eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را پُر از شمیم تو گشته ست هر سحر ؛ شب جمعه به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت مرا به کرببلا باز هم ببَر ؛ شب جمعه چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم پدر ؛ خرابه ؛ سه ساله ؛ کنار سر ؛ شب جمعه
‍ ‍ ‍ . الحَقّ ‌وَالاِنـصاف ‌در حَقّـش ‌جفا کردیم            باعِـلـمِ بر تنهـایی‌اش ‌او را رها کردیم گاهی‌، نمی‌دانم چه ‌شد که‌ یادش ‌افتادیم            گاهی‌ برای‌ مصلحت ‌او را صدا کردیم احساس‌ می‌کردیم‌ خیلی ‌معـرفت ‌داریم            آنجا که گـهگـاهی‌ برای‌ او دعـا کردیم با گریه‌هایی ‌آن‌ هم‌ اَغلب‌ از سرِ احساس            تکلیف‌ خود را فکر می‌کردیم‌ ادا کردیم با غـفلت از یاد امـامِ عَـصرِمان؛ مردم            خود را به این شدّت‌ گرفتار بلا ‌کردیم این ‌کم‌فـروشی ‌نیست ‌آیا؟ در فـراق او            به نُدبه‌های خشک ‌و خالی؛ اکتفا کردیم حال مناجات سحر را خواب بُرد از ما            حتّی نمـاز صبح را عـمـداً قضا کردیم عجّل ‌فرج گـفـتن فقـط بازارگرمی بود            اِخـلاص‌ را بُردیم و قـربان ریا کردیم قـلب رئـوفـش را هـزاران بار آزُردیـم            با آن‌ گُناهانی ‌که ‌اغلب‌ در خـفا کردیم جـایی برای یـوسـف زهـرا نـمـی‌مـانَـد            وقتی ‌درِ دل ‌را به ‌رویِ ‌غیر وا کردیم خانه ‌نـشـیـنی ‌عـلی دنـبـالـه‌دار ‌است آه            مـا یـادگـارش را دچـار اِنـزوا کـردیـم از شرم پیـش مـادر سـادات بـایـد مُرد            وقتی‌ که‌ با فرزند او این‌گونه تا کردیم امـروز راه اتّـصـال مـاست بـا مـهـدی            اشکی‌که‌ نذرِ حضرت‌ خیرالنّسا کردیم از شرکت او درمجـالس‌ مطمئن‌ بودیم             محض‌ حضورش‌ خانه ‌را‌ دارُالعزا کردیم بخـشید ما را باز هم در روضۀ زهـرا            تا زخـم را با گُـونـۀ خود آشـنـا کـردیم ✍ 👇
Fadaeian_Fatemiyeh_Shab01_01.mp3
25.74M
الحَقّ ‌وَالاِنـصاف ‌در حَقّـش ‌جفا کردیم            باعِـلـمِ بر تنهـایی‌اش ‌او را رها کردیم گاهی‌، نمی‌دانم چه ‌شد که‌ یادش ‌افتادیم            گاهی‌ برای‌ مصلحت ‌او را صدا کردیم احساس‌ می‌کردیم‌ خیلی ‌معـرفت ‌داریم            آنجا که گـهگـاهی‌ برای‌ او دعـا کردیم با گریه‌هایی ‌آن‌ هم‌ اَغلب‌ از سرِ احساس            تکلیف‌ خود را فکر می‌کردیم‌ ادا کردیم با غـفلت از یاد امـامِ عَـصرِمان؛ مردم            خود را به این شدّت‌ گرفتار بلا ‌کردیم این ‌کم‌فـروشی ‌نیست ‌آیا؟ در فـراق او            به نُدبه‌های خشک ‌و خالی؛ اکتفا کردیم حال مناجات سحر را خواب بُرد از ما            حتّی نمـاز صبح را عـمـداً قضا کردیم عجّل ‌فرج گـفـتن فقـط بازارگرمی بود            اِخـلاص‌ را بُردیم و قـربان ریا کردیم قـلب رئـوفـش را هـزاران بار آزُردیـم            با آن‌ گُناهانی ‌که ‌اغلب‌ در خـفا کردیم جـایی برای یـوسـف زهـرا نـمـی‌مـانَـد            وقتی ‌درِ دل ‌را به ‌رویِ ‌غیر وا کردیم خانه ‌نـشـیـنی ‌عـلی دنـبـالـه‌دار ‌است آه            مـا یـادگـارش را دچـار اِنـزوا کـردیـم از شرم پیـش مـادر سـادات بـایـد مُرد            وقتی‌ که‌ با فرزند او این‌گونه تا کردیم امـروز راه اتّـصـال مـاست بـا مـهـدی            اشکی‌که‌ نذرِ حضرت‌ خیرالنّسا کردیم از شرکت او درمجـالس‌ مطمئن‌ بودیم             محض‌ حضورش‌ خانه ‌را‌ دارُالعزا کردیم بخـشید ما را باز هم در روضۀ زهـرا            تا زخـم را با گُـونـۀ خود آشـنـا کـردیم
872400339.mp3
1.52M
بانوی‌باکرامت شفیعه‌ی قیامت مُعادله بهشته توو حرمت زیارت بُریدم از همه عالم رو آوردم به این در ((سَلامُ‌اَلله‌عَلَیکِ‌‌یا بِنت‌َمُوسی‌َبن‌ِجَعفَر)) بی‌بی‌جان مریم‌قبیله‌ای/تالی‌عقیله‌ای/بانوی‌جلیله‌ای یامعصومه عالمه؛محدّثه/تُربتِت‌مُقدّسه/لطف‌توبرام‌بسه یامعصومه ((کریمه‌ی‌آل‌علی‌یامعصومه)) .......... اطراف حائر تو میگرده زائر تو ۱۴معصوم‌میان‌قم فقط‌ به‌خاطر تو توو صحن‌ِتو میاد‌ صُوتِ خوشِ‌ساقیِ‌کوثر ((سَلامُ‌اَلله‌عَلَیکِ‌‌یا بِنت‌َمُوسی‌َبن‌ِجَعفَر)) بی‌بی‌جان حضرت‌ِمُطهّره/عُلیا مُخدّره/ای‌پناه‌آخره- -درماندگان بیکرانِ‌عصمتی/صاحب‌ولایتی/به‌تومیگه‌عَمَّتی -صاحب‌زمان ((کریمه‌ی‌آل‌علی‌یامعصومه)) ........... قم‌باتوشد بی‌بی‌جون مأوای‌فاطمیّون همجواریت‌براماست برکاتش فراوون برامون مادری کردی مثل زهرای اطهر ((سَلامُ‌اَلله‌عَلَیکِ‌‌یا بِنت‌َمُوسی‌َبن‌ِجَعفَر)) بی‌بی‌جان ای‌ولی‌نعمت‌ما/زینب‌امام‌رضا/بانی‌کرببلا برا مایی میدونن‌که‌زائرات/صحن‌ایوان‌طلات/داره‌مثل‌عتبات/چه‌ صفایی ((کریمه‌ی‌آل‌علی‌یامعصومه))
4_5796477743738653897.mp3
1.43M
واژه‌ای‌که‌نداره‌وصفش‌ اِنتها زهراست ثانیه‌ثانیه‌نوایِ  مُرتضی‌ زهراست نوکرا کُلّ سال‌و میگن "یاحسین"اَمّا شورِ مخصوصِ فاطمیّه  ذکر"یازهرا"ست روزِسختی؛فاطمه‌تنها درکنارِحضرت‌مولاست توگرفتاری‌اهل‌بیتم    ذکرشون‌زهراست هم‌رسولان مُکرّم به تو محتاجند کُرسی و لوح و قلم هم به تو محتاجند حرفمو خلاصه می‌کنم تو یک جمله همه‌ی‌عالَم و آدم به تو محتاجند 《صدّیقةالكُبري   ياحضرت زهراء》 ........ خَم‌شدودست‌توروبوسید  پدرت‌بانو ‌به‌کف‌پات‌گذاشته‌صورت  پسرت‌بانو تاابد،ازاون‌دوتاملعون  هستی‌ناراضی به‌خداکه‌عوض‌نمیشه  نظرت‌بانو کعبه‌ی‌توفقط‌عَلیّه خونَه‌تم‌مَسجدُالحرامه شک‌ندارم‌اطاعت‌ازتو  اصل‌اسلامه تویی‌راضیّه و مرضیّه و منصوره توبه‌ما‌گفتی‌علی کَعبه‌ی مَستوره رَنگِ تَب‌رو نمیبینه‌حضرت‌ِسلمان وقتی‌صبح‌وشب‌کلامش‌ دعای‌نُوره 《صدّیقةالكُبري   ياحضرت زهراء》 .......... قطره‌قطره‌جمع‌میشیم‌تا روزی‌دریاشیم دیگه‌وقتش‌رسیده‌مادر  که‌مُهیّاشیم توی‌روضه‌ت باچشم‌گریون ازخدامیخوایم با دعای‌ تو در رکاب  منتقم‌باشیم من‌فقط‌آرزوم‌همینه‌ کاش‌می‌فهمیدن‌اهل‌دنیا زندگی‌معنا‌می‌گیره‌در   دولتُ‌الزّهرا خوش به حال دلی‌که امام‌زمانی‌شه خاطرآسوده از این دل‌نگرانی‌شه یه‌فقیرم‌ توی دنیا‌ نمیشه‌پیدا روزی‌که عدل امام ما جهانی‌شه     《یاصاحب‌الصَّمصام جونم فدات آقام》                     
4_5841228605723512806.mp3
1.36M
آه؛درآتیش‌گرفت ناله‌زدقرآن‌کوثرآتیش‌گرفت یادگارِپیغمبرآتیش‌گرفت آه؛درآتیش‌گرفت آه؛وقتی‌درشکست پهلوی‌صدّیقه‌ی‌اَطهرشکست گوشه‌ی‌پیشانی‌مادر‌شکست آه؛وقتی‌درشکست وسط‌ِشُعله‌ها با‌یک‌ضربه‌ی‌بی‌هوا  ثُلث‌ِسیّداشدفدا مادرگفت‌که‌فِضّه‌بیا وسط‌ِشُعله‌ها گوشواره‌ی‌زهرا‌شکست سیلی‌خورد‌وازپا‌نشست بیهوش شدخیرالنّسا وااُمّاه وااُمّاه ____ آه؛اون‌ملعون‌پَست طناب‌آورد و دست‌ِمولارو بَست حُرمت‌کعبه‌ی‌سیّار و شِکست دستِ مولارو بَست آه و واویلتا چادر زهرا پر شد از ردّ پا توی کوچه‌غش‌کرد ناموس خدا آه و واویلتا قفنذ از راه رسید با غلافِ آهنین طوری‌زدکه‌خُوردزمین بنت خیرُالمرسلین خالد بی حیا پیش چشم همسایه‌ها زهرا رو زد از جفا با مغیره‌ی لعین وااُمّاه وااُمّاه
4_6037165219925462181.mp3
687.5K
پنجاه ساله  با غم عجیـنم پنجاه ساله  غربت نشـینم پنجاه ساله اشكم رَوونه پنجاه ساله  دل غرق خونه پنجا ساله كه روضه ي  مادرم شده قاتلم پنجا ساله كه اشكاي  خواهرم شده قاتلم تو دو سالگي    ديدم سوزوندن درو ضجّه مي زدم    وقتي زدن مادرو دیدم بستن       دست بابام حيدرو اي واي از غريبي ---------------------------------- يادم نميره  دلشوره هامو يادم نميره  فـرق بابامو يادم نميره  طشت پر از خون نعش داداشم   شد تيربارون پنجا ساله كه روزگار  رسونده جونمو بر لبم پنجاه ساله كه هركجا   شريك درداي زينبم مثل خواهرم   بال و پرم حسين بود مثل خواهرم     تاج سرم حسين بود مثل خواهرم   همسفرم حسين بود اي واي از اين غريبي ---------------------------------- ديدم غروبِ  دشت بلا رو ديدم تو گودال  سر نيزه ها رو ديدم كه پيش  چشماي زهرا داداش حسينم  شد ارباً اربا آه از چادراي سوخته   آه از صورتاي نيلي آه از بددهني‌هاشون  آه از كعب ني و سيلي اين روا نبود   بريم ميـونِ اَنظار حقّ ما نبود    اون همه ظلم و آزار جاي ما نبود  بزم شراب و بازار اي واي از اين غريبي
4_6037165219925462168.mp3
458.5K
