eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.9هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. ابن الرضا #‍نوحه (ع) (ناعــم) 🔘🔘 منم ابن الرضا آلاله ی باغ رسولم عزیزحیدرونوردوچشمان بتولم گل باغ رضایم عزیزمصطفایم زجورهمسرخود اسیرابتلایم ززهرجفا تن خسته ام چنین میسوزد امشـــــــــب اسیرغمم دل زار من چنین میسوزد امشـــــــــــــــــــــب من غریبم ٤ 🔲 اسیردست ظالم گشته ام من درجوانی سیه گشته به چشمم درجوانی زندگانی منم روح معانی امام آسمانی زدنیاگشته ام سیر درایام جوانی بیامادرم به بالین من که راحت جان سپـــــــــــــارم به یادحسین به روی زمین دگر سر میگـــــــــــــــــــــــــــــذارم من غریبم٤ 🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 سالوب غربتده غملرجانیمی دردوبلایه گجه لرصبحه جک بو ائوده گلم من نوایه الهی عبدزارم غمینم بیقرارم سالوب غملر ایاقدان بئله درده دچارم یوروب غم منی سالوب محنته حیاته دویمیشـــــــــــــــام من منم غم نصیب غریبم غریب حیاته دویمیشـــــــــــــــــام من من غریبم۴ .👇
4_5775900856071239882.mp3
زمان: حجم: 820.9K
✅ نوحه شهادت حضرت جواد الائمه (عليه السلام) 🔻 كارى از مرتضى محمد پور 1️⃣ بند اول بین حجره غریبم/ همسرم قاتلم شد از جفا لحظه لحظه/ پاره پاره دلم شد منکه در شور و شینم تشنه لب چون حسینم(۲) یا جواد الائمه یا جوادالائمه(۲) 2️⃣ بند دوم همچو مادر جوانم/ شکوه از کینه دارم زآتش زهر کینه/ شعله از سینه دارم من جوان رضایم اکبر کربلایم(۲) یا جواد الائمه یاجوادالائمه(۲) 3️⃣ بند سوم آسمان تیره و تار/ جسم من روی بام است همچو بابا به جسم/ پاره پاره سلام است از قفا سر بریدند عمه‌ام را ندیدند(۲) یاجوادالائمه یاجوادالائمه(۲) عليه السلام علیه السلام @majmaozakerine
✅ گدای جواد الائمه 🔻شاعر: محمد قاسمی به لطف خدای جوادالائمّه گدايم ، گدای جوادالائمّه غريبم نخوانيد ياايّهاالنّاس شدم آشنای جوادالائمّه رسيدم به آزادگي تا دلم شد اسير ولای جوادالائمّه ازآن صورت گندمين بوي گندم گرفته هوای جوادالائمّه رضاي خداي امام رضا را بجو در رضای جوادالائمّه اگر عاشقي هر نفس مثل سايه برو در قفای جواد الائمّه تو و جنّت و قصر و حور،آي زاهد من و خاك پای جوادالائمّه ملك در لباس كبوتر مي آيد به ايوانْ طلای جوادالائمّه نه تنها فلك،عرش هم تكيه داده به گلدسته های جوادالائمّه شميم دل انگيز مشهد مي آيد ز صحن و سرای جوادالائمّه در اين آخر ماه ذي القعده بايد بسوزم برای جوادالائمّه مرا بيمه ام مي كند تا محرّم لباس عزای جوادالائمّه زنی بود و ظلم و دف و پايكوبي عطش بود و نای جوادالائمه در حجره را بسته اند، آه خانه شده كربلای جوادالائمّه بريده بريده ، شكسته شكسته مي آيد صدای جوادالائمّه دم العطش شد دم وا حسينا عوض شد نوای جوادالائمّه شبيه حسين ، آه آبش ندادند صدا زد ، بميرم جوابش ندادند كنيزان شنيدند آهش بلند است جوابي به حال خرابش ندادند اگر منع كردند از شرب آبش ولي جا به بزم شرابش ندادند تنش را رها بر روي بام كردند ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند دم آن همه كفتر باوفا گرم كه تحـويل بر آفتابش ندادند تنش از سر بام در كوچه افتاد ولي نعل ها پيچ و تابش ندادند دگر سنگها بغض خود را نشانِ گُلِ روی از خون خضابش ندادند زماني كه تشييع شد،رهگذرهـا عذابي به عاليـجنابش ندادند ولي آه ، در گودي قتله گاهي غروبی ، غريبی پس از بي سپاهي تنش زير سُمّ ستوران رها شد به بغض علي يكصد و ده هجا شد همين كه سرش رفت روي سنان ها نشستند در موج خون آسمان ها در آمد ز عمق جگر ، آهِ زنها كه در بين گودال مي گفت تنها زني قد خميده : بنيّ بنيّ گل سر بريده : بنیّ بنيّ علیه السلام
✅جرعه به جرعه آب زمین ریختند 🔻 شاعر: حسن لطفی هم آسمان قصیده‌ای از بی کرانی‌اش هم بی کرانه‌ها غزل آسمانی‌اش ای کال‌ها کمال سر کوچه باغ اوست باید رسید تا به خدا با نشانی‌اش او در مدینه جای پدر را چه پر نمود در غیبت پدر ، پسر و میزبانی‌اش باغ معارف است حدیثش ، پیمبران حظ می‌برند موقع شیرین زبانی‌اش از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست نوشیده است از لب جام دهانی‌اش باب الجواد حاجت ما را چه زود داد مشهد پر است از نفسِ مهربانی‌اش شش‌گوشه شد ضریحش اگر بی دلیل نیست از شش جهت گداست در این میهمانی‌اش یارب مگیر فیض شب کاظمین را هرکس خوش است پیش عزیزان جانی‌اش وقت زیارت است و عباراتش از رضاست قربان کودکیش فدای جوانی‌اش حالا کبوتران همه از مشهد آمدند تا آسمان بام ؛ پی سایبانی‌اش آقای طوس از جگرش آه می‌کشد در کنج حجره تا پسرش آه می‌کشد افتاده است روی زمین و برابرش لبخند می زند به تقلاش همسرش افتاده است روی زمین دید مثلِ او افتاده است در وسط کوچه مادرش جرعه به جرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت ترک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد بجای آن خاکی شده است حیف لبان مطهرش باب‌الحوائج است ولی می‌توان شنید از بین حجره ناله‌ی موسی بن جعفرش این دفعه می‌زدند به دَف تا که جان دهد کَف می‌زدند وقتِ نفسهای آخرش از پا گرفته و بدنش می‌کشند...وای تا پشت بام ریخته گلهای پرپرش خون گریه می‌کند لبه‌ء تخته سنگ‌ها از بس که خورد بر لبه‌ء پله‌ها سرش این پشت بام گودی گودال نیست شکر با پا نیامده است کسی روی پیکرش سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زهر همسرش علیه السلام