشاره کرد و فرمود: ✳️«آنجا جایگاه فرود آمدن مَرکب هایشان و سمت چپ، جاى بار و بُنه شان است». 🔸سپس با دستانش به زمین زد و مُشتى از خاک آن را برگرفت و آن را بویید و فرمود : ✳️«وه که چه خون هایى بر آن، ریخته مى شود!» . 🔹بعدها حسین علیه السلام آمد و در کربلا فرود آمد. من در میان سوارانى بودم که ابن زیاد آنها را به سوى حسین علیه السلام روانه کرده بود. هنگامى که رسیدم گویى به جایگاه على علیه السلام و اشاره با دستش مى نگریستم. ✳️اسبم را چرخاندم و به سوى حسین بن على علیه السلام بازگشتم و بر او سلام دادم و به او گفتم: پدرت داناترینِ مردم بود و من در فلان موقع کنارش بودم. او چنین و چنان فرمود . به خدا سوگند، تو در این زمان ، کُشته مى شوى! 🔷حسین علیه السلام فرمود: 🔶«تو مى‌خواهى چه کنى؟ آیا به ما مى‌پیوندى، یا به خانواده ات ملحق مى‌شوى ؟»  ✳️گفتم: به خدا سوگند من فردى بدهکار و عیالوارم. به خانواده ام ملحق مى‌شوم. حسین علیه السلام فرمود: 😭«حال که به ما نمى‌پیوندى نیازت را از این مال (مالى که پیشِ رویش نهاده شده بود) بردار پیش از آن که بر تو حرام شود . سپس خود را نجات بده که ـ به خدا سوگند ـ هر کس فریاد یاری خواهىِ ما و برق شمشیرها را ببیند و یارى مان ندهد، بر زبان پیامبر صلى الله علیه و آله لعن شده است» . 🔸گفتم: به خدا سوگند، امروز هر دو کار را با هم انجام نمى دهم. مالت را بگیرم و رهایت کنم؟! مرد ضَبّى، باز گشت و حسین علیه السلام را وا نهاد. -------------------------------------------------- ✅متن عربی: 🔸… عن رجل من بنی ضبّة : شَهِدتُ عَلِیّا علیه السلام حینَ نَزَلَ کَربَلاءَ ، فَانطَلَقَ فَقامَ ناحِیَةً ، فَأَومَأَ بِیَدِهِ، فَقالَ: مُناخُ رِکابِهِم أمامَهُ ، ومَوضِعُ رِحالِهِم عَن یَسارِهِ ، فَضَرَبَ بِیَدَیهِ الأَرضَ ، فَأَخَذَ مِنَ الأَرضِ قَبضَةً ، فَشَمَّها فَقالَ : واحَبَّذَا الدِّماءُ یُسفَکُ فیهِ .ثُمَّ جاءَ الحُسَینُ علیه السلام فَنَزَلَ کَربَلاءَ . قالَ الضَّبِّیُّ : فَکُنتُ فِی الخَیلِ الَّتی بَعَثَهَا ابنُ زِیادٍ إلَى الحُسَینِ علیه السلام ؛ فَلَمّا قَدِمتُ فَکَأَنَّما نَظَرتُ إلى مَقامِ عَلِیٍّ علیه السلام وإشارَتِهِ بِیَدِهِ ، فَقَلَبتُ فَرَسی، ثُمَّ انصَرَفتُ إلَى الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَسَلَّمتُ عَلَیهِ ، وقُلتُ لَهُ : إنَّ أباکَ کانَ أعلَمَ النّاسِ ، وإنّی شَهِدتُهُ فی زَمَنِ کَذا وکَذا قالَ : کَذا وکَذا ، وإنَّکَ ـ وَاللّه ِ ـ لَمَقتولٌ السّاعَةَ . قالَ : فَما تُریدُ أن تَصنَعَ أنتَ ؟ أتَلحَقُ بِنا ، أم تَلحَقُ بِأَهلِکَ ؟ قُلتُ : وَاللّه ِ ، إنَّ عَلَیَّ لَدَینا ، وإنَّ لی لَعِیالاً ، وما أظُنُّ إلّا سَأَلحَقُ بِأَهلی . قالَ : أمّا لا ، فَخُذ مِن هذَا المالِ حاجَتَکَ ـ وإذا مالٌ مَوضوعٌ بَینَ یَدَیهِ ـ قَبلَ أن یَحرُمَ عَلَیکَ ، ثُمَّ النَّجاءَ ، فَوَاللّه ِ ، لا یَسمَعُ الدّاعِیَةَ أحَدٌ ولا یَرَى البارِقَةَأحَدٌ ولا یُعینُنا ، إلّا کانَ مَلعونا عَلى لِسانِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله . قالَ : قُلتُ : وَاللّه ، لا أجمَعُ الیَومَ أمرَینِ : آخُذُ مالَکَ ، وأخذُلُکَ . فَانصَرَفَ وتَرَکَهُ . -------------------------------------------------- 📘 العالیة، ابن حجر عسقلانی: ج ۴ ص ٣٢۶ ح ۴۵١٧ https://eitaa.com/manbarmajma