سیدتنا امّ کلثوم    یابنت امیرالمومنین بعداز،زهراوزینب‌تویی‌حبیبه‌‌ی‌ربّ‌العالمین كرامتت‌علی‌الدّوامه  جلالتِ تو مُستدامه آرزومه‌ تو کُلّ‌ عالم    عزای‌ تو بشه‌ اقامه مانند‌زینب والاتباری بنت‌ُالجَلال‌و‌اُختُ‌الوَقاری مثل‌حسن‌که‌‌ عین‌ِ‌حُسینه تو با عقیله فرقی نداری یااُمّ‌کلثوم _ سیّدتنا امّ کلثوم  یابنت امیرالمومنین به‌امرتوبوده‌بی‌بی‌جان شمرو‌اگر‌بلعیده‌زمین سَلیله‌ی‌حضرت‌طاها شریکه‌ی‌زینب‌کُبری   با‌خُطبه‌‌خُوندنت‌توکوفه‌تداعی‌شدخُطبه‌زهرا قوم تو بودن خیرُالعشیره نسل تو نسل خیر کثیره تو نور‌ مَحضی یعنی‌مَحاله ظلمت کنار تو جا بگیره یااُمّ‌کلثوم _ سَیّدتنا امّ کلثوم    یابنت امیرالمومنین رکاب‌پای تو هم بوده  زانوی‌یل‌ِ‌اُمّ‌البنین چادرِزهرا‌به‌سَرتوست‌حَیا‌دَخیل‌مَعجر‌توست تا‌آخرین‌قطره‌خونش‌ مُحافِظِت‌برادر‌توست ای‌عمه‌جان شهزاده‌اکبر رو‌دستای‌تو آرومه‌اَصغر بی‌بی‌رقیّه  خوابیده بوده در دامن‌ تو ساعات‌آخر یااُمّ‌کلثوم
4_5816564244925123382.mp3
1.21M
از نفس‌از نوا افتادم / کُنج‌مطموره‌هاافتادم منوازبس‌شکنجه‌دادن/  دیگه‌ازدست‌وپاافتادم نمیتونم‌بلندشم‌از جام /  غُل‌وزنجیره‌به‌دست‌وپام از‌عدوبسکه‌سیلی‌خوردم/ دیگه‌سویی‌نداره‌چشمام شبیه‌مادرم/ زخمیه‌پیکرم /عَبامه بسترم امان امان امان وارث‌کربلام/ شبیه‌عمه‌هام/ کبوده‌سرتاپام امان امان امان سیّدناالمظلوم/ سیّدناالشهید/ سیدناالغریب آقام آقام آقام ------------------------------------------------- صورتم‌مثل‌گُل‌پژمُرده/ خاطرم‌شدمُدام‌آزُرده کی‌دیده‌روزه‌داری‌جُزمن/ جای‌افطاری‌سیلی‌خُورده غم‌ودردوبلا پیرم‌کرد/ اونکه‌گفت‌ناسزا‌پیرم‌کرد شاهدم‌قطره‌های‌اشکام/ روضه‌ی‌کربلا‌پیرم‌کرد منو یهودیا/ میزدن‌از جفا/ با تازیانه ها خدا خدا خدا جدّمو بی‌هوا /زدن‌حرامیا /بانیزه ازقفا خدا خدا خدا سیّدناالمظلوم/ سیّدناالشهید/ سیدناالغریب آقام آقام آقام ------------------------------------------------- تو دلِ‌قتلگاه‌غوغابود /سر رویِ‌زانوی‌ِزهرابود زیر بارون تیرونیزه/ یه‌تن بی‌رمق پیدابود آه‌زینب‌به‌آسمان‌میرفت/ شمر‌می‌آمد‌وسنان‌میرفت بدنش‌مانده‌بوددرگودال/ سراوبرسر سنان میرفت یه‌عدّه‌اومدن/ توفکرغارتن /شدعریان‌بدن حسین حسین حسین عزیزِ‌ مادرم /تشنه‌ی پرپرم /شهید بی‌سرم حسین حسین حسین سیّدناالمظلوم سیّدناالشهید سیدناالغریب آقام آقام آقام -------------------------------------------------
4_5879601123446231564.mp3
1.34M