اسلام عليک يا مسلم بن عقيل (ع) کوهى ز درد بر سر شانه کشيده ام گشتم ولى براى تو يارى نديده ام ذکر قنوت هاى نمازم عوض شد کوفه مياست ذکر سحر تا سپيده ام هر جا که رو زدم به در بسته خورده ام دور تمام شهر به عشقت دويده ام نذر نگاه دو على ات اين دو پسر قربان خاک پاى رقيه حميده ام بازارهاى کوفه غرور مرا شکست من طعم حرف هاى بدش را چشيده ام گفتم به طوعه هر چه که شد پشت در ميا چون داغديده غم يک خميده ام تاثير ضربه هاى لگد روى دنده هاست از مادرت بپرس دگر من بريده ام ديدم يکى سه شعبه مخصوص ميخرد در فکر چشم و سينه و حلقى دريده ام پشت قباله زن خولى سر شماست با گوش خويش قول و قرارى شنيده ام اينان به سر بريدن من قانع نيستند بنگر لباسهاى بريده بريده ام در کوچه هاى شهر تنم ريخته حسين از هر کجا که رد شده ام ضربه ديده ام يک عمر زحمت پدرت را هدر مده دلواپس عقيله قامت رشيده ام گفتا زنى که کهنه شده چادرم چه غم نقشه براى چادر زينب کشيده ام حاجيه خانم است و بزرگ مدينه است چادر شبيه چادر ايشان نديده ام
يا مسلم بن عقيل (ع) تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود بازى دست اراذل سر بازار شود ترسم اين است بلايى که سر من امد بين گودال سر جسم تو تکرار شود پوشيه چادر خلخال النگو معجر همه را کوفه نامرد خريدار شود من نديدم سر خونى نشده در اين شهر کودک و پير کسى وارد دربار شود سنگ از بام کند کار عمود اهن همه سرها به خدا مثل علمدار شود سر هر کوچه کمى از بدنم ريخت است خاک راه پسر حيدر کرار شود سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم چران دختران فاطمه بد جور گرفتار شود سر دروازه حسين منتظرات ميمانم تا که اى نيزه نشين لحظه ديدار شود حنجر پاره شده ارثيه پهلو شد نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود
غزل ورودیه کربلا با مدینه چقدر؟ فاصله دارد اینجا فکر آشفتگی قافله دارد اینجا کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین از جدائی تو قلبم گله دارد اینجا این بیابان چقدر خار مغیلان دارد خبر از پای پُر از آبله دارد اینجا این سرازیری تل دل نگرانم كرده همچنان سعی و صفا هروله دارد اینجا بادهایش دمِ مغرب چه غبار آلوداست سخن از کف زدن وهلهله دارد اینجا تو بیا زیرِ زره پیرُهن تنگ مپوش عده ای قاتل بی حوصله دارد اینجا حیف ِ ترکیبِ رخت نیست که تغییر کند؟ سر بریدن ز قفا مسئله دارد اینجا ترسم آخر سرِ یک بوسه مرا پیر کنی خبر از نیمه شب و نافله دارد اینجا پایِ گیسویِ تو موهام همه گشته سپید گیسوان من وتو قائله دارد اینجا از نظر بازی این قوم دلم می لرزد غارت چادر و معجر صله دارد اینجا غبغب ناز علی را زنظر پنهان كن وای بر حال رباب حرمله دارد اینجا