کس‌ و کارم علیه دار و ندارم علیه نقشِ برجسته‌ی رو سنگ‌ِمَزارم علیه من‌گدای‌علی‌‌ام زیر لوای علی‌ام کفتر چاهیِ ایوان طلای علی‌ام پناهه‌عالمه‌علی وَصیّ‌خاتَمه‌علی قسم‌به‌عین‌و‌ لام‌و یا  که‌اسم‌اعظمه‌علی فقط‌علی‌به‌فکر‌ماست  فقط‌علی‌گره‌گُشاست فقط علی تجلّیِ هزار و یک‌اسم خداست علی مدد علی مدد شَبه‌قدره،می‌زنم رو به خُـدای‌ِاَزلی تا ببخش‍ـه منو بازم به‌گُـل روی‌ِعلی اومدم قسم بدم خدا رو به ابوتراب به‌مَحاسِنش‌که‌ازخون‌سرش‌شده‌خضاب آهای‌خُدای‌مهربون جزو مُقـدّراتِمون بخواه‌که‌باشه‌فرجه‌ مهدی‌ِصاحب‌َالزَّمون من‌اِسمـهُ‌دواعلی وذکرهُ‌شِفـاعلی ظهورِیارو برسون به‌حقّ‌ِ‌مُرتضی‌علی علی مدد علی مدد می‌پیچه توو آسمون ناله‌ی‌جبریلِ‌اَمین آبروی دوجهان دیگه شده نقش‌زمین اومده فاطمه از عرش خدا با پدرش خاک محراب‌وعلی داره میریزه روسرش فدای‌درد‌وغربتش   که‌لحظه‌ی‌شهادتش می‌بینه‌فاطمه‌ش روکه هنوز‌کبوده‌صورتش امشب‌اگه‌سرش‌شکست نماز‌آخرش شکست یه‌روزی‌هم‌توکوچه‌ها حُرمت‌همسرش‌شکست غریب علی غریب علی
✅ گدای جواد الائمه 🔻شاعر: محمد قاسمی به لطف خدای جوادالائمّه گدايم ، گدای جوادالائمّه غريبم نخوانيد ياايّهاالنّاس شدم آشنای جوادالائمّه رسيدم به آزادگي تا دلم شد اسير ولای جوادالائمّه ازآن صورت گندمين بوي گندم گرفته هوای جوادالائمّه رضاي خداي امام رضا را بجو در رضای جوادالائمّه اگر عاشقي هر نفس مثل سايه برو در قفای جواد الائمّه تو و جنّت و قصر و حور،آي زاهد من و خاك پای جوادالائمّه ملك در لباس كبوتر مي آيد به ايوانْ طلای جوادالائمّه نه تنها فلك،عرش هم تكيه داده به گلدسته های جوادالائمّه شميم دل انگيز مشهد مي آيد ز صحن و سرای جوادالائمّه در اين آخر ماه ذي القعده بايد بسوزم برای جوادالائمّه مرا بيمه ام مي كند تا محرّم لباس عزای جوادالائمّه زنی بود و ظلم و دف و پايكوبي عطش بود و نای جوادالائمه در حجره را بسته اند، آه خانه شده كربلای جوادالائمّه بريده بريده ، شكسته شكسته مي آيد صدای جوادالائمّه دم العطش شد دم وا حسينا عوض شد نوای جوادالائمّه شبيه حسين ، آه آبش ندادند صدا زد ، بميرم جوابش ندادند كنيزان شنيدند آهش بلند است جوابي به حال خرابش ندادند اگر منع كردند از شرب آبش ولي جا به بزم شرابش ندادند تنش را رها بر روي بام كردند ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند دم آن همه كفتر باوفا گرم كه تحـويل بر آفتابش ندادند تنش از سر بام در كوچه افتاد ولي نعل ها پيچ و تابش ندادند دگر سنگها بغض خود را نشانِ گُلِ روی از خون خضابش ندادند زماني كه تشييع شد،رهگذرهـا عذابي به عاليـجنابش ندادند ولي آه ، در گودي قتله گاهي غروبی ، غريبی پس از بي سپاهي تنش زير سُمّ ستوران رها شد به بغض علي يكصد و ده هجا شد همين كه سرش رفت روي سنان ها نشستند در موج خون آسمان ها در آمد ز عمق جگر ، آهِ زنها كه در بين گودال مي گفت تنها زني قد خميده : بنيّ بنيّ گل سر بريده : بنیّ بنيّ علیه السلام
(ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از غمِ دلم خدا خبر داره اگه من آه بِکشم، اثر داره مثل من چند نفرو سراغ دارین؟ که‌ دل‌ِسوخته‌ی‌ شلعه‌ور داره از چهارسالگی‌ درد‌ و غم‌ دیدم تو یه‌روز قدِّ یه‌عُمر سِتَم‌ دیدم شمر و با چکمه‌، یه‌بار تو قتلگاه یه دفعه‌م تو غارت حرم دیدم دلخوشی‌هام یهو ناپدید شدن عموهام جلو چشام شهید شدن وقتی برمی‌گشتیم‌ از بالای تل موهای دخترامون سفید شدن دیگه از شام‌غریبون نمیگم از رباب و چشم گریون نمیگم دیگه از اون دوتا دُردانه‌ای که گُم شدن تو اون بیابون نمیگم راویِ مُصیبتای باز شدیم اسیر یه مُشت یتیم‌نواز شدیم!!! تا که خوب حقّ‌مون‌و ادا کنن سوار ناقه‌ی بی‌جهاز شدیم به دلای زخمی‌مون چنگ میزدن صورتامون‌و با خون رنگ میزدن کوفیا به جای مهمون‌نوازی دم دروازه به ما سنگ میزدن همه‌ی قافله‌‌مون خسته بودن پَروبال ما رو بشکسته بودن من و با رُقیّه تو ورود به شام نانجیبا به‌ طناب‌ بسته‌‌بودن آره من جوهره تو صِدام نبود آره من رمق تو دست و پام نبود نون و خرما می‌آوردن واسه ما!!! صدقه مگه به ما حرام نبود؟؟؟ *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
. علیه‌السلام ✍ ای‌ که‌ شد آب‌ از‌ لبت‌ مَحروم اَلسَّلامُ عَلیکَ یا مَظلوُم نگران بودی و تو را کُشتند با دلی خون و خاطری مغموم موج‌ می‌زد غمی‌ عجیب‌ و‌ غریب در نگاه تو اَیّـهاالمَهموم بغضِ‌ کوفی به‌ حضرت‌ حیدر از جراحات‌ِ پیکرت، معلوم آه‌؛ با قتل‌صبر کُشته‌ شدی بود این‌‌ کار اگرچه نامرسوم آه؛ دیدم که مادرت غش کرد چون به گودال شمر بُرد هجوم آه؛ در لابلای گیسوی تو پنجه‌ انداخت تا که دشمنِ شُوم همه دیدند خواهرت هم دید اُستخوانهات نرم شد چون مُوم زیر سُمّ سُتور جان دادند بعد تو چند کودک معصوم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ..........................................................................
شعرمذهبی رضیع الحسین (766).mp3
1.64M
از غمت خون‌جگرم؛شاهدمه چشم ترم سر خاکت می‌ریزم خاک عزاتو به سرم بهتره عُمره علی بعد تو طولانی نشه روبرو شوهرتو با قنفذ و ثانی نشه عالمو سوگوار کنم  قلبمو بی‌قرار کنم  نیام‌سرِ مزارِ تو  خودت‌بگوچیکارکنم؟ فاطمه یا فاطمه حال بچّه‌یتیمات آتیش به قلبم می‌زنه بدتر از گریه‌هاشون سُکوت تلخِ حسنه دو شـبه حُسین تو لب به غـذا نمی‌زنه زینبت با روضه‌خوندن دل مارو می‌شکنه فاطمه‌ی‌جوان‌من  جوان‌قدکمان‌ِمن غم‌ِتو پُشت‌مو شکست شکسته استخوان‌من فاطمه یا فاطمه قسمت‌این بود دلمو به داغ تو دُچار کنم این‌قَـدَر غریبونه ختـم تو برگُـزار کنم نمیشه زندگی‌مو اینجوری از هم بِـپاشن تازه‌قصدِ نبش قبرِ تورو هم داشته باشن به‌رفتنت‌مُجاب‌شدم  ببین‌خونه‌خراب‌شدم تشنه‌ی‌یک‌جواب‌توست‌ سلامِ‌بی‌جواب‌شُدم فاطمه یا فاطمه @majmaozakerine