بِاذنکِ یازهرا سلام الله علیها غزل مناجات با این همه گناه زکویت نراندی ام امسال هم به ماه محرم رساندی ام پشت سرم دعای تو و مادر تو بود دستم گرفتی و به حریمت کشاندی ام چون طفل گمشده بغلم کرده ای حسین پیش خودت نشانده و قدری تکاندی ام منت سرم گذاشتی و از میان عرش با نام مادر و پدرم باز خواندی ام می خواهی ام هنوز ....و گرنه چو دیگران با پول و شهرت از حرمت می پراندی ام از کودکی برای شما خیمه می زدم دنبال خویش کوچه به کوچه دواندی ام یک روز بی تو زنده نمی مانم ای حسین با آب و نان خواهر خود پروراندی ام آید به گوش نالهٔ «هل من معین» ِ تو در زیر دست و پا تَهِ گودال خواندی ام مظلوم کربلا لک لبیک یا حسین تو می کشی مرا لک لبیک یا حسین
توی عشقای دوعالم / حسین و عشقه حک شده به روی قلبم / حسین و عشقه میگم هر دقیقه هر دم / حسین و عشقه نوحه ماه محرم / حسین و عشقه به عشق اربابم حسین به سینه محکم میزنم پیرهن مشکیه عزا یه روزی میشه کفنم یبن زهرا (حسین)۲ تویی عشق ازلی منو دریاب(حسین)۲ یا حسین بن علی حسین بن علی کیه صاحب اختیارم / آقام حسینه اونکه سر به پاش میزارم / آقام حسینه عزت ایل و تبارم / آقام حسینه همه ی دار و ندارم / آقام حسینه به زیر خیمه عزا سینه زنی داره صفا جز در خونه حسین جایی نمیرم بخدا یابن زهرا (حسین)۲ تو صفای هر دلی منو دریاب (حسین)۲ یاحسین بن علی حسین بن علی _ ذکر رو لبای مجنون / حرم رو عشقه میخونه با چشم گریون / حرم رو عشقه زیر نم نمای بارون / حرم رو عشقه یه زیارت توی ایوون / حرم رو عشقه به عشقت ای شاه کرم قدم قدم با یه علم ایشالا اربعین میام پای پیاده تا حرم یبن زهرا(حسین)۲ رافع هر مشکلی منو دریاب( حسین)۲ یاحسین بن علی حسین بن علی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه فرصت دوباره-یه زندگی تازه برای گریه کردن-دادی بهم اجازه پیرهن مشکی مارو-حضرت زهرا می دوزه تو ظرف اسپند روضت-گناه عالم می سوزه تو روضه با چشای تر می یاد مادرت اولین نفر می یاد با صدای اه فاطمه اشک ما همیشه در می یاد عزیز دلم حسین…. یه شکر از ته دل-یک نفس عمیقه بذار برم ببوسم-پرچم و یک دقیقه یه پیر غلام که یک عمره-تو روضه خیلی کار کرده بازم بساط چایی رو-باگریه برقرار کرده حس می شه توی مجلس عزات دست امام رضا تو این بساط شفا می ده نسیم پرچمات یه روز می میرم اخرش برات عزیز دلم حسین…. دور افتادم از عشقم_از همه ارزوهام کرببلاتو می گم-کرببلاتو می خوام خدا می دونه می میرم-اگه یه وقت قرار باشه که این فراق طولانی-بخواد ادامه دار باشه دلم می خواد تورو صدا کنم گریه شبیه بچه ها کنم دلم گرفته کربلا می خوام کجا برم چه قدر دعا کنم عزیز دلم حسین… ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واوایلا علی الحسین واویلا علی الحرم هرشب گریه میکنم با اشعار محتشم "باز این چه شورش است که در خلق عالم است با از این چه نوحه و چه عزا و ماتم است جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است" علی الحسین واویلا واویلا علی الحسین واویلا علی السیوف مقتل گفته این چنین‌ سید گفته در لهوف "کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا از آب هم مضایقه کردندکوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا" علی الحسین واویلا واویلا علی الحسین واویلا علی الغریب گفتا ایهاالرسول زینب با حال عجیب اين کشته فتاده به هامون حسين توست وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست اين ماهی فتاده به درياي خون که هست زخم ستاره بر تنش افزون حسين توست علی الحسین واویلا واویلا علی الحسین واویلا علی البنات سرها روی نیزه و بر ناقه مخدرات روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه بر آمد ز کوهسار آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار   جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل گشتند بی عماری و محمل شتر سوار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من برایت پدرم... (چون چشم وا کرده ابی عبدالله رو دیده دیگه ، درست میگم؟) من برایت پدرم پس تو برایم پسری چه مبارک پسری و چه مبارک پدری حسیییین جاااان... پسرم... همه گشتیم ولی نیست به اندازه تو نه کلاه خودیُ نه یک زره ای نه سپری (خیلی این زمزمه‌ات برکت داره به قرآن ، مرده زنده میکنه این زمزمه ها) پسرم... من از آن جا که به موساییت ایمان دارم میفرستم به سوی قوم تو را یک نفری (یه جمله به عباس فرمود...) قاسمم را به روی زین بگذار عباسم قمری را به روی دست گرفته قمری (خیلی قصد ندارم اذیتتون کنم ، حرف زیاد دارم شب قاسم ابن الحسن دو سه جمله‌اش رو امشب بگم... همه‌ی اصحاب رو جمع کرد ، به همه فرمود فردا اینا همه اومدن با من کار دارن ، هر کسی میخواد بره ، بره از این تاریکی شب استفاده کنه بره ، تا ابی عبدالله این حرفو زد ، زود اولین نفری که بلند شد و تجدید پیمان کرد دست گل ام البنینه ، تا ابی عبدالله فرمود اگه میخواید برید ، برید زودی بلند شد صدا زد ، فَقَبَّحَ اللهُ العَيشَ بَعدَك‏ ، یعنی حسین جان ننگ بر زندگی بعد از تو ، دونه دونه بنی هاشم و اصحاب باوفای ابی عبدالله اظهار وفاداری کردن ، حالا این بچه هی سرک میکشه ، هی منتظره عمو یه توجهی کنه ، آخه یه سوال داره از عمو ، هی بلند میشه رو زانو میشینه ، ابی عبدالله دید این بچه داره بی تابی میکنه ، تا نظر ابی عبدالله به قاسم افتاد عرض کرد عمو جان آیا منم فردا شهید میشم یا نه؟ ، این سوالو جوابا باید بمونه تو تاریخ ، آقا فرمود پسرم مرگ در نظر تو چگونه است؟ صدا زد اَحلی مِنَ العَسَل...) عمو جان... دادن جان گر به ره رهبر است از عسل ناب مرا خوش تر است جام اگر جام شهادت بوَد مرگ به از روز ولادت بود حسین جان... بی تو حیاتم همه شرمندگی‌ست با تو مرا کشته شدن زندگی‌ست (آره پسرم ، فردا به بلای عظیمی دچار میشی... شهید مطهری پاره‌ی تنِ امام امَّت ، این همه به بُعدِ حماسی عاشورا اشاره میکنه ، دیگه ولی وقتی روضه قاسم میرسه ، اینجا میگه انقدر این عمو و عموزاده همدیگرو بغل کردن و گریه کردن هر دوتاشون غش کردن افتادن روی زمین ، ای غریب آقام ، خیلی با این ناله‌ات امشب من کار دارم ، چون تازه میخوام چن جمله بخونم... آخ هر جوری بود ابی عبدالله خودش این بچه رو آماده کرد ، صدا زد کوچکترین کلاه‌خود رو برا من بیارید ، دید کلاه‌خود به سر قاسم بزرگه ، کوچکترین زره رو بیارید ، دید زره به تن قاسم بزرگه ، آی بمیرم کفن پوش این بچه رو عازم میدان... آی غریب نوازی کن امشب ، امشب به عشق امام حسن غریب نوازی کن ، آی بمیرم برات ، آخ بابا من همه‌ی روضه‌مو توو همین دو سه جمله ، من دردِ دلم امشب اینه ، آخه میگن وقتی این بچه رو مرکب نشست میگن پاهاش به رکاب نمی‌رسید ، چجوری زدن که وقتی ابی عبدالله داشت این بچه رو برمیگردوند ، میگن پاهای این بچه رو زمین کشیده میشد ، دو تا حالت وجود داره اینجا ، يا قَدِ ابی عبدالله خمیده یا انقدر این بچه رو زدن همه‌ی بدن قطعه قطعه شده ، من میگم اصن این بچه از اربا اربا هم بالاتره ، چرا داری این حرفو میزنی؟ ، آخ صدا زد پسرم...آخ... علی اکبر که جوشن داشت آن شد فهمیدی چی دارم میگم یا نه؟ آخ... علی اکبر که جوشن داشت آن شد تو که جوشن نداری وای بر من... آره ، آره ، بدن باباشو تیر باران کردن ، بدن خودشم سنگ باران ، چرا داری این حرفو میزنی؟ ، آخه بعضیا میگن اون دلاور فرزندانشو تو میدان به درک واصل کرد ، عمر سعد ملعون صدا زد کاریش نداشته باشید بذارید بیاد جلو ، انقدر تیر نزنید مگه نمیبینید زره نداره ، همه اومدن این بچه رو سنگ باران کردن... حسیییین... آخ یه وقت صدای ناله‌اش بلند شد آخ عمو بیا ، بیا ببین دیگه کار قاسمت تمامه به فریادم برس ، ابی عبدالله اومد دید این بچه زیر سم اسب ، يا الله یا الله یا الله ، آخ دید داره زیر سم اسب دست و پا میزنه ، هر کاری کنی روضه‌های بچه های امام حسن باید یه جا دیگه بره ، آخ تا زیر سم اسب سینه‌ی شکسته رو دید یاد اون روزی افتاد که با لگد به در خانه... آخ خودش نوشت صدای نفس های فاطمه رو شنید... حسین... ✍🏼تایپ : کربلایی محمد صادقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان عالم همه قربان حسین دست ما پر دامان حسین سینه زن با دو لب تشنه بگو به فدای لب عطشان حسین حسین جانم دل ما برده ای با نگهی تو برازنده پادشاهی گلم از تربت و اشک شما و تو بر مومنین قبله گهی ای جانم از ازل حور و ملک بنده ی تو تا ابد جنو بشر زنده ی تو من مسلمان شده ی دست تو ام ز تو ممنونم و شرمنده ی تو ای جانم منم و پرسه در کوی حسین و بهشتم بود روی حسین به خدا ساکنم کرده خدا زیر طاق دو ابروی حسین حسین جانم بنده ام بنده ی دربار حسین نوکری هستم عزادار حسین باید آخر سند نوکری ام بخورد مهر علمدار حسین به حبیب و به جون و به زهیر به سلیم و سعید و به حنین به تو مشغولم و در حرمت شود احوال من ختم به خیر ای جانم ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر مانده عالم همه در حیرت تو که بشر می‌شود اینگونه مگر ✍تایپ:حسین افروز ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه تابان کربلا میرود میدان زینب آورده آینه و قرآن شد حنابندان در زیر قرآن ... ویلی... زمین به فریاد اومد شاخه شمشاد اومد الله الله پیک شهادت به مبارک باد اومد حسین... تازه داماد کربلا میرود میدان زینب آورده آینه و قرآن ان تنکرونی فانا ابن الحسن گویان می جنگد قاسم مثل حیدر ای جان با کام عطشان بر زیر قرآن .... ویلی ... این نوه فاطمه ابن الحسن قاسمه خلقا و خلقا چه شبیه ماه بنی هاشمه تازه داماد کربلا میرود میدان زینب آورده آینه و قرآن اهلا من العسل شده حال امروزش خیمه سوزان است آه جگر سوزش شد به خون غلطان در زیر قرآن ... ویلی .... محشر کبری شده لاله صحرا شده سینه شکست و تازه داغ حضرت زهرا شده زمین به فریاد اومد شاخه شمشاد اومد الله الله پیک شهادت به مبارک باد اومد حسین... ✍تایپ؛حسین افروز ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️