✅ گدای جواد الائمه 🔻شاعر: محمد قاسمی به لطف خدای جوادالائمّه گدايم ، گدای جوادالائمّه غريبم نخوانيد ياايّهاالنّاس شدم آشنای جوادالائمّه رسيدم به آزادگي تا دلم شد اسير ولای جوادالائمّه ازآن صورت گندمين بوي گندم گرفته هوای جوادالائمّه رضاي خداي امام رضا را بجو در رضای جوادالائمّه اگر عاشقي هر نفس مثل سايه برو در قفای جواد الائمّه تو و جنّت و قصر و حور،آي زاهد من و خاك پای جوادالائمّه ملك در لباس كبوتر مي آيد به ايوانْ طلای جوادالائمّه نه تنها فلك،عرش هم تكيه داده به گلدسته های جوادالائمّه شميم دل انگيز مشهد مي آيد ز صحن و سرای جوادالائمّه در اين آخر ماه ذي القعده بايد بسوزم برای جوادالائمّه مرا بيمه ام مي كند تا محرّم لباس عزای جوادالائمّه زنی بود و ظلم و دف و پايكوبي عطش بود و نای جوادالائمه در حجره را بسته اند، آه خانه شده كربلای جوادالائمّه بريده بريده ، شكسته شكسته مي آيد صدای جوادالائمّه دم العطش شد دم وا حسينا عوض شد نوای جوادالائمّه شبيه حسين ، آه آبش ندادند صدا زد ، بميرم جوابش ندادند كنيزان شنيدند آهش بلند است جوابي به حال خرابش ندادند اگر منع كردند از شرب آبش ولي جا به بزم شرابش ندادند تنش را رها بر روي بام كردند ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند دم آن همه كفتر باوفا گرم كه تحـويل بر آفتابش ندادند تنش از سر بام در كوچه افتاد ولي نعل ها پيچ و تابش ندادند دگر سنگها بغض خود را نشانِ گُلِ روی از خون خضابش ندادند زماني كه تشييع شد،رهگذرهـا عذابي به عاليـجنابش ندادند ولي آه ، در گودي قتله گاهي غروبی ، غريبی پس از بي سپاهي تنش زير سُمّ ستوران رها شد به بغض علي يكصد و ده هجا شد همين كه سرش رفت روي سنان ها نشستند در موج خون آسمان ها در آمد ز عمق جگر ، آهِ زنها كه در بين گودال مي گفت تنها زني قد خميده : بنيّ بنيّ گل سر بريده : بنیّ بنيّ علیه السلام
. علیه‌السلام ✍ ای‌ که‌ شد آب‌ از‌ لبت‌ مَحروم اَلسَّلامُ عَلیکَ یا مَظلوُم نگران بودی و تو را کُشتند با دلی خون و خاطری مغموم موج‌ می‌زد غمی‌ عجیب‌ و‌ غریب در نگاه تو اَیّـهاالمَهموم بغضِ‌ کوفی به‌ حضرت‌ حیدر از جراحات‌ِ پیکرت، معلوم آه‌؛ با قتل‌صبر کُشته‌ شدی بود این‌‌ کار اگرچه نامرسوم آه؛ دیدم که مادرت غش کرد چون به گودال شمر بُرد هجوم آه؛ در لابلای گیسوی تو پنجه‌ انداخت تا که دشمنِ شُوم همه دیدند خواهرت هم دید اُستخوانهات نرم شد چون مُوم زیر سُمّ سُتور جان دادند بعد تو چند کودک معصوم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ..........................................................................
عزیز کرده‌ی ارباب ماست حضرتِ سجّاد حُسین‌سیرت‌ و حیدرنِماست‌ حضرتِ سجّاد قسم‌ به‌ یکصد و بیست‌ و‌چهار هزار پیمبر که‌ یک‌تنه‌ همه‌ی انبیاست حضرتِ سجّاد همان‌قَدَر که علی‌اکبر است مثل پیمبر همان‌قَدَر علیِ‌مُرتضاست حضرتِ سجّاد به‌ این‌‌دلیل‌ که‌ میراث‌دارِ حضرتِ مولاست فضائلش‌ یَمِ بی‌اِنتهاست‌ حضرتِ سجّاد زبانزد است‌ در آقایی‌ و کرامت‌ و احسان اِدامه‌ی‌ حُسن مُجتباست حضرتِ سجّاد حدیث‌ لوح‌* بخوان‌ تا بفهمی ای‌ دل‌ غافل حسابش‌ از همه‌عالم‌ جُداست‌ حضرت‌ سجاد امام: حاکم‌ دین؛ اصل‌ دین؛تمامی‌ دین‌ است نماز‌ و روزه‌ وحجّ‌ ودُعاست‌ حضرِت‌ سجّاد به اقتضای مَشیّت به تب نشسته وگرنه به‌دردِ خَلق‌ِ دوعالم‌ دواست حضرتِ‌ سجاد به‌ روز‌ حشر که جمعند خلق اول و آخر شنیدنی‌ست‌ ندایِ(کجاست‌ حضرت‌ِ سجّاد؟) یزید را به حقارت کشید خُطبه‌ی‌ تُندش به‌طرز جنگ‌ اگر برنخاست حضرت‌ِ سجّاد پس‌از گذشت‌ سی‌وچندسال‌ هر نفسش را به‌یاد‌ تشنه‌لب‌ کربلاست‌ حضرت‌ِ سجّاد پس‌از حسین‌ واباالفضل‌ وعون‌ وقاسم‌ واکبر پناه بی کسی عمّه‌هاست‌ حضرت‌ِ سجّاد هزار و یک‌ غم‌ِ سنگین‌ نشسته‌ بر دلش امّا شکسته‌ از غم شامِ بلاست‌ حضرت‌ِ سجّاد ✍ *فرازی از حدیث شریف لوح ((أَوَّلُهُمْ عَلِی سَیدُ الْعَابِدِینَ وَ زَینُ أَوْلِیائِی الْمَاضِینَ
جان‌ و جانانِ ما امام رضاست سر و سامانِ ما امام رضاست نورِ یزدانِ ما امام رضاست ذکر هر آنِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست بی‌حساب‌ است‌ لطفِ‌ دَم به دَمَش بی حدود است وسعت کَرَمش هست فردوس واقعی حَرَمش خُلد و رضوان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ختم قرآن کن و دقیق ببین از سر ذوق نه؛ به قطعِ یقین این بُوَد حرفِ‌ سوره‌ی‌ یاسین قلب قرآن ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست فَردْ فَردِ عَشیره‌ی عُلما پادشاهان؛ حکیم‌ها؛ شُعرا همه‌ هیچ‌اند پیش این آقا فَخرِ ایرانِ ما امام رضاست شرط‌ِ ایمانِ ما امام رضاست تا قدم‌های من به صحن رسید گوش جان باز شد چنین بشنید که خداوند گفت با خورشید شَمس تابان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست غرق این بیکرانه‌ایم و خوشیم صید بی‌دام و دانه‌ایم و خوشیم مورِ این آستانه‌ایم و خوشیم چون سلیمانِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست درِ این خانه مُستفیض شویم «فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيض» شویم هر زمانی که‌ما مریض شویم راه درمان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست اگر ایمان به مرتضی داریم یا اگر رزق کربلا داریم هرچه داریم از رضا داریم برکت نان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست به مقامِ علیِّ عِمرانی بندگی‌اش بُوَد مُسلمانی خانه‌ی قبر ماست نورانی چونکه مهمان امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ما دوتا چشم اشک ریزانیم که خطا کرده و پشیمانیم رو به‌او‌ کرده‌ایم‌ و می‌دانیم باب غفران ما امام‌ رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ما که تحت لوای فاطمه‌ایم متوسّل به شاه علقمه‌ایم روز محشر بدون واهمه‌ایم خطّ پایانِ ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست آنچه توصیه‌‌اش به تَک‌تَکِ ماست گریه در سوگ سیّدالشّهداست هرکجا بزم روضه‌ای‌ برپاست روضه‌گردان ما امام رضاست شرطِ ایمانِ ما امام رضاست ✍